نام پژوهشگر: عارف سالمی
عارف سالمی عبدالله صلواتی
ترابط ذات و صفات الهی یکی از مهم¬ترین مسائل فلسفی و کلامی است. اندیشمندان مسلمان درباره¬¬¬ی آن بحث و اظهار نظر کرده¬اند و بیشترین نزاع در مورد صفات ثبوتی ذاتی حقیقی و ذات اضافه و حالت مصدری آن¬ها مانند حیات، قدرت و علم صورت گرفته است. ولی نکته¬ی در خور تأمل در اینجا این است که صاحب نظران مسلمان با تمام تنوّع مکتبی و مسلکی، در زائد بودن صفات فعل و صفات اضافه¬ی محض تفاوت جوهری ندارند. نفی صفات از سوی مولفان و محققان به قدریّه و جبریّه نسبت داده شده است. در این پایان¬نامه به جای نگاه خطی در تطبیق آراء و بسنده کردن به تطبیق اندیشه در محور مسائل، قاضی عبدالجبار، فخررازی و ملاصدرا در محورهای روش، مبانی و اصول و مسائل مورد مقایسه قرار داده¬ شد و وجوه تشابه و تمایز آن¬ها مورد بررسی قرار گرفت. در این میان در مورد ذات و صفات الهی، به معتزله دیدگاه¬های گوناگونی نسبت داده اند، اما براساس تحقیقات صورت گرفته توسط نگارنده در این پایان¬نامه به نظر می¬آید که دیدگاه پذیرفته شده¬ی اکثریّت قاطع آنان عینیّت صفات با ذات است و نسبت نظریه¬ی نیابت به آنان خالی از اشکال نیست. دیدگاه احوال ابو هاشم جبائی به دلیل نفی وجود و عدم از صفات قابل پذیرش نیست. با بررسی آثار مختلف قاضی عبدالجبار، نگارنده به این مهم رهنمون شده است که دیدگاه¬های متفاوتی از جمله دیدگاه حال، عینیت و اعتبارت ذهنی دانستن صفات در آثار او در باب ترابط ذات و صفات قابل برداشت است. اما به نظر نگارنده در میان این دیدگاه¬ها نظریه¬ی عینیت ذات و صفات ترجیح دارد. اشاعره و پیروان برجسته¬ی این مکتب همانند فخر رازی، صفات واجب تعالی را نسب و اضافات می¬دانند و معتقدند که اتصاف خدای متعال به صفاتی همچون حیّ، قادر و عالم بدون مبدأ زائد بر ذات محال است. فخررازی برای اثبات ادعای خود دلایلی ذکر و اشکالاتی بر نظریه¬ی عینیّت وارد کرده است، اما در آثارش نظریه¬هایی از قبیل زیادت صفات بر ذات، نسبی دانستن آن¬ها، نه عین ذات و نه غیر ذات بودن صفات و تمایل به عینیت را نیز مطرح کرده است. ولی با بررسی¬های صورت گرفته و توجه به اقامه¬ی دلیل بر زیادت و اشکال وارد کردن وی بر عینیت صفات و ذات در المطالب العالیه که یکی از آخرین آثار اوست به نظر می¬آید تمایل او به زیادت، بیشتر و آشکارتر است. صدرالمتألهین شیرازی و پیروان او بر اساس اصولی نظیر اشتراک معنوی وجود و صفات، تشکیک وجود و صفات، وحدت و بساطت الهی و واجب الوجود من جمیع الجهات دانستن خدای متعال، معتقدند که صفات الهی عین ذات اوست و به نظریه¬ی اتحاد مصداقی و تغایر مفهومی صفات قائل شده¬اند و بر ادعای خود براهین عقلی و ادلّه¬ی نقلی اقامه کرده¬اند. در این تحقیق به این نتیجه رهنمون شد که سه اندیشمند یاد شده نه یک نظر بلکه نظریات گوناگونی را مطرح کرده¬اند که نگارنده در مقام داوری بر اساس پاره¬ای از ملاک¬ها نظری را از میان نظرات آن¬ها ترجیح داده¬ است.