برای بررسی رفتار مغناطیسی مواد، مدل های بسیاری، از جمله مدل های هایزنبرگ، آیزینگ، مدل مختلط وانواع دیگر مدل ها ارائه شده اند. در این رساله برای توجیه رفتار فرومغناطیس و آنتی فرومغناطیس مواد و روابط پاشندگی انرژی آنها، رهیافت هایزنبرگ مطرح شده و برای بررسی این موضوع، امواج اسپینی به عنوان مقیاسی برای سیستم های منظم مغناطیسی معرفی شده است. در فصل اول،بطور عام به بررسی مواد مغناطیسی و طبقه بندی آنها پرداخته ایم. در دومین فصل،میدان پژوهش خود را به بررسی هرچه بیشتر مواد فرومغناطیس در دماهای پایین متمرکز می کنیم. در نهایت نقطه ی بحرانی به عنوان دمایی که مواد براساس نوع گذارشان در این نقطه تقسم بندی می شوند، معرفی می گردند. در فصل سوم، مدل هایزنبرگ و تبدیل هالستین – پریماکف برای سیستم های فرو و آنتی فرومغناطیس توضیح داده شده است و برهمکنش تبادلی مربوط به سیستم های اسپینی جفت شده را در دماهای پایین دنبال می کنیم.مشاهده می شود این برهمکنش ها، ماهیت موج گونه دارند. در فصل چهارم، مدل هایزنبرگ را با استفاده از تبدیلات هالستین – پریماکف حل می کنیم که به روابط پاشندگی مگنون ها منجر می شود.

هدف از انجام این پژوهش تبیین رابطه هوش تجاری و مهارت های مدیریتی با عملکرد مدیران صنایع غذایی شهرک صنعتی بزرگ شیراز بود. این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 130 نفر از مدیران صنایع غذایی شهرک صنعتی بزرگ شیراز بودند که با حجم نمونه پژوهش برابر بود. ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه هوش تجاری، مهارت های مدیریتی و عملکرد مدیران بوده که پس از تایید روایی و پایایی بین اعضای جامعه پژوهش توزیع و جمع آوری شده اند. پرسشنامه ها جهت تایید روایی در اختیار اساتید و متخصصین مدیریت قرار گرفته و روایی آن ها تایید شده اند. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه عملکرد مدیران 79 / 0، هوش تجاری 73 / مهارت های مدیریتی 85 / 0 محاسبه شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار های spss و amos و با بکارگیری روش های آماری توصیفی و استنباطی مانند همبستگی، تحلیل رگرسیون و معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهشگر بیانگر این است که در کارخانجات صنایع غذایی شهرک صنعتی بزرگ شیراز بین هوش تجاری و مهارت های مدیریتی با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد ) 5 / 0p< (، بین ابعاد هوش تجاری با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد ) 5 / 0p< (، بین ابعاد مهارت های مدیریتی با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد ) 5 / 0p< ( همچنین بین ابعاد هوش تجاری و مهارت های مدیریتی در سطح اطمینان 99 / 0 رابطه معناداری وجود دارد، عملکرد مدیران از روی ابعاد هوش تجاری قابل پیش بینی است ) 71 / 0=2 r ( و عملکرد مدیران از روی ابعاد مهارت های مدیریتی قابل پیش بینی می باشد ) 56 / 0=2 r(. نتایج حاصل از این پژوهش بیان می کند که هوش تجاری در سازمان با روشن سازی مسیر و مشخص کردن چالش ها و محدودیت ها می تواند مهارت های مدیران ازقبیل مهارت های فنی، ادراکی و انسانی را ارتقاء بخشد که این امر مدیران را قادر می سازد تا موقعیت سازمان را در مقایسه با رقبایشان بهتر درک نمایند و تصمیمات و استراتژی های بهتر ومتناسبی را اخذ نمایند که نتایج حاصل از این تصمیمات تاثیرات بلند مدت و کلانی بر عملکرد سازمانی دارد.