نام پژوهشگر: حمید محرمی
مریم پیشوایی ابوالفضل عربزاده
دیوار برشی مرکب یکی از سیستم های نوین مقاوم در برابر بارهای جانبی است که از لایه ورق نازک فولادی نازک به همراه پوششی از بتن در یک یا دو طرف ورق فولادی ساخته می شود .کاربرد این نوع دیوار بدلیل سختی ومقاومت بالا و همچنین شکل پذیری مناسب آن رو به افزایش است. تحقیقات نشان می دهد وجود یک فاصله کوچک بین قاب فولادی و پانل بتنی اثرات قابل توجهی در بهبود رفتار و شکل پذیری آن دارد. در این تحقیق اثر فاصله(درز) بین پانل بتنی و قاب بر رفتار دیوار برشی مرکب مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور مدلهای مختلف با نسبت عرض به دهانه 1، 1.5 و 2، طراحی و در نرم افزار اجزای محدودabaqus 6.8 مدلسازی شده، سپس با درزهای متفاوت تحت آنالیز استاتیکی غیر خطی قرار گرفته و در انتها رفتار دیوار با توجه به عرض دهانه و ضخامت پوشش بتنی و ضخامت ورق فولادی بررسی شده است. در این راستا مدلهایی با عرض دهانه 3 ، 5/4 و m6 با ارتفاع m3 متر ( در مقیاس کامل ) با درزهای مختلف از 5 تا mm100 ایجاد و مورد تحلیل قرار گرفت . نتایج نشان می دهد درز بین 50 تا mm80 باعث بهبود در رفتار سیستم و افزایش شکل پذیری آن می شود. نمونه های با عرض دهانه m3 و m5/4 ، مدل با درز mm70 و با ضخامت های مختلف پوشش بتنی و ورق فولادی بیشترین مقاومت و تغییرشکل جانبی را دارا بودند. با افزایش عرض دهانه به m6 این درز بهینه به mm80 افزایش پیدا کرده و با افزایش تعداد طبقات به 5 طبقه درز بهینه به mm50 کاهش پیدا می کند که می تواند به علت افزایش نیروهای خمشی در دیوار باشد که نیاز بیشتری به پوشش بتنی را ایجاب می کند. در بررسی اثر افزایش ضخامت پوشش بتنی و ورق فولادی در مدلهای 3 طبقه و با عرض و ارتفاع m3 نیز نتایج نشان می دهد مدلهای دارای پوشش بتنی mm50 و ضخامت ورق فولادی mm3 دارای شکل پذیری و مقاومت بیشتری هستند.
کریم کاظمی بیدختی حمید محرمی
در این تحقیق یک روش کنترلی برای کنترل قاب فولادی ساختمانی مجهز شده با میراگر های هیدرولیکی نیمه فعال ارائه شده است. این میراگر ها در طبقات مشخصی بین بادبند شورون و تیر نصب می گردند. جهت مدل سازی مجموعه میراگر و مهاربند شورون از مدل ماکسول استفاده شده و فرمولاسیون مربوطه ارائه شده است. روش کنترلی ارائه شده ترکیبی ار کنترل فازی و الگوریتم ژنتیک می باشد. کنترل فازی نگاشت بین یک مجموعه از ورودی ها و یک مجموعه از خروجی ها را بر اساس قوانین فازی مشخص می کند. پاسخ های سازه کنترل شده با میراگر به عنوان ورودی برای سیستم کنترلی استفاده می گردند. در اینجا ورودی ها از پاسخ های سازه شامل شتاب، سرعت و جابجایی نسبی طبقات انتخاب شده و خروجی ها ضرایب میرایی میراگر های هیدرولیکی نیمه فعال می باشند. بر اساس این ضرایب میرایی، نیروهای کنترلی میراگر های هیدرولیکی نیمه فعال جهت کاهش پاسخ های سازه تولید می گردند. تعیین بهینه قوانین فازی با استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام گرفته است. بنابراین کنترل گر فازی بر اساس جدول قوانین فازی بهینه بدست آمده به وسیله الگوریتم ژنتیک، ضریب میرایی برای هر میراگر را تعیین می نماید. برای کاهش همزمان پاسخ های جابجایی نسبی و شتاب سازه یک تابع هدف دو منظوره برای الگوریتم ژنتیک تعریف گردید. الگوریتم ژنتیک جدول قوانین فازی بهینه را برای مینمم سازی این تابع هدف تا رسیدن به شرایط توقف الگوریتم تعیین می نماید. جهت نشان دادن کارایی روش کنترلی فازی ژنتیک، این روش برای کنترل دو قاب 3-طبقه و 10-طبقه مجهز شده با میراگر ها استفاده شده است.
هادی یزدانی پرایی حمید محرمی
پل های کابل-ایستا از نظر استاتیکی، سازه هایی با درجات نامعینی بالا می باشند. عملکرد سازه ای این پل ها به طور قابل ملاحظه ای متأثر از توزیع نیرو بین سیستم کابلی، عرشه و پایلون می باشد. مقاومت کششی بسیار بالای کابل ها، پیش کشیدگی کابل ها را مقدور می سازد که می توان توزیع بار در اجزای پل را با توجه به پیش کشیدگی های متفاوت کابل ها اصلاح کرد. اگرچه نیروهای پیش تنیدگی مناسب کابل ها، عملکرد سازه ای بهتر را در پی خواهد داشت، تعیین نیروهای پیش تنیدگی کابل ها به دلیل نامعینی زیاد سازه ای منحصر به فرد نمی باشد. تعیین نیروهای بهینه پیش تنیدگی کابلی برای عملکرد بهینه سازه ای پل بطور اساسی یکی از موضوعات مهم در طراحی پل های کابل-ایستا شناخته می شود. ارتفاع پایلون نیز از فاکتورهای تأثیرگذار در طراحی پل های کابل-ایستا می باشد. در این پایان نامه برنامه آنالیز استاتیکی غیرخطی هندسی پل های کابل-ایستا بصورت دو بُعدی با استفاده از نرم افزار matlab نوشته شده است. بدین صورت که با مساوی قرار دادن جابجایی های دو پاره سازه خطی (عرشه و پایلون) و غیرخطی (کابل ها) و اعمال شرایط همسازی در نقاط مشترک بین دو پاره سازه، نیروهای مجهول (کشش کابل ها) تعیین شده و هر پاره سازه بصورت مجزا تحلیل می شود. این طریقه حل علاوه بر کاهش حجم محاسباتی از انعطاف پذیری بالایی برخوردار است و می تواند سازه را در مرحله پیش تنیدگی برای نیروهای ثابت پیش کشیدگی تحلیل کند. برای انجام پایان نامه، پل های کابل-ایستا با سیستم کابلی modified fan انتخاب گردیده و با فرمولبندی مسئله طراحی بصورت مسئله بهینه سازی، مقادیر متغیرهای طراحی متناظر با طرح بهینه شامل مقدار سطح مقطع هر کابل، پیش تنیدگی هر کابل، ابعاد مقاطع پایه و پایلون، فواصل دهانه های کابلی پایلون و ارتفاع آزاد پایلون با توجه به تابع هدف مورد نظر که مینیمم کردن هزینه تمام شده پل بدون در نظر گرفتن قیمت عرشه و پی و اتصالات سازه پل می باشد تعیین می شوند. برای طراحی بهینه پل های کابل-ایستا در این پایان نامه از روش های معیاربهینگی استفاده شده است. روش مورد استفاده مبتنی بر ارضای شرایط کان-تاکر برای مسئله برنامه ریزی غیرخطی مقید می باشد. دلیل عمده استفاده از این روش برای بهینه سازی پل های کابل-ایستا، کارایی عددی آن است که اغلب با چند تکرار اندک نتایج خوبی می دهد. این روش تنها با یک سری قید فعال و متغیرهای طراحی سروکار دارد. کارایی برنامه نوشته شده در طراحی بهینه پل های کابل-ایستا با حل چندین مثال مورد بررسی قرار می گیرد.
امیر فایضی اوغانی حمید محرمی
در این پایان نامه رهیافتی برای کنترل بهینه نیمه فعال سازه های مجهز به میراگرهای mr با استفاده از شبکه عصبی فازی anfis ارائه گشته است. ابتدا مسئله کنترل سازه به صورت یک مسئله بهینه سازی مقید برای یافتن ولتاژهای بهینه اعمالی به میراگرها بیان گشته است. بدین منظور تابعکی چند هدفی که شامل جابجاییهای نسبی، شتابهای مطلق، برش پایه و انرژی جذب شده توسط اعضای سازه ای می باشد همراه با معادلات حرکت سازه و میراگرهای mr پیشنهاد گشته است. سپس با تشکیل تابعک هدف لاگرانژی، مسئله نامقید جدید با استفاده از الگوریتم بیشترین شیب حل گشته است. الگوریتم بیشترین شیب برای هر زلزله تاریخچه زمانی بهینه را به صورت عددی محاسبه می نماید. پس از آن از ولتاژها و حالات متناظر با آن که از کنترل بهینه سازه به وسیله الگوریتم بیشترین شیب و تحت تحریک شتاب چندین زلزله بدست آمده است، برای ورودیها و خروجیهای anfis استفاده گردیده است. به دلیل ساختار چند ورودی- تک خروجی anfis که در این پایان نامه استفاده شده است، برای هر طبقه دارای میراگر یک کنترل گر مجزا به وسیله anfis شکل گرفته است. در حین وقوع زلزله این کنترل گرها به صورت موازی و به عنوان یک کنترل گر مجتمع عمل می نمایند. علت استفاده از anfis فائق آمدن بر عدم قطعیتهای موجود در زلزله واقعی و دستور به میراگرها به دقت و سرعت می باشد. برای نشان دادن کارایی استراتژی کنترلی ارائه شده سه مثال ساختمان 3 طبقه، 15 طبقه و 9 طبقه مورد کنترل و بررسی قرار گرفته اند. در مثال اول ساختمان 3 طبقه با نه چیدمان مختلف از میراگرها کنترل گشته است. چیدمانهایی که دارای تعداد میراگرهای بیشتری در طبقات اول ساختمان هستند کنترل بهتری را روی تابعک هدف، جابجاییهای بین طبقه ای و برش پایه و چیدمانهایی که دارای تعداد میراگرهای بیشتری در طبقات میانی ساختمان بوده اند کنترل بهتری را روی شتاب مطلق ارائه داده اند. در مثال دوم در یک ساختمان 15 طبقه موثرترین ورودیهای کنترل گرها از میان پنج دسته ورودیهای مختلف anfis و با توجه به مقادیر کاهش یافته برخی پاسخهای سازه ای انتخاب گشته اند. در مثال آخر نیز در یک ساختمان 9 طبقه توابع عضویت مربوط به ورودیهای anfis در چند دسته به طور مجزا برای کنترل به کار گرفته شده و مناسب تربن آنها انتخاب گشته است. استراتژی کنترلی ارائه شده در این پایان نامه در عین دقت زیاد در دستور به میراگرها، سرعت بالایی نیز دارد. سرعت متوسط پاسخ کنترل گر از موقع تحریک ورودی تا صدور دستور کنترلی حداقل برابر با 2/7 میلی ثانیه بر دستور می باشد. روش کنترل بهینه طیف وسیعی از توابع هدف و معادلات حرکت را در خود جای می دهد. در استفاده از anfis برای شکل دهی به کنترل گر فازی، گزینه های زیادی برای طراح در انتخاب موثرترین ورودیها وجود دارد که این امر در جایی که محدودیت برای اندازه گیری پاسخها و منابع محاسباتی و سخت افزاری وجود دارد بیشتر نمایان می شود. در مجموع استراتژی کنترلی ارائه شده کاهش قابل توجهی را روی جابجایی نسبی، جابجایی و سرعت طبقات در تمام زلزله ها ایجاد می نماید. همچنین در موارد زیادی شتاب پایه و بعد از آن شتاب مطلق کاهش پیدا کرده اند.
محمد امین امینی حمید محرمی
مخازن و برجهای فولادی تحت فشار کاربرد بسیار وسیعی در صنایع مختلف نظیر صنایع نفت و گاز، صنایع پتروشیمی، صنایع و تاسیسات اتمی و ... دارند. در معدود آیین نامه ها و دستورالعملهای موجود، در مورد ضوابط ارزیابی لرزه ای این برجها تنها به ذکر کلیاتی پرداخته شده است. بنابراین تعیین رفتار لرزه ای این برجها و ارزیابی لرزه ای آنها و همچنین تعیین نوع مکانیسمهای خرابی برای آنها ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق جهت ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای برجهای مورد نظر، از منحنیهای شکنندگی استفاده میشود. این منحنیها برای پیش بینی رفتار و مقدار خسارت احتمالی به کار میروند. تولید این منحنیها با انجام تحلیلهای دینامیکی غیرخطی با استفاده از 12 شتابنگاشت متناسب با ساختگاه مورد نظر و در سطوح مختلف تحریک صورت میپذیرد. همچنین منحنی شاخص قابلیت اعتماد سازه از روی این منحنیها بدست می آید. مطالعه رفتار برج تحت رویکردهای مختلف در طراحی فونداسیون از دیگر بخشهای این تحقیق است. این پژوهش بر روی نمونه ای از این برجها با ارتفاع 96 متر که در پالایشگاه اراک واقع شده، و براساس آیین نامه های asme و ubc97 طراحی شده است، انجام میشود. مدلسازی این برج در نرم افزار اجزا محدود abaqus و با در نظر گرفتن اندرکنش خاک-سازه انجام میشود. نتایج نشان میدهند که سازه مورد نظر تحت بیشینه شتابهای کمتر از g0.5 دارای شاخص قابلیت اعتماد بیشتر از 3 (احتمال خرابی کمتر از 0.001) است و در نتیجه عملکرد مطلوبی دارد. همچنین مود خرابی غالب در این سازه ها، کمانش جداره برج بوده و سایر مودهای خرابی از قبیل کشیدگی میل مهارها، لهیدگی حلقه پایینی و دوران بیش از حد پی رخ نمیدهد. همچنین نتایج تحلیلها بر روی سازه با فونداسیون با ابعاد متفاوت نشان میدهد با طراحی فونداسیون برای میزان بلندشدگی 10 درصد (با ابعاد 18 متر)، شاهد کاهش جابجایی عمود بر محور فونداسیون برج و در نتیجه کاهش تنشهای جداره آن هستیم، به صورتی که میتواند سبب یک طرح اقتصادیتر برای سازه برج شود.
سید مجید سبزپوشان علی کمک پناه
جداسازی لرزه ای یک روش نسبتا جدید برای طراحی ساختمان ها در برابر زلزله می باشد که مبنای آن کاهش نیروهای وارده بر سازه، به جای افزایش ظرفیت سازه برای تحمل بارهای جانبی، می باشد. امروزه انواع مختلفی از جداسازهای پی معرفی و شناخته شده اند و عملکرد مطلوب آنها در برابر حرکات قوی زمین به خوبی از طرف دانشمندان و محققین، پذیرفته شده است. در این پروژه جداسازهای الاستومری با هسته سربی که یکی از کاربردی ترین جداسازها در سطح جهان می باشد و عملکرد مطلوب آنها در زلزله های واقعی ارزیابی گردیده و مواردی مثل جزئیات نصب و طراحی آنها به خوبی شناخته شده است، انتخاب گردیده و طراحی ها و نتیجه گیری ها بر اساس این نوع جداگر صورت گرفته است. با وجود پیشرفت های اخیر و تحقیقات فراوان صورت گرفته، ولی هزینه های اقتصادی این روش و مقایسه اقتصادی آن با سایر روشها و همچنین گرایشهای بیش از حد محافظه کارانه ی آئین نامه ها، هنوز بعنوان موانع گسترش سراسری این فناوری به حساب می آیند. بر اساس بررسی های صورت گرفته، در بحث هزینه ها، بیشترین سهم مربوط به خود جداسازها و فرآیند تولید آنها می باشد، لذا در این تحقیق سعی شده با هدف قرار دادن بحث اقتصادی این مقوله ودر نظر گرفتن وضعیت فعلی آیین نامه های موجودو توجه بیشتر به مسائل کاربردی و عملی، راه کارهایی جهت کاهش هرچه بیشتر هزینه های مربوط به جداسازی سازه ها با عنایت به عملکرد مطلوب آنها در حین زلزله، ارائه شود تا زمینه استفاده هرچه بیشتر از این فن آوری در ساختمان های معمولی نیز فراهم گردد. جهت نیل به این هدف، با اعمال تغییراتی در روند متداول طراحی جداسازها وبا بهره گیری از تکنیک بهینه سازی الگوریتم ژنتیک به عنوان یک روش توانمند بهینه سازی، برنامه ای در محیط برنامه نویسی فرترن نوشته شده که این برنامه در حقیقت ترکیبی از برنامه طراحی جداسازها و برنامه بهینه سازی الگوریتم ژنتیک بوده و هدف اصلی این برنامه کاهش هزینه های مربوط به جداسازی سازه ها با توجه به ملاحظات کاربردی و عملی این فناوری می باشد. این برنامه قادر است تا بر اساس ابعاد سایت مورد نظر، پلان های مختلف ستون گذاری را بررسی کرده و در نهایت پلانی که منجر به تولید سیستم جداساز با هزینه کمتری می باشد را بعنوان پلان پیشنهادی معرفی نماید. در این پیشنهاد علاوه بر در نظر گرفتن مسائل مرتبط با جداسازی سازه ها، مسائل روسازه و همچنین مسائل اجرایی نیز در نظر گرفته شده است
مضر فضه حمید محرمی
پایان نامه حاضر اثر مولفه قائم زلزله را روی پل های راه آهن جعبه ای شکل مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق از 7 رکورد زلزله نزدیک گسل و 7 رکورد زلزله دور از گسل ثبت شده در نقاط مختلف جهان استفاده شده است. همچنین در این تحقیق تحلیل های دینامیکی خطی وغیر خطی روی هفت پل، یکبار با در نظر گرفتن اثر مولفه قائم وبار دیگر بدون در نظر گرفتن اثر مولفه قائم sdc انجام شد، ونتایج تحلیل ها در دو حالت مقایسه شدند. در نهایت نتایج بدست آمده با ضوابط 2006 در مورد لحاظ کردن اثرات مولفه قائم زلزله مقایسه شدند.در نهایت برای منظور کردن اثر مولفه قائم زلزله، ضریبی از بار مرده برای افزایش یاکاهش نیروی محوری، افزایش لنگر خمشی در عرشه در محل پایه ها ودر وسط دهانه ونیز افزایش برش حد اکثر عرشه پیشنهاد شده است.
علیرضا جهان پور حمید محرمی
دیوارهای برشی فولادی یکی از سیستمهای مقاوم در برابر بار جانبی است که به علت عملکرد بسیار عالی خود در زمینه مقاومت، سختی، شکل پذیری و جذب انرژی، در طول 40 سال گذشته مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته و تحقیقات زیادی به صورت تئوریک و آزمایشگاهی در مورد آن صورت گرفته است و روشهای مختلفی جهت طراحی آن پیشنهاد شده است. این سیستم در چند ساختمان مهم در نقاط مختلف دنیا به کار رفته است که بعضی از آنها در معرض زلزله های واقعی نیز قرار گرفته اند. گزارشهای مختلف نشان داده اند که پایداری سازه ای ساختمانهایی که در آنها از این سیستم استفاده شده است، در هنگام اعمال زلزله های واقعی به طور کامل حفظ شده است. یکی از مشکلات اساسی در زمینه بهره برداری از این سیستم، اعمال تنشهای نسبتاً بزرگی است که به سبب عمل میدان کشش، از طرف ورق در طول ستونهای کنار ورق وارد می شود. این موضوع باعث می شود که در مقاطع مختلف ستون لنگرهای خمشی بزرگی پدید آید، طوری که اگر مقطع آن کافی نباشد، در نقطه ای از ستون مفصل پلاستیک ایجاد می شود و پایداری کلی سازه در معرض تهدید قرار می گیرد. به همین دلیل محققین، شرایطی را پیشنهاد داده اند تا از بروز چنین وضعیتی در ستون اجتناب شود. ارضاء این شرایط باعث می شود که مقطع به کار رفته برای این ستون در مقایسه با ستونی که در کنار ورق دیوار نیست، بسیار قوی گردد، طوری که تناسب طرح بعضاً به هم خورده و حالتی غیراقتصادی برای ستون مزبور ایجاد بشود. برای حل این مشکل از حدود 10 سال پیش ایده ای مطرح شد که براساس آن از اتصال ورق به ستون اصلی سازه جلوگیری شود. پس از آن، با اتصال ورق به ستونی فرعی که در باربری قائم نقش ندارد و صرفاً به ایجاد میدان کشش در ورق و باربری جانبی کمک می کند، ایده فوق بهبود پیدا کرد. چند آزمایش برای امتحان این ایده انجام شد و نشان داده شد که این روش کارایی لازم برای عملکرد مطلوب سیستم را حفظ کرده و به علاوه مشکل فوق نیز مرتفع می شود، طوری که در مصرف فولاد می توان تا 30% صرفه جویی ایجاد کرد. از این سیستم با نام "دیوارهای برشی فولادی نیمه مقید در لبه ها" یاد می شود. در این رساله سعی شده است تا بین بار جانبی معلوم و مشخصات هندسی سیستم ذکر شده در بالا ارتباطی منطقی و در ضمن اقتصادی برقرار شود. روش کار در این رساله، براساس استفاده از روش تحلیل پلاستیک سازه ها و روشهای کرانه بالا و پایین می باشد و براساس تشابه این سیستم با تیرورقها، از یکی از مکانیزمهای پیشنهادی برای رفتار خرابی تیرورقها استفاده شده است، طوری که با در نظر گرفتن اثرات خمش، این مکانیزم برای این سیستم تعمیم داده شده است. نهایتاً الگوریتمی بدست می آید که با طی آن بین مشخصات هندسی و مادی مصالح مصرفی و بارگذاری سیستم، ارتباطی دوسویه برقرار می شود و با استفاده از نتایج حاصله، منحنیهای اندرکنش لنگر واژگونی- ظرفیت برشی سیستم بدست می آید، طوری که با استفاده از آنها آنالیز و طراحی این سیستم امکان پذیر می گردد. مثالهای حل شده توافق بسیار خوبی را بین روش یاد شده و روش اجزاء محدود نشان می دهد. مزیت این روش نسبت به روش اجزاء محدود این است که در این روش با یک گام، حداکثر ظرفیت باربری و تغییرمکان متناظر با آن بدست می آید و در ضمن ابعاد سازه تاثیری در زمان و حجم محاسبات ندارد. قسمتی از این رساله اختصاص به اندرکنش دیوار وقاب پیرامونی آن دارد که شامل ملاحظاتی در مورد رفتار خمشی یا برشی قاب-دیوار نیز می شود. در این قسمت دو مطالعه آزمایشگاهی ذکر می گردد که اولی در تحقیقات گذشته انجام شده و صرفاً از نتایج آن استفاده می شود و دومی بخشی از این رساله بوده که ضمن شرح مفصل آن، نتایج آن نیز که موضوعات مقاومت و سختی نمونه ها، جذب انرژی و حداکثر تغییرمکان نسبی نمونه ها را دربرمی گیرد، بررسی می گردد. نتایج بدست آمده از هر دو مطالعه آزمایشگاهی با روش پیشنهادی مقایسه شده است که نشان دهنده توافق خوبی بین دو روش می باشد.
علی ایمانی نژاد حمید محرمی
در این پایان نامه بهینه سازی تعداد و محل قرارگیری کنترل کننده های هوشمند غیر فعال در سازه های نامتقارن جداسازی شده از پایه تحت حرکات نزدیک به گسل زمین مورد نظر است . حرکات نزدیک به گسل زمین با توجه به ویژگیهای دینامیکی متفاوتی که دارا می باشند ، اثرات نامطلوبی بر سازه های جداسازی شده از پایه می گذارند ، که مهمترین آن افزایش بیش از حد جابجایی پایه در سیستم جداساز می باشد . این افزایش در جابجایی پایه ، منجر به چندین برابر شدن حجم جداسازها و افزایش شدید هزینه سیستم جداساز شده و حتی می تواند باعث بروز ناپایداری در سیستم جداساز گردد . لذا در مطالع? حاضر ، سیستم کنترل غیرفعال هوشمند برای استفاده در سیستم جداسازی پایه و کنترل جابجایی پایه ، مورد مطالعه قرار می گیرد . سیستم کنترل غیر فعال هوشمند ، از دمپرهای الکترومغناطیسی mr بعنوان ابزار کنترل و دستگاه emi بعنوان کنترلگر تشکیل می یابد . دستگاه emi از یک آهن ربای دائمی و یک سیم پیچ تشکیل شده است که با حرکت دمپر ، بر طبق قانون الکترومغناطیسی فاراده جریان الکتریکی تولید می نماید . در این تحقیق ابتدا به طور مفصل به ارزیابی سیستم های کنترل غیرفعال از طریق بررسی پاسخ های ساز? کنترل شده و مقایسه با ساز? کنترل نشده ، پرداخته شده است . و اثر سیستم کنترل بر چندین پارامتر مهم از جمله : جابجایی پایه ، شتاب طبق? فوقانی ، پیچش پایه ، پیچش طبقات و دریفت طبقات مورد مطالعه قرار گرفته است . برای این منظور یک ساختمان شش طبقه جداسازی شده از پایه ، به صورت یک قاب برشی سه بعدی بر روی سیستم جداساز lrb ، مدل سازی شده است . و سازه جداسازی شده از پایه برای حالت کنترل نشده و کنترل شده با سیستم کنترل غیرفعال هوشمند ، تحت اعمال شتابنگاشت های نزدیک به گسل بصورت دو مولف? افقی قرار گرفته است . ساز? فوقانی بصورت خطی و سیستم جداساز بصورت غیرخطی و با در نظر گرفتن اثرات دو محوره مدل سازی شده است . نتایج این ارزیابی ها نشان می دهد که سیستم کنترل غیرفعال هوشمند می تواند برای محدود کردن جابجایی پایه سازه ، به یک مقدار مناسب که از طریق حداکثر کرنش برشی مجاز محاسبه می-شود ، مورد استفاده قرار گیرد . همچنین استفاده از سیستم کنترل غیرفعال هوشمند برای محدود کردن جابجایی پای? سازه اغلب نه تنها موجب افزایش شتاب طبقات نخواهد شد . بلکه شتاب طبقات را نیز کاهش می دهد . بعلاوه نتایج ارزیابی ها نشان می دهد که با آرایش مناسب دمپرها می توان پیچش پایه و نیز پیچش طبقات را نیز به خوبی کنترل نمود . بر طبق بررسی های انجام شده و مشخص شدن مزایا و معایب این سیستم کنترلی یک تابع هدف مناسب به منظور بهینه کردن رفتار (سطح عملکرد) سازه پیشنهاد شده است . فرآیند بهینه سازی ، با استفاده از الگوریتم ژنتیک و الگوریتم جامعه پرندگان انجام شده است . نتایج بهینه سازی نشان می دهد که می توان تعداد و محل دمپرهای mr را طوری تعیین نمود که جابجایی پایه به مقدار مورد نظر محدود گردد و همزمان شتاب و پیچش طبقات فوقانی حداقل ممکن شود . کلید واژه: کنترل غیر فعال هوشمند – جداسازی پایه – ساختمان نامتقارن – نزدیک به گسل - الگوریتم ژنتیک – الگوریتم جامعه پرندگان – دمپر mr – جداساز lrb
سید حسن مدنی حمید محرمی
در این تحقیق یک معیار ساده براساس کاهش سختی، برای ارزیابی و تعیین خسارت لرزه ای سازه های فولادی خمشی معرفی شده است به نحوی که به سادگی بتواند سایر معیارهای معرفی شده در ادبیات علمی را که نیازمند انرژی محاسباتی زیادی هستند پوشش دهد. این معیار که شاخص خسارت سکانت نامیده شده است به صورت نسبت سکانت سختی سازه ی خسارت دیده به سختی اولیه ی سازه ی سالم محاسبه می شود. به منظور مطالعه ی شاخص خسارت پیشنهادی و یافتن ارتباط بین این شاخص و شاخص های دیگر خسارت، تعداد زیادی قاب خمشی فولادی مورد مطالعه قرار گرفته اند و ارتباط بین شاخص پیشنهادی و سایر شاخص ها برای این قابها نشان داده شده است. همچنین سعی شده است با توجه به این معیار محدوده های خسارت در قابهای خمشی فولادی به صورت مفهومی کیفی و فیزی.....
محمدرضا ماهینی حمید محرمی
تحلیل کشسان-مومسان سازه ها یکی از موضوعات پرکاربرد در مهندسی سازه بوده که علاقمندی پژوهشگران به این زمینه تحقیقاتی، منجر به تدوین روشها و شیوه هایی متنوع در این خصوص گردیده است. از میان روشهای ارائه شده در این زمینه، شیوه های مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی در مقایسه با روشهای تخمینی-تصحیحی، از مزایای ویژه ای نظیر سهولت کاربرد، پایداری، و عدم نیاز به شرط همگرایی برخوردار می باشند. در این پژوهش، تحلیل کشسان-مومسان سازه ها (اعم از قابهای مستوی یا مسائل تنش/کرنش مسطح با تغییر شکلهای کوچک) هدف بررسی قرار گرفته و روشی جدید برای تحلیل اینگونه مسائل با استفاده از برنامه ریزی ریاضی تدوین و ارائه گردیده است. برای این منظور و در خصوص قابهای دو بعدی، با متمرکز نمودن خواص خمیری در برخی نقاط خاص سازه موسوم به مقاطع بحرانی، و انتخاب سطح تسلیم چند خطی، معادلات تسلیم خطی با در نظر گرفتن اندرکنش نیروی محوری و لنگر خمشی تدوین گردیده است. سپس با قبول قانون جریان وابسته، کمیتی اسکالر و داخلی به عنوان کرنش خمیری موثر تعمیم یافته برای گردآوری پیشینه و دگرگونی های خمیری مقاطع معرفی شده و به کمک آن قانون نرم شوندگی سه خطی همسانگردبرای مفاصل خمیری ارائه گردیده است. سپس با انتخاب نرخ کار پلاستیک به عنوان تابع هدف، از روابط تدوین شده برای برپایی مسأله برنامه ریزی ریاضی خطی تکمیلی بهره گرفته شده است.در زمینه مسائل تنش/کرنش مسطح نیز با بکارگیری رابطه سازی اجزاء محدود مرکب، با استفاده از المانهای چهار وجهی هشت گرهی نسبت به گسسته سازی دامنه اقدام گردیده است. شکلی چند خطی از معیار زوال فون میسز تدوین شده و بر مبنای آن قانون ساختاری ماده در حالت جریان وابسته و با رفتار سخت شوندگی خطی ترکیبی بنا نهاده شده است. سپس شیوه برپایی مسأله برنامه ریزی ریاضی حاکم بر سازه با استفاده از روابط خطی حاصله تشریح گردیده است. روش حل پیشنهادی به کمک نمودار جریان گویایی با جزئیات کامل تشریح گردیده ونهایتاً در حل چندین مثال عددی به کار گرفته شده است. نتایج حل، دقت و وثوق روش پیشنهادی را در حل مسائل غیرخطی به روشنی بازگو نموده و بر توانایی آن در حل چنین مسائلی صحه می گذارد.
نواب مریخی حمید محرمی
چکیده ندارد.
جلال اکبری محمدتقی احمدی
چکیده ندارد.
چنگیز غیرتمند حمید محرمی
چکیده ندارد.
فاطمه زاهدی تجریشی حمید محرمی
چکیده ندارد.
حمید محرمی ضیاء الدین دایی کوزه کنانی
چکیده ندارد.
مسعود حیدری حمید محرمی
دکلهای مهارشده باکابل از جمله سازه¬های خاص هستندکه در صنایع ارتباطات جهت نگهداری تجهیزات درترازهایی با ارتفاع بالا مورد استفاده قرار می¬گیرند و یا گاهی خودشان بعنوان رادیاتور به منظور ارسال سیگنالهای رادیو- تلویزیونی و یا مخابراتی درمسافتهای طولانی بکار می¬روند. رفتار اینگونه سازه¬ها بدلیل رفتار الاستیک غیرخطی کابلها در مجموع در محدوده بارهای سرویس رفتار الاستیک غیرخطی می¬باشد. دراین پایان¬نامه یک روش جدید جهت تحلیل دکلهای مهارشده باکابل براساس نگرش پاره¬سازی سازه¬ها و تحلیل تأثیر متقابل دوپاره سازه از سیستم یکی شامل سیستم خطی دکل و دیگری شامل سیستم الاستیک غیرخطی کابلها اراﺋﻪ شده است. از مزایای این روش حل، صرفه¬جویی قابل توجه در زمان محاسبات می¬باشد،کارایی این روش با اراﺋﻪ دو مثال بررسی گردیده است. برای طراحی بهینه دکلهای مهارشده در این پایان¬نامه از روش¬های معیار بهینگی استفاده شده است. سازه تحت ترکیب¬های مختلف بارگذاری تحلیل و بحرانی¬ترین حالت درنظرگرفته می¬شود. سپس قیود بالقوه فعال انتخاب شده و حساسیت این قیود برحسب متغیرهای طراحی محاسبه شده و مسأﻟﻪ به فرم استاندارد بهینه¬سازی فرمول¬بندی می¬شود و از روش معیار بهینگی براساس شرایط کان- تاکر برای بدست آوردن متغیرهای جدید طراحی استفاده می¬شود. پروسه بهینه¬سازی تاجاﺋﻴﻜﻪ دیگر پیشرفتی در بهینه¬سازی صورت نگیرد تکرار می¬شود.کارایی برناﻣﻪ نوشته شده در طراحی بهینه دکلهای مهارشده با حل سه مثال مورد بررسی قرار می¬گیرد.
محمد بهفرد حمید محرمی
این تحقیق به منظور بررسی تأثیر عدم قطعیتهای فازی بر سطح عملکرد و تغییرمکان هدف قابهای خمشی فولادی انجام شده است. برای این منظور از روش طیف ظرفیت اصلاح شده برای تعیین نقطه عملکرد و سطح عملکرد قابهای فولادی استفاده شده است. استفاده از این روش، نیازمند بدست آوردن منحنی طیف ظرفیت و منحنی نیاز لرزه ای برای قابها می باشد. با توجه به اینکه در روش طیف ظرفیت، موقعیت تغییر مکان هدف سازه تابعی از طیف ظرفیت سازه و طیف نیاز لرزه ای می باشد، عدم قطعیتهای موجود در تغییر مکان هدف و همچنین سطح عملکرد سازه نیز متأثر از عدم قطعیتهای موجود در این دو طیف می باشد. در این پایان نامه، برای بدست آوردن منحنی ظرفیت و طیف ظرفیت قابها، از روش تحلیل بار افزون استاتیکی(spo) استفاده شده است. برای این منظور، یک ب.....
مسعود ریاضی مظلومی حمید محرمی
در بررسی رفتار واقعی سازه ها به عناصری برخورد می شود که دارای ظرفیت محدود محوری بوده و اگر باری بیشتر از این ظرفیت به آنها اعمال شود، سختی آنها تغییر می کند. این رفتار معمولا به صورت مدل ارتجاعی - خمیری بیان می شود. ردر روشهای معمول، تحلیل این گونه سازه ها به کمک روشهای تحلیل غیرخطی انجام می پذیرد. تکنیک های مزبور، معمولا مستلزم اصلاح ماتریس سختی سازه و حل دستگاه معادلات مربوطه می باشند که این عمل در طی یک فرآیند تکراری چند مرحله ای صورت می پذیرد. همچنین در بسیاری از این روشها اعمال بار به صورت تدریجی انجام می شود. با این وجود همگرایی روشهای یاد شده در بعضی موارد تضمین شده نیست و در بسیاری از موارد نیز جوابها دارای دقت مناسبی نمی باشند. در این پژوهش با کمک تکنیک های برنامه ریزی ریاضی و با استفاده از کاربرد اصل جمع آثار قوا در تحلیل مجدد سازه ها روشی پشنهاد شده است که بوسیله آن می توان بدون تغییر در ماتریس سختی اولیه سازه و بدون نیاز به انجام فرآیندهای تکراری به جوابهای صحیح و دقیق رسید. در نهایت ، چند مثال نیز برای نشان دادن توانایی روش ، حل شده است .
مسعود موسوی حمید محرمی
در این تحقیق با توجه به مبانی نظری ضریب رفتار (r)، به بررسی رفتار دیوار برشی فولادی و تعیین این ضریب با استفاده از مدل نواری و نرم افزار ansys5.4 پرداخته شده است طراحی به روش تنش مجاز (مبحث دهم مقرارت ملی ساختمان)، پیشنهادات پیوست m آئین نامه کانادا و پیوست 2 استاندارد 2800 صورت گرفته است. در ابتدا جهت بررسی تاثیر پارامترهای متفاوت مانند تعداد و زاویه المان ها، سختی تیر و ستونها بر روی ضریب شکل پذیری، ضریب اضافه مقاومت و مقاومت نهائی قاب یک طبقه یک دهانه مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج حاصله از تحلیل قاب یک طبقه یک دهانه و پیشنهادات پیوست m تعدادی قاب دو بعدی طراحی و تحلیل شده است و مشخص گردید تا استفاده از روش طراحی مذکور (روش طبقه به طبقه پیشنهادی پیوست m) نتایج مورد نظر حاصل نمی شود. پس از آن طراحی قابها با استفاده از مدل کار سازه صورت گرفته است. و تاثیر پارامترهایی مانند عرض دهانه پرشده با صفحه فولادی و تعداد طبقات بر روی ضریب شکل پذیری با دو نوع ضخامت (طراحی و اجرائی) مشخص شده است. نهایتا با استفاده از حداقل های ضرایب متشکله ضریب رفتار، حدودا 9 و بیشتر از آن حاصل شده است. با استفاده از نتایج، مشروط بر استفاده از روش مدل کال سازه و اعمال پیشنهادات پیوست 2 استاندارد 2800، ضریب رفتار r=9 پیشنهاد گردیده است.
سیروس یوسفی خاتونی حمید محرمی
رفتار قابهای فولادی از رفتار استاتیکی و دینامیکی اتصالات قاب متاثر می گردد. یکی از دلایل عدم استفاده از این قابهای با اتصالات نیمه صلب در مناطق زلزله خیز احتمال تغییر مکانهای بزرگ و ناپایداری سازه و دلیل دیگر عدم وجود قوانین و مقررات لازم برای این منظور در آئین نامه های ساختمان میباشد. مشارکت در جذب انرژی و جلوگیری از شکست ترد و قدرت تحمل تغییر شکل زیاد در ناحیه غیرخطی و هزینه های اجرائی کمتر از مزیت های استفاده از این اتصالات می باشد. با توجه به مزیت ها و دلایل عدم استفاده، از اتصالات صلب و نیمه صلب بصورت توام در قابهای فولادی جهت استفاده از مزایا و جلوگیری از تغییر شکلهای زیاد و ناپایداری در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق رفتار قاب های 3 و 4 و 6 دهانه با اتصالات توام صلب و نیمه صلب با تعداد طبقات 1 و 3 و 5 و 8 طبقه در حالت بدون مهاربند تحت تاثیر زلزله های ناغان، طبس والسنترو و با چهار آرایش مختلف اتصالات نیمه صلب و صلب برای هر قاب بررسی شده است، تاثیر سختی اولیه اتصال،آارایش ها مختلف اتصال، مشخصه های زلزله، تعداد طبقات قاب، تعداد دهانه های قاب بر عوامل مختلف رفتار سازه مطالعه گردیده اند. در کل نتایج آنالیزها نشان داد که با زیاد کردن سختی قاب تغییر مکان سازه کاهش می یابد ولی این حالت در همه سازه ها صادق نمی باشد و ممکن است با افزایش سختی و با در نظر گرفتن آرایش های متفاوت برای محل اتصالات نیمه صلب تغییر مکان افزایش یابد. در سازه های 3و 6 دهانه ترکیبهای مشخصی بهترین حالت ممکن از لحاظ تغییر مکان و شکل پذیری بدست می آید ولی در قابهای 4 دهانه دقیقا نمی توان گفت کدام قابل پیش بینی نم باشد. در کلیه قابها اکثر نیاز شکل پذیری در طبقات پائین به علت تجمع مفاصل پلاستیک زیاد می باشد و با افزایش ارتفاع سازه نیاز شکل پذیری طبقه ای کاهش می یابد. با افزایش سختی نیاز شکل پذیری کاهش می یابد ولی این حالت کلی نمی باشد. در زلزله های ضعیف و سختی های پائین اتصالات در جذب انرژی مشارکت ندارند ولی با افزایش شتاب زلزله و افزایش سختی اتصال در جذب انرژی مشارکت می کند. توصیه می شود در طراحی قابهای با اتصالات صلب و نیمه صلب بصورت توام با توجه به زلزله طرح و با توجه به نوع سختی های انتخاب شده انواع آرایش تصالات مورد بررسی قرار گیرد و سپس با توجه به نتایج، بهترین ارایش ممکن انتخاب گردد.
حسن عدالت حمید محرمی
اتصالات نیمه گیردار حتی درمحدوده بارگذاریهای کوچک رفتار غیرخطی دارند و تحلیل خطی سازه ای که دارای چنین اتصالاتی می باشد نتایج درستی به دست نمی دهد. روش تحلیل غیرخطی قاب با اتصالات نیمه صلب روشی گام به گام و تکراری است و معمولا مستلزم اصلاح مکرر ماتریس سختی سازه می باشدو جوابهای به دست آمده نیز همواره دقیق نمی باشد.