نام پژوهشگر: بیتا زنجانی
بیتا زنجانی مجتبی مجاوریان
با فاصله گرفتن مراکز مصرف از نواحی تولید موضوع بازاریابی محصولات اهمیت فزاینده ایی یافته است. ناکارآمدی نظام بازاریابی محصولات و شکاف قابل توجه میان قیمت دریافتی تولیدکننده و بهای پرداختی توسط مصرف¬کننده از جمله معضلات مهم در اکثر کشورهای درحال توسعه است. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر حاشیه نسبی بازاریابی گوشت مرغ استان مازندران با در نظر گرفتن متغیر ریسک قیمتی در دو سطح خرده فروشی و عمده فروشی برای دوره 1386-1390 می¬باشد. علاوه بر متغیر ریسک در سطوح مختلف، متغیرهای دیگری مانند میزان تولید، شاخص حفاظت از گوشت مرغ در برابر فساد، هزینه¬های بازاریابی و...... مورد استفاده قرار گرفتند. متغیر ریسک به دو صورت مجذور انحراف از میانگین متحرک سالانه و انحراف از انتظارات قیمتی اندازه¬گیری شد. بدلیل رابطه بین حاشیه بازاریابی در دو سطح عمده و خرده¬فروشی از الگوی رگرسیون به ظاهر نامرتبط استفاده شد. نتایج نشان داد در حالت اول(میانگین متحرک)، قیمت، ریسک قیمتی، متغیر اثر تغییر فصل مربوط به تابستان، مقدار تولید در سطح خرده¬فروشی و قیمت در سطح عمده¬فروشی از عوامل موثر بر حاشیه نسبی بازاریابی در سطح مذکور می¬باشند. در حالت دوم(انتظارات تطبیقی)، همه متغیرهای حالت اول به جزء مقدار تولید و متغیر اثرتغییر فصل مربوط به تابستان در سطح خرده فروشی و بعلاوه متغیر ریسک قیمتی در سطح عمده فروشی رابطه معنی¬داری با حاشیه نسبی بازاریابی سطوح خود داشتند. در هر دو حالت اثر ریسک قیمتی بر حاشیه نسبی بازاریابی در سطح خرده فروشی مثبت و معنی دار؛و در سطح عمده¬فروشی در حالت اول مثبت و غیرمعنی¬دار و در حالت دوم منفی، معنی¬دار بود. بنابراین تاثیر ریسک در سطوح مختلف بازار متفاوت است. هنگامی که ریسک از طریق انحراف از میانگین متحرک اندازه گیری می شود؛ حاشیه نسبی بازاریابی گوشت مرغ در سطح خرده فروشی نسبت به متغیر قیمت گوشت مرغ در سطح مذکور با کشش 16/0 و مقدار تولید با کشش 13/0 کشش¬پذیر بوده است. کشش رسیک قیمتی در این حالت 05/0 شده است. در حالت دوم کشش ریسک قیمتی و قیمت در سطح خرده¬فروشی به ترتیب 05/0 و 13/0 بوده که در هر دو حالت قیمت در سطح خرده¬فروشی تاثیرگذارترین عامل بر حاشیه نسبی بازاریابی خرده¬فروشی است. علاوه بر حاشیه بازاریابی و عوامل موثر برآن، کارایی بازاریابی در بازار مرغ استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح ناکارایی قیمتی از ناکارایی فنی بالاتر است.