نام پژوهشگر: حسن امیری مهر
حسن امیری مهر عسگر صلاحی
یکی از دشوارترین شگردهایی که شاعران برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار بسته¬اند، هنجارگریزی است. این اصطلاح طی چند دهه¬ی اخیر به محافل و متون ادبی راه یافته است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است به بررسی هنجارگریزی نحوی در دیوان حافظ بپردازد تا روشن سازد که وی تا چه اندازه از قواعد زبان معیار عدول کرده است و این هنجارگریزی با چه انگیزه¬ای صورت پذیرفته است. برای ایجاد نظم و اتساق در نوشتار، مولفه¬هایی را که مورد بررسی قرار داده¬ایم ذیل چند عنوان کلی می¬آوریم: الف- هنجارگریزی نحوی در حوزه¬ی فعل ب- در حوزه¬ی اسم ج- در حوزه¬ی صفت د- در حوزه¬ی ضمیر ه- در حوزه¬ی حرف و- موارد دیگر. بررسی¬های به عمل آمده در این پایان¬نامه نشان می¬دهد حافظ از روش هنجارگریزی نحوی در حد متعارفی بهره برده و بدین طریق زبان شعری¬اش را برجسته نموده است. این برجستگی در درجه¬ی نخست، مربوط به حوزه¬ی فعل و به ویژه مولفه¬ی قید و متمم بعد از فعل است که بیش¬ترین بسامد را نسبت به پدیده¬های دیگر به خود اختصاص داده است. این نکته نیز شایان ذکر است که او از سایر انواع هنجارگریزی نحوی نیز کم و بیش در راستای برجسته¬سازی شعر خود استفاده کرده است.حافظ شاعری است که از همه امکانات و ابزارها برای هر چه بیشتر هنری کردن بیان و زبان خود استفاده می¬کند؛ عامل اصلی توفیق این شاعر در شعر، همین بهره¬جویی زیبای او از زبان است. وی در مواردی با شکستن معیارهای مرسوم زبان هنجار و با دور شدن از اصول حاکم بر آن، زبانی متفاوت عرضه می¬دارد.