نام پژوهشگر: حسین نوروزی فرد
حسین نوروزی فرد محمد مشکات
هسته ی پایان نامه ی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاه های ویژه ای در مورد علم ابراز می کنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل مته متیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل می گردد. اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید می شود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته می شود که به دنبال "تصویر کردن جهان" است. علم مته متیکال درگیری عملی با موجودات را شدت می بخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا می کند. کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال می کند. او پارادایم را ملاک علمیت می داند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل می دهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران می انجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار می گیرد و در صورت ادامه، با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید می دهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاه های این دو متفکر می پردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاه های کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوت های زیادی دیده شد. در نهایت پرسش هایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، مته متیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت. کلیدواژه ها: هستی شناسی بنیادین، طرح افکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاس ناپذیری، جامعه علمی ?