نام پژوهشگر: حسینعلی حسنی
حسینعلی حسنی مجتبی فروزانفر
در این نوشته درباره دو موضوع: یکی مرگ مغزی و دیگری پیوند اعضا از نظر فقهی بررسی می شود تا معلوم شود که براساس احکام فقهیه انسان مبتلا به مرگ مغزی آنگونه که پزشکان می گویند مرده است یا زنده؟ که در این رابطه آرای پزشکان بیان و علل شایع مرگ مغزی و شرایط و معیارهای مربوط به آن بررسی می شود، و نظریه فقهاء نیز در این مورد مطرح می شود. هم چنین پیوند عضو براساس قواعد فقهیه ارزیابی می گردد که براساس عمومات و اطلاقات آیات و روایات این عمل در شریعت جایز است یا نه؟ و در صورتیکه جایز باشد شرایط عمل پیوند و اعضای که پیوند آن جایز است ذکر می شود و اعضای که پیوند آن جایز نیست مشخص می شود. در دو بخش تمام مسایلی مورد نظر مورد بررسی واقع می شود: بخش اول درباره کلیات موضوع و تبیین حیات و مرگ و ارتباط روح و بدن و معیارهای تشخیص مرگ مغزی از ناحیه پزشکان و بررسی کلام آنان و نتیجه نهایی بحث می شود و در نهایت مشخص می گردد که از نظر فقهاء مرگ مغزی پایان حیات انسانی است و انسان مبتلا به آن مرده است یا زنده؟ که تمام این مسایل در ضمن هفت فصل بحث و تحقیق می شود. بعد از مشخض شدن مرگ مغزی که پایان حیات انسانی است یا نه؟ در بخش دوم بطور کلی درباره پیوند و قطع عضو و احکام مترتب بر آن بحث می شود. اقسام پیوند عضو از نظر گیرنده و دهنده عضو از حیث ایمان و کفر و مجهول الحال بودن و غیره و اقسام اعضای مورد عمل پیوند که چه اعضای قطع آن، منتهی به مرگ دهنده یا نقص عضو یا ذلت و خواری آن می گردد، و چه اعضایی موجب این امور نمی شود؛ که در صورت اول قطع و پیوند جایز نیست و در صورت دوم بطور اجمال جایز می دانند. هم چنین پیوند عضو از انسان زنده به خودش که در اثر اجرای حد و قصاص جدا شده مورد بررسی واقع می شود، که در این قسمت کلمات قدمای اصحاب اول طرح و بعد نظریه متأخرین و معاصرین مطرح می شود؛ البته بطور اختصار نظر فقهای اهل سنت نیز مورد توجه واقع می شود. که این مسئله نیز دارای دو صورت است: صورت اول بیان شد. صورت دوم: پیوند عضو از انسان زنده به انسان زنده دیگر است که احکام فقهی آن بیان می شود. فروعات مهمی در این جا وجود دارد که در پایان بحث به آنها پرداخته می شود. در فصل سوم درباره پیوند و قطع اعضای میت به انسان زنده و شرایط و جواز و عدم جواز قطع آن ارزیابی می شود و احکام فقهی هر صورت بطور جداگانه بیان می شود و در پایان فروعات مربوط به آن طرح و بررسی می شود. در فصل چهارم که پایان مباحث است در مورد پیوند اعضای حیوانات به انسان تحقیق می شود و اقسام حیوانات از حیث طهارت و نجاست ذاتیه و قابل تذکیه بودن و نبودن، و توجه جدی به مسئله مهمی که در این مورد وجود دارد که بسیاری از بیماری ها ممکن است از این طریق به انسان منتقل شود، بحث می شود. موضوع نوشته با توجه به اینکه مورد ابتلای جوامع اسلامی و عموم مومنین است از اهمیت ویژه ای برخوردار است که احکام شرعی مربوط به این مسئله بطور روشن بیان شود، تا در صورت ابتلا به این مسایل وظیفه و تکلیف انسان مشخص و معلوم باشد. البته در این موضوع تحقیق جامعی از نظر فقهی صورت نگرفته. و مسایلی بطور پراکنده و ناقص طرح شده که امید است در آینده فقهای عظام و محققین در این مورد توجه جدی مبذول دارند، چون به هر حال این مسایل در تمام کشورهای اسلامی که امکانات لازم پزشکی را در اختیار دارند مورد ابتلا است و لازم است احکام شرعیه این اعمال آنگونه که در موضوعات مطروحه تحقیق کامل صورت گرفته در این زمینه نیز تحقیق کامل صورت بگیرد. ان شاءالله تعالی.
حسینعلی حسنی شهناز نایب زاده
هدف این مطالعه بررسی یک الگوی پژوهشی در خصوص بررسی تأثیر سیستم مدیریت برند (bms) بر عملکرد بانک سپه است که با استفاده از متغیرهای مدیریت استراتژیک برند، برندینگ داخلی، برندگرایی، بازارگرایی و نوآوری به عنوان متغیرهای مستقل و سیستم مدیریت برند و عملکرد (عملکرد مشتری و عملکرد بازار) به عنوان متغیرهای وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی بوده و بر حسب روش، تحقیقی از نوع همبستگی است که با به¬کارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، مسئولین و معاونین شعب بانک سپه شهر اصفهان می¬باشند و از روش نمونه¬گیری به صورت تصادفی ساده استفاده گردیده و تعداد 100 نمونه قابل قبول جمع¬ آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده¬ ها با استفاده از نرم¬افزار spss و lisrel انجام شده و نتایج پژوهش نشان می¬دهد که بازارگرایی بر سیستم مدیریت برند و همچنین بر عملکرد تأثیر دارد ولی تأثیر نوآوری بر سیستم مدیریت برند، سیستم مدیریت برند بر عملکرد و نوآوری بر عملکرد تأیید نشد.
حسینعلی حسنی محمد رحیم رهنما
متأسفانه اکثر شهرهای کشور ما از سابقه مستقل و قابل ذکری در زمینه طراحی و برنامه ریزی شهری برخوردار نیستند. در حال حاضر اکثر سازمانها و مراکز دست اندرکار کشور طراحی، برنامه ریزی و مکانیابی مبلمان شهری را به عنوان یک راهبرد قطعی برای ایجاد محیطی پایدار، مناسب و منطبق بر شرایط اقلیمی - فرهنگی تلقی نمی کنند و باعدم برنامه ریزی و یا برنامه ریزی ناقص و غیر استاندارد در این زمینه، به هرج و مرج بصری و عدم کارایی این عناصر در محیطهای شهری دامن می زند. لذا این تحقیق با هدف بررسی نقش کاربری های تجاری در آشفتگی مبلمان شهری انجام شد. روش مورد استفاده در این تحقیقپیمایش و ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه خود ساخته محقق بوده و جامعه آماری این پژوهش، کلیه شهروندان محدوده مورد مطالعه بوده است که تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. در بخش آماره های توصیفی از شاخص های پراکندگی و مرکزی و در بخش آزمون فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد میزان رضایت شهروندان از مبلمان محدوده مورد مطالعه کمتر از حد متوسط است؛ همچنین میزان آسایش روانی شهروندان در حد متوسط بوده است. در نهایت 2 مورد از 3 فرضیه تحقیق تایید گردید. در نتیجه مشخص گردید که از دیدگاه شهروندان،کاربری تجاری بر آشفتگی مبلمان شهری محدوده مورد مطالعه تاثیر گذار است.