نام پژوهشگر: سعید شهرآئینی

بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی شرکت ها در بازار بورس تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده مدیریت و حسابداری 1392
  سعید شهرآئینی   رضا رسولی

مطالعات تئوریک اخیر برروی استراتژی کسب و کار نشان می دهد که مزیت رقابتی می تواند از منابع انسانی سازمان نشات بگیرد.بر اساس دیدگاه مبتنی بر منابع ،سازمان می تواند با در اختیار داشتن منابع منحصر به فرد،با ارزش زدایی بالا،پایدار و غیر قابل تقلید برای خود مزیت رقابتی ایجاد نماید.منابع سازمانی که قابلیت ایجاد مزیت رقابتی را دارا هستند عبارتند از:تکنولوژی ،منابع مالی ،منابع فیزیکی ،منابع انسانی،منابع سازمانی و منابع ارتباطی.منابع مالی،فیزیکی و تکنولوژی به راحتی و با سرمایه گذاری توسط رقبا قابل تقلید هستندولی منابع انسانی وسازمانی قابلیت هایی هستند که در طی زمان وآهسته آهسته شکل می گیرد وتقلید آنها توسط رقبا بسیار مشکل ونیازمند سرمایه گذاری فراوان و گذشت زمان است.منابع انسانی به عنوان یک دارائی ناملموس زمانی که در یک سیستم عملیاتی به کار می رود توانایی شرکت را برای پاسخگویی به محیط پر متلاطم افزایش می دهد. تحقیقات متعددی ،مدیریت استراتژیک منابع انسانی را بر اساس دو مکتب رقابتی-هنجاری مثل اقدام برترو رویکرد اقتضایی عنوان داده اند.به عقیده(آرتور1994ودوتی1996)مکتب برتر رویکردی را برای عملیات منابع انسانی در نظر می گیرد که در آن همه سازمان ها صرف نظر از اندازه ،صنعت ،استراتژی تجاری ،باید همه را در جهت بهترین عملیات استفاده کند. مکتب برتر،مدیریت استراتژیک منابع انسانی را به عنوان عامل تاثیر گذار در بهبود عملکرد مناسب همه شرکت ها می دانندو بیان می کند که مدیریت استراتژیک منابع انسانی می تواند به همه شرکت ها در بهبود فرآیند سودمندی ،ارتقا،عملیات کارآمد،افزایش نوآوری ،تحول در توانایی و افزایش سودمندی عملکرد سازمانی کمک کند. جفری پففر(1994) عملیات موثر را با 7 فعالیت در ارتباط می داندکه شامل امنیت استخدامی ،گزینش و استخدام با دقت،تیم های خودکنترل ،پرداخت بالاو موقت و وابسته به عملکرد شرکت،آموزش گسترده،کاهش پیچیدگی های وضعیتی و سهیم شدن در اطلاعات می باشد.از طرف دیگر کوک و فریز(1986)ادعا می کنند که مدیریت استراتژیک منابع انسانی یک وظیفه یا بازده فراوان است که می تواند با محیط متغیر مقابله کند.گومز(1995)نشان می دهد که مدیریت استراتژیک منابع انسانی به طور مستقیم و غیر مستقیم برای سازمان به دلیل تغییرات مثبت در کسب نوآوری ،اهداف سازمان و درگیری بیشتر مدیران صفی سودمند می باشد. در مقابل الگوی برتر ،نگرش اقتضایی عنوان می کند که استراتژی منابع انسانی زمانی موثر خواهد بود که به طور مناسبی با محتوا و بافت سازمان و محیط آن ادغام و تلفیق شود. به علاوه،بحث های دیدگاه اقتضایی از الگوی برتر پیچیده تر است.زیرا کنش و واکنش های زیادی را نسبت به روابط خطی ساده ای که الگوی برتر عنوان می کند را در بر می گیرد.شولز و جکسون با نگرش اقتضایی 3 استراتژی رقابتی را بر اساس مدل پورتر شناسایی کردند که عبارتند از استراتژی نوآوری در محصول،استراتژی بهبود کیفیت،استراتژی کاهش هزینه.ونگاترامن (1989) استدلال می کند که روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته وقتی که متغیرهای اقتضایی اضافه می شوند پیچیده تر می شوند و اکثر مطالعات در آن مربوط به مفهوم تناسب درونی و بیرونی و نحوه کسب آن می باشد،مانند:تناسب فعالیت ها وعوامل مختلف سازمانی ومحیطی. مساله اول این تحقیق این است که آیا مدیریت استراتژیک منابع انسانی و استفاده از کارکردهای اصلی آن (مثل تجزیه وتحلیل شغل،برنامه ریزی و تامین نیرو ،مدیریت عملکرد و جبران خدمات و...)به صورت سیستماتیک و سازمان یافته در هر شرایطی و برای هر نوع شرکتی ،در هر اندازه ای،در هر صنعت و بازاری مفید است و منجر به تقویت عملکرد(مالی) شرکت می گردد وعدم استفاده از آن منجر به ضرر وزیان می گردد و یا استفاده از مدیریت استراتژیک منابع انسانی و کارکردهای آن در همه شرایط مفید نیست و گاهی سازوکارهای سنتی مدیریت منابع انسانی تاثیر بهتری برروی عملکرد(مالی) سازمان دارند.نگرش الگوی برتر به مدیریت استراتژیک منابع انسانی تاکید می کند که مدیریت استراتژیک منابع انسانی به عنوان بهترین شیوه مدیریت منابع انسانی در همه حال وتحت همه شرایط عملکرد سازمان را تقویت کرده و بهره وری را افزایش می دهد. در مقابل آن ،نگرش اقتضایی به مدیریت منابع انسانی مدعی این موضوع است که عوامل و متغیرهای دیگری وجود دارند(نظیر اندازه شرکت،نوع فعالت شرکت،صنعت فعالیت،میزان رقابت در بازار،میزان نوآوری،میزان حساسیت قیمتی محصول در بازارو...)که باید اقدامات و استراتژی های منابع انسانی را متناسب با آنها تنظیم نمود و در شرایط متفاوت این متغیرها باید اقدامات و استراتژی های متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. هانگ و چانگ در تحقیق خود در قسمت سیاست های منابع انسانی از 7 عامل جفری ففربه عنوان مدیریت استراتژیک منابع انسانی و از 3 استراتژی اقتضایی شولز و جکسون نیز به عنوان استراتژی رقابتی بازار بهره گرفتند که مدل تحقیق ما نیز بر آن مبنی پایه گذاری شده است