نام پژوهشگر: سعید صفایی موحد

واکاوی پدیده ی انتقال یادگیری در آموزش های ضمن خدمت سازمان آموزش و پرورش (مطالعه ی موردی استان خراسان رضوی)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  محمد تقی سجادی   مرجان کیان

پژوهش حاضر باهدف «واکاوی پدیده ی انتقال یادگیری در آموزش های ضمن خدمت معلمان سازمان آموزش و پرورش» شروع شد که در ادامه شامل هدف شناسایی و کنکاش دوره های ضمن خدمت دچار شکست انتقال یادگیری، بررسی علل و پیامدها بود و در نهایت منجر به طراحی مدل شد. جامعه ی این پژوهش شامل تمامی معلمانی بود که دوره های ضمن خدمت را گذارنده بودند. گروه هدف شامل معلمان شهرستان های خراسان رضوی بود که بر اساس قاعده ی اشباع نظری در پژوهش کیفی، 23 نفر از معلمان شهرستان های بجستان، گناباد و تربت حیدریه بودند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه ی مبنایی انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی عمیق نیمه ساختار مند بوده است که به وسیله ی دستگاه ضبط صوت اطلاعات ثبت شده اند. تحلیل داده ها بر اساس روش پیشنهادی استراوس و کوربین انجام شد. نتایج حاوی دو پدیده ی محوری یادگیری و انتقال یادگیری بود که متاثر از عوامل زمینه ای موثر یادگیری (یادگیرنده، آموزش دهنده، محتوا، امکانات و تجهیزات آموزشی، زمان و مکان آموزش، ارزشیابی و بازخورد) بودند این دو پدیده شامل پیامد هایی نیز بودند که به دو دسته ی پیامد برای معلمان (دید منفی و بی انگیزگی نسبت به سایر ضمن خدمت ها، اتلاف وقت، کاهش سطح و کیفیت تدریس) و پیامد برای دانش آموزان (بی نظمی و شلوغی در کلاس، بهره مندی از روش های کلیشه ای و تکراری، عدم بهره مندی از مطالب بروز، دل مردگی و روز مرگی) تقسیم شدند. در پایان مدل توجیهی فرآیند بر اساس اجزا فوق ترسیم و طراحی شد. به منظور اعتبار بخشی نظریه ی پایانی نیز، از معیارهای: تناسب (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، جامعیت (بازنگری توسط شرکت کنندگان)، قابلیت فهم (طراحی مدل و بازبینی توسط متخصصان و شرکت کنندگان)، شفافیت (توضیح روند کار) استفاده شد.

شناسایی وتبیین راهبردهای تربیت شهروندی در دوره ابتدایی و گزینش الگویی برای ارزشیابی اثربخشی این مهارتها
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  حسن زمانی   سعید صفایی موحد

پژوهش حاضر به منظور شناسایی و تبیین راهبردهای آموزشی تربیت شهروندی و تعیین الگویی مناسب که بتواند مهارت های شهروندی را ارزشیابی کند، صورت گرفته است. اهمیت شهروندی از آنجایی است که نگاه ویژه ای به یادگیری دانش، توانایی و نگرش دارد و فرد را در تعامل موثر و مطلوب با افراد دیگر و دولت یاری می رساند(قلتاش،1389). هدف از این پژوهش، شناسایی روش های آموزشی موثر در تربیت شهروندی و همچنین تعیین الگویی است که در ارزشیابی بتوان از آن بهره جست.شرکت کنندگان در این پژوهش شامل متخصصان علوم تربیتی، معلمان دوره ابتدایی و والدین دانش آموزان دوره ابتدایی بودند. جامعه آماری این پژوهش شهرستان قزوین است. روش نمونه گیری با استفاده از تکنیک گلوله برفی انجام گرفته است که تا سطح اشباع پذیری پیش رفته است. جمع آوری اطلاعات نیز به وسیله مصاحبه نیمه ساختار یافته و با استفاده از دستگاه ضبط صوت صورت گرفته است. جهت حصول اطمینان از کیفیت تحقیق از معیار های باور پذیری، اطمینان پذیری، انتقال پذیری و تائید پذیری استفاده گردیده است. داده های گرد آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مهمترین یافته این پژوهش استفاده بیشتر از راهبردهای آموزشی غیر مستقیم در تربیت شهروندی به جای استفاده از آموزش مستقیم می باشد. در تربیت شهروندی از روش هایی مانند ایفای نقش، یادگیری اجتماعی، الگو سازی، فضا سازی مجازی ویا محاکمه قضایی به جای روش های آموزش مستقیم باید استفاد نمود. بهره مندی از شیوه ارزشیابی کیفی که به نوعی کلیه سطوح یادگیری را می سنجد و موجب کاهش استرس و اضطراب نیز می شوند به جای شیوه ارزشیابی کمی که اصولاً سطح دانش را ارزشیابی می کنند از یافته های دیگر این تحقیق قلمداد می گردد. در ارزشیابی کیفی می توانیم از چک لیست، نمونه کار، مشاهده عملکردها و... در سنجش مهارت های کسب شده در تربیت شهروندی استفاده کنیم.

بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با سازگاری اجتماعی در دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان ماکو
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم تربیتی 1392
  الهه پاشازاده   عفت عباسی

چکیده هدف اساسی این پژوهش بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با سازگاری دانش آموزان متوسطه نظری شهر ماکو در سال93-92 می باشد که اهداف زیر را دنبال می کند: 1- بررسی رابطه بین ساختار فیزیکی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دوره متوسطه نظری. 2- بررسی رابطه بین جو اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دوره متوسطه نظری. 3- بررسی رابطه بین جو سازمانی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دوره متوسطه نظری. 4- بررسی رابطه بین روابط متقابل معلم و شاگرد و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دوره متوسطه نظری. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان متوسطه نظری شهر ماکو در سال تحصیلی 93-92 که با استفاده از جدول مورگان تعداد330 دانش آموز در پژوهش حاضر شرکت داشتند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند ابزار گردآوری داده ها نیزشامل دو پرسشنامه، سازگاری اجتماعی و پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پنهان (پرسشنامه برنامه درسی پنهان دربردارنده 57 گویه و شامل4مولفه ی ساختار فیزیکی، جواجتماعی، جوسازمانی، روابط متقابل معلم و شاگرد) بوده که روایی آن ها از طریق روایی صوری بررسی شد و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب (64/0) و (82/0) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، آزمونt مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه(anova)و آزمون تعقیبی توکی (tukey) برای مقایسه دو به دو، تحلیل واریانس چند متغیره(manova)و آزمون تعقیبی شفه(scheffe) برای مقایسه دو به دو) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که بین برنامه درسی پنهان و سازگار اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. کلید واژه ها: برنامه درسی پنهان، سازگاری اجتماعی، متوسطه نظری

فرصت ها و تهدیدهای پدیده ی جهانی شدن بر عناصر برنامه درسی آموزش عالی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  هاچر قربانی   سعید صفایی موحد

چکیده در پژوهش حاضر فرصت ها و تهدیدهای حاصل از تاثیر جهانی شدن بر عناصر برنامه درسی آموزش عالی با توجه به عناصر نه گانه کلاین، که شامل اهداف، محتوا، منابع و ابزار یادگیری، روش های یاددهی یادگیری و فعالیت های یادگیری، مکان، زمان، ارزشیابی و گروه بندی می باشد، از دید صاحب نظران و متخصصان برنامه ریزی درسی مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش به شیوه ی کیفی و از نوع مردم نگاری بوده، جامعه ی پژوهش اعضای هیئت علمی گروه علوم تربیتی 4 دانشگاه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 93-92 بوده که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند با 12 نفر از آن ها مصاحبه انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و داده های حاصل از مصاحبه به شیوه ی کیفی و از طریق تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل از پژوهش عبارتند از: عمده ترین فرصت های حاصل از تاثیر جهانی شدن بر عناصر برنامه درسی شامل انعطاف پذیری در اهداف، انتخاب محتوا و منابع یادگیری، راهبردهای تدریس، مکان و زمان یادگیری، شیوه های ارزشیابی و گروه بندی های یادگیری می باشد. تهدیدات عمده در زمینه ی تاثیرات جهانی شدن بر عنصر هدف در برنامه درسی از بعد ارزشی و هنجاری می باشد. همچنین مجازی شدن بیش از حد محتوا و منابع یادگیری الکترونیکی، راهبردهای تدریس، مکان یادگیری، زمان یادگیری، شیوه های ارزشیابی و گروه های یادگیری موجب غفلت از یادگیری های ضمنی و رشد در جنبه های عاطفی و ارزشی می شود.

بررسی پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه های درسی دبیرستان های هوشمند دخترانه شهر تهران
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه خجسته   عفت عباسی

چکیده: هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای به کارگیری فاوا در برنامه های درسی دبیرستان های دخترانه هوشمند شهر تهران با توجه به عناصر نه گانه کلاین می باشد. روش پژوهش، روش ترکیبی است. داده های حاصل از روش کیفی از طریق مصاحبه و داده های حاصل از روش کمی از طریق پرسشنامه پنج درجه ای لیکرت جمع آوری شده است.جامعه پژوهش در روش کیفی را متخصصان و کارشناسان و معلمان و دانش آموزانی که بیشتر از سایرین نسبت به ابزارهای فاوا شناخت داشتند تشکیل داده است. شیوه نمونه گیری گلوله برفی و نمونه گبری تا اشباع داده ها صورت گرفته است. جامعه آماری در روش کمی شامل متخصصان (اساتید دانشگاه های دولتی شهر تهران) ،کارشناسان آموزش و پرورش مناطق بیست گانه شهر تهران ، هم چنین شامل معلمان و دانش آموزان دبیرستان های دخترانه هوشمند منطقه 6 تهران می باشد. نتایج به دست آمده از مصاحبه نشان می دهد که به کارگیری فاوا در برنامه های درسی مدارس هوشمند دارای پیامدهای مثبت که اهم آن ها شامل : تسهیل در تحقق اهداف با استفاده از ابزارهای فاوا، افزایش کیفیت محتوا، شناخت سبک های یادگیری با استفاده از روش های مختلف، تغییر ارزشیابی از شکل مداد کاغذی به ارزشیابی الکترونیکی، استفاده از منابع مختلف در زمان ها و مکان های مختلف، ، افزایش کمیت و کیفیت فعالیت های یادگیری،تبدیل یادگیری همزمان به ناهمزمان، امکان یادگیری دانش آموز در هر مکانی می باشد و پیامدهای منفی که اهم آن ها شامل : هزینه بر بودن تهیه محتواهای الکترونیکی، به وجود آمدن بی اعتمادی برای برگزاری آزمون های آنلاین، امکان تقلب بیشتر دانش آموزان در آزمون های آنلاین. ، سر درگمی دانش آموز در انتخاب منابع، مقاومت معلمان در برابر استفاده از روش های مختلف تدریس، هدر رفتن زمان. نتایج روش کمی نشانگر آن است که : بین نظرات متخصصان و کارشناسان، معلمان و دانش آموزان در پیامدهای به کارگیری فاوا به جزء در تعیین ارزشیابی برنامه درسی توافق وجود دارد. واژگان کلیدی: فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدارس هوشمند، برنامه درسی

بررسی تاثیرات بازدارنده عناصر چهارگانه برنامه درسی در بروز خلاقیت دانش آموزان از دیدگاه معلمان مدارس ابتدایی دخترانه شهر تهران
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  الهام جعفری ورنوسفادرانی   سعید صفایی موحد

هدف این پژوهش، بررسی تاثیرات بازدارنده عناصر چهارگانه برنامه درسی در بروز خلاقیت دانش آموزان از دیدگاه معلمان مدارس ابتدایی دخترانه شهر تهران می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی دخترانه منطقه شش شهر تهران می باشد که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 109معلم می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای می باشد. داده های حاصل از پژوهش از طریق پرسشنامه پنج درجه ای لیکرت جمع آوری شده است. با توجه به متون علمی و پژوهش های تجربی گذشته سوالات طراحی شده است؛ و برای روایی محتوای پرسشنامه از نظرات محققین این حوزه استفاده شده است؛ و برای پایایی آن از روش آلفای کرانباخ (82/0) استفاده شده است. اطلاعات به دست آمده، با توجه به نتایج آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(آزمون کالموگروف- اسمیر نوف، آزمون کای دو و آزمون آنالیز واریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر این بود که 1- از دیدگاه معلمان، اهداف برنامه های درسی، بر کاهش خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیر دارند. 2- از دیدگاه معلمان، محتوای کتب درسی، بر کاهش خلاقیت دانش آموزان دوره تأثیر دارند. 3- از دیدگاه معلمان روش های آموزشی، تأثیر چندانی بر کاهش خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی ندارد. 4- از دیدگاه معلمان شیوه های ارزشیابی تأثیر چندانی بر کاهش خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی ندارد. 5- بین نظرات معلمان در خصوص تأثیرات عناصر برنامه درسی بر کاهش خلاقیت، بر حسب سطح تحصیلات تفاوتی وجود ندارد. واژگان کلیدی: تاثیرات بازدارنده، عناصر برنامه درسی، خلاقیت.

ارزشیابی اثربخشی برنامه درسی oil mini mba در شرکت ملّی نفت ایران
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  شیوا پیمانیان   علی حسینی خواه

از آن جا که در صنعت نفت، همواره مدیران به مقوله آموزش توجه داشته و به دنبال ارتقای آموزش کارکنان خود بوده اند، بررسی این امر که آیا کارکنانی که در دوره های آموزشی، شرکت کرده اند، بعد از اتمام دوره ها می توانند از آموزش های ارائه شده برای بهبود عملکرد خود و افزایش اثربخشی سازمان بهره بگیرند، مطلبی مهم است. در این پژوهش، به ارزشیابی اثربخشی برنامه درسی oil mini mba برگزار شده در شرکت ملّی نفت ایران پرداخته شده است. الگوی مورد استفاده در این پژوهش، مدل چهار سطحی کرک پاتریک می باشد که به شیوه ترکیبی همزمان، مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه این پژوهش، کلیه افراد شرکت کننده در کلاس های آموزشی دوره مذکور (30 نفر) می باشد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کمّی، در سطح واکنش فرم سنجش رضایت، در سطح یادگیری، مقیاس خود ارزیابی و در سطح سوم، مقیاس اندازه گیری رفتار بوده که با کمک آلفای کرونباخ، پایایی و به شیوه نظر متخصصان، روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش کمّی، نرخ اثربخشی دوره در هر سه سطح محاسبه شد، علاوه بر این از نرخ خالص تغییر برای سطح دوم و ضریب همبستگی برای محاسبه زنجیره تأثیر بین سطوح استفاده شد. همچنین در بخش کیفی از شیوه تحلیل مضمون برای تحلیل داده ها و ممیزی همگنان برای اعتباربخشی نتایج استفاده شد. در سطح اول (واکنش)، اثربخشی دوره پایین تر از حد مطلوب بوده، در سطح دوم (یادگیری)، اثربخشی دوره کمی بالاتر از حد مطلوب به دست آمد و نیز اثربخشی دوره در سطح رفتار، پایین تر از حد مطلوب به دست آمد. در سطح دوم، نرخ خالص تغییر نشان داد که میزان تغییرات یادگیری حاصل از شرکت در دوره، بسیار پایین تر از حد پیش بینی شده بوده است. زنجیره تأثیر بین سطوح واکنش و یادگیری از حیث آماری معنا دار بوده، اما ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان می دهد که رضایت افراد از دوره تأثیر چندانی بر بهبود یادگیری آن ها در سطح 2 نداشته است. زنجیره تأثیر بین سطوح یادگیری و رفتار نیز از حیث آماری معنادار نبوده و ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان می دهد که یادگیری افراد از دوره تأثیری بر بهبود رفتار شغلی آن ها در سطح 3 نداشته است. زنجیره تأثیر بین سطوح واکنش و رفتار از حیث آماری معنادار نبود و ضریب همبستگی پایین به دست آمده نشان داد که واکنش افراد از دوره تأثیری بر بهبود رفتار شغلی آن ها در سطح 3 نداشته است. با توجه به این نتایج می توان گفت دوره آموزشی oil mini mba در بُعد انتقال مفاهیم اثربخش تر بوده است و هر چه وارد ابعاد عملیاتی می شویم، از اثربخشی دوره ها کاسته می شود که این می تواند به دلیل تأکید بر مباحث نظری در طول دوره، محیط شغلی بازدارنده و عدم توجیه سازی اساتید و شرکت کنندگان قبل از اجرای دوره، باشد.

تبیین تفاوت هنجارهای پنهان (برنامه درسی پنهان) در انتخاب استاد راهنما در دانشکده های علوم ریاضی و علوم تربیتی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  سعید صفایی موحد   محمد عطاران

برنامه درسی پنهان در آموزش عالی شامل قواعد تصریح ناشده ای است که برای تکمیل موفقیت آمیز آموزش رسمی، ضروری به نظر می رسند. یکی از مهمترین ابعاد آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی که با پویایی های خاصی همراه بوده و نقشی اساسی در شکل گیری برنامه درسی پنهان دارد، مرحله انجام پایان نامه است. به عقیده برخی صاحبنظران، انتخاب استاد راهنما که یکی از ابعاد فرایند نظارت پژوهشی است، تحت تاثیر عامل عمده ای به نام فرهنگ دانشگاهی است. در این مطالعه با توجه به پویایی های خاصّ روابط استاد راهنما- دانشجو در انجام پروژه پایان نامه سعی شده است تا هنجارهای تصریح ناشده ای که دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های علوم ریاضی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم تهران در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش بر مبنای پارادایم کیفی و با استفاده از روش تحقیق نظریه مبنایی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها عمدتا مصاحبه های باز، عمیق و نیمه ساختاریافته و در کنار آن مصاحبه های غیر رسمی و زیستِ تعاملی با شرکت کنندگان بوده است. به منظور دستیابی به داده های مورد نظر، تعداد 16 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی و 9 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم ریاضی این دانشگاه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده های حاصل با روش کدگذاری داده های رِوایی(ابداع شده توسط گلیزر و اشتراوس) تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان می دهند که معیارهای مورد نظر دانشجویان علوم تربیتی در انتخاب استاد راهنما عبارتند از: ویژگی های رفتاری استادان، موقعیت استادان، معیارهای آکادمیک، معیارهای غیرآکادمیک، میزان حمایت احتمالی، و محدودیت ها. دانشجویان رشته ریاضی معیارهای نسبتا متفاوتی را در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند, مانند: سبک نظارت پژوهشی، ویژگی های علمی استادان، ویژگی های شخصیتی استادان، معیارهای غیر آکادمیک، محدودیت ها. بررسی تطبیقی نتایج حاصله بر مبنای قانون شکل و زمینه گشتالت نشان می دهد که دانشجویان رشته ریاضی بیشتر تحت تاثیر شکل(جنبه های علمیِ پروژه پایان نامه) و دانشجویان علوم تربیتی تحت تاثیر زمینه(مصلحت اندیشی و روابط) استادان خود را برمی گزینند.

تاثیر آموزش چندرسانه ای بر میزان یادگیری درس علوم دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مرضیه علیخانی   غلامرضا حاجی حسین نژاد

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش چندرسانه ای بر میزان یادگیری علوم دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی صورت پذیرفته است. روش مورد نظر در این پژوهش روش تحقیق ترکیبی از نوع طرح تو در تو است که این طرح دربر دارنده ی هر دو نوع داده های کمی و کیفی است. . محقق برای بعد کیفی این تحقیق از روش پژوهش مشارکتی و برای بعد کمی نیز از طرح درون گروهیaba (یک روش تجزیه و تحلیل سه مرحله ای است که مرحله a دوره قبل از عمل آزمایشی، مرحله b دوره عمل آزمایشی و a دوم، مرحله بازگشت است) استفاده کرده است. و از آنجایی که هدف در طرح های درون گروهی، تعمیم نیست، لذا این پژوهش، یک پژوهش موردی است و نمونه شامل 25 دانش آموز دختر در پایه پنجم ابتدایی می باشد که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. در ابتدای امر برای سنجش میزان دانش علوم دانش آموزان، یک آزمون در شرایط کاملا عادی از دانش آموزان به عمل آمد. و سپس طی یک دوره فشرده دوازده جلسه ای، فصل اندام های حسی را با استفاده از روش چندرسانه ای به دانش آموزان آموزش داد. در طی این جلسات، محقق با حضور و آموزش خود در کلاس، به مشاهده رفتارهای آزمودنی ها نیز پرداخت و بدین ترتیب، داده های کمی پژوهش خود را از این طریق جمع آوری می کرد. پس از پایان دوره آموزشی، آزمون دومی که سولاتی مشابه سوالات آزمون مرحله a ، و در عین حال ، ظاهری متفاوت داشت را به اجرا گذاشت و بدین طریق داده های کمی تحقیق نیز تکمیل شد. برای بخش کیفی پژوهش حاضر نیز از روش مشاهده مشارکتی استفاده کرده است. یعنی محقق با حضور خود در کلاس درس به مشاهده رفتار دانش آموزان پیش از آموزش و همچنین عکس العمل و رفتار آنان هنگام استفاده از چندرسانه ای ها، پرداخت که یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان هنگامی که با روش چندرسانه ای آموزش می بینند، بسیار بیشتر از زمانی است که با روش سنتی آموزش دیده بودند. بنابراین پیشنهاد می شود که در تدریس و یادگیری درس علوم از روش چندرسانه ای استفاده کرد.

کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در مدارس هوشمند دوره متوسطه: فرصت ها و چالش ها
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  فاطمه صانعی پور   مجید علی عسگری

بروز تحولات گسترده در زمینه کامپیوتر و ارتباطات، تغییرات عمده ای را در عرصه های متفاوت حیات بشری به دنبال داشته است. فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تمامی عرصه های اجتماعی، تحولات گسترده ای ایجاد کرده و جوامع سنتی را به جوامع اطلاعاتی و دانایی محور تبدیل کرده است. یکی از این عرصه ها تغییرات بنیادین در ساختار آموزشی است. از آنجا که آموزش رکن اصلی در توسعه پایدار هر کشور است امروزه آموزش الکترونیکی از جدی ترین، موثرترین و مطمئن ترین روش ها و توسعه آموزش های فردی و سازمانی محسوب می شود که با استفاده از آن دانش آموزان می آموزند چگونه در جامعه اطلاعاتی، داده های موردنیاز خود را تولید کرده و چگونه آن را مصرف نمایند. بدین ترتیب پیشرفت سریع و همراه با گام های بلند در علوم و تکنولوژی در مقایسه با گذشته، وظیفه ی سنگینی را بر دوش مسئولان اجتماعی قرار داده است. این وظایف در سطوح تصمیم گیری و برنامه ریزی در راستای اتخاذ تصمیمات کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بسیار حائز اهمیت است. تکنولوژی، از جمله ی مواردی است که کاربرد موثری در وسایل کمک آموزشی دارد؛ زیرا استفاده بهینه و کسب مهارت در نحوه بکارگیری وسایل کمک آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه ی حواسّ خود برای یادگیری مطالب استفاده کنند. فن آوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در طی زمان کوتاهی به یکی از اجزاء اساسی تشکیل دهنده جامعه مدرن تبدیل شده که تسلط بر مهارت ها و مفاهیم پایه، آن را به عنوان بخشی از هسته مرکزی آموزش و پرورش مورد توجه قرارداده است. مدرسه الکترونیکی یا مدرسه هوشمند یکی از ابزارهای اساسی فاوا در آموزش و پرورش بشمار می رود. در این مدارس، کامپیوتر در نحوه تدریس و ارزشیابی تأثیر گذاشته، کنترل و مدیریت آن مبتنی بر فن آوری کامپیوتر و شبکه انجام می باشد. ضمناً، محتوای اکثر دروس این مدارس الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است ولی در عین حال، کارکردهای اجتماعی مدارس بر جای خود باقی می ماند؛ چون در روابط اجتماعی به دانش آموزان کمک کرده و موجب افزایش مشارکت آنها در حل مسائل می شود. در این مدارس دانش آموزان می توانند با منابع علمی جهان و معلمان و بچه های مدارس دیگر ارتباط برقرار کنند.