نام پژوهشگر: سید حبیب الله طباطبائیان
سیدامین موسوی سید حبیب الله طباطبائیان
امروزه بخش زیادی از اموال شرکت ها مربوط به دارایی های نامشهود می باشد. در این شرایط مدیران مالی، حسابداران، حسابرسان و مدیران اجرائی امروزه با مسائلی در تعیین ارزش دارایی شرکت ها روبرو می شوند که در گذشته به ندرت موجود بودند. مسائلی از قبیل؛ تعیین وضعیت مالی کمپانی و تنظیم گزارش های مالی برای افراد داخل و خارج از سازمان، تصمیم به خرید یا فروش دارایی، تصمیم به ادغام یا کسب شرکت ها و مواردی از این دست به سادگی گذشته قابل حل نیستند چرا که درفرایند حل تمام این مسائل، تعیین ارزش و قیمت دارایی های نامشهود، عاملی حیاتی به شمار رفته و نقش پر رنگی را ایفاء خواهد کرد. تکنولوژی نیز یکی از این دارایی های نامشهود است که چگونگی تعیین ارزش و قیمت آن اگرچه در گذشته نیز به دلیل مواردی مثل دعاوی قانونی یا اهداف مالیاتی مورد توجه بوده است، با این حال در سال های اخیر و در طی شکل گیری انواعی از قراردادهای اعطای امتیاز، فروش تکنولوژی و یا سرمایه گذاری خطر پذیر جایگاه خاصی را در مباحث گسترده مدیریت تکنولوژی پیدا نموده است. تجربه نشان داده است که محدودیت ها و چالش های تعیین ارزش و قیمت تکنولوژی همواره مانعی بزرگ در برابر گسترش بازارهای مبادله تکنولوژی و دسترسی به منابع مالی (اخذ وام از بانک با وثیقه گذاشتن تکنولوژی مورد تملک) می باشد.فرایند تعیین ارزش تکنولوژی، اصطلاحا ارزش گذاری تکنولوژی و فرآیند تعیین قیمت تکنولوژی اصطلاحا قیمت گذاری تکنولوژی نامیده می شود. رویکردها و روش های متنوعی تا کنون برای ارزش گذاری و قیمت گذاری تکنولوژی معرفی و به کار گرفته شده اند. بسیاری از این روش ها به منظور از بین بردن محدودیت های موجود در روش های قبلی و توسعه روشی دقیق تر و در عین حال عملی تر و ساده تر طراحی و معرفی شده اند که هریک سعی می کنند دیدی متفاوت را اتخاذ کنند. اگرچه این تعدد و توجه خاص به مبانی و روش های ارزش گذاری و قیمت گذاری تکنولوژی نشان از اهمیت عملی و نظری بحث حاضر دارد، با این حال هنوز هم محدودیت ها و مشکلات بسیاری در تئوری و عمل وجود دارد که این خود دلیلی بر نوظهوری، ابهام، دشواری و پیچیدگی فرآیند ارزش گذاری و قیمت گذاری تکنولوژی می باشد. مالک یک طرح یا پروژه به ویژه زمانی که آن طرح در حیطه فناوری های پیشرفته و جدید قرار بگیرد، ارزش بسیار بالایی را برای پروژه دانش محور خود قائل است و از سرمایه گذار انتظار دارد که ارزش دانش فنی خود را در فرآیند مشارکت و سرمایه گذاری لحاظ کند. با توجه به اینکه محاسبه دانش فنی یکی از مباحث مطرح و بسیار مهم به ویژه در زمینه تامین مالی و سرمایه گذاری پروژه ها می باشد، شرکت ها فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی خود را از چندی پیش در این زمینه آغاز نموده اند و مدلهای مختلف ارزش گذاری فناوری در سطح بین الملل را مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین یکی از خدمات شرکت محاسبه کمّی ارزش دانش فنی می باشد. با توجه به موارد فوق الذکر در این تحقیق به روش های مناسب ارزش گذاری تکنولوژی در صنعت نفت کشور پرداخته و شاخص های مناسب هریک از روش های فوق را شناسایی می نماییم.
مینا نوری سید حبیب الله طباطبائیان
در پژوهش حاضر، تحت عنوان "بررسی مستندات حوزه دانشی مدیریت تکنولوژی و تأثیر سیاستهای آموزشی و پژوهشی کشور بر روند توسعه این حوزه در ایران"، به منظور پاسخ دادن به دو سوال پژوهش زیر، مقالات منتشر شده حوزه دانشی مدیریت تکنولوژی در بازه زمانی یازده ساله 1380تا 1390، و اسناد ملی سیاستگذاری کشور که تاریخ ابلاغ آنها در بازه زمانی مذکور قرار میگیرد مورد تحلیل قرارگرفتند: 1- توزیع، تراکم، و تجمع آثار و مستندات در زیرمجموعه های حوزه دانشی مدیریت تکنولوژی با استفاده از تحلیل هم استنادی / هم رخدادی چگونه است؟ 2- سیاستهای آموزشی و تحقیقاتی کشور پس از انقلاب اسلامی چه تأثیری بر فرآیند توسعه حوزه دانشی mot در کشور داشته است؟ در راستای یافتن پاسخ سوالات تحقیق، در ابتدا به منظور ترسیم چارچوب نظری تحلیل، با استفاده از دو مدل کارکردهای نظام ملی نوآوری سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و مدل نظام ملی فناوری سانجایا لال، چارچوبی شامل 4 سطح مدیریت فناوری در سطح عملیات؛ مدیریت تحقیق و توسعه و npd ؛ زیرساخت ها (نهادی، حقوقی، مالی و مالیاتی، فرهنگی)؛ و مدیریت فناوری در سطح سیاست، طراحی شد. سپس بر اساس سطوح فوق، مقالات و اسناد مذکور در دو فاز جداگانه و بطور موازی مورد تحلیل قرار گرفتند. برای این منظور، در تحلیل مقالات، داده های کمی مربوط به مقالات منتشر شده در داخل کشور در بازه زمانی فروردین ماه 1380 تا پایان سال 1390 از پایگاه isc شیراز دریافت شد و مورد مطالعه قرار گرفت. در بخش تحلیل اسناد، 9 سند ملی و فرابخشی کشور تحلیل شد. به منظور حصول نتایج واقعی و ترسیم وضعیت مقالات منتشر شده در بازه زمانی مورد نظر تلاش شد تا علاوه بر تحلیل مقالات حوزه دانشی مدیریت تکنولوژی، نقشه دانشی این حوزه در بازه زمانی مذکور با استفاده از روش تحلیل استنادی و با بهره گیری از جدیدترین و جامع ترین نرم افزار علم سنجی ترسیم شود اما بدلیل استاندارد نبودن داده های دریافت شده از isc و اشکالات متعددی که در نحوه نگارش و ذخیره اطلاعات وجود داشت، علیرغم انتخاب نرم افزار علم سنجی مناسب و تلاشهای بسیاری که در جهت اصلاح داده ها و اجرای روش صورت گرفت، ترسیم نقشه دانشی به این روش محقق نشد و این فاز به روش جایگزین اجرا شد. نهایتاً نتایج حاصل با هم مقایسه و تأثیر سیاستها بر روند شکل گیری روند موضوعی مقالات منتشر شده استخراج شد. در این راستا، جهت آگاهی از وجود یا عدم وجود همبستگی بین دو متغیر "مقالات" و "اسناد" در چهار سطح تحلیل، با استفاده از نرم افزار spss میزان ضریب همبستگی و سطح معنی داری (سطح قابل قبول) آزمون محاسبه شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در دو سطح "مدیریت فناوری در سطح عملیات" و "مدیریت فناوری در سطح سیاست" همبستگی معنی داری بین مقالات منتشر شده و اسناد سیاستگذاری وجود دارد و در دو سطح "مدیریت تحقیق و توسعه و npd " و "زیرساخت-ها"، همبستگی معنی داری بین مقالات منتشر شده و اسناد سیاستگذاری وجود ندارد.