نام پژوهشگر: شهرام امینی

ارائه یک چارچوب مناسب تصمیم گیری برای برون سپاری فعالیت ها در شهرداری ها (مورد مطالعه: شهرداری شیراز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1392
  شهرام امینی   احمد طالب نژاد

این پژوهش با هدف ارائه یک چارچوب مناسب تصمیم‎گیری برای برون‎سپاری فعالیت‎ها در شهرداری‎ها صورت گرفته‎است. این پژوهش دارای 2 جامعه آماری است. جامعه آماری اولیه ی این پژوهش در برگیرنده ی تمامی خبرگان در حوزه مدیریتی شهرداری و خبرگان دانشگاهی آشنا با مبحث برون‎سپاری است. جامعه آماری دوم، شامل تمامی مدیران و کارشناسان تأثیرگذار و موثر در فرایندهای کاری و تصمیم‎گیری در شهرداری شیراز است. روش نمونه‎گیری در این پژوهش هدفمند بوده‎است که برای جامعه اول و دوم، تعداد نمونه به ترتیب 13 و 10 نفر انتخاب شدند. داده‎ها با استفاده از پرسشنامه جمع‎آوری شد و مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش ابتدا معیارها از ادبیات استخراج شدند سپس برای شناسایی معیارهای موثر بر تصمیم‎گیری برون‎سپاری فعالیت‎ها در شهرداری‎ها، از تکنیک دلفی فازی و برای وزن‎دهی به آن‎ها از تکنیک فرایند تحلیل سلسله‎مراتبی فازی استفاده شد. در ادامه، 5 فعالیت قابل برون‎سپاری در شهرداری شیراز انتخاب شد و توسط چارچوب ارائه‎شده و تکنیک ویکور فازی، این 5 فعالیت اولویت‎بندی شدند و در نهایت، پیشنهادهایی ارائه گردید.

مقایسه اثر بی حسی اپیدورال با مخدرهای وریدی روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  فاطمه سپهری   مینو یغمایی

هدف از اجرای این طرح، مقایسه بیحسی اپیدورال با مخدرهای وریدی روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد بود. در زمینه تاثیر بی حسی اپیدورال روی پیشرفت زایمان و آپگار نوزاد اختلاف نظر وجود دارد (6 و 7). در این مطالعه، 120 زن حامله ترم که وارد فاز فعال زایمان شده بودند (فاز فعال زایمان با دیلاتاسیون 5 سانتیمتر، افاسمان 80 درصد و انگاژمان در نظر گرفته شده است ). بیماران بطور متوسط وارد یکی از دو گروه اپیدورال و یا نارکوتیک می شدند. سطح درد در زمان انتخاب نمونه و پس از ایجاد بی دردی به هر طریق، هر نیم ساعت گزارش می شد. سپس بیماران هر 1 ساعت معاینه و در صورتی که دیلاتاسیون کمتر از یک سانتیمتر در طول یک ساعت پیشرفت کرده بود، تشدید انقباضات انفوزیون اکسی توسین آغاز می شد. در صورت عدم توانایی زور زدن مادر یا طول کشیدن مرحله دوم بیش از یک ساعت در صورت اندیکاسیون، واکیوم گذاشته می شد. در صورت تشخیص تنگی لگن نسبت به سر یا دیسترس جنینی، سزارین انجام می شد. این خانمها هیچ تفاوتی از نظر متوسط وزن، متوسط سن حاملگی، متوسط دیلاتاسیون موقع انتخاب نمونه نداشتند. نتایجی که از این مطالعه به دست آمد، از این قرار بود: هیچ اختلاف معنی داری بین گروهها از نظر طول مرحله اول وجود نداشت (p<0.212)، طول مرحله دوم در گروه اپیدورال بیشتر از گروه دوم بود که با توجه به p<0.001 این اختلاف معنی دار بود. آپکار نوزادان دو گروه نیز اختلاف معنی داری نداشت (p<0.094) سطح درد در همه زمانها در گروه اپیدورال پایینتر از گروه نارکوتیک بود. استفاده از واکیوم و میزان سزارین نیز در دو گروه تفاوت نداشت . در نتیجه با در نظر کرایتریای قطعی برای تشخیص درد زایمان و استفاده از یک پروتکل صحیح، افزایش بارزی در استفاده از واکیوم و سزارین در گروه اپیدورال دیده نمی شود. علیرغم افزایش مختصر در طول مرحله دوم زایمان، آپکار نوزاد نیز پایین تر از گروه کنترل نمی باشد.

بررسی مقایسه روش سرم تراپی نرمال سالین از طریق توربینه تحتانی بینی با ورید آنته کوبیتال در گروه اطفال
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  علی اصغر رضاییان   شهرام امینی

انفوزیون داخل توربینه تحتانی بعنوان یک روش دستیابی به سیستم گردش خون بدن، در بعضی موارد در اورژانسها با بیمارانی نظیر سوختگی - ترومهای بزرگ - شوک و در اطفال بویژه کودکان چاق سروکار داریم که برای احیای آنان نیاز فوری به دستیابی به سیستم گردش خون از یک راه سریع لازم می باشد. روشهای داخل پریتوئن و داخل استخوانی در صورت عدم دسترسی به رگ محیطی مورد استفاده قرار می گیرد. در این پایان نامه نیز جهت ارزیابی توانایی توربینه تحتانی بینی بعنوان یک راه سریع و ایمن جهت دستیابی به سیستم گردش خون بدن اطفال تحقیقی انجام یافته است .

ساخت قطعات دقیق کامپوزیتی زمینه فلزی تقویت شده با فاز غیر پیوسته سرامیکی با استفاده از تکنیک نفوذ مذاب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1382
  شهرام امینی   سیروس جوادپور

بکار گیری تکنیکهای نفوذ مذاب در ساخت کامپوزیت های زمینه فلزی تقویت شده با فاز سرامیکی باعث شده است تا مشکلاتی که در روشهای قدیمی وجود دارد مرتفع شود و بتوان قطعاتی با ابعاد دقیق و شکل پیچیده ، سطح نهایی مطلوب ، خواص منحصربفرد ، و ریز ساختار همگن و عاری از نواقص حجمی و سطحی تولید کرد. تولید قطعاتی نظیر شاتون، دیسک ترمز، کالیپر ترمز ، پیستون و بسیاری از انواع قطعات دیگر با خواص بسیار بالاتر از قطعات فولادی و چدنی کاهش وزن حدود 60درصد -50درصد و در نتیجه کاهش قابل ملاحظه در مصرف سوخت خودروها و نیز افزایش سرعت تولید تنها با بکارگیری تکنیک های نفوذ مذاب ممکن است. وجود الیافهای کوتاه آلومینا در آلیاژهای آلومینیم مدول ویژه ، استحکام و درجه حرارت سرویس دهی فاز زمینه را افزایش می دهد. تکنیک ریخته گیری کوبشی بعنوان روش جالب توجهی برای تولید کامپوزیتهای زمینه آلومینیم با درصد حجمی بالای تقویت کننده به شمار می رود. قبل از آنکه فاز تقویت کننده تحت نفوذ قرار گیرد ، باید به صورت پیش فرمی ساخته شود که بتواند درمقابل تنشهای حین نفوذ مذاب مقاومت کند. تولید پیش فرم های متشکل از الیاف کوتاه آلومینا و پیش فرمهای هیبریدی الیاف کوتاه آلومینا و ذرات ریز سیلیکون کارباید بررسی و بحث خواهد شد. الیاف ها و ذرات در یک محلول واسطه آبی شامل چسب سیلیس کلوئیدی ، آب مقطر و جداکننده ها، با استفاده از میکسر مخلوط می شوند و پس از آن خشک شده و استحکام دهی نهائی روی آنها انجام می شود. تاثیر پارامترهای متفاوت مانند جداکننده ها برخواص مکانیکی ، زمان اختلاط و تغییرات حجمی این پیش فرمها بحث شده است. در ادامه تولید کامپوزیت هیبریدی با استفاده از تکنیک ریخته گری کوبشی مهمترین هدف این تحقیق می باشد.

بررسی وضعیت بهداشت دهان و دندان در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان زاهدان سال تحصیلی 79-1378
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1378
  پرستو نیکوییان   شهرام امینی

تمام مکاتب پزشکی و دندانپزشکی جهان همواره پیشگیری و بهداشت را به درمان ارجحیت داده اند لذا تحقیقات بر پایه بهداشت دهان و دندانها مبنای صحیحی را برای پیش بینی وضعیت کنونی بهداشت دهان یک جمعیت و نیازهای آتی آن ارائه می کند؛ لذا اینگونه مطالعات در شهر زاهدان نیز می تواند گامی در راستای تدوین یک برنامه اصولی باشد. این تحقیق یک نوع مطالعه توصیفی بوده که بصورت مقطعی انجام شده است. جامعه مورد بررسی در این مطالعه 336 نفر از دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی در شهرستان زاهدان بودند و جمع آوری اطلاعات بصورت مرحله ای صورت گرفته است. با توجه به وجود دو ناحیه آموزش و پرورش در سطح شهر زاهدان تعداد مدارس منتخب 12 مدرسه وتعداد نمونه های تعلق گرفته به هر مدرسه 28 نفر بوده است همچنین با توجه به وجود 5 پایه تحصیلی در مدارس ابتدایی، از پایه اول تا سوم هر یک 5 دانش آموز و از پایه چهارم و پنجم به ترتیب 6 و 7 دانش آموز به طور کاملا تصادفی انتخاب شدند و مورد معاینه و بررسی قرار گرفتند. میانگین شاخص ‏‎dmf‎‏ بدست آمده در این مطالعه 38/3 بود که با میزان این شاخص در نتایج بدست آمده در نواحی جنوبی و مرکزی کشور در سالهای 1338 تا 1368، توسط پیتر لئوس تطابق دارد. همچنین با نتایجی که در سال 1371 در کرمان توسط مفیدی به دست آمده و با نتایج حاصله از تحقیق صفوی در سال 1377 در کرج مطابقت دارد. که به نظر می رسد نواحی مورد بررسی فوق از لحاظ جغرافیایی شرایط مشابهی داشته اند. نکته دیگری که قابل توجه می باشد کم شدن میزان شاخص فوق در مطالعه اخیر در گروههای سنی از 6 تا 12 سال می باشد که می تواند به بالا رفتن سطح آگاهی افراد با افزایش سن مربوط باشد همچنین با افزایش سن در افراد مورد مطالعه دوران ‏‎mixed dentition‎‏ پشت سر گذاشته شده و با افتادن دندانهای شیری، دندانهای دائمی که تازه رویش می یابند هنوز دچار پوسیدگی نشده اند. همچنین شاخص ‏‎ohi-s‎‏ بدست آمده طبقی یافته های حاصل 92/0 با انحراف معیار 27/0 بوده است که طبق تعریف بهداشت ((خوب)) تلقی می گردد. همچنین 93/0 افراد مورد بررسی در مطالعه اخیر بهداشت دهانی خوب و 7% افراد بهداشت دهانی متوسط داشتند و بهداشت دهانی ((بد)) در جامعه فوق مشاهده نشد. میانگین ‏‎ohi-s‎‏ و ‏‎dmft‎‏ بر هر گروه سنی به تفکیک محاسبه شد؛ در همه گروههای سنی بهداشت دهان خوب بود و میزان dmft در 6 ساله ها 5/3 در 7 ساله ها 7/3، در 8 ساله ها 4، در 9 ساله ها 2/3، در 10 ساله ها 6/2، در 11 ساله ها 3 و در 12 ساله ها این مقدار 4/3 بود. 8/90% افراد روزانه دندانهای خود را مسواک می زدند که با نتایج بدست آمده در سال 1376 در کرمانشاه مطابقت دارد. همچنین درصد افرادی که یکبار در روز مسواک می زدند 16% بود که با نتایج حاصل از تحقیق در همین زمینه در سال 1376 در زاهدان تطابق دارد. درصد بسیار کمی از افراد (9/8%) از نخ دندان استفاده می کردند و درصد بسیاری کمی (1/10%) نیز بصورت دوره ای به دندانپزشک مراجعه می نمودند. همچنین به دلیل اینکه در شهرستان زاهدان جمعیتها در سطح شهر از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بطور پراکنده می باشند لذا تفاوت معنی داری از لحاظ آماری بین دو ناحیه آموزش و پرورش و وضعیت بهداشت دهان و ‏‎dmft‎‏ ملاحظه نگردید.

میزان موفقیت روشهای لوله گذاری داخل تراشه به هنگام بیهوشی بیماران
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1380
  ایرج نیک پی   شهرام امینی

لوله گذاری تراشه مخصوصا در شرایط اورژانس و در بیماران با راه هوایی مشکل اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی سعی شده بین سه روش پیشنهادی در تحقیقات مختلف، مقایسه از لحاظ میزان موفقیت و زمان لازم برای کسب موفقیت در لوله گذاری تراشه در شرایط غیراورژانسی و در بیماران بیهوشی فلج شده انجام دهیم. 39 بیمار با سنین 45- 15 سال و در کلاس ‏‎i,ii‎‏ انجمن آمریکائی آستنزیولوژی انتخاب شده و بصورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. پس القای بیهوشی با ‏‎0/5mg‎‏ آتروپین، 2 میکروگرم / کیلوگرم وزن بدن فنتانیل، 4 میلی گرم / کیلوگرم وزن بدن تیوپنتال سدیم و 5/1 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن ساکسینیل کولین و اکسیژناسیون کافی، یک لوله تراشه از جنسی ‏‎red rubber‎‏ از یکی از حفرات بینی که قبلا با ریختن فنیل افرین 25/0% و ل آماده شده بود وارد کرده سپس در سه گروه، بیماران توسط برونکوسکوپ فیبرووپتیک، میله راهنمای نورانی و روش کور لوله گذاری داخل تراشه می شدند. در مجموعه مشخص شد که در روشهای فوق الذکر میزان موفقیت لوله گذاری در روش برونکوسکوپی فیبروپتیک و میله راهنمای نورانی یکسان (9/76 - 5/61%) بوده و از روش کور (با موفقیت 8/53%) بیشتر است. از لحاظ زمان لازم برای لوله گذاری تراشه در موارد موفق، روش کور با باد کردن کاف لوله تراشه سریعتر (متوسط زمانی 102 ثانیه) از روش میله راهنمای و روش برونکوسکپی فیبروپتیک بوده، اما زمان لازم برای ایندو روش یکسان (متوسط زمانی 136 -128 ثانیه) میباشد.لذا می توان نتیجه گیری کرد روش ساده ای چون استفاده از یک میله راهنمای نورانی می تواند منجر به موفقیت در لوله گذاری تراشه و در حد قابل قیاس با برونکوسکوپ فیبروپتیک و احتمالا در موارد لوله گذاری مشکل می گردد با اینحال این مسئله می باید طی تحقیقات دیگری نیز به تایید برسد.

بررسی مقایسه ای آنستزی اسپاینال با لیدوکائین 5% و مپریدین 50 مورد سزارین غیر اورژانس
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1381
  عباس حمیدی راد   شهرام امینی

هدف این مطالعه بررسی ‏‎efficacy‎‏ و ‏‎safcty‎‏ استفاده از مپریدین ‏‎‎‏5% برای آنستزی اسپاینال در بیمارانی که تحت سزارین غیر اورژانس قرار می گیرند و مقایسه آن با لیدوکائین 5% بود. پنجاه خانم باردار فوق ترم در کلاس بیهوشی ‏‎ii‎‏ و ‏‎asa i‎‏ که به دلائلی غیر اورژانس می بایست تحت عمل سزارین قرار گیرند، بطور تصادفی در دو گروه 25 نفری قرار گرفتند. به تمامی آنان 15 دقیقه بیش از ورود به اتاق عمل به مقدار ‏‎15ml/kg‎‏ سرم رینگر تجویز و در بدو ورود به اتاق عمل نیز مقدار ‏‎10mg‎‏ متوکلوپرامید وریدی تزریق گردید برای بلوک اسپاینال در بیماران گروه اول از مپریدین 5% به میزان ‏‎1.25mg/kg‎‏ و در بیماران گروه دوم از لیدوکائین 5% هیپرباریک به میزان ‏‎60-75mg‎‏ استفاده شد. سطح بلوک حسی ایجاد شده در تمامی بیماران بجز یک مورد در گروه مپریدین و دو مورد در گروه لیدوکائین که نیاز به ‏‎sedation‎‏ و تسکین حین عمل پیدا کردند. برای عمل سزارین کافی بود. هیچ عارضه مهمی در هیچ یک از مادران مورد مطالعه رخ نداد. انسیدانس بروز هیپوتانسیون در گروه مپریدین پائینتر از گروه لیدوکائین بود ‏‎(p<0.05)‎‏ تمامی نوزادان متولد شده در دو گروه، بلافاصله پس از تولید گریه کردند و امتیاز آپکار تمامی آنان در دقائق اول و پنجم پس از تولد، بیش از 7 بود. میانگین طول مدت بی دردی پس از عمل در گروه مپریدین 24+-371 دقیقه و در گروه لیدوکائین 7+-146 دقیقه بود ‏‎(p<0.001)‎‏.نتیجه ای که بدست آوردیم آنست که تزریق اینتراتکال مپریدین 5% با دوز ‏‎1.25mg/kg‎‏ بر لیدوکائین 5% هیپرباریک ارجحیت دارد. چرا که انسیدانس بروز هیپوتانسیون کمتر و طول مدت بی دردی پس از عمل بمراتب بیشتر خواهد بود و برای این منظور، مپریدین 5% به همین فرم تجارتی موجود، بدون نیاز به افزودن هر ماده دیگری قابل استفاده خواهد بود.

بررسی اثرات پیروکسیکام و دگزامتازون در ایجاد بی دردی پس از اعمال جراحی بینی
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1380
  مهران نونین اصفهانی   شهرام امینی

در این مطالعه که از نوع ‏‎randomized clinical trial‎‏ بود، ما اثر تجویز حین عمل پیروکسیکام و دگزامتازون را بر روی درد پس از عمل در 60 بیماری که تحت بیهوشی عمومی برای اعمال جراحی بینی قرار گرفته بودند، بررسی نمودیم. بیماران بصورت تصادفی به 3 گروه 20 نفره تقسیم شدند و القا و ادامه بیهوشی در هر 3 گروه بصورت مشابه انجام شد. گروه اول را بعنوان گروه شاهد در نظر گرفتیم. به بیماران گروه دوم یا گروه ‏‎(p)‎‏ در خاتمه عمل ‏‎20mg‎‏ پیروکسیکام بصورت عضلانی تجویز شد و در بیماران گروه سوم یا گروه ‏‎(pd)‎‏، علاوه بر پیروکسیکام، پس از القا بیهوشی، ‏‎8mg‎‏ دگزامتازون وریدی نیز تزریق گردید. سپس این بیماران را در طی 24 ساعت پس از عمل از نظر انسیدانس، شدت و همچنین زمان شروع درد مورد ارزیابی قرار دادیم و در صورت ضرورت توسط تجویز ‏‎2mg‎‏ مورفین داخل وریدی درد آنها را کنترل می کردیم. در مجموع، نتایج حاصل از این مطالعه دلالت بر آن داشتند که در بیماران دو گروه ‏‎(p)‎‏ و ‏‎(pd)‎نسبت به گروه شاهد، بمیزان قابل توجهی از درد پس از عمل کاسته شد، اما بین دو گروه ‏‎(p)‎‏ و ‏‎(pd)‎‏ ‏تفاوت مهمی از این نظر وجود نداشت. بنابراین نتیجه گرفتیم که دگزامتازون، اثر مهمی در تسکین درد پس از اعمال جراحی بینی ندارد اما برای اثبات آن، نیاز به مطالعات بیشتری می باشد.

بررسی اثر داروهای دیازپام-فنتانیل و دیازپام در پیشگیری از توهمات بعد از بیهوشی با کتامین
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1379
  مرضیه نادری   شهرام امینی

کتامین بیهوشی دهنده ای سریع الاثر و کوتاه مدت است با بیدردی عالی که نسبتا مطمئن بوده و بسهولت و با قیمت ارزان خصوصا در جهان سوم در دسترس میباشد. متاسفانه عارضه ناخوشایند دارو، توهم و پدیده ‏‎dissociative‎‏ بعد از بیهوشی میباشد. این عارضه برخاسته از اثر کتامین روی سیستم عصبی مرکزی ‏‎(cns) است. که جهت پیشگیر از این عارضه داروهای متعدد استفاده شده است بنزودیازپینها (دیازپام) از دسته داروهای موثر میباشند، ولی این عارضه را بطور کامل مانع نمی شوند. مقایسه اثر داروهای دیازپام-فنتانیل و دیازپام-نرمال سالین در پیشگیری از توهم بعد از بیهوشی با کتامین. بیماران با اعمال جراحی کوتاه مدت ‏‎20-30min‎‏ بدون ممنوعیت مصرف کتامین در گروه سنی 15 تا 65 سال بطور تصادفی انتخاب واز ظر مصرف دو گروه دارویی بطور بلایند تحت بیهوشی قرار گرفتند و در ریکاوری از نظر بروز توهم بررسی شدند. نوع مطالعه ‏‎case-control‎‏ و محل مطالعه بیمارستان خاتم الانبیا (ص) و زایشگاه قدس زاهدان و مدت مطالعه 6 ماه بود. متغیرهای اصلی : 1. داروها (نرمال سالین و فنتانیل) -مستقل 2.توهم -وابستهمتغیرهای مخدوش کننده: سن، جنس و مصرف داروهای دیگر بطور همزمانبیشترین نوع توهم در کل دو گروه، توهم نوع بینایی بود، در مقایسه دو گروه، در گروه دیازپام-نرمال سالین توهم بیشترین (39 مورد) نسبت هر گروه فنتانیل-دیازپام (11 مورد) مشاهده گردید. در مقایسه دو گروه دارویی دیازپام-نرمال سالین و دیازپام-فنتانیل نتایج زیر بدست آمد، گروه دارویی دیازپام-فنتانیل سبب کاهش معنی داری ‏‎(p.v<0.0001)‎‏ در بروز توهم گردید. در مقایسه دو گروه تفاوت معنی داری از نظر جنس ‏‎(p.v=0.07)‎‏ و سن ‏‎(p.v=0.2)‎‏ مشاهده نشد. ولی در مقایسه زنان دو گروه تفاوت معنی داری ‏‎(p.v<0.0001)‎‏ از نظر بروز توهم مشاهده گردید، بدین ترتیب که زنان گروه دیازپام-فنتانیل 27 نفر (87.1 درصد) هوشیار بوده و توهمی را تجربه نکردند. در کل دیازپام-فنتانیل داروی خوبی جهت کاهش بروز توهم بخصوص در زنان میباشد.