نام پژوهشگر: شیوا رودری
شیوا رودری منصور حسامی کرمانی
دستبافت های ایل قشقایی نماینده سرگذشت، فلسفه و هنر آن هاست و طراحان باذوق آن ها تفکر و اندیشه ی صدها هنرمند که فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی را با خلق و خوی صبورانه و صوفیانه تحمل کرده و تجربه آموخته اند. این رساله سعی دارد که به بررسی فضای بصری( نقش و رنگ) این دستبافته ها با استفاده از روش تبارشناسی بپردازد. و بیشتر به دنبال این مسأله است که تأثیر زندگی مردمان قشقایی، به ویژه زنان این ایل که خالق برگزیده ی این آثار هستند، را بر شکل گیری این فضای غنی بصری مورد بررسی و کندو کاو قرار دهد. اینک که دست روزگار وشرایط زندگی معاصر این گروه پاک اندیش را به سوی شهر و شهرنشینی سوق داده است و از آنجا که شاید چندان به درازا نکشد که دیگر از ایل، عشیره، چادرنشینی و خانه بدوشی اثری باقی، نماند؛ ناچاریم به جمع آوری سوابق وپیشینه ی این اجتماع سربلند وسرافراز، مجاهدت کرده و نگذاریم تاریخ واندیشه ی آنان، بدان سبب که گذشته ی ثبت وضبط شده ای ندارند،کاملا به دست فراموشی سپرده شود. روش تحقیق در این رساله از نظر هدف بنیادی می باشد، و از لحاظ روش؛ توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است که به دو روش کتابخانه ای و میدانی، یافته اندوزی شده است. داده ها نیز به شکل کیفی تجزیه و تحلیل شده-اند. مهمترین نتیجه به دست آمده از این رساله اینست که عناصر فرهنگی سنت فرشبافی گرانمایه ی قشقایی ها، علیرغم آنکه از لحاظ رابطه با فرهنگ قبایل ترک زبان به مکتب فرشبافی قفقاز نزدیکتر است، از مکتب فرشبافی ترکمن نیز منفک نیست و همچنانکه از عناصر فرشبافی آسیای صغیر تهی نیست با اسلوب بافندگی و شیوه های طراحی و نقشپردازی ایرانی و «فارسی» و لری و کردی نیز آشنا و بلکه مأنوس و دلبسته است. چنین است که این سنت دیرینه را باید به منزله ی یک جریان سیال مداوم و متحول فرهنگی – که همواره باید با شرایط محیط زیست جدید و عناصر فرهنگی آن وفق داده وآمیخته گردیده – نگریست و بررسی و ارزشیابی کرد.