نام پژوهشگر: مصیب صدیقی
مصیب صدیقی سید محمد دشتی
جلوه های گوناگون قرآن در سراسر معارف بهاء ولد و آثار فرزندش مولانا دیده می شود. بهاء ولد بسیاری از آیات قرآن را در فصول گوناگون معارف مورد تفسیر و تأویل قرار داده است. همین مسئله در مثنوی و فیه ما فیه مولوی نیز دیده می شود. ضروری به نظر می رسید مقایسه ای بین تفسیر و تأویلات مولوی و تفسیر وتأویلات پدرش صورت بگیرد تا معین شود مولانا چه اندازه تحت تأثیرپدرش بوده و چه اندازه از تفسیر و تأویلات حاصل نوآوریهای خود اوست. رساله به پنج فصل تقسیم بندی شده است. در فصل اول به کلیاتی درباره موضوع، چگونگی روش تحقیق و پیشینه تحقیق پرداخته شد. در فصل دوم معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر و تأویل تحلیل و بررسی شده، همچنین سیر تاریخی تفسیر وتأویل و دلایل کاربرد فراوان تأویل در آثار عرفا و متصوفه مطرح می شود. نمونه های فراوانی از تفسیر وتأویل در معارف، مثنوی و فیه ما فیه در فصل سوم آورده شده همراه با تحلیل و بررسی و این نتیجه گرفته شد که مولانا استفاده گسترده و موفقی از تأویل کرده است؛ دلایل و چگونگی استفاده مولانا از تأویل در همان فصل توضیح داده شده است. فصل چهارم به مقایسه تفسیر وتأویلات مشترک در معارف، مثنوی و فیه ما فیه پرداخته می شود. در این فصل نتیجه گرفته می شود که اگر چه مولانا تحت تأثیر تأویلات و تا حدودی تفسیرات پدرش بوده اما با نگاه دقیق تر و عمیق تر توانسته تأویلات پدرش را بهبود ببخشد. نتایج حاصل از تحقیق در فصل پنجم مطرح شده است. در نتیجه گیری، بیان شده که مولانا همیشه به دنبال پی بردن به لایه ها باطنی قرآن بوده به همین دلیل تأویل آیات در مثنوی فراوان دیده می شود همچنین علی رغم تأثیرپذیری مولانا از تفسیر و تأویلات پدرش وی با خلاقیت و نبوغ هنری که داشته توانسته آنها را بسیار پخته تر و پرورده تر بیان کند. تأویلات مولانا چه آنهایی که با پدرش مشترک است چه آنهایی که حاصل نوآوری خود اوست برای مخاطب مقبول و دلپذیر است.