نام پژوهشگر: عبدالحسین الله کرم

تاثیر اندیشه سیاسی سلفیون افراطی بر نا امنی های جهان اسلام باتاکید بر خاور میانه در پانزده سال اخیر"
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1392
  مهدی موسی وند   مرتضی محمودی

جریان فکری سلفیون امروز بازیگران متعددی را از کشور ها وملیتهای مختلف مسلمان جذب خود نموده است واتفاقات مهمی رادر جهان اسلام رقم زده که ایجاد ناامنی های عمومی به ویژه در منطقه خاورمیانه را به دنبال داشته است.برای اثبات تاثیر این جریان فکری برروی ناامنی های جهان اسلام در پانزده سال گذشته،بااستفاده از روش تحقیق توصیفی وتحلیلی وبه تبع آن تعیین متغیرهای مربوطه به گردآوری اطلاعات وخوانش آنها پرداختیم .نتایج اولیه را براساس روش تجزیه تحلیل تفسیری مورد برسی نهایی قرار دادیم.از آنجائیکه ابتناء روش تجزیه وتحلیل تفسیری بر بررسی اثرمبانی فکری انسانها برروی رفتارهای آنهاست،توانستیم با رجوع به مبانی ومولفه های اندیشه سیاسی سلفیون افراطی ،اثبات نمائیم که اولا آنها مذهب نبوده بلکه یک مسلک مجهول اند ،در ثانی رفتارهای خشونت بار بازیگران این جریان فکری بر بستر آموزه های سیاسی ودینی شان شکل گرفته وبرهمین اساس آنها را مجاز به اقداماتی نموده که نتیجه اش ایجاد ناامنی های دهه اخیر است.آموزه های افرادی چون احمدبن حنبل،ابن تیمییه،محمدبن عبدالوهاب،سیدقطب،یوسف قرضاوی و... ،همچنین اهداف غرب به ویژه امریکا ورژیم اشغالگر قدس،باعث پدیداری وظهور گروهکهای سلفی وافراطی نظیر القاعده،طالبان،داعش،جبهه النصره و...که دارای مشی مسلحانه وقهر آمیز می باشند گردیده که نتایج اقدامات خشونتبار تحت عنوان جهاد آنان را ،در نا امنی کشورهای مسلمانی چون سوریه،لبنان،عراق،افغانستان،پاکستان،ایران و... شاهدیم.

تاثر حضور مردمی 9دی88 بر شرایط پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1392
  حامد عباسی نژاد   عبدالحسین الله کرم

جنبش های اجتماعی مهم در ایران معاصر،علاوه بر اینکه از نمادها و نشانه های مهم حضور دین در جامعه ایران محسوب می شود،به خودی خود دامنه ی تاثیر گذاری دین را نیز توسعه و تعمیق بخشیده اند.رویدادهایی نظیر: نهضت تنباکو،نهضت مشروطه،نهضت ملی کردن صنعت نفت،انقلاب اسلامی،جنگ تحمیلی 8 ساله و... که مبین تاثیر گذاری دین بر پایه ی قاعده ی نفی سبیل می باشند،گواهی بر این مدعاست که دین چون یکی از عوامل هویت بخش ایرانیان به شمار می آید نقش و تاثیر برجسته ای در به وجود آمدن نهضت های فوق داشته است. خلق حماسه بزرگ و ماندگار نهم دی ماه با حضورو خروش انقلابی ده ها میلیون ایرانی با غیرت در سراسر کشور ، یک بار دیگر حقیقت بزرگی را آشکار ساخت.ایرانیان در این روز به همه جهانیان این پیام را دادند که اسلام فلسفه ی وجودی ایران است و ایران به برکت اسلام نفس می کشد و حرکت می کند.مردم ایران نشان دادند که اسلام،قرآن،امام حسین،عاشورا و ولایت فقیه،هویت ایرانی را البته در کنار سایر عوامل هویت زا،تشکیل می دهد و هرگز اهانت به این هویت را بر نمی تابند؛چرا که در ماجرای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و بطور مشخص در 6دی 88که روز عاشورا بود،در ایران عده ای بی شرمانه و هتاکانه به حریم دین و ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین اهانت کردند و این اهانت آنچنان با واکنش انقلابی مردم عاشورایی مواجه گردید که همگان فهمیدند دین و ارزش های دینی،اسلام و عاشورا،امام حسین و ولایت فقیه برای مردم ایران از هر چیز با ارزش تر است. عاشورا از زمره ی پرچمداران هویت دینی ایرانیان است .مسئله ی عاشورا اساسا برای ایرانیان صرفا موضوع خون و شمشیر نیست بلکه نوعی کسب هویت سرافراز دینی در میان ما بقی اقوام و ممالک پیرامونی و دورتر از پیرامونی بوده است.همین احساس سرافرازی و سربلندی وقتی وارد حوزه ی وجدان دینی و مردم شد یکپارچه حماسه ی 9دی را آفریدند.بنابراین این موضوع که دین در میان ایرانیان همان اندازه که خود نیازمند دفاع ایرانیان از دین است به همان اندازه نیز ایرانیان محتاج دفاع دین از خودشان هستند مردم به خوبی در این حماسه نشان دادند به واقع چه و که هستند که همانا حساسیت و دغدغه های خود را منعکس کردند که این حساسیت و دغدغه با اتکا به هویت دینی آن ها جلوه گر شد.بنابراین مردم تحت تاثیر گفتمانی که با اتکا به سنت دینی آن ها را به صحنه ای چنین پر شور و بی نظیری وارد کرد، به عمل تاریخی ای دست زدند که از یکسو منجر به دفع و رفع بحران پس از انتخابات سال 88 گردید و از سوی دیگر دغدغه ی دینی خود را به منصه ی ظهور گذاشتند. این پژوهش از طریق روش توصیفی و تحلیلی به نتایجی دست یافت که نشان می دهد تبعیت و وفاداری مردم از ولایت و هویت دینی زمینه ساز خیزش مردمی در 9دی 88 گردید و در قالب اشاره به مصادیقی از این تبعیت ، تعهد و وفاداری که زمینه ساز به وجود آمدن نهضت ها و خیزش های مردمی گردیده اند،فرضیه پایان نامه را تایید نمود.

اولویتهای سیاست خارجی دولت محمود احمدی نژاد در خصوص ایجاد رابطه با کشورهای افریقایی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1393
  علی فریدونی   بابک نادرپور

مقدمه: سیاست خارجی هر کشوری می توانددر تعامل، تعارض یا ترکیبی از عوامل گونا گون داخلی و خارجی نظیرشرایط جغرافیایی، ترکیب قومی، پیشینه تاریخی و فرهنگی ، ماهیت نظام سیاسی ، ویژگیهای اقتصادی ، توانائیهای نظامی ، برداشت های ایدئولوژیک و مانند آن شکل بگیرد، رفتارهای سیاسی نظامهای سیاسی موجود متاثر از شرایط محیطی و پیرامونی آنها است. تفاوت میان رفتارها مواضع ، جهت گیری ها، کنشها واکنشهای یک نظام سیاسی یا بازیگرسیاسی متاثر از مجموعه ای از اداراکات ، احساسات،برداشتها و قالبهای گفتمانی موجود در شرایط محیطی و پیرامونی اوست و اینکه می بینیم بطور مکرر سیاستهای دولتهای متفاوت در جوامع دموکراتیک با هم تفاوتهای دارندبدلیل تاثیر پذیری از این شرایط است . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، جهت گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با ابعاد جدیدی هویت یافت .این جهت گیری که کاملاً از اندیشه های اسلامی و انقلابی امام نشات می گرفت، به شکل گیری جدیدی از عدم تعهد منجر شد .ایران برای دستیابی به اهداف خود ، مکانیسم رابطه با ملت ها را اجرایی کرد و با انتقاد شدید از حق وتو که در انحصار کشورهای قدرتمندجهان و صحنه گردانان اصلی روابط بین الملل است ، جان تازه ای به ملت ها بخشید . در یک نگاه کلی اگر به سی وشش سال موجودیت جمهوری اسلامی ایران نظر کنیم، متوجه می شویم علی رغم تمامی فراز و نشیبها ، این انقلاب همواره در مسیر تکامل و پختگی حرکت نموده و در این مسیر قرار داشته است ، در طول این مدت گفتمانهای مختلف همانند سازش جوئی واقع بینانه (دولت موقت بارزگان) آرمانگرائی بنیاد گرایانه (دوراول دولت میر حسین موسوی) آرمانگرائی واقع بینانه (دور دوم میر حسین موسوی ) واقع گرایی منفعت اقتصاد محور (دولت هاشمی رفسنجانی) واقع گرایی سیاست محور ( دولت محمد خاتمی)و آرمانگرایی عدالت خواهانه (دولت محمود احمدی نژاد) در میدان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خود در بوته آزمایش قرار داده و بسته به شرایط زمانی خود با توفیقات روبرو بوده اند. با روی کار آمدن دولت اصول گرا آقای احمدی نژاد چرخش قابل توجه و تغییر اساسی در سیاست خارجی بوجود آمد. دولت اصول گرا بر مواضع اصولی و ارزشی نظام که در دوره قبل کم رنگ دنبال می شد , تاکید نمود ,وبا مطرح کردن شعارهایی مانند : مقابله با بی عدالتی ها در عرصه بین المللی و اعتراض به ساختار غیر عادلانه سازمان ملل و مخالفت با زیاده خواهیهای آمریکا در سطح جهان و به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی در عرصه جهانی و اصرار و تاکید بر حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی هسته ای و کوتاه نیامدن در برابر فشارها و تهدیدات و در یک جمله احیای مجدد دیدگاهها و مواضع انقلابی و ارزشی نظام در سطح بین المللی را می توان از سیاست خارجی این دولت برشمرد . اتخاذ چنین سیاست خارجی , خشم قدرتهای استکباری به ویژه آمریکا را به دنبال داشته و این کشور و برخی از کشورهای اروپایی به اعمال فشار بر علیه کشور ما پرداخته اند ،اما در عین حال باید اذعان نمود که ایستادگی بر اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی , در کنار هزینه ها دستاوردهای مهم دیگری به همراه نداشته است. در این پژوهش تلاش برآنست که سیاست خارجی دولت احمدی نژاد درخصوص ایجاد رابطه با کشورهای افریقایی در حد وسیع مورد کنکاش قرار گیرد.