نام پژوهشگر: نفیسه السادات مصطفوی

معنای زندگی از دیدگاه ژان ژاک روسو
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم انسانی 1392
  نفیسه السادات مصطفوی   محمد اکوان

چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): این رساله به روش کتابخانه ای انجام شده است و هدف از این رساله این می باشد ؛ در این پژوهش تلاش بر آن است که پرسش اصلی معنای زندگی به درستی تحلیل شود و رویکردهای مختلف به این مسئله بر اساس مبانی و پیش فرض های متفاوت توضیح داده شودمقصود از زندگی در این مقاله قدم گذاشتن در مسیری آگاهانه می باشد که با جدا شدن روح از جسم به پایان می رسد و کل زندگی به عنوان یک واحد به هم پیوسته مورد توجه می باشد در پرداختن به زندگی ما نمی توانیم صرفا" به سطوح ابتدائی و لایه های اولی? زندگی بپردازیم در بررسی هدف ما از معنا در عبارت معنای زندگی به دو صورت مورد توجه می باشد یک معنا به معنای هدف زندگی که در این صورت معنای زندگی به معنای هدف زندگی خواهد بود دو معنا به معنای ارزشی زندگی خواهد بود ما می خواهیم به تمام مسائل به هم پیوست? که متوجه هدف زندگی می باشند و به این هدف ارزش می دهند و آن را معنا دار می کنند برسیم نظریه های دینی از غیر دینی در باب معنای زندگی تحلیل و تفکیک دیدگاه های متفاوت در خصوص معنای زندگی و ارتباط آن با معنا داری زندگی با وجود خدا و اخلاقی بودن ارزش های زندگی ، هدف زندگی و .... معنای زندگی انسان تاریخی بس طولانی دارد زندگانی آمیخته با تحولات و جریانات اثر گذار بر طبیعت در حال شدن و گذشتن میباشد در زندگانی هدایت نیروهای درونی و عقلانی فرد بسیار موثر می باشد بودن در طبیعت و فراسوی طبیعت رفتن تنها با یاری راهنماینده امکان پذیر می باشد در حالت اولیه طبیعی انسان با حیوانات در طبیعت برابر است انسان منزوی یا انسانی که به حالت توحش و بدور از جامعه زندگی می کند جز یک فرضیه و تخیل نیست چون انسان امروز قرن هاست که دیگر در حالت توحش بسر نمی برد روسو: قضاوت درباره انسان نو و شهری را « می گوید : تمام نیروهای بالقوه در انسان فقط در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند » طبیعت انسان را چنان که هست می نگرد نه چنان که باید باشد طبیعت موجب سعادتمندی و خوشبختی انسان است حال آنکه جامعه سبب بی نوایی و محرومیت او می شود اشاره به این مسائل غالبا" ضد و نقیض باعث گشت که هم عصران روسو از جمله ولتر شدیدا" او را به خاطر تناقض گویی اش مورد سرزنش و تمسخر قرار دهند حفظ بقای ملت از مسائل با اهمیت برای روسو می باشد آزادی از نظر روسو بیش تر به معنای زیر سلط? دیگران قرار نگرفتن است آزادی واقعی در ذات خود هرگز ویران گر نیست آزادی بدون عدالت بی معناست آزادی بدون قانون نمی تواند وجود داشته باشد. و هیچ کس نیز نمی تواند خودش را فوق قانون بداند حتی در طبیعت هم انسان بر پایه قانون طبیعی که بر همه امور حاکم است آزاد است یک ملت آزاد اطاعت می کند اما بندگی نمی کند عمل حاکمیت یک پیمان است پیمانی میان کل جامعه و هر یک از اعضای آن پیمانی این چنین پیمانی مشروع است به دلیل این که متکی به قرارداد اجتماعی است منصفانه است در مورد همه یکسان است سودمند است به دلیل این که هدف آن خوشبختی عمومی است پایدار است به دلیل این که ضامن اجرای آن اقتدار عمومی و هیئت حاکمه است قوانین شروط ایجاد کننده جامعه مدنی است