نام پژوهشگر: منصوره طالبیان
منصوره طالبیان روح الله صیادی نژاد
هنجارگریزی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» بر مبنای زبان شناسی است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق و ژرفی، باعث لذت ادبی مخاطب می شود. هرچند نظریة هنجارگریزی توسط صورتگرایان روس مطرح شده است، اما مفهوم آن در آثار نقدی و بلاغی عرب با تعابیری چون «الإنتقال» ، «الإتساع» ، «الشجاعة» ، «الضرورة» و ... یافت می شود. ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارآیی زبان از سوی دیگر باعث شده است که عارفان از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده نمایند. آنان در دو سطح زبان و معنا شگردهایی بکار می گیرند که با پس زدن غبار عادت، چهره حقیقت را می نمایانند. این تحقیق بر آن است که به روش تحلیلی به بررسی مهم ترین صورت فراهنجاری؛ یعنی هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی ابن فارض و مولوی بپردازد. با واکاوی در سروده های این دو شاعر درمی یابیم که بنیادی ترین دلیل وجود هنجارگریزی، ویژگی بیان ناپذیری تجربة عرفانی است. هنجارگریزی در سروده های مولوی بیشتر است، چرا که وی بسیار آگاهانه تر از «ابن فارض» با تناقض بازی در سطح زبان می کوشد زبانی تازه بیافریند. تشبیهات حسی به حسی در سروده های او با توجه به مشرب عرفانی و معنویش بسامد معناداری را به خود اختصاص داده است. هرچند مولوی بر خلاف ابن فارض یک واژه را با علاقه های گوناگون در معانی مختلف بکار می گیرد و اقتصاد زبانی زیبایی عرضه می¬نماید، لیکن هنجارگریزی ناشی از حس¬آمیزی انتزاعی و استعاره¬های مکنیه در سروده های ابن فارض زیباتر است.