نام پژوهشگر: احمد فاطمی نژاد

بررسی عوامل تاثیرگذار بر سیاست خارجی افغانستان بعد از یازده سپتامبر 2001
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  احمد حسن زاده   احمد محقر

چکیده روابط خارجی افغانستان در قبال کشورهای مختلف تا قبل از حادثه یازده سپتامبر سال 2001، یک رابطه پر از تناقض و پارادوکس بوده است. از یک سو قسمت عمده روابط خارجی افغانستان متأثر از فضای موجود در جنگ سرد میان امریکا و اتحادجماهیرشوروی بود، و از سوی دیگر از آن جایی که افغانستان در این دوران در بحران و جنگ قرار داشت، به خصوص پس از خروج ارتش سرخ شوروی از این کشور، روابط و سیاست این کشور با کشورهای مختلف مبتنی بر منافع گروه ها و جریان های مختلف سیاسی، اقوام و مذاهب و... می چرخیدکه با منافع ملی این کشور سازگاری نداشت. اما پس از یازده سپتامبر و سقوط حکومت طالبان و حضور جامعه جهانی در این کشور، افغانستان تغییر راهبرد سیاست خارجی خود را از انزواگرایی به ائتلاف با جامعه جهانی با توجه به موقعیت جغرافیایی خود و تأثیر ساختار نظام بین الملل، نیازهای داخلی و درک سیاستگذاران افغانی از خطر خارجی مستمر انتخاب کرده است.این امر موجب تغییر موقعیت و جایگاه افغانستان گردیده و باعث شده است که دستگاه دیپلماسی این کشور روابط خود را با کشورهای مختلف برقرار سازد.

بررسی مقایسه ای سیاست های آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  اسفندیار جلایری   محمد جواد رنجکش

با شکل¬گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای بر اساس منافع و علایق خود جهت-گیری¬های متفاوتی را در رابطه با این کشور که اهمیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ نموده¬اند. در این میان تلاش پیگیر برخی دولت¬ها برای ساقط کردن حکومت اسد از جلوه¬های بارز تحولات سوریه محسوب می¬شود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. بحران سوریه باعث بر هم خوردن معادلات منطقه¬ای شده است. با گذشت بیش از سه سال از شروع بحران در سوریه، بُعد جهانی این بحران، بیش از پیش مشهود شده است. از یک طرف کشورهای غربی و حامیان آنها در منطقه خواستار براندازی رژیم اسد هستند و به همین دلیل به حمایت از مخالفان دولت می¬پردازند و از طرف دیگر، ایران، روسیه و چین قرار دارند که خواهان اصلاحات در حکومت اسد می¬باشند. تحولات سوریه فرصت بسیار مناسبی برای پیاده¬سازی اهداف خاورمیانه¬ای آمریکا بود اما عدم همسویی جهانی برای ارائه نسخه لیبی به سوریه، این کشور را وارد بازی حساس سوریه نمود. در سوی دیگر، در ابتدا امکان تغییر موضع روسیه در مقابل بحران سوریه وجود داشت، بدین معنا که روسیه بر حضور شخص اسد تأکیدی نداشت، اما پس از رایزنی¬های بین ایران و روسیه این کشور مجاب شد که بدون حضور اسد منافعش تأمین نخواهد شد. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال مقایسه سیاست¬های توازن بخشی آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) می¬باشد. محدوده مکانی تحقیق شامل کشورهای روسیه، ایالات متحده آمریکا و سوریه می¬شود و محدوده زمانی از سال 2011 تا 2013 را شامل می¬شود. روش پژوهش در این پایان¬نامه به صورت توصیفی ـ تحلیلی و مقایسه¬ای مواضع اعلامی و اعمالی روسیه و آمریکا خواهد بود و همچنین از ابزار فیش¬برداری از منابع کتابخانه¬ای و استفاده از اسناد و متون تاریخی، منابع اینترنتی و مصاحبه با صاحب نظران به گردآوری داده¬ها پرداخته¬ایم. هدف کلی در پژوهش حاضر مقایسه سیاست¬های آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) می¬باشد اما علاوه بر این اهداف ویژه ذیل نیز در جهت آشنایی بیشتر خوانندگان دنبال گردید: ? بررسی تحولات سوریه (2013-2010). ? واکاوی سیاست¬های آمریکا در قبال تحولات سوریه (2011-2013) ? واکاوی سیاست¬های روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) ? شناخت تأثیرات تحولات سوریه (2013-2010) بر روابط آمریکا و روسیه. بر این اساس سوال اصلی تحقیق عبارت است از؛ سیاست¬ها و تصمیمات آمریکا و روسیه در قبال تحولات داخلی سوریه در سال¬های2013-2010 از چه وجوه همسانی/ناهمسانی برخوردار است؟ آمریکا و روسیه در چند حوز? سوریه تفاوت دیدگاه و سیاست آشکار دارند. از جمله: 1) موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه2) تغییر حکومت در سوریه3) حملات شیمیایی در سوریه 4) اسلام رادیکال و سیاست¬های آمریکا و روسیه. به هر حال ناآرامی های سوریه قبل از آن که امتدادی از خیزش های مردمی و اسلامی باشد، معلول معادلات و مناسبات منطقه ای و بین المللی است که این کشور را به آوردگاه تازه ای برای رقابت های استراتژیک تبدیل نموده است. با توجه به یافته¬های پژوهش باید گفت که فرضیه طرح شده در این پژوهش که عبارت بود از: سیاست روسیه در قبال بحران سوریه (2014-2011) مبتنی بر توازن طلبی و سیاست آمریکا از هژمونی چندجانبه-گرا نشأت می¬گیرد»؛ مورد تأیید می¬باشد.

بررسی تأثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقهای آسیای مرکزی (میان سالهای 2001 تا 2008) با بهره گیری از نظریه کانتو ری و اشپیگل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  نوید رضا لطیفیان   محمد جواد رنجکش

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تأثیرات متفاوت و پیش بینی نشده ای را براوضاع سیاسی جهان، به خصوص بر مناطق همجوار این کشور از جمله آسیای مرکزی برجای گذاشت. دراین زمینه می توان ازفعال شدن قدرتهای منطقه ای و جهانی که تا آن زمان به علت حضور موثر شوروی قادر به ایفای نقش اساسی دراین منطقه نبوده اند؛ اشاره کرد. این شرایط در حالی به وقوع پیوست که منطقه ی آسیای مرکزی با عدم وجود سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی کارآمد که بتوانند ثبات و همکاریهای عمیق در منطقه را تضمین کنند؛ رو به رو بوده است. تحت این شرایط زمینه برای حضور قدرتهایی چون ایالات متحده آمریکا و روسیه ( به عنوان قدرت های مداخله گر نظام بین الملل)، برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی و همچنین پرکردن خلاء قدرت ایجاد شده در منطقه پس از فروپاشی شوروی فراهم گشت. این در حالیست که پس از یازده سپتامبر 2001، ایالات متحده آمریکا با تأسی از راهبرد اقدام پیشگیرانه ( مقابله با تهدید قبل از وقوع خطر)، بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی زمینه را برای نفوذ مستقیم ( حضور نظامی- امنیتی) و هرچه بیشتر خود در منطقه آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از طرف دیگر روسیه که نگران به خطر افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره ای کوتاه همکاری با ایالات متحده آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم ( جنگ افغانستان)، به مقابله با یکجانبه گرایی آن در حوزه نفوذ سنتی خود پرداخت. با توجه به موارد مذکور، نگارنده درصدد است تأثیرات رقابت روسیه و آمریکا در بعد از یازده سپتامبر2001 در آسیای مرکزی را برروند همگرائی و واگرائی منطقه ای آسیای مرکزی با بهره گیری از تئوری کانتوری و اشپیگل مورد بررسی قرار دهد؛ بر این اساس فرضیه پژوهش حاضر آن است که رقابت دوقدرت در منطقه سبب گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت به منظوررفع مشکلات شده و این امر شکل گیری پیوندهای عمیق همگرایانه درمنطقه آسیای مرکزی را به تأخیر انداخته است.

بحران سوریه و روابط ایران و ترکیه (2013-2011)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  لیلا براتی   وحید سینائی

انقلاب در کشورهای عربی از سال 2010 تاکنون موجب دگرگونی¬های بنیادین در منطقه خاورمیانه شده است. در این بین سوریه گرفتار طولانی¬ترین بحران، جنگ گسترده داخلی و رقابت شدید بین قدرت¬های منطقه¬ای و فرا منطقه-ای شده است. ایران و ترکیه به¬عنوان دو قدرت مهم منطقه¬ای از روزهای آغازین تظاهرات ضد دولتی در سوریه، رویه¬ای متضاد با یکدیگر در پیش گرفتند. با شدت گرفتن بحران سوریه مجادلات لفظی بین دولتمردان و مقامات سیاسی و نظامی دو کشور اوج گرفت. این امر باعث شد بعضی از تحلیل¬گران بحران سوریه را به مثابه مهر پایانی بر روابط گسترده دو کشور بدانند. اما سیر حوادث نشان داد که پس از مراحل کوتاهی روابط دو کشور احیا و بلکه عمیق¬تر و گسترده¬تر از قبل نیز شد. این تحقیق بدنبال پاسخ به این سوال است که چرا علیرغم عمق بحران سوریه و اختلافات عمیق دو کشور در باره آن، روابط ترکیه و ایران پس از یک دوره کوتاهِ تیره¬گی، در مسیر تنش¬زدایی قرار گرفت و در زمینه¬های اقتصادی حتی گسترده¬تر از قبل نیز شد. کاربست شاخص¬های نظریه مجموعه امنیتی منطقه¬ای در این پژوهش با هدف تبیین چرایی این فرایند در روابط ایران و ترکیه نشان می¬دهد که فقدان اختلافات ارضی و مرزی برای دهه¬های متوالی و وجود عوامل مشترک و متقابل تاریخی، جغرافیایی و منافع و وابستگی¬های سیاسی، امنیتی و اقتصادی در روابط دو کشور به حدی است که سایه خود را بر اختلافات هرچند گسترده دو کشور می-گستراند و مانع آن می¬شود که بحران در روابط دو کشور برای مدت مدیدی دوام آورد. مورد سوریه شاهدی بر این واقعیت است. دو کشور با وجود دیده¬گاه¬های متضاد و درگیر شدن بر سر بحران سوریه سرانجام ترجیح دادند در مسیر تنش¬زدایی گام زده، روابط خود را از زیر سایه سنگین بحران سوریه خارج کنند. تصمیمی که در زمینه¬های اقتصادی به گسترش بیش از پیش روابط دو کشور و عادی سازی روابط سیاسی، با وجود تداوم اختلافات آن¬ها در باره سوریه، منجر شده است.

امنیت تأمین انرژی و حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس (2011-1991)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  مرتضی ضیایی   احمد فاطمی نژاد

در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که چرا ایالات متحده آمریکا بعد از پایان جنگ سرد به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق قراردادهای دوجانبه) به حضور نظامی خود در حوزه خلیج فارس ادامه داد. فرضیه¬¬ی مورد نظر این است که هژمونی آمریکا و مسئولیت این کشور در امنیت تأمین انرژی خود و متحدینش باعث شد آمریکا بعد از پایان جنگ سرد کماکان در منطقه خلیج فارس حضور نظامی داشته باشد. در این ¬راستا، طی چند گام تلاش آمریکا برای تنظیم بازار جهانی نفت به¬عنوان کارکرد هژمونیک آن تبیین می¬شود. نخست، از نظریه ثبات هژمونیک به عنوان مبنای نظری استفاده می شود و چارچوبی برای تبیین رفتار امریکا به عنوان هژمون جهانی ارائه می¬گردد. دوم، روند و کیفیت حضور نیروهای امریکا در منطقه خلیج فارس مورد بررسی قرار می¬گیرد. سرانجام، تأثیر حضور نظامی امریکا در خلیج فارس بر امنیت تأمین عرضه انرژی این منطقه مورد آزمون قرار می¬گیرد.

بررسی تأثیر روند جهانی شدن اقتصاد بر جایگاه دیپلماسی اقتصادی آمریکا پس از جنگ سرد تا 2013
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  جواد نورمحمدی   محمد جواد رنجکش

با سرعت گرفتن روند جهانی شدن به خصوص در دوره ی پس از جنگ سرد و اهمیت پیدا کردن عامل اقتصاد در نظام بین الملل، اقتصاد کشورها در جهان به طور فزاینده ای به یکدیگر پیوند خورده است و هر روزه به هم وابسته تر می شوند. از این رو کشورهای صنعتی به ویژه آمریکا سعی می کنند تا از ظرفیت های اقتصادی خود در قالب دیپلماسی اقتصادی به بهترین شکل ممکن در راستای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود استفاده کنند. در دوران جنگ سرد، نظام بین الملل به صورت دو قطبی بوده است ولی با پایان این دوران و تبدیل شدن آمریکا به یک هژمون در سطح جهان، آمریکا به عنوان تنها قطب بازمانده ی دوران جنگ سرد سعی در حفظ این هژمونی دارد. آمریکا به واسطه دارا بودن بزرگترین اقتصاد جهان طی سالهای پس از جنگ سرد تلاش می کند تا با استفاده از توان اقتصادی خود و فرصتهایی که جهانی شدن اقتصاد از جمله به هم وابسته شدن کشورها در زمینه اقتصاد به آن، از یک طرف به حفظ هژمونی خود کمک کند و از طرفی دیگر به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود برسد. در این راستا آمریکا با استفاده از دیپلماسی اقتصادی سعی در همراه کردن سایر کشورهای جهان از طریق ارائه کمک های مالی به موافقان و تحریم اقتصادی مخالفان خود دست یابد، از سویی دیگر آمریکا با استفاده از دیپلماسی اقتصادی خود و نقشی که در نهادهای اقتصادی بین المللی دارد، تلاش می کند علاوه بر حفظ موقعیت جهانی و امنیت سرزمینی خود به اهداف اقتصادی از طریق ایجاد امنیت انرژی، حمایت از شرکتهای آمریکایی، حمایت از کشورهای همراه و مبارزه با کشورها و گروههای مخالف خود را دارد. در این تحقیق، تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود که جهانی شدن اقتصاد چه تأثیری در بکارگیری دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد داشته است. در این تحقیق، فرضیه این است که جهانی شدن اقتصاد شرایطی را برای آمریکا فراهم نموده است که سبب افزایش بکارگیری دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد شده است. روش پژوهش در این تحیق روش توصیفی می باشد که بر اساس آن سعی شده است تا تأثیر جهانی شدن اقتصاد را بر دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد تا سال 2013 مورد بررسی قرار گیرد. طی این تحقیق مشخص گردید که جهانی شدن اقتصاد شرایطی را برای آمریکا طی سالهای پس از جنگ سرد ایجاد کرد که موجب گردید این کشور از دیپلماسی اقتصادی به طور فعال تر نسبت به دوران جنگ سرد، در راستای اهدافی همچون حفظ و دفاع از امنیت انرژی مورد نیاز خود و متحدانش، حفظ هژمونی مالی و تجاری خود در جهت افزایش توان اقتصادی و جبران کسری بودجه، دفاع از امنیت ملی، کمک به پیشرفت و رشد کشورهای دوست و شرکتهای آمریکایی در سراسر جهان و کمک به رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه، استفاده کند.

سیاست خارجی توازن طلب نرم چین در برابر آمریکا بعد از جنگ سرد تا 2012
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  فاطمه صمدی فرد   اصغر کیوان حسینی

چکیده: یکی از صحنه های مهم روابط میان قدرت های بزرگ را می توان در چگونگی تعامل میان چین و آمریکا در دوره جنگ سرد و پس از جنگ سرد مشاهده کرد. در واقع از دهه 1970 در سایه ی فضای عادی سازی روابط پکن _واشنگتن، آمریکا و چین روابط پیشین میان خود را بازسازی کردند. عرصه بین المللی شاهد روندی از همکاری و رقابت میان این دو کشور بوده است. پرسشی که مطرح می شود این است که چین در این سال ها از کدام جهت گیری در سیاست خارجی خود نسبت به آمریکا برخوردار بوده است؟ فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی پس از آن، به همراه پایان جنگ سرد تأثیرات قابل توجهی بر روابط چین و آمریکا نهاد. در واقع در چارچوب آثار این دگرگونی ها به ویژه بروز شرایط لازم برای ایفای نقش یکجانبه گرایی آمریکا، چین در رده دولت هایی قرار گرفت که با این یکجانبه گرایی به مخالفت پرداخت و با کسب قدرت در حوزه های گوناگون به خصوص اقتصادی و نظامی و سایبری تلاش کرد تا جایگاه آمریکا را به چالش بکشد و مانع برتری کامل ایلات متحده در جهان به ویژه منطقه آسیا گردد. به این ترتیب در فضای پس از جنگ سرد تحول و دگرگونی در روابط دو کشور به شدت افزایش یافت. در آغاز هزاره جدید و با روی کار آمدن هو جیان تایو و با وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 در واشنگتن سیاست های دو کشور تغییر جهت یافت و چین سعی نمود در قالب همکاری در ائتلاف علیه تروریسم شرایط کسب قدرت بیشتر خود را برای نفوذ آمریکا وکشور های منطقه آسیا فراهم کند، فرض پژوهش بر این است که چین در برابر آمریکا از جهت گیری توارن طلبی نرم در حوزه های مذکور برخوردار است؛ بنابراین در این پژوهش سعی شده تا چگونگی عملکرد چین برای تقابل با آمریکا را در قالب موازنه نرم در 3 حوزه اصلی روابط دو کشور تبین گردد.

بررسی عوامل موثر بر روند رقابت تسلیحاتی در خلیج فارس سالهای (2001 تا 2012)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  سعیده ظریفیان کامیاب   اصغر کیوان حسینی

خلیج فارس از چند دهه گذشته منطقه ای حیاتی- استراتژیکی و کانون مسئله امنیت منطقه ای و بین المللی بوده است.در این میان مقوله ی رقابت تسلیحاتی میان رژیم های عربی که در نهایت منطقه ی خلیج فارس را به یکی از مهمترین عرصه های این نوع رقابت تبدیل ساخته و عوامل موثر برشکل گیری،تشدید یا کاهش آن از اهمیت بالایی برخوردار است.تا آن جا که بدون داشتن درک و برداشتی منطقی از ریشه ها و عوامل موثر بر روند پر فراز و نشیب رقابت تسلیحاتی میان بازیگران درون منطقه ای و عوامل درون – برون منطقه ای تاثیر گذار بر آن نمی توان از پیچیدگی های ناظر بر نظام امنیتی یاد شده خبر داد.بنابراین در نوشتار حاضر به منظور تببین این پرسش که رقابت تسلیحاتی در خلیج فارس در فضای بعد از 11 سپتامبر از چه عواملی تاثیر پذیرفته است از دو رویکرد رئالیسم و موازنه تهدید استفاده شده است.

بررسی تطبیقی سیاست خارجی آمریکا در دوره کلینتون و بوش پسر در کشورهای قفقاز جنوبی (2008-1992)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  علی مرتضوی   احمد فاطمی نژاد

در این جستار، سیاست خارجی آمریکا در دوره ی کلیتنون و بوش در وهله زمانی بین سال های 1992 تا 2008 در جنوبی شامل سه کشور آذربایجان، گرجستان و ارمنستان با رهیافت نظری صلح دموکراتیک مورد بررسی قرار گرفت، و این پرسش اساسی مطرح می گردد که سیاست خارجی آمریکا در دوره های کلینتون و بوس پسر در کشورهای قفقاز جنوبی از چه همسایی و ناهمسایی برخوردار بوده است؟ در این راستا فرضیه ی پژوهش این گونه گردید که سیاست خارجی آمریکا در قبال کشورهای قفقاز جنوبی در دوره ی کلینتون از مولفه های لیبرالی اقتصادی و دموکراتیک و دوره ی بوش پسر از متغیر امنیتی مبارزه با تروریسم و تامین انرژی تاثیر پذیرفته است. روش موردی در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی و با رویکرد تطبیقی بوده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در دوره ای که دولت امریکا بعد از فروپاشی شوروی سابق برای حفظ جامعه ی لیبرال در کشورهای قفقاز جنوبی به گسترش دموکراتیک اقدام نمود و زمینه سازی ائتلاف های جدید همسو با سیاست های خود را به وجود آورد و در دوره ی بوش پسر به بهانه ی مبارزه با تروریسم و حادثه ی 11 سمپتامبر 2001 برای نفوذ بیشتر بر منطقه ی قفقاز جنوبی مولفه های امنیتی مبارزه با تروریسم مورد استفاده قرار داد و به مداخله در کشورهای منطقه اقدام نمود.

بررسی پیامدهای رقابت ایران و عربستان بر وضعیت عراق (2014-2003)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1394
  محمد الخالدی   احمد فاطمی نژاد

در این تحقیق ما به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که رقابت ایران و عربستان سعودی چه پیامدهایی بر ثبات عراق طی 2003-2014 داشته است. اما فرضیه ی مورد نظر این است که ایران و عربستان سعودی با سطح مناسبات دیپلماتیک، نفوذ در روند رقابت انتخاباتی احزاب و تشکیل کابینه خود، و سرانجام بسیج گروه های مردمی (شیعیان وسنی ها)عراق به بی ثباتی این کشور کمک کرده اند. روشی که ما در این پژوهش استفاده کردیم روش تبینی بود. به این منظور، پیامدهای متغیر مستقل یعنی رقابت ایران وعربستان سعودی بر متغیر وابسته یعنی ثبات عراق بررسی شد. ما در این بحث توضیح خواهیم داد که تحولات بعد از سال 2003 در عراق به رقابت بازیگران منطقه ای با یکدیگر جهت بسط نفوذ در این کشور فاقد یک دولت مقتدر و با ثبات بود که ما بعد اثبات خواهیم کرد که چگونگی این رقابت ها با توجه به رفتار تهران و ریاض در عراق باعث به بی ثبات کشور عراق شده است.