نام پژوهشگر: رضا گل پور چمرکوهی
رضا گل پور چمرکوهی بتول احدی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبودکیفیت زندگی و عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری) با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر بود که به تصادف انتخاب و در گروههای آموزش(خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های افسردگی، کیفیت زندگی و مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانه های افسردگی موثر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده موثر بودند. آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده موثرتر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان افسرده موثر بودند. همچنین نتایج آزمون های تعقیبی توکی نشان دادآموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر کاهش نشانه های افسردگی و بهبود روابط خانوادگی دانش آموزان افسرده موثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، این نتایج بیان می کند که آموزش خود-دلسوزی عامل تاثیرگذار مهمی برای کیفیت زندگی، عملکرد انطباقی و اجتماعی و افسردگی می باشد.