نام پژوهشگر: کرم عبادی جوکندان

مقایسه انسان کامل از دیدگاه سنایی (حدیقه الحقیقه)، مولوی (مثنوی) و ناصرخسرو (دیوان)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده علوم انسانی 1392
  لیلا کریم زاده   احمدرضا نظری چروده

انسان، جانشین خدا بر زمین است که حرکت به سمت کمال برتر وصف ناپذیر از مهمّ¬ترین شاخصه های وجودی اوست. توجّه به انسان و شناخت ماهیّت وی موضوعی است که از قدیم الایّام مورد توجّه مذاهب و مکاتب و فرهنگ های گوناگون بوده است و کمتر مکتب فکری و فلسفی را می توان سراغ گرفت که به گونه ای به شناسایی انسان نپرداخته باشد. تمام تاریخ بشری در راه شناخت این موجود ناشناخته سپری شده است و اهمیّت این موضوع از آنجا ناشی می شود که خداوند بزرگ همه چیز را به خاطر انسان آفریده است. انسان بنا به ذات وجودش از شگفت انگیزترین موجودات آفرینش است. لذا بحث پیرامون جایگاه این وجود شگفت انگیز، بدیهی است که ظرافت و پیچیدگی های خاص خود را دارد و در طول تاریخ بشری، موضوع انسان از دریچه ی ادیان توحیدی و غیرتوحیدی، توسط دانشمندان همیشه محل بحث و جدل فراوان بوده است. ناصر خسرو، مولوی و سنایی از معدود شاعرانی هستند که همواره به دنبال کمال انسانی بوده اند. آن ها انسان را در یک جایگاه بسیار والایی قرار می دهند و ارزش زیادی برای او قائل هستند ایشان معتقد هستند هرچه در عالم است به خاطر انسان خلق شده است، پس انسان باید موجود بسیار مهمی باشد. آثار این سه شاعر عمده ترین آثار درباره ی انسان است که هرکز از هدایت اجتماع و افراد در رسیدن به سعادت غائی کوتاهی نمی کنند. آن ها نوع انسان به ویژه انسان کاملی که از خود به خدا رسیده و خداوند را در میان مردم و با مردم درک کرده است را دارای ارزش و اهمّیّت می دانند. ویژگی های انسان این سه شاعر در کل، ویژگی های انسان کامل است. انسان کاملی که به عالی ترین درجات نائل آمده و تمام نیروهای معنوی بالقوه ی درون او به فعلیّت رسیده است و بنده ی خدا و اشرف مخلوقات است و متّصف به صفات عالی و خواسته هایش در راستای خواسته های ربّ العالمین است.

بررسی تطبیقی به آتش افکندن حضرت ابراهیم (ع) و داستان گذر سیاوش از آتش
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  فاطمه کشاورز   کرم عبادی جوکندان

اهمیّت حضرت ابراهیم و فرزندان ایشان در ادیان ابراهیمی بر کسی پوشیده نیست از این روی، هر یک را ادیان توحیدی، یهودیت، مسیحیت و اسلام بر اساس کتاب آسمانی خود، می کوشد ارتباط خود با این بزرگواران را نشان دهند. ابراهیم (ع) یکی از پیامبران اولوالعزم است که نام او بارها در قرآن کریم ذکر شده است او مسلمانی پاک دین است که به جز خالق احد، بر هیچ چیز دیگر سجده نکرد؛ پیامبری که مورد ابتلاء قرار گرفت و هر بار سربلند از آزمایش الهی، خود را به معبودش نزدیکتر یافت. او مقام خلّت را از درگاه پروردگار گرفت و تاج خلیل الهی را بر سر نهاد و آیین او در چند جای قرآن به صفت «حنیف» مزین شد. داستان زندگی او به صورت مفصل در قرآن کریم آمده است. متون تفسیری از جمله مهمترین منابع دینی مسلمین است که به تبع قرآن کریم به زندگی این پیامبر الهی پرداخته است. سوی دیگر عرفا نیز که همواره شخصیت های قرآنی را به عنوان بهترین الگو معرفی می کنند، به شخصیت حضرت ابراهیم نگاهی ویژه دارند. از سوی دیگر سیاوش در راستای اثبات بی گناهی، خود همچون ابراهیم وار در دل آتش جای می گیرد و با سلامت و سربلندی، خود را از چنگ اتّهام می رهاند این جریان یادآور عبور ابراهیم ازآتش و عدم تأثیر آن بر ابراهیم، آن پیامبر توحید است. در متون دینی اسلامی، بر این گونه امور خرق عادت، معجزه گویند از سوی دیگر سیاوش در حوزه : اسطوره و شاهنامه مورد مطالعه قرار گرفته است. سیاوش در گسترده اسطوره، نماد رویش و ایزد نبات است. در عرصه ی شاهنامه، پهلوانی است که چون یوسف، دل به عشق ناپاک نمی سپارد و آنچنان اهورایی و ابراهیمی می شود که آتش سوزان بر او سرد و گلستان می¬گردد. در قلمرو شاهنامه، این آیه ی انسانیّت و پهلوان عزّت، در کینه¬ی حسادت «گرسیوز» و آتش قهر پدر، قرار می گیرد و قربانی نبرد میان خیر و شرّ می شود.