نام پژوهشگر: روحاله صابری ریسه
آرزو لگزیان روح اله صابری ریسه
در حدود 900 استرین باکتریایی که از ریزوسفر گیاهان و از مناطق مختلف ایران بدست آمدند، از لحاظ قابلیت بیوکنترلی در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه در برابر gaeumannomyces graminis var. tritici عامل بیماری پاخوره غلات مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت بهترین استرین (vupf5) از لحاظ توانائی بیوکنترلی در آزمایشگاه و نیز شرایط گلخانه ای، برای مطالعات بعدی انتخاب گردید. استرین vupf5 در برابر بیماری پاخوره غلات در حدود 85% بازدارندگی از خود نشان داد. بر اساس آزمون های بیوشیمیایی و مورفولوژیکی این جدایه متعلق به گونه pseudomonas fluorescens می باشد. این استرین قابلیت تولید متابولیت های ثانویه مثل سیدروفور، سیانید هیدروژن، پروتئاز، فنازین و متابولیت های فرار را دارا می باشد. پایداری ژنتیکی vupf5 به عنوان یک استرین برتر برای کنترل بیماری پاخوره گندم مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی ثبات ژنتیکی استرین برحسب تکثیر باکتری در محیط کشت مایع صورت گرفت. سیستم gacs/gaca به عنوان سیستم تنظیم کننده مهم در تولید متابولیت های ثانویه شناخته شده است و در خصوصیات بیوکنترلی fluorescent pseudomonadsدخیل می باشد. در طی تکثیر کلونی های متفاوتی از لحاظ مورفولوژیکی مثل رنگ (سفید به جای نارنجی) و شکل کلونی (تقریباً صاف و بزرگ تر) نسبت به کلونی های اولیه یافت شدند و ph محیط کشت در کلونی های متفاوت بیشتر بود. تولید برخی متابولیت ها مثل پروتئاز، سیانید هیدروژن و فنازین مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین موتانت ها در مقایسه ژنتیکی بر اساس rapd-pcr با تیپ وحشی متفاوت بودند. ژن gaca در استرین vupf5 و کلونی های موتانت ردیابی شد. این پژوهش نشان داد که کلونی هایی با کارائی پایین در تولید متابولیت های ثانویه احتمالاً با موتاسیون در ژن های gaca و gacs مرتبط می باشند. به منظور افزایش جمعیت باکتریایی و کاهش درصد موتاسیون در آن ها، حدود 31 محیط کشت با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. از این میان محیط کشت حاوی ملاس، جوانه گندم، سویا، شکر، سیب و سولفات منگنز به عنوان بهترین محیط کشت از لحاظ جمعیت باکتری در بین محیط ها شناخته شد. جمعیت باکتری در این محیط کشت در حدود 1010× 56/5 سلول باکتری ارزیابی شد. این محیط کشت از لحاظ ثبات ژنتیکی استرین vupf5 با سایر محیط ها مورد بررسی قرار گرفت. اضافه کردن سولفات روی به جای سولفات منگنز در این محیط کشت سبب افزایش چشمگیری در حفظ کلونی های تیپ وحشی، کاهش ایجاد موتاسیون و تکثیر کلونی های موتانت شد. استرین تیپ وحشی و موتانت های سفید حاصل از این محیط کشت برای بررسی فعالیت آنتاگونیستی این استرین ها در کنترل بیماری پاخوره غلات روی میزبان گندم مورد بررسی قرار گرفتند.
علی برادر روح اله صابری ریسه
قارچ رایزوکتونیا سولانی با دامنه ی میزبانی وسیع، هر ساله خسارت بالایی به محصولات کشاورزی از جمله سیب زمینی که از مهم ترین اقلام غذایی به شمار می رود، وارد می نماید. میزان خسارت ایجاد شده به وسیله ی این قارچ در دنیا، حدود 20 درصد کل محصول برآورد شده است. در همین راستا کنترل بیولوژیکی این بیمارگر با هدف استفاده از میکرواورگانیسم های مفید زیستی به جای سموم و قارچ کش های شیمیایی، با توجه به اثرات مضر آن ها در درازمدت، در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای بررسی گردید. تأثیر سه استرین باکتریایی pseudomonas fluorescens که از بین حدود 1000 جدایه ی باکتریایی جداشده از خاک های ایران انتخاب شده بودند به همراه دو گونه ی میکوریزی glomus mosseae و glomus intraradices و همچنین دو نوع کلات کننده ی شیمیایی آهن (edta و eddha)، به صورت مجزا و همچنین در ترکیب با یکدیگر روی رقم مارفونا که حساس ترین رقم نسبت به بیماری مذکور است، استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد که علیرغم تأثیر مثبت هر کدام از عوامل ذکر شده به صورت مجزا، وقتی این عوامل به صورت ترکیبی استفاده شوند، باعث افزایش کنترل عامل بیماری و فاکتورهای رشدی می گردند که نشان دهنده ی وجود اثرات تشدیدکنندگی منفی علیه قارچ عامل بیماری می باشد. در این پژوهش استرین های p. fluorescens vupf5 و p. fluorescens t17-4 از جهت قابلیت بیوکنترلی و تعامل با عوامل بیوکنترل دیگر، به عنوان بهترین استرین شناسایی شدند. با توجه به مجموع نتایج به دست آمده، گونه ی میکوریزی g. intraradices، بهترین عملکرد را در تعامل با استرین های باکتریایی و کلات کننده ها نشان داد. کلات کننده ی شیمیایی edta نسبت به کلات کننده ی eddha سازگاری بهتر و بیشتری با عوامل بیوکنترل استفاده شده در این تحقیق داشت. به دلیل نقش موثر و غیرقابل انکار عوامل بیوکنترل باکتریایی و قارچی در تعامل با یکدیگر، لذا پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در زمینه ی شناسایی این برهمکنش ها انجام گردد.
محمد ادبی فیروزجایی فرید بیکی
بلاست باکتریایی یکی از بیماری های مهم مرکبات شمال ایران می باشد که به وسیله گونه هایی از جنس سودوموناس (pseudomonas spp.) ایجاد می شود. این بیماری در فصول سرد و خنک و یا بلافاصله پس از آن باعث ایجاد آسیب قابل توجهی به درختان می گردد. کنترل بیولوژیک می تواند روشی موثر برای کنترل این بیماری باشد. به منظور بررسی امکان کنترل بیولوژیک بیماری، در سال 1392 نمونه هایی از برگ مرکبات سالم، از مناطق مختلف استان های مازندران، گیلان و گلستان جمع آوری شد و فعالیت بیوکنترلی باکتری ها و مخمرهای جداشده از نمونه های مذکور، در شرایط گلخانه و آزمایشگاه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج ارزیابی گلخانه ای نشان داد که برخی جدایه های باکتریایی و مخمری، توانستند سبب کاهش 66 تا 80 درصدی علایم بیماری گردند. همچنین برخی از این جدایه ها توانستند جمعیت پاتوژن ها را 37 تا 76 درصد کاهش دهند. ارزیابی آزمایشگاهی از جمله بررسی هاله ممانعت از رشد، متابولیت های بازدارنده خارج سلولی، تولید آنتی-بیوتیک و سیدروفور بازدارنده، توان تشکیل بیوفیلم و غیره نشان داد که این جدایه ها پتانسیل کنترل این بیماری را دارند. برای شناسایی جدایه های باکتریایی برتر، بخشی از ناحیه 16s rdna آن ها با بکارگیری آغازگر اختصاصی تکثیر و تعیین ترادف شد. با مقایسه نتایج در پایگاه اینترنتی ncbi، جدایه های برتر به عنوان pseudomonas monteilii، stenotrophomonas maltophilia، serratia marcescens، bacillus sp. شناسایی شدند. این جدایه های باکتریایی به همراه جدایه مخمری j20، بیماری بلاست را بهتر از سایر گونه های رورست کنترل نمودند