نام پژوهشگر: آرزو نعمتی
آرزو نعمتی آزیتا رجبی
بافت های قدیم شهرهای کشور زمانی با ساختار و کارکردی متناسب با نیازهای ساکنین خود ، از پویایی و صلابت خاصی برخوردار بوده اند. لیکن با افزایش ناگهانی تغییرات شهرنشینی در 4 دهه اخیر ، نه تنها مرکزیت خود را از دست داده اند ، بلکه حتی قادر به انطباق با تغییرات و ارائه حیات روزمره خود نیز نمیباشند . از این رو امروزه به عنوان نقاط مسئله دار شهری یا به عبارتی وصله های ناجوری بر بدنه شهرها مطرح می باشند . فقدان مدیریتی مسئول که بتواند این بافت ها را با تغییرات سریع ساختاری و کارکردی جدید مبتنی بر مدرن گرایی در شهرها همگام سازد ، آنها را در تنگنای عدم قابلیت و عدم انطباق با نیازهای جدید گرفتار می آورد . به همین جهت این بافت ها نه تنها جمعیت اصیل و بومی خود را از دست داده اند ، بلکه به محل استقرار مهاجرین (به ویژه روستایی ) و اقشار کم درآمدی که به دنبال ارزانترین نقطه شهری برای سکونت بوده اند ، تبدیل شده اند . در نتیجه به نظر می رسد وضعیت اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی ساکنین جدید در کنار کم توجهی مدیریت شهری در ارائه تسهیلات ، جهت احیای این بافت ها سبب فرسودگی بیشتر آنها گردیده است . در نتیجه محیط نامناسب و ناپایداری شکل گرفته است که عده زیادی از هموطنان ما محکوم به زیست در آنجا هستند . محیطی که شکوفایی و تعالی انسان را با خطری جدی مواجه ساخته و منجر به ناپایداری اجتماعی، ابتدا در محدوده بافت و سپس در نقاط دیگر شهر می گردد . به نظر می رسد برخورد نابرابر مدیریت شهری در ارائه امکانات و خدمات به محلات مختلف شهر نه تنها محلاتی چون محله های محدوده های مورد مطالعه را در انزوای غیر منصفانه ای قرارداده است ، بلکه به فرسودگی بیشتر بافت آن نیز کمک نموده است . از این رو این تحقیق بر آن است که با