نام پژوهشگر: جوئل اسنایدر
حسین طالبی یونس لطفی
زمینه و هدف: کارآزمایی بالینی حال حاضر در زمره پژوهشهای بنیادین انجام گرفته برای بررسی توانایی جداسازی اصوات گفتاری همزمان و تاثیرات تربیت شنیداری واکه ای بر آن در کودکان کم شنوا می باشد. جداسازی همزمان، یکی از مولّفه های پایه ای رویکرد تجزیه و تحلیل صحنه شنوایی (asa) بوده و نقش مهمّی در فرآیند درک گفتار، دارا می باشد. در این مطالعه، پاسخهای رفتاری شنوایی و پتانسیلهای دیررس شنوایی دو گروه شاهد و آزمون در زمانهای مختلف مقایسه شدند. روش بررسی: پاسخهای رفتاری شنوایی (درصد شناسایی صحیح واکه ها و زمان واکنش) برای پنج واکه /اَ/، /اِ/، /آ/، /ای/، و /او/ در سه بازه زمانی شروع، 3 ماه، و 6 ماه بعد از دریافت تربیت شنیداری واکه ای در 15 کودک کم شنوای گروه آزمون ثبت شده و با پاسخ های بدست آمده از 15 کودک کم شنوای گروه شاهد مقایسه شدند. پاسخهای دیررس شنوایی یا alrs (دامنه مجموعه n1-p2 و نهفتگی امواج n1 و p2) نیز در بازه های زمانی مذکور، برای بیست جفت واکه سنتز شده ای که به طور همزمان و به صورت دوگوشی ارائه می شدند، ثبت گردیدند. تفاوت جفت واکه های مورد نظر، در فرکانس پایه آنها بود؛ به نحوی که، فرکانس پایه هر یک از آنها به میزان نیم semitone از دیگری تفاوت داشت. یافته ها: پاسخهای رفتاری شنوایی به ویژه زمان واکنش، نشان دهنده بهبودی معنادار بدنبال دریافت تربیت شنیداری واکه ای بویژه بعد از 6 ماه می باشند (05/0>p). همچنین، نتایج الکتروفیزیولوژیک شنوایی نشان دهنده افزایش معنادار دامنه مجموعه n1-p2 (شاخصی از کشف تغییرات واکه ها و بازنمایی تحریکات گفتاری در دستگاه شنوایی مرکزی در شرایط نبود توجّه فعّال شرکت کنندگان) و کاهش معنادار نهفتگی امواج n1 و p2 (شاخص افزایش همزمانی عصبی) در بعضی از جفت واکه ها می باشند (05/0>p). نتیجه گیری: این مطالعه گویای پیشرفت و بهبودی روند جداسازی اصوات گفتاری همزمان بدنبال تربیت شنیداری واکه ای می باشد. نتایج این مطالعه، شواهدی را درباره آموزش پایین به بالا (مبتنی بر فرکانس پایه و تفاوت های آن) در روند تجزیه و تحلیل صحنه شنوایی و فرآیندهای عصبی مربوط به آن فراهم می نمایند.