نام پژوهشگر: فهیمه امیدی
فهیمه امیدی علی گراوند
ساختارگرایی رویکردی نوین در مطالعهی ادبیات است. یکی از مباحث مورد توجه محققان روایتشناسی ساختارگرا، یافتن دستور زبان داستان است؛ یعنی قانونمندیها و قواعدی که بر قصهها و داستانها حاکم است. به دلیل آنکه قصههای عامیانه،ساختار نسبتاً سادهای دارند، میتوان قواعد حاکم بر آنها را شناسایی و طبقهبندی کرد. از آنجا که ساختارگرایی در ادبیات، ازخود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی میکند، استفاده میکند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. علاوه بر آن داستاننویسی در دهههای اخیر شاهد تحوّلات شگرفی بوده است و نویسندگانی تجربهگرا پا به عرصه نهادهاند. یکی از این نویسندگان هوشنگ گلشیری است که وی را بعد از صادق هدایت تأثیرگذارترین داستاننویس ایرانی دانستهاند. گلشیری در اواخر دههی چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. علاوه بر این آثار زیادی را » شازده احتجاب « با نگارش رمان کوتاه خلق کرده است که از جمله میتوان به داستانهای کوتاه او اشاره کرد. از طرف دیگر منتقدان در سدههای اخیر از دیدگاههای مختلف به بررسی آثار روایی و داستانی پرداختهاند و شیوههای گوناگونی در عرصهی نقد داستان و روایت به وجودآوردهاند است که شیوهای خاص در بررسی و تحلیل » تزوتان تودوروف « که همگی در خور اهمیت هستند. یکی از این نظریهپردازان روایت دارد و بر نظام پی رفتی روایت تکیه نموده است. در این پژوهش به بررسی ساختار روایی داستانهای کوتاه هوشنگ گلشیری بر اساس نظریهی تزوتان تودوروف پرداخته شد و سادگی و پیچیدگی طرح داستانها را به همراه نحوهی به کارگیری سایر عناصر داستانی در آنها بر این اساس بررسی و تحلیل شد تا از این طریق بتوان جنبههای هنری وارزشهای ادبی داستانهای کوتاه هوشنگ گلشیری را نشان داد . واژگان کلیدی: بوطیقا، ساختارگرایی، پیرفت، روایت، هوشنگ گلشیری، تزوتان تودوروف