نام پژوهشگر: اکبر عطادخت
افسر حاجی اوشا برهمند
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین ویژگی¬های بالینی، روانی- اجتماعی و روان شناختی با کیفیت زندگی و خود کارآمدی در بیماران مصروع بود. طرح پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-¬همبستگی می¬باشد. آزمودنی¬های پژوهش، 60 نفر از بیماران بستری شده¬ در بخش نورولوژی بیمارستان علوی شهر اردبیل بود. روش نمونه¬گیری این پژوهش به صورت هدفمند می¬باشد. هم¬چنین برای سنجش ویژگی¬های بالینی از مصاحبه و پرونده-ی پزشکی بیماران استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل داده¬ها، آزمون مانوا، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین ننگ اجتماعی با کیفیت زندگی و خود کارآمدی بیماران، رابطه¬ی منفی معنی¬داری وجود دارد. حمایت اجتماعی و مدیریت زندگی با کیفیت زندگی رابطه¬ی مثبت معنی¬داری دارند و بلاتکلیفی، تحریک¬پذیری و نگرانی هم با کیفیت زندگی رابطه¬ی منفی معنی¬داری دارند. مدیریت خود نیز با خود کارآمدی همبستگی مثبت معنی¬داری دارد. بیماری همراه، حمایت دوستان و ننگ اجتماعی قابلیت پیش¬بینی کیفیت زندگی را دارند و ننگ اجتماعی، مدیریت زندگی و مدیریت حمله هم قابلیت پیش¬بینی خود کارآمدی را دارند. یافته¬ها حاکی از آن است که ننگ اجتماعی عامل مهمی است که با کیفیت زندگی و خود کارآمدی بیماران مصروع مرتبط است. در ضمن می¬توان استنباط کرد که با آموزش مناسب برای مدیریت حملات بیماری صرع، می¬توان خود کارآمدی این بیماران را افزایش داد.
دیبا خسروی نیا اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری با ولع مصرف و انگیزش درمان افراد وابسته به مواد انجام گرفت. طرح این پژوهش همبستگی بود و کلیه افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه اول سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهر شیراز مراجعه کرده بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می¬دادند. 150 نفر از این افراد به شیوه نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش¬نامه¬های خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود، ادراک بیماری، ولع مصرف و انگیزش درمان پاسخ دادند. داده¬های بدست آمده با آزمون¬های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که انگیزش درمان با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه مثبت دارد. ولع مصرف نیز با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه منفی دارد و همچنین ولع مصرف با خودداوری رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که خودکنترلی شناختی و دلسوزی به خود ( ذهن آگاهی) و انسجام بیماری قابلیت پیش¬بینی معنی¬دار انگیزش درمان را داشته و از بین مولفه¬های دلسوزی به خود، خودداوری می¬تواند ولع مصرف را پیش بینی کند اما خودکنترلی شناختی و ادراک بیماری نمی توانند ولع مصرف را پیش¬بینی کنند. نتایج نشان داد که خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری در پیش بینی انگیزش درمان و آمادگی برای تغییر و کاهش ولع مصرف افراد وابسته به مواد نقش دارند و می توانند مورد استفاده متخصصان درمانی مشاغل مراکز ترک اعتیاد قرار گیرند.
مسعود کریمی آبش احمدلو نادر حاجلو
چکیده: شرایط هیجانی حاکم بر خانواده نقش مهمی در روند بیماری و بهبود یا عود بیماری ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هیجان ابراز شده خانواده در پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی و عود اعتیاد افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش مورد استفاده در این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه¬ی آماری این پژوهش متشکل از افرادی بودند که در مدت زمان مهر ماه تا دیماه سال 92 به مراکز درمان و ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از آزمون هیجان ابراز شده کول و کازاریان، و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لویندا استفاده شد و داده های بدست آمده نیز با آزمون¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین هیجان ابراز شده خانواده و میزان آسیب پذیری روانشناختی و دفعات عود معتادان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هیجان ابراز شده خانواده 33/0 درصد واریانس میزان آسیب پذیری روانشناختی را بصورت معنی داری تبیین نمود ولی توان تبیین معنی دار دفعات عود را نداشت. این نتایج تلویحاتی را برای متخصصان شاغل در مراکز ترک اعتیاد جهت استفاده از پتانسیل هیجانی خانواده¬های افراد وابسته به مواد مخصوصاً هیجانات ابراز شده آنها به منظور بالا بردن سلامت روانشناختی افراد وابسته مواد را به دنبال دارد.
طوبی نظری اوشا برهمند
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تکانشوری و سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان فاطمی شهر اردبیل در 6 ماهه دوم سال 92 بودند.نمونه مورد مطالعه 40 بیمار(20 بیمار با تشخیص اسکیزوفرنی و 20 بیمار با تشخیص دوقطبی)بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تکانشوری بارات و سرشت و منش کلونینجر استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی دو رشته ای نقطه ای، vکرامر و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوآ) تحلیل شد.نتایج نشان داد درصدی از بیماران اسکیزوفرنی اختلال بی اشتهایی عصبی از نوع محدود کننده و درصدی از بیماران دوقطبی اختلال پراشتهایی عصبی راگزارش کردند.دوگروه از لحاظ تکانشوری و ابعادی از سرشت و منش باهم تفاوت معناداری داشتند، بیماران دوقطبی تکانشوری، نوجویی و پاداش وابستگی بالاتر و بیماران اسکیزوفرنی پشتکار بالاتری را گزارش کردند، بنابراین بین ابعاد سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران دوقطبی رابطه مثبت معناداری گزارش شد در حالی که در بیماران اسکیزوفرنی هیچ رابطه معناداری مشاهده نشد.علاوه بر این بین ابعاد سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران دوقطبی رابطه وجود نداشت، خودراهبری از ابعاد منش رابطه معناداری با اختلال خوردن در بیماران اسکیزوفرنی داشت.
فاطمه رزمی ویرثق نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی راهبردهای خودتنظیمی، احساس شادکامی، منزلت و اعتماد اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی بود. در این پژوهش از روش علی - مقایسه ای استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های تیزهوش و عادی شهر اردبیل بود که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور 60 نفر دانش آموز تیزهوش که در مدارس تیزهوشان مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید و 60 نفر دانش آموز عادی با آن ها همتاسازی شدند و پرسشنامه های راهبردهای خودتنظیمی، احساس شادکامی، اعتماد اجتماعی و مقیاس سنجش روابط همگنان برای تعیین منزلت اجتماعی بر روی آنها اجرا شد. داده های پژوهش با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج داده ها حاکی از آن بود که دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی راهبردهای خودتنظیمی و انواع آن ( شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع) را بیشتر به کار می برند و از منزلت اجتماعی بالایی برخوردارند. همچنین مقایسه ی دانش آموزان تیزهوش و عادی در مولفه های احساس شادکامی (کارآمدی، عزت نفس، سلامت،رضایتمندی و خلق مثبت) بیانگر تفاوت دو گروه در مولفه های کارآمدی، عزت نفس و خلق مثبت بود و در دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی بیشتر بود. مقایسه ی دانش آموزان تیزهوش و عادی در مولفه های اعتماد اجتماعی (اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته، اعتماد نهادی و اعتماد به محیط) بیانگر تفاوت دو گروه در مولفه ی اعتماد نهادی بود و دانش آموزان تیزهوش از اعتماد نهادی بیشتری برخوردار بودند. بنابراین تیزهوشی می تواند در جریان یادگیری میزان استفاده دانش آموزان را از راهبردهای خودتنظیمی را افزایش دهد و منزلت اجتماعی و احساس شادکامی فرد را در آینده پیش بینی کند و باعث اعتماد افراد نسبت به نهادهای مختلف شود.
مریم عزتی بابی نیلوفر میکائیلی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سازگاری اجتماعی، حل مساله شناختی- اجتماعی و رفتار ضد اجتماعی در کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری است. روش این پژوهش، علی - مقایسه ای است و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری و عادی می باشد که درسال تحصیلی 93-92 در شهرستان گرمی مشغول به تحصیل بودند که تعداد30 نفردانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری با روش نمونه گیری در دسترس و30 نفر دانش آموز عادی به صورت همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتنداز: پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا، حل مساله شناختی- اجتماعی فرم بلند تجدیدنظر شده،(spsi_r) و آزمون بالینی چند محوری میلون و داده های بدست آمده نیز با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادکه سازگاری اجتماعی وحل مسأله شناختی- اجتماعی و رفتار ضد اجتماعی در کودکان باوبدون ناتوانی یادگیری متفاوت است. و با آموزش مهارت اجتماعی و حل مسئله شناختی، رفتار ضد اجتماعی این کودکان ( ناتوانی یادگیری) را کاهش و سازگاری اجتماعی شان را افزایش داد.
فاطمه جعفریان دهکردی سجاد بشرپور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش انعطاف پذیری شناختی زنان، عملکرد خانواده و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر در زنان دارای اختلافات زناشویی بود. روش این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری متشکل از کلیه ی زنان دارای اختلافات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر و سازمان بهزیستی شهرستان شهرکرد درنیمه اول سال 93 بودند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 40 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخله 8 جلسه ای آموزش تحلیل رفتار متقابل را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از ابزار عملکرد خانواده (fad) ، مقیاس رفتار کنترل گرایانه زن و شوهر (cbs) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (cfi) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان دادکه بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون از نظر انعطاف پذیری شناختی و حیطه های آن، رفتارهای کنترل-گرایانه همسر و حیطه های آن و همچنین عملکرد کلی خانواده و حیطه های آن تفاوت معنی داری وجود داشته و مداخله اثربخش بود اما از نظر مولفه ی ارتباط تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). باتوجه به اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل در افزایش عملکرد کلی خانواده، انعطاف پذیری شناختی و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر استفاده از آن در کاهش میزان نارضایتی زناشویی موثر بوده و تعمیم این آموزش به دیگر جنبه های زندگی می تواند کاربرد پیشگیرانه داشته باشد.
معصومه شفیعی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تعداد 100نفر (75زن و 25 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت انفرادی و با حضور پژوهشگر به پرسش نامه های فهرست علایم 90 سوالی (scl-90)، اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پذیرش عمل ، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجتناب تجربی با شکایات جسمانی، وسواس اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، هراس، افکارپارانوئید، روان پریشی، خشم و نمره کلی علایم روان شناختی و علایم اختلال استرس پس از سانحه ارتباط مثبت دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن اگاهی نقش مهمی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب دارد.
نادیا قره گوزلو سجاد بشرپور
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی والدین در پیش بینی سبک های فرزندپروری و گرایش نوجوانان به بزهکاری اجرا شد. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه ی نوجوانان 18-14 سال ساکن شهر همدان به همراه والد مادرشان بودند. نمونه ای به حجم 200 نفر ( 100 نفر نوجوان پسر به همراه 100 نفر از والد مادر آن ها) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تیپ شخصیتی a.b فریدمن و روزنمن، تیپ شخصیتی c راهه و سولومون ، تیپ شخصیتی d دنولت، سبک فرزندپروری بامریند، جهت گیری مذهبی آلپورت و پرسشنامه سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی با تیپ های شخصیتی c و d رابطه مثبت؛ سبک قاطع با تیپ شخصیتی d رابطه منفی دارد و تیپ شخصیتی d با نگرش مثبت به بزهکاری رابطه مثبت و با نگرش منفی رابطه منفی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی درونی با سبک فرزندپروری قاطع و نگرش منفی به بزهکاری رابطه مثبت و جهت گیری مذهبی بیرونی با سبک های فرزندپروری سهل گیر و استبدادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 27 درصد از واریانس سبک فرزندپروری استبدادی؛ 24 درصد از واریانس سبک قاطع و 26 درصد از واریانس نگرش مثبت و منفی نوجوانان به بزهکاری با تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی مادران تبیین می شود.
محمد هاشمی یقرآبادی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بی اشتیاقی اخلاقی، راهبردهای خودارتقایی و خودحفاظتی و انتظارات پیامد در افراد وابسته به مواد و افراد عادی انجام گرفت. روش این پژوهش علی- مقایسه ای و طرح آن مورد شاهدی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان رباط کریم در نیمه دوم سال 1393 تشکیل داد.
نیر ملکی علویان سجاد بشرپور
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حالات خلقی، احساس تنهایی و خوداثربخشی در پیش بینی سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست در مراکز شبانه روزی بهزیستی ارومیه بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر 14 الی 17 ساله شهرستان ارومیه می باشد که بی سرپرست بوده و در مراکز شبانه روزی بهزیستی به سر می برند. نمونه ی مورد مطالعه 100 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سازگاری بل(1962)، پرسشنامه احساس تنهایی آشر و ویلر (1985)، پرسشنامه خوداثربخشی الندیک(،1984 اوزولد و کرو، 1986)، پرسشنامه حالات خلقی برومز (brums-32) بودند. داده ها به وسیله آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد نتایج نشان داد که سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست بااحساس تنهایی و خوداثربخشی رابطه داشته ولی با حالات خلقی رابطه معنی داری ندارد. بنابراین برای ارتقاء سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست می توان از مداخلات مبتنی بر تنهاییی و مداخلات مبتنی بر خوداثربخشی استفاده کرد.