نام پژوهشگر: یحیی قائدی
حامد شمایلی یحیی قائدی
) فلسفه سیاست یکی ازگونه های فلسفه مضاف است، انسانها با تفکر عقلانی وپس از تأمل در ماهیت جهان هستی و حیات انسانی خویش به تأمل عقلانی در عرصه های گوناگون مرتبط با انسان پرداخته و فلسفه های مضاف را پدید آوردند یکی از این عرصه ها تأمل عقلانی در باب سیاست است که معطوف به کالبد شکافی عقلانی عرصه سیاست واستنتاج لوازم زندگی سیاسی می باشد.نقیب زاده فلسفه سیاست را پرداختن به تبیین عقلانی پرسشهای بنیادی درباره جامعه،دولت،کشورداری،زندگی اجتماعی و وظایف فرد وجمعه نسبت به یکدیگر میداند
جلال شمسی یحیی قائدی
این پژوهش تحت عنوان بررسی چرایی و چگونگی آموزش منطق به کودکان در جهت پاسخگویی به این سئوالات انجام پذیرفت : ضرورت های آموزش منطق به کودکان چیست ؟ چه شیوه هایی برای آموزش منطق به کودکان وجود دارد ؟ شیوه و روش مناسب برای آموزش منطق به کودکان کدام است ؟ روش انجام این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی می باشد و سعی بر این است که با استفاده از منابع موجود به تحلیل و استخراج مبانی نظری آموزش منطق به کودکان و روش های آموزش آن پرداخته شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تفسیری استفاده گردید. از جمله نتایج بدست آمده این پژوهش عبارتند از : تاکید بر نقش آموزش منطق به کودکان از سنین کودکی در راستای جلوگیری از تضعییع و از بین رفتن حس کاوشگری در آنان، اهمیت تقویت مهارت های تفکر در دوران کودکی جهت بهبود بخشیدن توان تفکر دانش آموزان، ارتباط بین یادگیری منطق توسط کودکان با کسب دانش و آینده شغلی آنان، اهمیت حل مساله مستقل در زندگی کودکان، همچنین تاکید بر ناکارآمدی روش تدریس سخنرانی در فرایند کنونی آموزش منطق، محدودیت زمان تدریس به علت ورود دیر هنگام منطق به عرصه آموزش رسمی و عدم ارتباط نحوه فعلی آموزش منطق با کاربرد آن در زندگی روزمره از جمله دیگر یافته های این پژوهش می باشد. در مجموع با توجه به اینکه بازی های منطقی، کودکان را در فعالیت جالب و آموزنده ای درگیر نموده که توانایی بررسی یک مشکل از طریق یافتن راه حل آن را ایجاد می نمایند و رشد آموزشی کودک را تحریک کرده و یادگیری را به امری جالب تبدیل می کنند، استفاده از بازی های منطقی به عنوان روش الگوی حل مساله در این پژوهش پیشنهاد گردید.
نسرین لطفی یحیی قائدی
این پژوهش با عنوان "گزینش و داستان های دفتر سوم مثنوی مولوی برای برنامه ی درسی فلسفه برای کودکان و تهیه ی راهنمای آموزشی آن" انجام شده است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ هایی برای این سوالات است: ملاک های گزینش داستان های مناسب فلسفه برای کودکان از مثنوی مولوی کدامند؟بر اساس ملاک های تدوین شده کدام داستان های مثنوی برای آموزش فلسفه برای کودکان مناسب هستند؟راهنمای آموزشی(فعالیت ها، تمرین ها و بحث ها) مناسب برای آموزش داستان های انتخاب شده چیست؟به این منظور، با استفاده از روش تحلیل تأملی، مطالب مربوطه در زمینه ی فلسفه برای کودکان و ادبیات کودکان مطالعه و بررسی شد. در پاسخ به سوال اول، ملاک ها در سه دسته ی ملاک های فلسفی، ادبی و تربیتی گردآوری و سپس به مولفه های عینی تر دسته بندی شدند. برای مثال، در مورد ملاک فلسفی به مولفه هایی هم چون دارا بودن مفاهیم فلسفی، سوال برانگیز بودن، دارا بودن شیوه های فلسفی و... اشاره شد. در بخش ملاک ادبی به مواردی چون برخورداری از زیبایی و جذابیت و شخصیت پردازی به وسیله گفتگو پرداخته شد و ملاک تربیتی نیز به مولفه هایی از قبیل استقلال عمل، کارامدی در زندگی روزمره و توجه به رشد همه جانبه کودک تقسیم بندی شد. در پاسخ به سوال دوم پژوهش، 9داستان از دفترسوم مثنوی که مطابق با ملاک ها بودند، گزینش و بازنویسی شدند. سرانجام، در پاسخ به سوال سوم پژوهش، برای هرکدام از داستان ها راهنمایی آموزشی دربردارنده ی ایده ها، پرسش ها و تمرین های فلسفی تدوین شد. در پایان، پس از پاسخ دادن به سوالات تحقیق، این نتیجه به دست آمد که داستان های دفتر سوم مثنوی مولوی از قابلیت لازم برای استفاده در برنامه ی فبک برخوردارند. با توجه به اهداف متعالی نظام آموزشی ما و تأکیدات سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر پرورش تفکر، فلسفه برای کودکان با محتوایی بومی و درخور فرهنگ جامعه ایران، می تواند بستری مناسب برای نیل به چنین مقاصدی باشد.
عبدالجلیل ارازی سعید ضرغامی
چکیده در پژوهش پیش رو با پیش کشیدن مهمترین آرا و اندیشه های فلسفی نوعملگرای رورتی درباره دموکراسی، انسان شناسی و تربیت و نیز گردآوردن مجموعه بحث هایی درباره تربیت دموکراتیک، به بررسی مولفه های تربیت دموکراتیک از منظر نوعملگرایی رورتی ونقش فناوری اطلاعات در گسترش آن پرداخته شد. در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی و روش استنتاج نظری(قیاس نظری) بهره برده شده است. تحلیل محتوای کیفی، روشی برای جستجوی ارتباط میان مفاهیم مختلف و بازشناسی روابط و شبکه های مفهومی است. قیاس نظری نیز با مبنا قرار دادن یک دیدگاه فلسفی، دلالت ها و استلزام هایی را برای عرصه های عملی تعلیم و تربیت فراهم می آورد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اندیشه رورتی از منظر گفت وگویی، لیبرالی، اجتماعی، تخیلی و عاطفی، تفاهمی و پیشامدی بودن، با تربیت دموکراتیک رابطه و پیوندی ناگسستنی برقرار می کند. به طوری که این نتایج، مقدمات لازم برای صورت بندی تربیتی دموکراتیک، از منظر نوعملگرا را فراهم آورده است. یافته های دیگر پژوهش، تربیت دموکراتیکی را صورت بسته است که مشخصه ها و مولفه هایی چونان مولفه های لیبرالی، اجتماعی و فرهنگی را در بر دارد. نقش محوری فناوری اطلاعات در گسترش و ترویج مفاهیم و مولفه های تربیت نوعملگرایی چونان تربیت تفاهمی و گفت و گویی، برابری اجتماعی، اضمحلال رنج ، توجه به دیگری و خیال، تربیت هنری و ادبی و زبان وارگی تحت عنوان نقش فناوری اطلاعات در خیال مبتنی بر زبان وارگی به مثابه تربیت هنری وادبی از یافته های دیگر این پژوهش است. به علاوه در این باره به صورت کلی نقش فناوری اطلاعات در تربیت تببین گردیده است. به طور کلی رورتی نقش فناوری را یکی در سودمندی اش برای گره گشایی و دوم نقش مهمش در تحقق تفاهم و همبستگی اجتماعی ارزیابی می نماید. واژگان کلیدی: دموکراسی، تربیت دموکراتیک، نوعملگرایی رورتی، فناوری اطلاعات
زهرا حیرانی سعید ضرغامی
چکیده: هدف کلی این پژوهش بررسی تحلیلی ارتباط میان نظریه و عمل تربیتی با محور قرار گرفتن جایگاه سیاست تربیتی در ارتباط بین این دو می باشد. این پژوهش ماهیتی تحلیلی داشته و برای پاسخگویی به پرسش ها از رویکردها و روش های تحلیلی استفاده شده است. در این پژوهش، ارتباط میان نظریه و عمل تربیتی به صورت فرایندی در نظر گرفته شده است که ابتدای آن نظریه تربیتی و انتهای آن عمل تربیتی است و این فرایند در آموزش و پرورش رسمی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آموزش و پرورش رسمی، فرایند ارتباط میان نظریه و عمل به وسیله سیاست تربیتی تکمیل شده و سیاست تربیتی به مثابه راهبردها و استراتژی هایی که به اندازه ی نظریات، کلی و نظری و انتزاعی نیستند و از طرفی به اندازه عمل تربیتی نیز، جزئی، عینی و عملی نیستند، در میانه ارتباط نظریه و عمل تربیتی، قرار می گیرند و با توجه به اهداف و نظریه ها فراهم کننده بستر و مسیری هستند تا اعمال تربیتی تحقق یابند و تضمین کننده تحقق اهداف تربیتی هستند.این پژوهش در نهایت به این نتیجه می رسد که رسیدن از نظریه به عمل تربیتی و عکس آن هر چقدر هم که با برنامه ریزی وحساب شده باشد، باز هم در عمل نیازمند نظارت و کنترل می باشد که بایستی توسط فیلسوفان تربیتی، صورت پذیرد.
نادر احمدضیاء علیرضا محمودنیا
پژوهش حاضر درپی بررسی زمینه های ایجاد تفکر انتقادی در برنامه ی درسی تاریخ (مقطع راهنمایی)است. در این پژوهش ابتدا به تفکر انتقادی، اهمیت و ضرورت آن پرداخته شده است. هدف اساسی این پژوهش بررسی ابعاد اساسی برنامه ی درسی یعنی اهداف، محتوا، روشها، و ارزشیابی است. بنابراین چهار سوال مطرح شدند که عبارتند از: 1- بررسی ارتباط اهداف درس تاریخ با ایجاد تفکر انتقادی؛2- بررسی ارتباط محتوای درس تاریخ با ایجاد تفکرانتقادی؛3- بررسی ارتباط روشهای آموزشی درس تاریخ با ایجاد تفکر انتقادی؛4- بررسی شیوه های ارزشیابی درس تاریخ در ایجاد تفکر انتقادی. در تجزیه و تحلیل گزاره های برنامه ی درسی (گزاره هایی که به چهار بعد اهداف، محتوا، روش، ارزشیابی مربوط می شوند) از دو روش تحلیل محتوای کیفی و استنتاج قیاسی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اهداف برنامه ی درسی تاریخ(مقطع راهنمایی) زمینه ی پرداختن به تفکر و اختصاصاً تفکر انتقادی را کمابیش فراهم کرده است اما در سه بُعد دیگر این برنامه زمینه برای پرورش تفکر انتقادی فراهم نشده است. بنابراین زمینه های ایجاد تفکر انتقادی در برنامه ی درسی تاریخ مقطع راهنمایی در شرایط مطلوبی نمی باشد. پیشنهاد می شود که برنامه ریزان، پرورش تفکر انتقادی را به عنوان یک هدف اساسی تربیتی در نظام برنامه ریزی درسی ایران مورد توجه قرار دهند و به تبع آن زمینه های پرورش تفکر انتقادی در سایر ابعاد برنامه ی درسی نیز لحاظ شود.
هما رضائی یحیی قائدی
این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل معادلات ساختاری تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر بر مبنای مولفه های هوش هیجانی (آگاهی میان فردی، آگاهی بین فردی، سازگاری، مدیریت فشار روانی، خلق عمومی) و فلسفه برای کودکان (استدلال، تفکر انتقادی، تفکر مراقبتی، تفکر خلاق) و تعیین میزان اثر بخشی برنامه مبتنی بر مدل در تغییر نگرش (مبتنی بر رویکرد یادگیری اجتماعی) نسبت به مصرف مواد مخدر در دختران نوجوان دبیرستانی انجام شد. به منظور تدوین مدل، نمونه گیری در مرحله اول به شیوه خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انجام شد و از 800 دانش آموز دبیرستانی واقع در مناطق 2، 5، 13، و 16 آموزش و پرورش، داده گیری با پرسشنامه های آزمون هوش هیجانی بار-ان (1980) بازنویسی شده ویژه نوجوانان (1392)، تفکر انتقادی ریکتس (2003)، تفکر مراقبتی جباری (1391)، تفکر خلاق عابدی (1372)، استدلال نیوجرسی (1981)، نگرش به مصرف مواد مخدر نظری (1378) انجام شد. پس از پردازش آماری 618 پرسشنامه که به طور کامل پاسخ داده شده بود، ضرایب مسیر هر یک از متغیرها، تعیین و مدل معادلات ساختاری نهایی تدوین شد. در این مدل، تنها متغیری که رابطه معناداری با نگرش نسبت به مصرف مواد نداشت، تفکر خلاق و متغیری که بیشترین ضریب معناداری را داشت، مهارت استدلال بود. بنابراین به دلیل نداشتن ارتباط معنی دار تفکر خلاق در مدل، در مرحله طراحی برنامه مبتنی بر مدل پیشنهادی این پژوهش، متغیر تفکر خلاق از این برنامه حذف گردید. پس از اینکه برنامه طراحی شده به تأیید متخصصان رسید، مرحله دوم پژوهش در یکی از دبیرستان های دخترانه منطقه 2 آموزش و پرورش (جامعه در دسترس) انجام شد؛ نخست با اطلاع رسانی از داوطلبین شرکت در دوره ثبت نام شد. سپس پرسشنامه نگرش به مصرف مواد در داوطلبین اجرا شده و از این میان 26 نفر برگزیده و در دو گروه آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایگزین شدند. پیش آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. گروه آزمایش به مدت 16 جلسه 5/1 ساعته، هفته ای یک بار در برنامه تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر شرکت نموده و سپس پس آزمون از هر دو گروه انجام شد. پردازش آماری در این مرحله گویای اثر بخشی برنامه تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر بوده است. بنا بر این پژوهش و با توجه به اینکه در این پژوهش رابطه معناداری میان تفکر خلاق و نگرش به مصرف مواد مخدر مشاهده نشد، پیشنهاد می شود در این زمینه پژوهش های دیگری انجام شود و با این پژوهش مقایسه شود. افزون بر این، پیشنهاد می شود برنامه مبتنی بر مدل این پژوهش در جامعه های دیگر هم اجراشود و نتایج آنها با این پژوهش مقایسه شود. از طرفی با توجه به اهمیت نگرش به مصرف مواد مخدر در امر پیشگیری، پیشنهاد می شود این برنامه در طی دوران تحصیلی دبیرستان برای دانش آموزان در کنار واحدهای درسی گنجانده شود.
سکینه نقی پور یحیی قائدی
به طور کلی و با بررسی های انجام شده در این برنامه که به بررسی جایگاه فلسفه ی هنر در برنامه ی فلسفه برای کودکان و به خصوص برنامه ی درسی سوکی می پردازد به نتایجی به شرح زیر دست یافتیم: - در این برنامه لیپمن به دنبال پرورش توانایی تعقل کودکان- از طریق برانگیختن تفکر، تفکر درباره ی مفاهیم،معانی،ابعاد زمانی و مکانی...- با استفاده از تجربه وارد عمل می شود: به این ترتیب که کار از تفکر در تجارب شخصی آغاز می شود.این امر به تدریج منجر به تحقق اهداف دیگر می شود: یعنی به پرورش خلاقیت – از طریق مطالعه ی نوشته های دیگران، تکمیل داستان و نوشته های ناتمام و...-، رشد فردی و میان فردی- از طریق بحث و گفتگو- پرورش درک اخلاقی-مفاهیم خوبی و بدی،نیکی و زشتی و معیارهای قضاوت درباره ی اعمال و رفتار و...- و پرورش توانایی مفهوم یا بی در تجربه می انجامد و البته باتوجه به این نکته که به زعم لیپمن باید به کودکان کمک کنیم که ارتباط کل و جزء را در تجربیاتشان بررسی کنند، شقوق مختلف را بررسی نمایند ، جزئیات را تا حد امکان در نظر بگیرند . میزان انعطاف پذیری دلایل موجود درباره ی باورها را بررسی کنند. میزان جامعیت و موقعیت را در نظر بگیرند، می توانیم به آنها کمک کنیم تا مفهوم تجارب مجزا و پراکنده را در ارتباط با هم درک کنند؛ به نظر می رسد با توجه به روشی که در برنامه ی درسی مورد نظر قرار گرفته است می توان به این نتایج دست یافت. - توجه به جوانب مختلف هنر نیز از مواردی است که لیپمن آن را در این برنامه مورد توجه قرار داده است.از جمله ی آنها می توان از موارد زیر نام برد: موسیقی- از طریق اجرای آهنگین اشعار،استفاده از قافیه ها و نیم قافیه هاو..- ، هنرهای تجسمی- نوشتن اشعار یا داستان هایی در شکل و ظاهری شبیه به موضوع نوشته و یا تجسم افکار و عقاید با استفاده از تصاویرو...- و ادبیات – نوشتن داستان و شعر، نقد دیگر نوشته هاو..- که در این برنامه از آنها برای پرورش بعد زیبایی شناسی تربیت دانش آموزان استفاده شده است. - درباره ی روش مورد استفاده قرار گرفته در این برنامه نیز همان طور که ملاحظه شد، لیپمن از روش گفت و گو، نقد و مشاهده برای تربیت هنری دانش آموزان در این مقطع سنی و تحصیلی-هفتم تا نهم- بهره گرفته است. البته روش گفت و گو زیر مجموعه هایی نیز دارد، به این صورت که استدلال و تعاریف مفاهیم نیز در این بخش قرار می گیرند. البته ابزارهایی نیز در این رابطه بکار گرفته شده است که شامل مواردی چون استفاده از تخیل، استفاده از تجربیات،استفاده از فنون شعر،نوشتن و... می باشد. - البته در این باره مسئله ای هم وجود دارد که به نظر می رسد باید مورد توجه قرار بگیرد و آن هم بحث ارزشیابی است. در این برنامه معلم در ابتدا تکالیف مورد انتظار خود را در انتهای ترم، به دانش آموزان یاد آور می شود. و در آخر نیز داستان آیینه ی هری به عنوان تکلیف انجام شده به معلم داده می شود ولی پایان کتاب سوکی اشاره ای به مقبولیت این داستان ندارد. به نظر می رسد در این برنامه بحث ارزشیابی متن به طور محسوس دنبال نشده است.
محمدحسن حیدری یحیی قائدی
پژوهش حاضر در صدد بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان به منظور تهیه برنامه ای (محتوا و راهنمای آموزشی) برای بهبود توانایی خواندن و نوشتن در دوره ی ابتدایی می باشد. به منظور تحقق این امر، پرسش های پژوهش در حیطه، اهداف، محتوا و راهنمای آموزش مهارت خوانداری و نوشتاری دوره ی ابتدایی بوده است. روش پژوهش، ارزیابی ساختار مفهوم که روشی تحلیلی فلسفی است، می باشد. که بر اساس آن به ارزیابی اهداف، بازنویسی محتوا، ارائه راهنمای آموزشی با توجه به مفاهیم و ساختارهای موجود پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که محتوای کتب فارسی دوره ی ابتدایی، که به امر آموزش مهارت خواندن و نوشتن می پردازد، قابلیت آن را دارد، که با توجه به برنامه فلسفه برای کودکان تألیف گردد تا موجب بهبود امر خواندن و نوشتن هدفمند و با معنی شود.
مجتبی سلیمان زاده مقدم رمضان برخورداری
در این پایان نامه با عنوان «دیدگاه برگسون درمورد شهود واشارات آن برای تعلیم وتربیت» کوشیده شده است تا با استفاده از روش «تحلیل فلسفی»، به دو سوال اصلی تحقیق، یعنی «تبیین ابعاد معرفت شناسانه دیدگاه برگسون در مورد شهود» و «دریافت اشارات دیدگاه برگسون درمورد شهود، برای تعلیم و تربیت» پاسخ داده شود. بدین منظور و در مورد پرسش نخست، در ابتدا ریشه های اندیشه های برگسون در فلسفه معاصر فرانسه مورد بررسی قرار گرفته و آبشخورهای اصلی آن تبیین گردیده و بر اساس آن مبانی معرفت شناسی برگسون معرفی شده است. سپس برای یافتن پاسخ پرسش دوم به تبیین مفهوم معرفت شهودی در نزد مربیان شهودگرای معاصر پرداخته شده و معرفت شهودی مورد نظر برگسون با آنها مورد مقایسه قرار گرفته است. بر این اساس نیز ابعاد کاربردی و اشارات تربیتی معرفت شهودی برگسون از میان این مطالب استخراج گردیده است. و در نهایت این نتیجه حاصل گردیده که تعلیم و تربیت مبتنی بر دیدگاه برگسون، بسیار فراگیر بوده و تمام ابعاد جسمی و روحی انسان را شامل می شود؛ بعبارت دیگر از این منظر انسان هم محتوی هم مبدأ و هم مقصد فرآیند تعلیم و تربیت می باشد.
ناصرالدین علی تقویان یحیی قائدی
موضوع این رساله تبیین فلسفی آموزش زبان های خارجی بر پایه ی نظریه ی کنش هم رسانشی و نظریه ی کاربردشناسی جهانی است. برنهاده می شود که آموزش زبان خارجی تنها به یادگیری و تدریس دانش و مهارت های زبانی همچون دستور زبان، واژگان و مانند اینها مربوط و محدود نمی شود، بلکه مهم تر از آن، توانایی برقراری رابطه ای اجتماعی و هم بهرگی در برساختن جهان اجتماعی مشترک میان گوینده و شنونده است که یادگیری زبان را به امری اخلاقی و اجتماعی تبدیل می کند. زیرا در کاربردشناسی جهانی، داعیه ی اعتبار «فهم پذیری» در کنار سه داعیه ی اعتبار دیگر، یعنی «صدق»، «صداقت» و «حقانیت»، در ساختار همه ی گفته هایی که از سوی گوینده پیش نهاده می شود تنیده است و شرط برقراری رابطه ای اجتماعی، برآوردن همه ی این چهار داعیه ی اعتبار است. فهم «معنا»ی جمله ها و عبارت های زبان، به فهم «قصد» گوینده از ادای گفته اش وابسته است. ازاین رو، یادگیری زبان خارجی نیز به توانش یادگیرنده در دریافت مقاصد لانه کرده در گفته ها و نیز امکان به چالش کشیدن داعیه های اعتبار نهفته در آنها بازمی گردد. در دل هر میان کنش زبانی، نوعی فعالیت ارزیابانه نهفته است که آن را واجد وجوه هنجارین و اخلاقی می سازد. این فعالیت ارزیابانه باید در فرایند آموزش زبان خارجی نیز در نظر گرفته شود، چنان که یادگیری و تدریس زبان خارجی نمی تواند بدون توجه به این وجوه هنجارین و اخلاقی سامان یابد. یافته ی اصلی این پژوهش این است که آموزش زبان خارجی، در بنیاد امری اخلاقی و اجتماعی است که می تواند در بهبود مناسبات انسانی و تحقق آرمان های رهایی بخش برابری و آزادی سودمند افتد. افزون بر این، بررسی و تحلیل وضعیت آموزش زبان خارجی در ایران نیز از جمله اهداف این پژوهش است که به طور عمده در چارچوب نقد برنامه ی درسی ملی زبان های خارجی انجام می شود. یافته ی این بخش بر این امر دلالت دارد که آموزش زبان در ایران به سبب قرار داشتن در سپهر ایدئولوژیک آموزش و پرورش رسمی، نمی تواند به اهداف تربیتی خود دست یابد. سه روش در انجام این پژوهش به کار رفته است: 1. روش هرمنوتیک برای فهم و تفسیر نظریه ی کنش هم رسانشی و کاربردشناسی جهانی؛ 2. روش بازسازنده برای بازیابی و بازسازی وجه هنجارین و اخلاقی آموزش زبان؛ 3. روش نقد ایدئولوژی برای بررسی و تحلیل وضعیت آموزش زبان در ایران.
ندا کثیر اکبر صالحی
در این پژوهش سعی برآن است که در کنار بررسی خاستگاه های تاریخی و فلسفی فمینیسم لیبرال و رادیکال،پی به دستاوردها و پیامدهای دو گرایش، برده و با توجه به این،چون نوع پژوهش از نوع تحقیقات نظری(بنیادی)است،براین اساس؛روش آن،تحلیلی-توصیفی بوده و در سوال سوم این تحقیق ازروش تطبیقی نیز استفاده گردیده است.در این راستا نتیجه گیری به عمل آمده نشان می دهد که دوگرایش نامبرده نتایج مثبت و منفی های زیادی برای زنان ایرانی من الجمله در حوزه تربیتی آن داشته و خواهد داشت.
مظهر بابایی یحیی قائدی
در این پژوهش، به توصیف، تحلیل و تشریح شناخت شناسی فیلم و استنباط اشاره ها و دلالت های آن برای مفهوم آگاهی و فهم، پرداخته شده است. بنا به اقتضای سوالات و نیز اهداف پژوهش، از روش /رویکردهای: توصیفی، تحلیل مفهومی، تلفیقی: سنتز پژوهی و روی کرد هرمنوتیک فلسفی گادامر، بهره گرفته شده است. دراین پژوهش، نسبت میان چهار دانش به عنوان دانش های پایه جهت فراهم نمودن اطلاعات لازم در ارتباط با تشریح چگونگی حصول آگاهی از راه فیلم، مورد بررسی قرارگرفته است: 1- دانش شناخت شناسی2- دانش فلسفه ی فیلم3- دانش آگاهی و فهم4- دانش تربیت. با وجود این، شناخت شناسی، به عنوان یک روی کرد کلی، بر تمام مباحث مطرح شده در این پژوهش سایه گسترانده است. با فرض فیلم به مثابه یکی از منابع(روش/ ابزارهای) کسب آگاهی برای فراگیران، چیستی مفهوم آگاهی تربیتی- درمعنای التفات درقلمرو فکری هوسرلی آن- مورد بررسی قرار گرفته است. البته بعد ها و در ادامه، مفهوم « فهم» نیز در راستای تحقق همین امر، به کمک طلبیده شده است و پرسش سوم به تمامی از منظر هرمنوتیک گادامری پاسخ داده شده است. چراکه نتایج حاصل از تفسیر فیلم ها نیز خود به یک معنا، کسب آگاهی تلقی می شوند. همچنین در پژوهش حاضر، مقصودکلی و نهاییِ مدارس و اماکن آموزشی، تربیت فراگیران فرض شده است. این امر، خود از راه آموزش متون درسی از سوی معلمان و یادگیری یادگیرندگان از آن ها می باشدکه خود نتایجی دارد؛ از جمله آگاه کردن و توجه پیدا کردن آن ها به اموری خاص و رفع جهالت از نادانسته های آن ها به طور کلی. لذا حصول آگاهی به عنوان ماحصل فرایند آموزش و یادگیری، از لوازم تربیت کردن می باشد که از راه فیلم به دست می آید. اشاره های شناخت شناسی تربیتی برآمده از نظریه فیلم ،موجب ارتقاء گفت و گو، تساهل و خویشتن داری، ارتقاء اخلاقیات، نسبی نگری و همه جانبه نگری، احترام به ایده های مخالف دیگران، توجه به تفسیر و پیش داشته ها در ابراز نظرها و البته به ارائه راه کارهایی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی درسی، معلمان و فناوری آموزشی پرداخته است. یافته های این پژوهش، بر گسترش فرهنگ گفت و گو در معنای گادامری آن از راه فیلم، به مثابه گامی در تحقق تربیت، تاکید دارد. ادامه ی پژوهش، دربرگیرنده ی افق ها و تنگ ناهای شناخت شناسی تربیتی حاصل از نظریه فیلم در نظام های آموزشی است. به دلیل آن که نظریه ی شناخت شناسی فیلم، نظریه ای آگاهی- محور است، آن قابلیت و توانایی را دارد که به عنوان یکی از راه/رویکرد/ های تربیتی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. اما نباید از تهدیدهایی مانند: نبود امکانات اولیه ی بهره وری از هنر پخش، تحلیل و گفت و گو درباب فیلم در همه ی مدارس، بی علاقگی یک سانِ همه ی فراگیران به هنر فیلم، فقدان واکاوی،تحلیل و استنباط محتاطانه و دقیق اشاره های تربیتی حاصل از نظریه ی شناخت شناسانه ی فلسفی، بی نیاز به فراهم نمودن زمینه های لازم در نظام های آموزشی برای کاربردی کردن آن، هم سو نبودن تمامی نهادهای جامعه با نظریه ی کسب فهم و آگاهی به کمک هنر فیلم از منظر شناخت شناسانه و.. که مانع از اجرای صحیح و کاربرد موفقیت آمیز آن در نظام های آموزشی و به ویژه نظام آموزشی کشور ما می گردد، غافل شویم.
جواد فرزانفر یحیی قائدی
هدف پژوهش حاضر بررسی روش اجتماع پژوهشی در برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش مهارت های استدلال در دانش آموزان دختر پایه سوم یکی از مدارس راهنمایی اهواز بود. نمونه این پژوهش شامل 60 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی انتخاب شدند برای بررسی فرضیه پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. فرضیه آزمایی و تحلیل داده ها نشان دادند که اجرای روش اجتماع پژوهشی که با استفاده از قصه و داستان در کلاس درس صورت گرفت بر پرورش مهارت های استدلال دانش آموزان دختر موثر واقع می شود. یافته های پژوهش حاضر موید نتایج پژوهش های انجام گرفته شده در داخل خارج از کشور است. در این پژوهش از آزمون مهارت های استدلال نیوجرسی استفاده شد. این آزمون طی سال های 1976 تا 1980 توسط ویرچینیاشیپمن ساخته شد و سپس توسط روانشناسان مرکز آزمون تحصیلی پرینستون نیوجرسی برای ارزیابی برنامه آموزش فلسفه به کودکان مورد بررسی قرار گرفت. موضوعات به کار گرفته شده در این آزمون ها بستگی قابل توجهی به ساختار آن جامعه دارد بدین سان هنگام ترجمه یاکارایی خویس را از دست می دهند یا ما را به نتایجی می رسانند که ساختگی و غیر واقعی است. جامعه مورد مطالعه شامل دانش آموزان سال اول دوره متوسطه مدارس دولتی شهر تهران در سال 1386 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده شصت نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه mqos بک و جی ساب استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند آموزش قصه در بالابردن سطح مهارت پرسشگری و تغیر و تردید جهانی شمولی پیچیدگی و انگیزه های وجودی موثر است ولی در بعد تحول اندک است و از لحاظ آماری معنی دار نیست.
معصومه امیری یحیی قائدی
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحلیلی حقوق تربیتی کودک با توجه به حقوق تربیتی کودک در نظام آموزشی ایران می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته شده است. در این راستا مفاهیمی همچون حق، کودک، حقوق کودک، تربیت، حقوق تربیتی کودک و حقوق تربیتی کودک در ایران مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. در پاسخ به سوال اصلی پژوهش مبنی بر حقوق تربیتی کودک، تحلیل حاصل معرف سه دسته حقوق به عنوان حقوق تربیتی کودک بود که عبارتند از: حق دسترسی به آموزش و پرورش، حق برخورداری از آموزش و پرورش با کیفیت، احترام به حقوق انسانی در آموزش و پرورش. همچنین علاوه بر ابعاد سه گانه مطرح شده مجموعه ای از مفاهیم مرکزی هم برای هریک از ابعاد قابل طرح بودند که عبارتند از: آموزش و پرورش در تمام مراحل دوران کودکی و بعد از آن، فراهم بودن و در دسترس بودن آموزش و پرورش، برابری فرصت ها؛ که این سه مفهوم ذیل مجموعه حق دسترسی به آموزش و پرورش قرار می گیرند. مفاهیمی که ذیل بعد دوم ، حق برخورداری از آموزش و پرورش با کیفیت ، قرار می گیرند عبارتند از: برنامه درسی وسیع، مرتبط و فراگیر، یادگیری و ارزیابی مبتنی بر حقوق بشر، محیط کودک دوست ، امن و سالم.، و مفاهیم مرتبط با بعد سوم، احترام به حقوق انسانی در آموزش و پرورش، عبارتند از: احترام به هویت، احترام به حقوق مشارکت و احترام به تمامیت کودک. در پاسخ به قسمت دوم سوال اصلی مبنی بر وضعیت نظام آموزشی ایران در ارتباط با حقوق تربیتی کودک می توان گفت نظام آموزشی ایران دو دسته حقوق تربیت را مطرح می کند: حقوق کودک بر آموزش و حقوق کودک در مراکز آموزشی. در نظام آموزشی ایران و قوانین آموزشی کشور لابلای همین دو دسته حقوق می توان حقوق تربیتی مطرح شده در سطور بالایی را دید اما نه به گونه ای تک تک و مشخص شده و البته با وجود قوانین بسیار در این زمینه نیاز نظام آموزشی ما به وجود پشتوانه های قانونی و اجرایی بیشتر کاملاً مشهود است.
محبوبه موسیوند یحیی قائدی
در این پژوهش به تبیین فلسفه آزادی تربیتی و اشاره های آن برای نظام آموزشی ایران با ابتناء بر نظریه آزادی فون هایک پرداخته شده است. بنا به اقتضای سئوالات پژوهش از روش های تحقیق تحلیلی و ارزیابی ساختار مفهوم، استدلال قیاسی (نظری و عملی) و هرمنوتیک انتقادی بهره گرفته شده است. حدود و ثغور آزادی در فلسفه هایک از طریق مفاهیمی چون تقسیم معرفت، نظریه گذرگاه و تعلیم و تربیت به عنوان یکی از مصادیق نظم خودانگیخته بررسی شده است. فلسفه آزادی تربیتی در نظریه آزادی با بررسی چیستی، چگونگی و چرایی آن تببین شده است. هدف اصلی هایک سامان دادن به جامعه آزادی است که براساس محتوای نظریه آزادی خویش برقرار شده باشد. از این رو تربیت شهروندانی که به اصول آزادی آگاهی داشته و در عمل بدان پایبند باشند، برای وی ضروری است. به این خاطر بحث تربیت شهروندی را ذیل موضوعات؛ آزادی فردی، آزادی قانونی، مطرح می کند. با این نگاه تربیت شهروندی آزاد شرط ضروری برای تشکیل جامعه آزاد می باشد. تعلیم و تربیت به عنوان یکی ازمصادیق نظم خود انگیخته: از آنجا که هایک در تمام آثار خود به موضوع نهادهای اجتماعی پرداخته است؛ در مورد نهاد آموزش و پرورش هم معتقد است برای تربیت شهروندان آزاد قانونگذاران لازم است بر اساس نظم خود انگیخته یا بدون دستور به این مهم اقدام نمایند. اشاره های آزادی تربیتی برآمده از نظریه آزادی به ارائه راهکارهایی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی درسی، معلمان و فناوری آموزشی پرداخته است. مصاحبه های انجام شده با اساتید تعلیم و تربیت نیز به بررسی افق ها و تنگناهای آزادی تربیتی حاصل از نظریه آزادی در نظام های آموزشی اختصاص دارد. به دلیل آن که نظریه آزادی فون هایک نظریه ای جامع و اخلاق محور است آن قابلیت و توانایی را دارد که در زمینه آزادی تربیتی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گرفته و موفق باشد؛ اما نباید از تهدیدهایی که مانع از اجرای صحیح و کاربرد موفقیت آمیز آن در نظام های آموزشی و نظام آموزشی ما می گردد، غافل شویم.
مریم عفتی کلاته یحیی قائدی
این پژوهش به بررسی تأثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان بر رشد مهارت های زبانی (گوش دادن، گفتن، خواندن و نوشتن) دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر بجنورد در سال تحصیلی 1392 – 1393 پرداخته و به روش نیمه تجربی و از طریق طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد انجام شده است. به این منظور، در مرحله نخست 204 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برگزیده (103 پسر و 101 دختر) و در گروه های شاهد و آزمایش جای گرفتند (101 نفر در گروه آزمایش و 103 نفر در گروه کنترل). ابزار جمع آوری داده ها، آزمون مهارت های زبانیِ محقّق ساخته است. پژوهش حاضر مبتنی بر فرض تأثیرگذاری آموزش فلسفه برای کودکان بر رشد مهارت های زبانی دانش آموزان کلاس سوم ابتدایی است. یک کارگاه 22 جلسه ای (هفته ای دو جلسه) با کلاس داری به شیوه اجتماع پژوهشی تشکیل شده و از داستان فکری ماجراهای ساینا (قائدی و سلطانی، 1392) به عنوان محتوای آموزشی کارگاه بهره گرفته شده است. در نهایت، فرضیه آزمایی و تحلیل داده ها نشان داد که اجرای برنامه فلسفه برای کودکان بر رشد مهارت های زبانی دانش آموزان کلاس سوم دبستان تأثیر مثبت داشته است. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که در میزان تأثیرآموزش فلسفه به کودکان بر افزایش مهارت های زبانی در دو جنس(دختر و پسر) تفاوت آماری معناداری وجود ندارد.
فهیمه نظام الاسلامی رمضان برخورداری
بررسی امکان استفاده از حکایت های گلستان در برنامه ی فلسفه برای کودکان
مریم ربیعی سعید ضرغامی
چکیده: پژوهش حاضر در صدد تبیین تربیت هنری با تأکید بر نقش موسیقی بر مبنای دیدگاه شفلر می باشد. به منظور تحقق این هدف در گام اول، و با نگاهی به اندیشه هایشفلر بعنوان یک فیلسوف تحلیلی، مبانی نظری تربیت هنری و نقش موسیقی مبنا قرار گرفته و تمامی مباحث مرتبط شامل فلسفه تحلیلی و تاثیر آن بر فلسفه تعلیم وتربیت، نظریه های مربوط به چیستی هنر و نقش آن در تعلیم وتربیت، رویکردهای تربیت هنری و پیامدهای اساسی آن در تعلیم و تربیت، فلسفه موسیقی و جایگاه آن در تربیت هنری، آموزش موسیقی و اهداف آن در تعلیم و تربیت، مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس در گام بعدی با تحلیل مبانی نظری؛ محورهای مرتبط با سوالهای تحقیق شامل جایگاه موسیقی در تربیت هنری، اهداف بهره گیری از موسیقی و همچنین اصول آموزش موسیقی در تربیت هنری بر مبنای دیدگاه شفلر استنباط شده است.
لیلی فرج زاده یحیی قائدی
چکیده هدف از انجام این پژوهش تبیین فلسفه دوران کودکی در شعر معاصر می باشد. در این راستا ابتدا ویژگی های فلسفی دوران کودکی در شعر بررسی شد. سپس به رویکردهای فلسفی شعر معاصر ایران نسبت به دوران کودکی پرداخته شد.
زهرا آزاده رنجبر رمضان برخورداری
هدف اساسی الگوی تدریس دیالکتیک ، تقویت مهارتهای استدلال، داوری، و قدرت تشخیص دانش آموزان است . در روش دیالکتیک ، تلاش بر آن است تا شاگردان به رهبری معلّمشان ، با تعامل و گفتگوی کلاسی شخصاً امکان بالندگی و رشد پیدا کرده و به جای آموختن حقایق و واقعیت ها، بینشی عمیق نسبت به مسائل پیدا کنند .