نام پژوهشگر: پوریا قصابی کهنه قوچان
پوریا قصابی کهنه قوچان محمدرضا لطفعلی پور
درآمدهای نفتی طی قرن اخیر به اصلی ترین منبع درآمد دولت در اقتصاد ایران تبدیل شده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم دیگر بخش ها و متغیرهای مهم اقتصاد کشور را تحت تاثیر خود قرار داده است. با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در رشد و توسعه ی اقتصادی، افزایش رفاه جامعه و تامین نیازهای غذایی مردم بی شک تحت تاثیر تکانه های نفتی قرار گرفته و از توسعه ی مناسب باز مانده است. در این تحقیق تأثیر درآمدهای نفتی بر ارزش افزوده و صادرات بخش کشاورزی در ایران طی سال های 1350 تا 1391 مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور از الگوی خود توضیحی برداری (var) و تصحیح خطای برداری (vecm) با متغیرهای کنترلی موجودی سرمایه کشاورزی و صادرات کشاورزی برای مدل مربوط به ارزش افزوده کشاورزی و ارزش افزوده کشاورزی، تولید ناخالص داخلی (بدون نفت و کشاورزی) و نرخ ارز غیر رسمی برای مدل مربوط به صادرات کشاورزی استفاده شده است. نتایج برآورد الگوی پویای بلندمدت به روش یوهانسن-جوسیلیوس وجود یک رابطه تعادلی بلندمدت را بین متغیرهای هر دو مدل نشان می دهد. بر اساس الگوی بلندمدت، درآمد نفتی تأثیر منفی و معنی داری بر ارزش افزوده و صادرات کشاورزی دارد، بنابراین افزایش درآمدهای نفتی باعث کاهش ارزش افزوده و صادرات کشاورزی می شود. هم چنین نتایج گویای آن است که در مدل ارزش افزوده کشاورزی، افزایش در موجودی سرمایه و صادرات کشاورزی باعث افزایش ارزش افزوده کشاورزی و در مدل صادرات کشاورزی، افزایش در ارزش افزوده، تولید ناخالص داخلی (بدون نفت و کشاورزی) و نرخ ارز غیر رسمی باعث افزایش صادرات کشاورزی می شود. در الگوی کوتاه مدت، ضریب جمله تصحیح خطا در تابع کوتاه مدت هر دو مدل نشان از کُندی سرعت تعدیل عدم تعادل کوتاه مدت به تعادل بلندمدت دارد. نتایج واکنش به ضربه نشان از آن دارد که انحراف معیار شوک در درآمد نفتی در بلندمدت باعث کاهش ارزش افزوده و صادرات کشاورزی می شود. نتایج تجزیه واریانس هم نشان می دهد که در همه ی دوره ها ارزش افزوده و صادرات کشاورزی بیش ترین سهم را در توضیح واریانس خطای پیش بینی خود دارند. اما در طول زمان، سهم درآمدهای نفتی در توضیح واریانس خطای پیش بینی ارزش افزوده و صادرات کشاورزی افزایش می یابد که در مدل مربوط به ارزش افزوده تا دوره هفتم نسبت به دو متغیر دیگر (موجودی سرمایه کشاورزی و صادرات کشاورزی) و پس از دوره هفتم نسبت به متغیر صادرات کشاورزی سهم بیش تری را دارد و در مدل مربوط به صادرات کشاورزی کم ترین سهم را در توضیح واریانس خطای پیش بینی صادرات کشاورزی دارد.