نام پژوهشگر: سیده فاطمه سلیمی
سیده فاطمه سلیمی محمد هادی مرادی
إن الدلالات -إذا افترضناها فی بنیه دائریه- تتشکل من مجموعه الدوائر المتحده المرکز و المختلفه الحدود؛ فمایتکّون منها أولاً یعتبر دلالات مرکزیه ثابته تنتج فی مقام الوضع و ماتشکل هاله محیطه بالمعنی المرکزی من ظلال معنویه، تسمّی دلالات هامشیه من نتاج القیم التعبیریه و السیاقیه فی مقام التخاطب و أما الدلالات الهامشیه فی النص القرآنی فترتبط بما ینبع من تلقّیات عاطفیه-نفسیه و تعابیر ذاتیه فردیه ضمن السیاقات المقالیه و المقامیه و هذا یبرز للمتلقی جمالیه القرآن و إعجازیته حیث لایمکن التخلّی عنها فی فهم النص. تسعی الطالبه من خلفیه هذا البحث، الترکیز علی عده محاور لإنتاج الدلالات الهامشیه و الأول أن البنی اللغویه فی مستویاتها المختلفه الصـرفیه و النحویه و الدلالیه و الصوتیه توثر علی إشعاعات المعنی داخل الآیه و تأتی الباحثه بملخّصات منها و مایهمنا فی المستوی الصـرفی القرآنی هو الغرابه فی الاستعمال و الانزیاح الاستبدالی فی انتقاء ألفاظ خاصه أو ظهورها بأوزان التصغیر أو الحذف فی اللواحق دون تبریر نحوی و ما ینتج عنه من المعانی الهامشیه یتلاءم مع السیاق المقامی و یبرز المستوی النحوی الاستنتاجات الفردیه من جمالیه التقدیم و التأخیر و حذف أرکان من الجمله أو إسناد الفعل إلی فاعله غیر الحقیقی و یأتی المستوی الدلالی بالانزیاحات الدلالیه باختیار الاستعارات المستطرفه و الکنایات متعدده المعنی و الرموز الخاصه و توحی البنیه الصوتیه بالدلالات الهامشیه عبر تآلف الصوامت و الأصوات و وقعه الصوتی الخاص علی النفس و أما البنی غیراللغویه بمقاماتها الثقافیه و الدینیه و النفسیه و المحظورات المتعلقه بمقاماتها فتجسّد بنیه مقالیه خاصه تحدو المتلقی إلی الدلالات الهامشیه؛ فنبذه القول إن إبداعیه البحث تتبلور فی ذکر الشواهد القرآنیه المودیه إلی الدلالات الهامشیه التی لم یهتم الباحثون بهذه القضیه فی زوایا مختلفه من النص القرآنی حیث لها دور هام فی توظیف النص القرآنی من جهه التأثیر علی المتلقی و ظهور طرافه القرآن و الکشف عن إعجازیته و أما المنهج المتتبع فی هذه الأطروحه فهو المنهج التوصیفی-التحلیلی مستعیناً بالمصادر العلمیه و الآراء الشخصیه.
سجاد شفیع پور بروجنی سیده فاطمه سلیمی
دانش فنوسمانتیک یا همان دانش معناشناسی آوایی از جمله دانش های نوین می باشد که به تازگی مورد توجه اندیشمندان قرآنی قرار گرفته است. معناشناسی آوایی عبارت است از: ایجاد ارتباط میان آواها و متغیرهای حاصل از آن ها با مدلول های معنایی جهت ایجاد سطوح های مختلف معنایی و تصویر سازی ذهنی برای مخاطب از مراد جدی و حالات و صفات گوینده. دانش معناشناسی آوایی متشکل از: سه بخش آوا، معنا و رابطه میان این دو می باشد. این دانش در دو حوزه اصلی پی گیری می شود: نخست: کشف نشانه های آوایی و ارتباط آن ها با معانی که سبب کشف مدلولی جدید و تصویر سازی ذهنی از معانی می گردد و دیگر معناشناسی آوایی واژگان و جملات که در این قسم آواها خود نشانه هایی در جهت کشف معنا می باشند. دانش معناشناسی آوایی از لحاظ آوا به دو دسته آوای بیرونی و درونی در قرآن کریم تقسیم بندی می شود. منظور از آوای درونی، آوایی است که با استفاده از صنایع بدیع لفظی و ترکیب واژه با واژگان دیگر به وجود می آید. صنایعی که باعث می شوند، واژگان به وسیله تشابه و هماوایی هر چه بیشتر مصوت ها و صامت ها به یکدیگر وابسته شوند و بین آن ها رابطه آوایی محسوسی ایجاد شود؛ به عبارت دیگر آوای درونی، آوایی است که در سطح ترکیب واج ها و واژگان و رابطه موجود میان آن ها قرار دارد. بر این اساس این نتیجه بدست می آید که مهمترین جلوه های آوای درونی در قرآن را می توان شامل مواردی همچون : فاصله، چینش واژگان در آیات، واژه آرایی، طول آیات و ... دانست. آوای بیرونی قرآن آوایی است که از دل واژگان نشأت می گیرد. به عبارت دیگر آن چه که در آوای بیرونی و ارتباط آن با محتوا مطرح است موسیقی و آوای واژه و کلمه است. این ارتباط در قرآن کریم در قالب های مختلفی همچون: واکه ها و مد، صفات و مخارج واج ها، حذف و زیادت در واج ها، حروف و تداعی معنایی خاص، ابدال و ادغام، نام آوا، واژگان غریب و ... می باشد. بررسی آیات قرآن از این دیدگاه اثراتی را به دنبال دارد که مهمترین آن ها عبارتند از: کشف جنبه ای از اعجاز قرآن، روش شناسی ویژه ای برای فهم متن، تصویر سازی برای مفاهیم قرآنی، تکثیر معنا و ... .