نام پژوهشگر: علی شاه حسینی
علی شاه حسینی هادی حجت
حدیث و سنت به عنوان دومین منبع دین شناخت، از جایگاه والایی در شریعت اسلام و مذهب شیعه برخوردارند و بیشترین استناد عملی و اعتقادی شیعیان و مسلمین به این منبع مهم است. از همان صدر اول، علل متعددی از جمله وجود وضاعان و منحرفان، نحله ها و گرایش های متعددی را در تشخیص اعتبار روایات به وجود آورد و فاصله زمانی بیش از یک هزاره نیز، سبب تشدید این چالش شد. در این میان دو منهج معروفی که در ارزیابی روایات به وجود آمده بودند عبارت بودند از: یکی شیوه رجالی که مختص به اهل سنت بود که با پذیرش حجیت تعبدی «خبر ثقه» به بررسی رجالی اسناد روایات می پرداخت و دیگری حجیت «خبر موثوق به» با وجه غالب «کتابشناسی بر پایه حجیت» بود که در شیعه رواج داشت. آنچه مسلم است، معیاری متین و مستحکم در سنجش اعتبار روایات بین شیعیان با راهنمایی اهل بیت ? وجود داشته است. این معیار قویم عبارت بوده است از حجیت «خبر موثوق به» بر اساس حصول وثوق عقلایی با تکیه بر قرائن داخلی و خارجی روایات؛ و قطعاً ارزیابی صرف سندی، ملاک پذیرش روایات نبوده است. در این نوشتار، با بررسی برخی ریشه های مبانی قدما در انتقال میراث حدیثی شیعه، عقبه روشن و مستحکم آن، به تصویر کشیده شده است و با تاکید بر نهادینه بودن بحث کتابت در شیعه و وجود فرهنگ انتقال کتاب محور در اخذ و ادای حدیث، پیشینه درخشان و اطمینان زای حدیث شیعه نشان داده شده است. همچنین در بازکاوی معنای وثاقت و ضعف از منظر قدما با توجه به مبنای فهرستی و کتاب محور، بدین نکته تاکید شده است که ثقه در لسان قدما به کسی اطلاق می شد که برآیند درون مایه های کتب حدیثی او، قابل انتساب به معصوم بوده است و ضعیف به کسی گفته می شد که منفردات او بدون شواهد و قرائن، قابل اعتماد نبوده است. نتیجه واضح این مطلب آن خواهد بود که با توجه به روحیه ضعیف گریزی، حساسیت بالای اصحاب در نقل روایات و همچنین چندین دوره پالایش قوی در منابع شیعه، اگر روایاتی از متهمان به ضعف در مجموعه های حدیثی وجود دارد شاهد صدق داشته و منفرد نبوده است و الا قدما در کتابهای خود وارد نمی کردند. این مهم، از نکات بسیار حساس و قابل تامل است. سپس در تبیین استواری مبنای قدما، به بررسی دأب و منشهای حدیثی قدما پرداخته شده و نکته های مهمی در این زمینه بررسی شده است مثل «توجه وافر قدما به راوی از مولف»، «نسخه شناسی و مقابله آنها» و... و در نهایت تعدادی از قرائنی که قدما در حصول وثوق و اطمینان از آنها استفاده کرده اند مورد پژوهش قرار گرفته است. در این اثر کوشیده ایم تا با تبیین دقیق مبنایی که میراث حدیثی شیعه با آن نگاشته شده به باز خوانی و ارزیابی ذخائر عظیم حدیثی خود بپردازیم و با دقت در استواری این تراث، به بهانه های واهی به طرد بی اساس این مجموعه های گرانقدر نپردازیم. چند دستآورد بسیار مهم این نوشتار عبارتند: 1ـ اثبات اعتبار و استحکام بالای روایات و مجموعه های روایی شیعه 2ـ ضرورت بازخوانی منابع رجالی ـ حدیثی با توجه به نگارش مستحکم میراث روایی شیعه.