نام پژوهشگر: حسین امیرشاهی

بازسازی منحنی های انعکاسی الیاف پشم و پنبه خودرنگ با استفاده از تکنیک تحلیل اجزاء اصلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  علیرضا ذوالفقاریان   حسین امیرشاهی

در این پروژه بازسازی داده های انعکاس طیفی الیاف پشم و پنبه خود رنگ از روی داده های رنگی حاصله از به کارگیری فضای استاندارد ciexyz و همچنین داده های رنگی rgb ناشی از اندازه گیری آنان توسط پویشگر صورت گرفته است. بدین منظور داده های انعکاسی و رنگی 20 نمونه از الیاف پنبه ای مختلف و 18 نمونه از الیاف پشمی متفاوت اندازه گیری گردیده اند. سپس پایگاه داده سومی شامل هر دو پایگاه داده مذکور نیز تشکیل شده است. از روش تحلیل اجزاء اصلی به منظور بازسازی رفتار طیفی نمونه ها از روی مقادیر رنگی آنان استفاده گردیده است. بازسازی منحنی های انعکاسی از روی مقادیر محرکه های سه گانه نمونه ها با استفاده از هر سه پایگاه داده انجام گردید و نتایج حاصله با منحنی های انعکاسی واقعی که اندازه گیری شده بودند با استفاده از تعداد مختلفی از توابع پایه مقایسه گردیده است. از دو معیار میانگین مربع اختلافات منحنی های انعکاسی و اختلاف رنگ در زیر منابع نوری دیگر به منظور ارزیابی نتایج بازسازی استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهند که استفاده از سه تابع پایه منجر به بازسازی بسیار مطلوب منحنی های انعکاسی نمونه ها می گردد.بازسازی طیف انعکاسی الیاف مورد اشاره با استفاده از میانگین مقادیر rgb آنان که با پویشگر اندازه گیری شده بود، نیز صورت پذیرفت. نتایج بازسازی اگرچه به خوبی نتایج حاصله از بکارگیری مقادیر محرکه های سه گانه ciexyz نیستند ولی در صورت حذف اثر حضور شیشه که استفاده از آن در هنگام اندازه گیری رفتار رنگی و انعکاسی نمونه ها به دلیل ضرورت قرار گرفتن الیاف در حالت قابل کنترل الزامی است منجر به کسب نتایج بهتر می گردد.

بررسی و مقایسه نتایج حاصل از بازسازی منحنی های انعکاسی با دو روش سیمپلکس و تجزیه اجزای اصلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  ندا سلامتی   حسین امیرشاهی

در این رساله یکی از متداولترین روش های بهینه سازی با متد جستجوی مستقیم یعنی روش سیمپلکس در بازسازی منحنی های انعکاسی، جمع آوری گردیده است به کمک نرم افزار متلب محرکه های سه گانه نمونه ها در سامانه رنگی ciexyz در زیر منابع نوری مختلف (a،d65 و tl84) و مشاهده کننده استاندارد 1964 محاسبه و به عنوان مشاهدات در مسیله بهینه سازی به منظور بازسازی مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور بازسازی داده های انعکاسی ابتدا روش سیمپلکس کلاسیک بکار گرفته شده است. و با توجه به قابل قبول نبودن نتایج حاصله از بکارگیری آن اصلاحات متنوعی در این روش در نظر گرفته و اعمال شده است. ابتدا با توجه بهشکل منحنی های انعکاسی حاصله از بکارگیری روش سیمپلکس با استفاده از توابع حداقل سازی مختلف، بهینه سازی نتایج بازسازی با بکارگیری فیلترهای گوشی شکل و استفاده از یک تابع سینوسی صورت گرفته است به نحوی که دو مشکل اصلی روش سیمپلکس کلاسیک شامل هموا نبودن خروجی و عدم قرار گیری داده ها در حدفاصل صفر و یک به این طریق گردیده است. نتایج بکارگیری روش سیمپلکس کلاسیک و اصلاح شده با استفاده از توابع حداقل سازی مختلف با نتایج حاصل از بکارگیری روش تجزیه اجزای اصلی و روش شبه معکوس ماتریس بر روی مجموعه داده های ذکر شده مقایسه شده و مزایا و معایب هر روش مورد بحث قرار گرفته است. در مجموع اگر چه اعمال روش های اصلاحی موجب کارایی بسیار بیشتر روش سیمپلکس در بازسازی داده های انعکاسی گردیده و این روش بدون هیچ تردیدی نسبت به روش شبه معکوس برتری فاحشی دارد ولی منحنی های انعکاسی بازسازی شده با روش تجزیه اجزای اصلی از شباهت بیشتری به توابع انعکاسی اولیه برخوردارند. در هر حال عدم نیاز به استفاده از یک پایگاه داده در روش سیمپلکس از مزایای مهم این روش در مقایسه با روش تجزیه اجزای اصلی شمرده می شود.

تاثیر ضخامت فیلم محلول پلیمری بر تشکیل ساختار غشاء نامتقارن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  سارا آذری   محمد کریمی

در این تحقیق، اثر تغییر ضخامت فیلم محلول پلی اکریلونیتریل بر تشکیل بزرگ حفره ها در فرآیند انعقاد بررسی شده است. میزان تخلخل، مقدار جمع شدگی، قابلیت تراوایی و شدت کدری فیلم های تهیه شده با ضخامت های بین 5 تا 50 میکرومتر اندازه گیری شد. برای تحلیل ساختار از تصاویر میکروسکوپ الکترونی استفاده گردید. تصاویر میکروسکوپ الکترونی از سطح مقطع نمونه ها نشان داد که نمونه هایی که دارای ضخامت بیشتر از 9 میکرومتر هستند دارای بزرگ حفره می باشند. در ضخامتهای کمتر از 9 میکرومتر ساختار کاملا اسفنجی است. از طرف دیگر ملاحظه شد در محدوده ضخامت بحرانی حذف بزرگ حفره ها بطور تدریجی انجام می شود. بررسی درصد جمع شدگی فیلمها و میزان تخلخل آن ها در ضخامت های مختلف، مشخص کرد که ناحیه اسفنجی بین بزرگ حفره ها متراکم تر از ناحیه اسفنجی نمونه های کم ضخامت بدون بزرگ حفره می باشد. همچنین ترسیم تغییرات اختلاف ضخامت اولیه و نهایی در مقابل تغییرات ضخامت، این استنباط بدست آمد که بعد از تشکیل پوسته در فرایند انعقاد، نرخ جریان های حلال و غیرحلال در فصل مشترک برابر است ( ). این موضوع می تواند همراه با نتایج جمع-شدگی برای تحلیل تشکیل بزرگ حفره ها و یا حذف آنها مورد توجه قرار گیرد.

بررسی ایزوترم های جذب مواد رنگزای اسیدی و دیسپرس بر روی الیاف نایلون با استفاده از اطلاعات انعکاسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  مهدی صفی   حسین امیرشاهی

در این رساله مکانیزم جذب مواد رنگزای دیسپرس و اسیدی توسط الیاف پلی آمید (نایلون 6) در غلظت های مختلف با استفاده از اطلاعات جذب سطحی محلول های رنگرزی بعنوان روش متداول و کلاسیک مطالعه شده است. ثابت معادلات با استفاده از روش های برازش حداقل مربعات خطی غیر خطی تعیین شده اند. در بررسی ارزش آماری معادلات جذب از مجموعه ای از آماره ها مانند r2, cv% x2 و rss استفاده شده است. همچنین اهمیت معادلات جذب لانگمویر، فرندولیچ، نرنست و دوحالته برای هر رنگزا با ارزیابی تغییرات عمق رنگی درک شده بررسی گردیده است. در ادامه با تعریف مفهوم مقیاس پذیری فضای طیفی حاصل از مقادیر انعکاسی در مدل رنگی کیوبلکا-مانک بعنوان یک مدل خطی و بررسی آن در مقادیر مختلف غلظت و طول موج های متفاوت تلاش گردیده است تا طول موجه های بهینه به منظور توسعه و تعمیم این مدل به غلظت های بیشتر و یافتن یک تکنیک منطقی برای تعریف محدوده تا حد ممکن دقیق برای این تابع در منسوجات معرفی شوند. بدین منظور معیارهایی برای دسته بندی طول موج ها و انتخاب طول موج های مناسب برای گسترش قابلیت این مدل در تخمین غلظت در مقادیر بالاتر ارایه گردیده است. نهایتا با استفاده از محدوده بدست آمده برای تابع انعکاس تلاش شده است تاایزوترم جذب تراکم بر رفتار رنگرزی مواد رنگزای بکار گرفته شده در این تحقیق بر روی الیاف نایلون 6 با کمک اطلاعات انعکاسی نمونه های رنگرزی شده بررسی گردد و نتایج با معادله جذب تعیین شده توسط مدل رنگی بیر-لامبرت بعنوان یک مرجع و متداول مقایسه شود. همچنین قابلیت مدل رنگی هندسی بعنوان یک مدل غیرخطی در بررسی ظاهر رنگی منسوجات و تخمین غلظت در نواحی مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داده اند که انتخاب نوع آماره و نحوه تعیین پارامترهای معادلات در نتیجه نهایی به منظور انتخاب مناسبترین ایزوترم بسیار موثر می باشد. از طرفی انتخاب معادله جذب حاکم بر رفتار رنگزا در شرایط تعادل به محدوده غلظت های بکارگرفته شده بستگی دارد. همچنین در پیشگویی غلظت رنگزا با استفاده از تابع کیوبلکا-مانک ضرورتی وجود ندارد که تابع انعکاس طیفی همواره در بزرگترین مقدار خود یعنی در طول موج حداکثر جذب مورد استفاده قرار گیرد. در اینصورت تخمین غلظت در عمق های متوسط و سنگین به دلیل انحراف زودهنگام تابع مذکور از حالت خطی با مقادیر خطای بزرگی همراه خواهد بود. بنابراین در صورت استفاده از طول موجه ای مناسب که در آن تابع مذکور با غلظت تا محدوده وسیع تری خطی می باشد تخمین غلظت در مقادیر بالاتری با خطای قابل قبولی میسر می باشد. براساس نتایج کسب شده در این رساله در صورت یافتن طول موجهایی که مقدار تابع انعکاس در آنها حدود 17 باشد می توان پیشگویی غلظت را با خطای ناچیزی انجام داد. در هر حال نتایج حاصله از این تحقیق نشان می دهد که مدل هندسی حتی در شکل های اصلاح شده نیز علی رغم پیچیدگی محاسباتی بیشتری که دارد منجر به کسب نتایج چندان بهتری نمی گردد و مدل کیوبلکا-مانک در شرایط تعمیم یافته بواسطه کسب نتایج مناسب و همچنین سادگی در کاربرد مدل بهینه ای برای استفاده از اطلاعات انعکاسی در تخمین غلظت می باشد.

مقایسه منافذ پوسته در غشای مرکب پوسته نازک و فیلم پلیمری به دست آمده در فرآیند خشک-تر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  محدثه موسوی   محمد کریمی

فیلتراسیون غشا به عنوان سدی انتخابی بین دو سیال عمل می نماید. غشاهای نانوفیلتراسیون دارای ساختار متخلخل و حفره هایی با قطر کمتر از 2 نانومتر هستند و دارای عملکردی بین غشای الترافیلتراسیون و اسمز معکوس می باشند. در این تحقیق جهت دست یابی به غشای پلی اکریلونیتریل با خاصیت نانوفیلتراسیون، دو روش غشای مرکب لایه نازک و قالب گیری خشک-تر مورد بررسی قرار گرفته است. از آن جا که ضخامت و اندازه حفره در غشای به دست آمده حایز اهمیت است. قابلیت عبور مواد رنگزا از طریق غشا، مورد بررسی قرار گرفته و میزان تخلخل آن ارزیابی شده است. نتایج بیان کننده این مطلب است که غشای تولید شده از طریق قالب گیری خشک-تر نسبن به غشای مرکب لایه نازک از نظر تراوایی عملکردی مطلوب داشته اما در پس زنی عملکرد ضعیفی را از خود نشان می دهد.

تخمین غلظت محلول مواد رنگزا به کمک دوربین دیجیتال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  ابوالفضل آقانوری   حسین امیرشاهی

در این پروژه از داده های رنگی حاصل از دوربین دیجیتال به منظور بازسازی اطلاعات طیفی یک سری محلول شفاف استفاده گردیده است. بدین منظور یک جعبه تصویربرداری و یک پایگاه داده حاوی اطلاعات طیفی محلول های رنگی شفاف ساخته شد. روش های wpca, pca, maloney-wandell شبه معکوس و ماتریس r جهت بازسازی انتقال طیفی محلول های رنگی از مقادیر وابسته به دستگاه rgb یک دوربین دیجیتالی معمولی استفاده گردیدند. به منظور فراهم نمودن داده های رنگی با ابعاد بزرگتر از 3 از دو منبع نوری استفاده گردید. نتایج بازسازی منحنی های انتقالی نشان می دهد که روش pca دارای نتایج قابل قبولی در حالتی که از سه جز اصلی استفاده شود، نمی باشد و نتایج با استفاده از 6 جز اصلی بهبود می یابند. روش شبه معکوس نیز دارای دقتی کمتر از روش pca با استفاده از 6 اولیه اصلی می باشد. در صورتی که نتایج روش ماتریس r دارای دقت بالاتری بر اساس مقادیر جذر میانگین مربعات خطا مابین طیف انتقالی تخمین زده شده و اصلی را نسبت به سایر روشهای به کار گرفته شده، دارا می باشد. در حقیقت روش ماتریس r دارای قدرت بالایی در بازسازی طیف انتقالی در ابتدا و انتهای باند مریی است در صورتی که سایر روش ها دارای ضعف مشخصی در بازسازی طیف انتقالی در طول موج های مذکور می باشند. در نهایت از روی طیف های انتقالی بازسازی شده غلظت محلول های تهیه شده تخمین زده شد که بهترین تخمین از نتایج بازسازی طیف انتقالی توسط روش ماتریس r به دست آمد. شایان ذکر است که نتایج تخمین غلظت توسط این روش برای رنگزاهای آبی و زرد در مقایسه با رنگزای دیگر بهتر بود.

تاثیر بافتار پارچه و تنظیمات پویشگر در مختصات رنگی حاصل از پویش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  حسین فشندی   حسین امیرشاهی

در این پروژه، امکان استفاده از پویشگر، در اندازه گیری رنگ پارچه های دارای بافت، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از آنجا که برای توصیف پویشگر از روش های رگرسیونی استفاده شده، لذا در ابتدا به منظور مطالعه تاثیر نوع نمونه های رنگی مورد استفاده بر روی نتایج اندازه گیری، از سه سری نمونه فاقد بافتار شامل نمونه های چارت های کالرچکر sg و کداک q_60 و تعدادی نمونه انتخابی از مجموعه اطلس مانسل، در مراحل آموزش و آزمایش، استفاده گردید و مشاهده شد که توصیف پویشگر با یک مجموعه از نمونه ها، منجر به تخمین مناسب رنگ نمونه های سایر مجموعه ها نمی گردد. به بیان دیگر، نتایج حاصله از انجام این پروژه نشان می دهند که توصیف پویشگر با نمونه های یک چارت رنگی، تنها در تخمین رنگ سایر اعضای این چارت، منجر به نتایج قابل قبول می گردد و در پیشگویی رنگ سایر مجموعه ها، بسیار ضعیف عمل می نماید. در همین خصوص تخمین رنگ یک مجموعه نمونه های نساجی با بافت مشخص نیز، در صورت استفاده از چارت های رنگی مذکور، منجر به نتایج قابل قبول، نگردید. در مرحله بعد، تاثیر نوع بافت مورد آزمایش قرار گرفته است. برای این منظور، پارچه هایی با فام های یکسان و بافت های مختلف (8 بافت برای هر فام)، تهیه گردیدند که از آنها در مراحل آموزش و آزمایش پویشگر، استفاده گردید. نتایج حاصله نشان می دهند که با افزایش تفاوت ساختاری بافت ، بین نمونه هایی که در مراحل آموزش و آزمایش پویشگر مورد استفاده قرار گرفته اند، میانگین اختلاف رنگ تخمین زده شده به وسیله پویشگر در مقایسه با رنگ واقعی آنها که توسط اسپکتروفتومتر اندازه گیری شده است، افزایش می یابد، که این امر وابستگی کامل مرحله توصیف پویشگر به نوع بافت مورد استفاده را نشان می دهد. در هرحال نتایج این تحقیق نشان می دهند که با افزایش عمق بیتی داده های اندازه گیری شده توسط پویشگر، وابستگی مذکور، کاهش می یابد.

دی آزوته و کوپل کردن رنگزای راکتیو بر روی کالای سلولزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1387
  رقیه ارزنلو   رضا محمدعلی مالک

از جمله گروه رنگزاهای متداول روز جهت رنگرزی کالای سلولزی، دسته رنگزاهای راکتیو می باشند که تنوع قابل ملاحظه ای در ساختار مولکولی این گروه رنگزاها وجود دارد. این دسته از مواد رنگزا دارای ثبات های تر نسبتاً فابل قبولی بوده و در بسیاری از آن ها می توان ساختار شیمیایی آزو را مشاهده کرد. لذا بنظر میرسد که بتوان با تخریب رنگزا و سپس کوپل کردن گروه آمین دی آزوته شده با کوپل شونده های مختلف، بتوان رنگزاهایی جدید با فامهای متنوع ایجاد کرد. در این تحقیق، کالاهای سلولزی رنگرزی شده با رنگزای راکتیو c.i.reactive nlack5 و رنگزاهای مستقیم ‍c.i.dorect black22 و c.i.direct yellow50 که دارای گروه آزو هستند. با مواد برداشت کننده سولفالکسالات سدیم، کلرید قلع و هیدروسولفیت سدیم در معرض واکنش های شیمیایی احیا قرار گرفتند، تا باند آزو شکسته شده و بی رنگ گردند. سپس توسط اسید نیتروس، روی گروه آمینی که از تخریب رنگزا به وجود آمده بود. واکنش دی آزوتاسیون انجام گرفت. در نهایت با مواد کوپله کننده (1) naphtholو naphtholas واکنش کوپلاسیون روی داد. لذا با انجام واکنش کوپلاسیون رنگزای جدیدی تولید شد و فام کاملا متفاوتی ظاهر گردید. بررسی ها نشان داد که کوپله کننده های مختلف منجر به تولید رنگزاهای متفاوت و ظهور فام های متنوع می شوند. سپس روی رنگزاهای جدیدی که در پایان فرآیندهای تخریب، دی آزوتاسیون و کوپلاسیون به دست آمده بودند، ثبات های شسنشویی، نورر و سایشی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رنگزاهای جدید، از اثبات های خوبی، تقریباً مشابه رنگزاهای پایه برخوردارند. استحکام کالای سلولزی طی مراحل مختلف فرآیند تخریب، دی آزوتاسیون و کوپلاسیون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مرحله تخریب رنگزا، تاثیر بیشتری روی استحکام کالا دارد. لذا سعی شد با تغییر دادن غلظت ماده برداشت کننده و زمان فرآیند تخریب، شرایط بهینه ای جهت تخریب رنگزا با کمترین کاهش در استحکام به دست آورد.

بررسی احساس رنگی و خواص فیزیکی کیفی منسوج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1386
  مرضیه پرهیزکار   حسین امیرشاهی

در رساله حاضر، به بررسی اثر رنگ منسوجات و تأثیر ویژگی های فیزیکی- کیفی منسوج بر احساس رنگی و ترجیح رنگی یک منسوج پرداخته شده است. به بیان دیگر، در این مطالعه نقش رنگ در شکل دهی ذهنیت بیننده از ویژگی های فیزیکی منسوج مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا مجموعه ای از آزمون های فیزیکی جهت شناخت خواص کیفی دو پارچه با ویژگی های فیزیکی متفاوت مورد مطالعه صورت پذیرفت. علاوه بر این، 38 نمونه رنگی از جنس دو منسوج انتخابی با بهره گیری از 12 مقیاس احساس رنگی توسط داوران به صورت بصری ارزیابی گردیدند. 12 مقیاس مذکور مشتمل بر لخت- شق، محکم- سست، گرم- خنک، نرم- زبر، متراکم- باز، سبک- سنگین، راحت- ناراحت، موقر- زننده، زنده- دلگیر، مردانه- زنانه، بچگانه- بزرگسال و دوست داشتن- دوست نداشتن بوده اند. سپس 11 نمونه رنگی منتخب، به روش مقایسه جفت ها مورد بررسی قرار گرفتند. اجزاء اصلی داده ها به روش تجزیه اجزاء اصلی (pca) استخراج گردیده و مشاهده شد که واریانس جمعی سه بعد اصلی، حدود 92% از داده ها را پوشش می دهد.. در نهایت، داده ها به کمک مجموعه ای از آزمون های آماری تحلیل گردیدند. نتایج حاصله حاکی از آن است که مشاهده کنندگان مختلف، در قضاوت در مورد راحت یا ناراحت و موقر یا زننده بودن نمونه های رنگی با یکدیگر اختلاف نظر قابل توجهی داشته اند. در عین حال، فاکتور تعداد داوران از نقش تعیین کننده ای در نتایج برخوردار نبوده است. بررسی تأثیر رنگ منسوج بر احساس رنگی گویای آن بود که رنگ های مختلف، احساس گرم یا خنک، موقر یا زننده، زنده یا دلگیر، مردانه یا زنانه و بچگانه یا بزرگسال بودن را به نحو متفاوتی القا نموده اند. نتایج همچنین حاکی از ناچیز بودن اثرگذاری ویژگی های فیزیکی دو منسوج مورد مطالعه بر احساس رنگی بوده است. با این حال، نتایج حاصل از آزمون مقایسه جفت ها نشانگر آن بوده است که در فاصله دید کم و احاطه کامل بیننده بر ویژگی های فیزیکی- کیفی نمونه ها، ویژگی های مزبور در القای احساس رنگی بر عامل رنگ غلبه نموده اند. در حالیکه در فاصله دید زیاد و احاطه کم بیننده بر خصوصیات فیزیکی منسوج، اثر رنگ تقویت گردیده است. بنابراین، به نظر می رسد اثرگذاری ویژگی های فیزیکی منسوج بر احساس رنگی، بیشتر در مقام مقایسه دو منسوج مطرح بوده و همچنین به شرایط مشاهده وابسته باشد. در عین حال، نتایج مطالعه حاضر در خصوص نحوه اثرگذاری رنگ بر احساس رنگی، در توافق با مطالعات پیشین (که از نمونه های رنگی متفاوتی بهره جسته بودند) می باشد.

مدیریت انتخاب و دسته بندی منسوجات رنگی در صنایع پوشاک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی نساجی 1385
  مریم تمیزی فر   حسین امیرشاهی

انتخاب شید تقسیم کردن جمعیتی از نمونه های رنگی مشابه (که همه آن ها ممکن است از لحاظ تجاری با توجه به یک نمونه شاهد قابل قبول باشند) به گروه های کوچکتر و هماهنگ تر از لحاظ رنگی بوده که اعضای آن ها بتوانند با هم برش خورده و به هم دوخته شوند بدون اینکه لازم باشد نگران اختلاف رنگ مشهودی بین قطعات مجاور بود. در چنین مواردی بحث ارزیابی کردن اختلاف رنگ بین نمونه های هماننده شده و نمونه شاهد و تنظیم حدرواداری رنگی متناسب با قابلیت پذیرش کالا توسط مشتری و به طور کلی کنترل و مدیریت رنگ و دسته بندی شید اهمیت پیدا می کند. از آنجایی که در سطح کشور هنوز حدرواداری استاندارد ومشخص جهت پذیرش یک رنگ همانندی قابل قبول وجود ندارد، در این پروژه تحقیقی بر روی روش های کنترل و مدیریت رنگ در برخی کارخانجات نساجی و میزان حدرواداری قابل قبول در هر یک از آنان، همچنین روش های انتخاب شید در برخی واحدهای تولیدپوشاک سطح کشور و میزان حدرواداری قابل قبول در هر واحد جهت کنار هم قرار دادن قطعات مختلف لباس، انجام شده است. در این تحقیق غلاوه بر استفاده از روش های دسته بندی کلاسیک و بویژه روش خوشه بندی کلمسون clemson color clustering روش خوشه بندی فازی fuzzy c-means clustering به عنوان روشی جدید برای انتخاب شید استفاده گردیده است. در نهایت به منظور بررسی عملکرد این روش جدید با روش های متداولی قبلی، مقایسه ار بین این روش و روش ccc با استفاده از چندین پارامتر انجام شده است. با توجه به اینکه fcm تعداد خوشه های تک نمونه ای و میانگین فواصل از مرکز خوشه کمتری نسبت به ccc، و حد اکثر اختلاف رنگ تقریبا مشابهی با ccc ایجاد می کند، می تواند به عنوان روشی مناسبی برای انتخاب شید باشد. از طرفی از آنجایی که مقداردهی های اولیه متفاوت منجر به برآوردها و نتایج خروجی متفاوت از الگوریتم fcm می شود و عملکرد الگوریتم وابسته به مراکز اولیه خوشه ها، در این تحقیق از روشی استفاده شده است که علاوه بر پایدار نمودن خروجی الگوریتم و جلوگیری از ایجاد نتایج تصادفی، نتایج خروجی بهینه نیز حاصل می کند. همچنین با بررسی و مقایسه عملکرد دو روش خوشه بندی fcm و ccc، این ایده که با توجه به نقاط قوت و عملکرد منطقی تر الگوریتم fcm در بیشتر زمینه ها، نحوه عملکرد روش ccc بهبود و تقویت گردد، با دادن نتایج خروجی الگوریتم ccc به عنوان ورودی و مقدار اولیه به الگوریتم fcm ، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل شده نشان می دهد، عملکرد الگوریتم ccc تقویت شده و نتایج خروجی آن بهینه گردیده است.

تعیین توابع پایه بهینه بمنظور فشرده سازی و بازسازی توابع انعکاسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی پلیمر 1384
  کیوان انصاری   حسین امیرشاهی

در این رساله، الگوریتم جدیدی جهت تعیین توابع پایه بهینه داده های انعکاس طیفی مجموعه های متفاوتی از رنگ های سطوح به منظور پیشگویی تابع انعکاس طیفی اجسام رنگی که دارای مقادیر محرکه های سه گانه معلومی هستند ارایه گردیده است. بعلاوه بردارهای ویژه بهینه شده به منظور فشرده سازی و بازسازی داده های انعکاس طیفی مورد استفاده قرار گرفته اند. به این منظور: - روش تحلیل عناصر اصلی برای بازسازی داده های طیفی از روی اطلاعات رنگی با انجام پردازش اولیه روی داده های انعکاسی مورد استفاده قرار گرفت. بدین ترتیب که ابتدا بردارهای ویژه یک مجموعه داده پویا از این طریق که اجزاء آن متناسب با مقدار اختلاف رنگ هر نمونه با نمونه های مجموعه داده اصلی بودند، استخراج شده و سپس عملیات پیشگویی صورت می گرفت. - با استفاده از تیوری تجزیه طیفی مجموعه های بزرگ و متفاوتی از منحنی های انعکاسی به محرک های پایه رنگ و سیاه های متاماریک تفکیک شدند و سپس فشرده سازی با استفاده از روش تحلیل عناصر اصلی صورت گرفت و آنگاه از الگوریتم های مختلفی جهت بازسازی مناسب داده های اولیه استفاده شد. - نهایتا روش جدیدی با تلفیق دو روش شبکه های عصبی و تجزیه طیفی به منظور تخمین سیاه متامار از محرک پایه رنگی که از روی مقادیر محرکه های سه گانه هر نمونه بدست آمده بود معرفی گردید. کارآیی کلیه الگوریتم های پیشنهادی بر روی مجموعه های مختلفی از داده های انعکاس طیفی شامل 1269 نمونه مات مانسل، 2802 نمونه اکریلیکی مات و 917 نمونه منسوج رنگرزی شده مورد ارزیابی قرار گرفته اند. از سه شاخص میانگین مجموع مربعات خطا، ضریب مطلوبیت تطبیق و همچنین مقدار اختلاف رنگ در زیر منابع روشنایی متفاوت به این منظور استفاده شده است. در مجموع معیارهای ارزیابی ذکر شده کارایی کاملا بهتر الگوریتم های پیشنهادی را نسبت به روش کلاسیک نشان می دهند.

بررسی تاثیر مشتقات تابع کیوبلکا-مانک در تخمین غلظت مواد رنگزا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1386
  احسان اکرامی   حسین امیرشاهی

چکیده ندارد.

اندازه گیری غلظت محلول رنگزا با استفاده از اسکنر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1388
  منصور مافی   علی شمس ناتری

چکیده ندارد.

استفاده از دستگاه اسکنر جهت تعیین یکدستی رنگی در مخلوط الیاف رنگین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1379
  محمدعلی الشریف   حسین امیرشاهی

در این تحقیق سعی شده است روشی دستگاهی جهت تشخیص پدیده های شکست و یا یکدستی رنگی در مخلوط الیاف از قبل رنگشده ارائه گردد. با توجه به نتایج بدست آمده و جهت تشخیص پدیده شکست و یا یکدستی رنگی در مخلوط الیاف پیشنهاد می گردد ابتدا توسط دستگاه اسکنر تصاویری با ابعاد و قدرت تفکیک مورد نیاز تهیه شود. سپس میانگین و fmode1+fmode2 ماتریس شدت هر تصویر محاسبه گردد. با توجه به اعداد بدست آمده، مخلوط مذکور در یکی از شش ناحیه ذکر شده قرار خواهد گرفت که به این ترتیب وضعیت مخلوط از لحاظ شکست و یا یکدستی رنگی مشخص خواهد شد.

مقایسه اختلاف رنگ منسوجات توسط اسکنر ، اسپکتروفتومتر و دوربین دیجیتالی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1381
  عاطفه افضل   حسین امیرشاهی

در این پروژه سعی شده است مقایسه ای بین اختلاف رنگ منسوجات با استفاده از سه دستگاه اسپکتروفتومتر، اسکنر و دوربین دیجیتالی صورت گیرد.برای انجام این تحقیق ابتدا تعدادی استاندارد رنگی متنوع تهیه شد و به کمک اسپکتروفتومتر مقادیر انعکاس آنها به دست آمد. سپس با استفاده از مختصات منبع نوری مشخص و توابع رنگ همانندی چشم انسان محرکه های رنگی ‏‎xxz‎‏ محاسبه شدند. در ادامه با استفاده از اسکنر و دوربین دیجیتالی از نمونه های تصویر تهیه شد و مقادیر ‏‎rgb‎‏ نیز محاسبه شدند و رابطه مشخصی با استفاده از روش آماری رگرسیون بین مقادیر ‏‎xyz‎‏ و ‏‎rgb‎‏ دوربین و اسکنر به دست آمد. نتایج حاصل از تغییر فاکتورهای مختلف روی سه دستگاه نشان داد که اسپکتروفتومتر وسیله مناسبی جهت کنترل رنگ می باشد چرا که قابلیت دوباره تکرار بسیار خوبی دارد. اسکنر نیز تا حد زیادی قابلیت دوباره تکرار دارد. اما دوربین دیجیتالی جهت ایجاد در باره رنگ وسیله مناسبی محسوب نمی شود. همچنین نتایج نشان داد که نوع دستگاه اسکنر به کار گرفته بر روی جوابها اثرگذار است. در مورد دوربین دیجیتالی نیز نتایج به دست آمده نشان داد که تغییر زاویه دوربین نسبت به نمونه چندان موثر نیست و لیکن تغییر منبع نوری روشن کننده نمونه و نیز تغییر محیط اطراف نمونه اثر زیادی بر روی نتایج دارد.

استفاده از مدل ظاهر رنگی ‏‎cifcam97s‎‏ به منظور پیش بینی رنگ ظاهر شده منسوجات در شرایط مشاهده مختلف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1381
  مهدی تقوی قادیکلایی   حسین امیرشاهی

در این پروژه ابتدا پارامترهای بکار رفته در مدلهای ظاهر رنگی معرفی گردید و سپس نتایج مطالعات و بررسی های انجام شده، معادلات و روابط مربوط به مدل ظاهر رنگی ‏‎ciecam97s‎‏ و نسخه بازنگری شده آن ارائه شد.در مرحله بعدی با بکارگیری مدل ظاهر رنگی ‏‎ciecam97s‎‏ و نسخه بازنگری شده نسبت به ارزیابی کارایی و خصوصیات این مدلها اقدام شد و با توجه به ویژگیها و برتری های نسخه بازنگری شده این مدل برای بررسی های بعدی انتخاب شد.با توجه به نتایج بدست آمده مشاهده گردید که هر چه از رنگ های با طبیعت روشن مانند رنگ زرد به سمت رنگ های با طبیعت تیره مانند رنگ های آبی و سیاه می رویم بر شدت حساسیت ویژگیهای ظاهری جسم رنگی نسبت به تغییراتی که به روی شرایط مشاهده اعمال می گردد افزوده می شود. در مورد اختلاف رنگ مشاهده گردید شرایط مشاهده مختلف و تغییرات مربوط به آنها تاثیر فاحشی بر روی اختلاف رنگی که از دو نمونه درک می گردد دارد. بنابراین به هیچ عنوان نمی توان بدون در نظر گرفتن این عوامل نسبت به محاسبه و اظهار نظر در خصوص میزان اختلاف رنگ اقدام نمود.