نام پژوهشگر: محسن ایمانی نائینی

رابطه تعارض نقشهای شغلی و خانوادگی، غنی سازی نقشهای شغلی و خانوادگی با سلامت روان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  بی بی آمنه گوهری موسی آباد   ماریا ماریا آگیلار

تعارض کار- خانواده یعنی ایفای نقش کاری یا خانوادگی به علت حضور در نقش خانوادگی یا کاری دشوار می شود. این تعارض در دو جهت خانواده- کار و کار- خانواده اتفاق می افتد و در سه بعد زمان، پیامدهای منفی استرس و رفتار جلوه پیدا می کند. اخیراً توجه تجربی و نظری بر غنی سازی کار- خانواده، اثر مشارکت افراد در یک محدوده بر عملکردشان و کیفیت زندگی آنان در محدوده دیگر متمرکز شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه تعارض و غنی سازی نقش های شغلی- خانوادگی با سلامت روان است. نمونه تحقیق شامل 400 نفر از فرهنگیان زن شاغل در دوره ابتدائی شهر تهران بود که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس تعارض شغلی- خانوادگی و مقیاس غنی سازی نقش های شغلی- خانوادگی و مقیاس سلامت روان(ghq) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج حاکی است که تعارض شغلی- خانوادگی با تمام مولفه های سلامت روان همبستگی منفی دارد. در مقابل غنی سازی نقش های شغلی- خانوادگی با مولفه های سلامت روان به صورت مثبت همبستگی دارد. فرضیه های تحقیق که نشان دهنده رابطه منفی سلامت روان و تعارض کار- خانواده و همچنین ارتباط مثبت غنی سازی نقش های شغلی- خانوادگی با سلامت روان بود، تأیید گردید.

طراحی مدل تیپولوژیکی معلمان آموزش زبان انگلیسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  نبی کریمی   رامین اکبری

علیرغم تاریخچه غنی و طولاتی تحقیقات تیپولوژیکی (فیشر و رانسم، 1995) و کاربرد وسیع آن در مطالعه گروههای مختلف افراد، منطق تفکر تیپولوژیکی در مطالعات مربوط به معلم نادیده گرفته شده است و در مواقعی که این اصطلاح در مورد معلمین به کار رفته است بیشتر معنای تقسیم بندی ساده به خود گرفته است (جی و جانسون، 2002 و چادبورن، 2003). بنابراین برای جبران کمبود تحقیقاتی در این حیطه مطالعه حاضر به گشترش یک تیپولوژی تجربی در معلمان آموزش زبان انگلیسی می پردا زد . برای این منظور 400 معلم زبان انگلیسی شاغل در مدارس و موسسات آموزش زبان خصوصی در سراسر ایران بعنوان آزمودنیهای تحقیق در این مطالعه شرکت کردند و پرسشنامه های مربوط به متغیرهای مورد مطالعه (ساختار شخصیتی معلم ، قدرت تفکر ، خودکارآمدی ، نگرش وی در مورد رشد شغلی و سبک تدریس ) را پر کردند. تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی وجود سه نوع معلم در میان جامعه معلمان آموزش زبان انگلیسی آشکار ساخت و تکنیک خوشه بندی k-means پرو فایل کنش معلمان را بر اساس متغیرهای مورد مطالعه نشان داد . بر اساس این پرو فایل کنش و با توجه به ادبیات تحقیق مربوطه خصوصیات این معلمان مورد بررسی قرار گرفت و ارائه شد. به علاوه هدف دوم مطالعه حاضر ارزیابی تیپولوژی طراحی شده بود برای اینکه بدانیم کدام یک از انواع معلمها کنش آکادمیک بهتری نسبت به دیگر انواع خواهد داشت. برای این منظور، 90 دانش آموز ثبت نام شده برای سطح یک کتاب new interchange into در چهار موسسه در ایلام به عنوان شرکت کنندگان انتخاب شدند. این دانش آموزان به سه گروه تقسیم شدند. بعد از یک پیش آزمون این دانش آموزان به مدت ده جلسه توسط نه معلم (هر سه معلم نماینده ی یکی از انواع معلمها بودند) آموزش داده شدند. سپس یک پس آزمون به آنها داده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه تاثیر معنا دار نوع معلم را در موفقیت تحصیلی دانش آموزان نشان داد. برای پاسخ دادن به سوال سوم مطالعه، 6 معلم با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که هر دو نفر آنها نماینده یک نوع از معلمها بودند. این معلمها به لحاظ مدرک تحصیلی، سطح کلاس، کتاب آموزشی، و تجربه در یک سطح بودند. در این مرحله برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه استفاده شد. شناسایی مقوله های فکری این معلم ها از طریق تجزیه و تحلیل مصاحبه ها انجام گرفت. آین تحلیل ها نشان داد که مدیریت درون داد زبانی (35%)، بررسی رویه کلاسی (12.73)، مقوله احساسی (12.16)، تفکر در باره خود (7.22)، و بررسی پیشرفت فراگیران (6.63) مقوله های اصلی معلمان نوع a بودند. مدیریت درون داد زبانی (40.33)، بررسی رویه کلاسی (12.10)، مقوله احساسی (11.46)، و بررسی پیشرفت فراگیران (6.79) مقوله های اصلی معلمان نوع b بودند. تفکر در باره خود که مقوله فکری چهارم معلمان نوع aبود در میان مقوله های اصلی معلمان نوع b یافت نشد. هم چنین مقوله های اصلی معلمان نوع c عبارت بودند از: مدیریت درون داد زبانی (41.60)، بررسی رویه کلاسی (10.70)، و بررسی پیشرفت فراگیران (6.81) و توجه به رفتار فراگیران (6.32). بعد از این مرحله، با استفاده از آزمون مجذور خی معنادار بودن تفاوتها مورد آزمون قرار گرفت که نتایج تاثیر معنادار نوع معلم در فراوانی مقوله های فکری آنان را نشان داد.

بررسی و تبیین مقایسه ای حیات طیبه از دیدگاه قرآن کریم با آرمانشهر لیبرالیسم و اهداف تربیتی آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  فرخنده دیسناد   عزت خادمی

هر یک از مکاتب و ایدئولوژی ها آرمان هایی را به عنوان هدف تربیت زندگی انسان ها و جوامع خود به تصویر کشیده اند. از جمله ی این مکاتب اسلام و لیبرالیسم است. لیبرالیسم، به عنوان یک مکتب سیاسی در بردارنده ی مجموعه روش ها و ایدئولوژی هایی است که برای کیفیّت زندگی خوب، رفاه مادی و بستر سازی برای آزادی بیشتر را در نظر می گیرد. در حالی که در مکتب اسلام، حیات طیّبه هدف غایی انسان و زندگی آرمانی آن است و از نظر قرآن کیفیّت زندگی خوب یعنی تأمین گزینه هایی که جامعه را به حیات طیّبه برساند. لذا پژوهش حاضر در صدد است، آرمان شهر اسلام و لیبرالیسم را مورد بررسی و تبیین قرار دهد. در این تحقیق ابتدا به بررسی حیات طیّبه و ویژگی های آن از دیدگاه قرآن، لیبرالیسم و ویژ گی های آن، پرداخته شده است. سپس مشخصه ها و مولفه های آرمان شهر هر دو مکتب و هدف های تربیتی منبعث از آن ها، وجوه تشابه و تمایز آن ها،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در پایان از منظر اسلام نقدی بر آرمان شهر لیبرالیسم و رویکرد تربیتی آن وارد شده است. که با توجه به بررسی های انجام شده، نتایجی چون آرمان شهر لیبرالیسم به جای توجه به انسان کامل و ایده ال به جامعه کامل و پیشرفته توجه می کند. و آرمان شهری را در قالب جامعه ی رفاه تعریف می کند. که دارای ویژگی هایی مانند آزادی، عقلانیت، حقوق شهروندی، تکلیف پذیری و مسئولیت پذیری است. در حالی که تحقق آرمان شهر و حیات طیّبه اسلام متکی به انسان طیّبه و کامل است. که نه تنها به تغییر و اصلاح وضع و حال درونی و باطنی یکایک افراد اهتمام می ورزد، بلکه مولفه های آرمان شهر لیبرالیسم را نیز حائز اهمیت می داند.

تبیین و ارزیابی حدود نقش آفرینی دین در حوزه تعلیم و تربیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  خدیجه اولادسلام   مهدی سجادی

در این پژوهش کوشش به عمل آمده تا امکان و ضرورت نقش دین در تعلیم و تربیت را مدلل کرده و جنبه هایی از حدود نقش آفرینی دین در عرصه تعلیم و تربیت کشف گردد. پژوهشگر به دنبال پاسخ دادن به سوالات زیر بوده است: 1) چه نسبتی بین دین و تعلیم و تربیت وجود دارد؟ 2) حدود نقش آفرینی دین در حوزه تعلیم و تربیت با تمرکز بر مبانی، اهداف و اصول، چگونه است؟ 3) با توجه به دیدگاه اسلامی، چه نقدی می توان بر دیدگاه مخالفان نسبت دین و تعلیم و تربیت وارد ساخت؟ اگرچه ادیان ابراهیمی از نظر دور نبوده، اما عمده ترین بحثها با تمرکز بر دین اسلام صورت گرفته است. روش این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی می باشد. و نتایج به دست آمده چنین است: بین دین و تعلیم و تربیت دو نوع نسبت متصور است: 1- در فرآیند تعلیم و تربیت، یک بخش از برنامه درسی به آموزش دین اختصاص داده شود(تعلیم و تربیت دینی بالمعنی الاخص).2- تعلیم و تربیت به عنوان یک کل، تحت تأثیر آموزه های دینی قرار بگیرد(تعلیم و تربیت دینی بالمعنی الاعم). براساس بحثهای این پژوهش، تعلیم و تربیت دینی بالمعنی الاخص و تعلیم و تربیت دینی بالمعنی الاعم، دو مصداق نسبت دین و تعلیم و تربیت می باشد، که هم ممکن است و هم ضرورت دارد. حدود نقش آفرینی دین در حوزه تعلیم و تربیت، با تمرکز بر مبانی، اهداف و اصول این گونه است: 1- دین می تواند پرورش معنوی و اخلاقی انسانها را به عهده بگیرد(تربیت دینی بالمعنی الأخص). 2- پیش فرضهای دینی می توانند از جمله شروط موثر در روش علمی، و روند نظریه پردازی در تحقیقات تربیتی باشند. 3- دین در تعیین مبانی، اهداف و اصول تعلیم و تربیت نقش مهمی را ایفا می کند. اما دین عهده دار تعیین همه مبانی، اهداف و اصول مورد نیاز در تعلیم و تربیت نیست. دین مجموعه ای از مبانی تعلیم و تربیت که بیشتر جنبه نظری- فلسفی دارند فراهم می آورد، و نمی توان انتظار داشت که مبانی با جنبه علمی تجربی از دین اخذ گردد. بنابراین، اصول برگرفته از دین تام و تمام نخواهند بود، و باید با تحقیقات علمی- تجربی تکمیل شوند. در رابطه با اهداف، دین هدف غایی و مجموعه ای از اهداف کلی تعلیم و تربیت را تعیین می کند، که باید با توجه به نیازهای متغیر جوامع به حسب مکان و زمان، جزئی تر و تکمیل شوند. براساس دیدگاه اسلامی، انسان نیاز به هدایت دارد و انبیا برای رفع این نیاز فرستاده شده اند. حوزه تعلیم و تربیت از جمله حوزه های مربوط به هدایت است، و اگر انسان، این حوزه را از دین جدا کند به طور قطعی دچار بحران های متعدد خواهد شد. بنابر بحث های ارائه شده در فصل سوم، چند نقد می توان به تعلیم و تربیت سکولار که مخالف نقش دین در تعلیم و تربیت است، وارد ساخت: تعلیم و تربیت سکولار، از طبیعت انسان تصویر کلی و همه جانبه نداده است، از عوالم هستی به جز این عالم بی خبر است، از مبدإ زندگی و جهان و معاد ناآگاه است، ابزار معرفت را تنها در عقل و حواس محدود می کند، تعلیم و تربیت سکولار به نیازهای معنوی انسان توجه کافی نداشته است، از اهداف متعالی که انسان را به سوی مراتب بالای حیات سوق بدهد، غافل است، و اهداف را تنها در پرورش جنبه های عقلانی، مهارتی و حرفه ای خلاصه می کند.

تدوین و تبیین مبانی حقوق تربیتی شاگردان در رابطه با معلم از دیدگاه اسلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  معصومه رهبر   محسن ایمانی نائینی

هدف اساسی این پژوهش تدوین و تبیین حقوق تربیتی شاگردان در رابطه با معلم از دیدگاه اسلام است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا به تبیین چیستی مفهوم حق از نظرگاه علوم مختلف پرداخته شد و پس از مقایسه مفهوم حق با مفاهیم مشابه و بیان تقسیمات مختلف از حقوق، با توجه به دو مفهوم حق و تربیت، تعریفی از حقوق تربیتی ارائه گردید. سپس به استنباط حقوق تربیتی شاگرد در ارتباط با معلم براساس منابع اسلامی و با تاکید بر دو منبع ارزشمند رساله حقوق امام سجاد و کتاب منیه المرید فی آداب المفید و المستفید شهید ثانی، پرداخته شد و در ادامه حقوق تربیتی استخراج شده از منابع اسلامی در قانون اساسی که الهام گرفته از آموزه¬های وحیانی است و همچنین سایر اسناد حقوقی داخلی و بین¬المللی مورد پذیرش ایران در زمینه آموزش، بررسی گردید

تبیین مبانی معرفت شناختی روش حل مسأله پراگماتیسم و مقایسه آن با دیدگاه نئوپراگماتیستی رورتی (با نگاهی به فرایند تدریس)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  سعید رحیمی   مهدی سجادی

چکیده مکتب پراگماتیسم و نئو پراگماتیسم از مکاتب فلسفی و تربیتی قرن معاصر می¬باشند که دارای دیدگاه¬ها و نظریات و کاربست¬های مستقل خود هستند که با در نظر گرفتن همه¬ی جوانب امر می توان جهت بهبود امر تعلیم و تربیت استفاده¬های لازم را کسب نمود. دو تن از بنیانگذاران این دو مکتب، جان دیویی و ریچارد مک کی رورتی می¬باشند، که بخصوص دیویی در میدان آموزش و پرورش جهان تأثیر شگرفی به جای گذاشته¬اند، که اولی توجه ویژه¬ای به روش¬های علمی و دومی به ردّ روش¬های علمی دارد. بنابراین این پژوهش با هدف تبیین معرفت شناسی روش حل مسأله پراگماتیسم و مقایسه¬ی آن با نئوپراگماتیست رورتی ( با نگاهی به فرایند تدریس ) انجام شده و از نوع تحلیلی – توصیفی می¬باشد. یافته های پژوهش به نتایج ذیل منجر شد: تبیین معرفت شناختی روش حل مسأله پراگماتیسم، دلالت های روش شناختی حل مسأله در تدریس، تبیین معرفت شناسی نئو¬پراگماتیسم، دلالت های روش شناختی نئوپراگماتیست در تدریس و نقاط اشتراک و افتراق پراگماتیسم و نئوپراگماتسیم در معرفت شناختی روش های تدریس. مفاهیم کلیدی: پراگماتیسم، معرفت شناسی، دلالت های معرفت شناسی،تبیین معرفت شناختی، روش حل مسأله، دیویی، نئوپراگماتیسم، رورتی، فرایند تدریس

تبیین و تحلیل انتقادی سیر تحول در اهداف و اصول تربیت شهروندی دوره مدرن و پست مدرن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  یعقوب موسوی   مهدی سجادی

مفهوم شهرونددر مسیر تطور تاریخ زندگی بشر متحول شده و در دوران های مختلف تفکر سیاسی، از شهروند معانی خاصی استنباط شده است. مقوله شهروندی بسته به قرار گرفتن در بسترها ی اجتماعی مختلف، تحولات تاریخی گوناگون (پیشا مدرن، مدرن و پسا مدرن) را پشت سر گذاشته است. آخرین مرحله تکامل شهروندی، نیل به شهروند جهانی در دوره پسا مدرن و در بستر جهانی شدن است. تربیت شهروندان خوب از مهمترین دغدغه های اکثر نظام های تعلیم وتربیت می باشد. پژوهش حاضر با عنوان تبیین و تحلیل انتقادی سیر تحول در اهداف و اصول تربیت شهروندی دوره مدرن و پست مدرن انجام شده است. تعلیم و تربیت مدرن بر تربیت شهروند متمدن، متخصص و آزاد به عنوان هدف تعلیم و تربیت تأکید می کند. در رابطه با اصول تربیت شهروندی دوره مدرن می توان به مو اردی از قبیل؛ اصل اصالت فرد و تقدم فرد بر جامعه، اصل توجه به آزادی کامل فرد در فرایند آموزش و پرورش، اصل اعتلای توان استقلال در افراد و اصل پرورش قدرت عقلانی افراد اشاره نمود. اهداف تربیت شهروند در دوره پست مدرن، موا ردی از قبیل تربیت شهروند جهانی، تربیت شهروند دموکراتیک و تربیت شهروند انتقادی را شامل می شود. همچنین می توان به اصولی از قبیل؛ اصل همکاری و مشارکت جمعی، اصل توجه به حقوق افراد و انجام مسئولیت های متقابل، اصل کثرت گرایی و اصل توسل به فرایند گفتگو در حل و فصل امور اشاره کرد. تربیت شهروند مطیع و فرمانبردار، نادیده گرفتن آموزش اخلاق، ارزش ها و آداب معنوی و عدم توجه به تفاوت های فرهنگی از جمله نقدهای وارد بر تربیت شهروندی دوره مدرن است. به کارگیری روش گفتمان در مدرسه پست مدرن با وجود نابرابری شدید دانش و اطلاعات میان فراگیران و معلم، نسبی گرایی افراطی و عدم احساس تعلق واقعی شهروندان جهان وطن به جامعه بین المللی از جمله نقدهای وارد بر تربیت شهروندی پست مدرن است.

تبیین آثار تربیتی کسب تخصص و مهارت در تکوین هویت فرد از منظر اندیشمندان مسلمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  حدیث مظهری   محسن ایمانی نائینی

کی از آفات جوامع بشری به خصوص کشورهای در حال توسعه و عقب مانده به کارگیری افراد نالایق که از تخصص و مهارت کافی در زمینه های مورد نظر برخودار نیستند، می باشد. بدون شک اگر افراد بر اساس توانمندی تخصص و مهارت به کار گرفته شوند، قطعا ضمن این که موجبات رشد و ترقی آن جامعه را به وجود خواهند آورد، در سیر تکاملی شخصیت و هویت خویش نیز تأثیر بسزایی بر جای خواهند گذاشت. پرداختن به امور مختلف بر حسب حوزه تخصص و مهارت خود، باعث رسیدن به اهداف عالیه انسانی، اجتماعی و اخلاقی است؛ لذا در پی اهمیت بسیار زیاد تخصص و مهارت به عنوان نیاز مبرم جوامع به خصوص جوامع جهان سومی و اثراتی که تخصص و مهارت می تواند بر فرد و جامعه داشته باشد، این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی (مفهومی) با مراجعه به کتابخانه ها و مطالعه اسناد معتبر و رجوع به پایگاه های الکترونیکی مقالات و منابع معتبر، درصدد تبیین اثرات تربیتی تخصص و مهارت در تکوین هویت فرد از دیدگاه متفکرین مسلمان است. پژوهش حاضر پس از بررسی نظرات مختلف در مورد تخصص و مهارت، از منظر دیدگاه دینی که شامل آیات و روایات بوده است و دیدگاه فلسفی به خصوص دیدگاه سه متفکر فلسفه مشاء (فارابی، ابن سینا و خواجه نصیر الدین طوسی) به تبیین اثرات تربیتی تخصص در تکوین هویت فرد پرداخته است. و در پایان به این نتیجه رسیده است که تخصص و مهارت به شرط آن که فرد با اختیار خویش به کسب آن بپردازد و در جهت درست استفاده نماید، در تکوین هویت وی تأثیر مثبت بر جای خواهد گذاشت.