نام پژوهشگر: فرشاد جلیلی
فرشاد جلیلی مرتضی مدح خوان
نقش اصلی دیافراگم های دبل تی تحمل بار های ثقلی قائم است. آن ها همچنین المان های بسیار کلیدی برای انتقال بار های جانبی باد و زلزله به المان های قائم مقاوم جانبی نظیر دیوارهای برشی، بادبندها و... می باشند. با این وصف می توان گفت که دیافراگم ها قسمت افقی سیستم مقاوم جانبی ساختمان را تشکیل می دهند. روش های متداول طراحی این سیستم که در هندبوک طراحیpci ارائه شده است بیشتر مبتنی بر فرض رفتار صلب دیافراگم بدون در نظر گرفتن رفتار اتصالات می باشد. فرض صلبیت درون صفحه ای دیافراگم های کف موجب کاهش درجات آزادی سازه و ساده تر شدن تحلیل می گردد. با این فرض تمامی المان های مقاوم در برابر بار ثقلی مانند ستون ها هر چند که از دیوار های برشی دور باشند تغییر شکل جانبی یکسان خواهند داشت. بی شک زمانی که تغییرشکل درون صفحه ای دیافراگم زیاد باشد استفاده از فرض صلبیت موجب ایجاد خطا در آنالیز انجام شده خواهد شد. در این پایان نامه، رفتار لرزه ای ساختمان های پیش ساخته ای که سقف و کف آن ها به وسیله قطعات پیش ساخته بتنی از نوع دبل تی پوشش داده می شود بررسی شده است. ابتدا به بررسی آزمایشگاهی انواع اتصالات بین پانل های دبل تی پرداخته شده است. با انجام این آزمایشات، خصوصیات این اتصالات نظیر سختی برشی در ناحیه الاستیک مشخص شده است. سه نوع از اتصالات مکانیکی متداول در ایران و همچنین اتصال با بتن رویه بین پانل های دبل تی مورد آزمایش قرار گرفته اند. نیروی اعمال شده به اتصالات، برش خالص درون صفحه ای است. در مرحله بعد، روش مدل سازی ساختمان های پیش ساخته بیان شده است. روش منطقی برای مدل کردن اتصالات بین پانل های دبل تی و المان لبه ای دیافراگم ارائه شده است. در تحقیق حاضر تاثیر شکل پلان، نسبت طول به عرض پلان، تعداد طبقات و نوع اتصال بین قطعات دبل تی بر صلبیت دیافراگم سقف های پیش ساخته بررسی شده است. پس از آن به بررسی تحلیلی تاثیر تغییر شکل های الاستیک درون صفحه ای بر روی رفتار این ساختمان ها در برابر زلزله پرداخته شده است تا خطای ناشی از فرض صلبیت درون صفحه ای مشخص گردد. نتایج نشان می دهند همواره با صلب فرض کردن دیافراگم کف، زمان تناوب اصلی کاهش و برش پایه افزایش می یابد. در حالت کلی با افزایش نسبت طول به عرض پلان و نا منظمی در شکل پلان، خطای ناشی از فرض صلبیت دیافراگم های کف تشدید می شود. افزایش تعداد طبقات و استفاده از بتن رویه برای اتصال قطعات دبل تی نیز موجب کاهش خطاهای ناشی از فرض صلبیت می شود. در نهایت ضوابط برخی آیین نامه های معتبر در مورد صلبیت یا عدم صلبیت دیافراگم کف ساختمان های مورد بررسی، کنترل شده است و مقدار حداکثر خطای مورد قبول هر کدام مشخص گردید.
فرشاد جلیلی رضا مدرس
ریزش های جوی خصوصاً بارندگی جهت بسیاری از تحلیل ها و طراحی های هیدرولوژی حائز اهمیت می باشند. متاسفانه در بیشتر موارد داده های ایستگاه های اندازه گیری دارای بارندگی ناکافی و پراکندگی مکانی نامناسب جهت تحلیل می باشند. علاوه بر این تخمین صحیح توزیع مکانی بارش شبکه بسیار متراکمی از ادوات نیاز دارد که هزینه ی بالای نصب و عملکرد را طلب می نماید. در چنین وضعیتی، شبیه سازی داده های بارش در نقاط اندازه گیری نشده از اهداف اصلی مطالعات منابع آب است و در مدیریت این منابع نقش کلیدی دارد. لذا در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از روش های تعیینی شامل پلی گون تایسن و وزن دهی فاصله معکوس و روش های زمین آمار شامل کریجینگ معمولی و عمومی در یک دوره آماری 20 ساله تولید داده بارندگی به طور روزانه برای منطقه حوزه سد زاینده رود انجام گیرد. جهت صحت سنجی داده های تولید شده از داده های واقعی سه ایستگاه شاهد شامل چلگرد، چادگان و میرآباد موجود در حوزه که از روش تحلیل خوشه ای انتخاب گردیده اند، استفاده گردیده است. با استفاده از تعداد تراکم ایستگاه 27، 15، 10 و 5 ایستگاه فرآیند درون یابی برای هر کدام از سه ایستگاه شاهد یا استفاده از روش جک نایف انجام گرفت. نتایج حاصل از داده های تولید شده با استفاده از چهار پارامتر مقایسه ای شامل ضریب همبستگی، ریشه دوم مربعات خطا، میانگین خطای مطلق و میانگین خطای اریب هم به طور روزانه و هم برای فصول مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتند. مدل گوسین به عنوان بهترین مدل جهت برازش شدن به نیمه پراش نگار انتخاب گردید. برای ایستگاه چادگان، درون یابی با استفاده از روش های مختلف نشان دادکه درون یابی با استفاده از بهینه ترین حالت تعداد ایستگاه ها(یعنی 27 عدد)، روش کریجینگ معمولی بهترین روش می باشد. سپس هر چه از تعداد ایستگاه کاسته می شود، کارایی روش های زمین آمار کمتر می شود و عمدتاً روش معکوس فاصله و تایسن برتری می یابد. نتایج درون-یابی برای ایستگاه میرآباد از برتری روش کریجینگ عمومی برای درون یابی برای همه تراکم ایستگاه ها حکایت داشت. ایستگاه چلگرد به دلیل دور بودن از سایر ایستگاه ها شرایط متفاوتی داشت. در درون یابی با استفاده از تعداد 5 ایستگاه شرایط برای هر سه ایستگاه کاملا متغیر بوده و تنها روش تایسن نتایج بهتری ارائه داده است. برای هر سه ایستگاه بهترین روش برای تولید داده برای فصول مختلف متغیر بوده است ولی به طور کلی روش های کریجینگ معمولی زمانی که تعداد ایستگاه ها زیادتر بودند(تعداد 27 عدد) و همچنین در موقعی از سال که بارندگی بیشتری وجود داشت(فصل زمستان) نسبت به بقیه روش ها برتری داشتند. به علاوه روش های تعیینی از جمله تایسن در زمانی که تعداد ایستگاه ها کمتر(تعداد 5 ایستگاه) و بارندگی کمتری وجود داشت(فصل تابستان) نتایج بهتری ارائه دادند. شایان ذکر است که همیشه افزایش در تعداد ایستگاه ها منجر به افزایش در دقت داده ها نمی گردد. در این تحقیق نتایج حاصل از درون یابی با استفاده از تعداد 15 ایستگاه ضعیف تر از 10 ایستگاه بوده است. در درون یابی با استفاده از تعداد 15 ایستگاه ساختار فضایی ضعیفی برای روش های زمین آمار وجود داشت و این مورد به دلیل نحوه چیدمان ایستگاه ها در سطح حوزه بوده است. گاهی اوقات با تعداد ایستگاه کمتر ولی چیدمان بهتر درون یابی بهتری انجام می گیرد. می توان گفت که انتخاب بهترین روش درون یابی به تعداد ایستگاه بهینه، نحوه پراکنش آنها در سطح حوزه و همچنین شرایط اقلیمی منطقه مورد نظر بستگی دارد. نتایج حاصل از این تحقیق قابل استفاده در بسیاری از مطالعات و خصوصاً مدل های هیدرولوژیک می باشد.