نام پژوهشگر: عبلس سرافرازی
زهرا جلایری عبلس سرافرازی
ترور پدیده ایی است که عمری برابر عمر تاریخ بشردارد. واژه ترور که معادل فارسی آن دهشت می باشدنوعا یک اصطلاح سیاسی است وازاینرو به قتل سیاسی در لاتینassisination گفته می شود که ازواژه فارسی حشاشین گرفته شده است. مسئله ترور و قتل های سیاسی در ایران را حتی در دوره های تاریخ قبل از اسلام نیز می توان مشاهده کرد که احتمالا قدیمی ترین نمونه آن قتل بردیای دروغین می باشد و به دوره هخامنشی برمی گردد . در سایر دوره ها نیز نمونه های از این نوع قتل ها یافت می شود که قتل خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی مشهورترین آن ها در دوره خود می باشد. دهشتگرایی حتی در دوره ها ی اسلامی نیز دیده می شود. شاید بتوان ریشه ترورها و قتل های سازمان یافته در ایران را در فعالیت های فرقه اسماعیلیه به رهبری حسن صباح در دوره سلجوقیان جستجو کرد. بعد از سقوط اسماعیلیان توسط هلاکو خان مغول آثار کمتری از این نوع قتل ها و به سبک سنتی در تاریخ میانه ایران مشاهده می شود. قتل ناصر الدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی و آغاز دوره مشروطیت را می توان نقطه شروع موج ترورها و قتل ها به سبک مدرن دانست؛ که مبدع آنها حیدر خان عمو اوغلی از اهالی بادکوبه بوده است و تا پایان دوره قاجار این روند همچنان ادامه داشته است . دردوره سردار سپهی و وزارت جنگ رضا خان، به دلیل تسلط نظامیان بر اوضاع موج قتل های سیاسی کمابیش وجود داشت اما با شروع سلطنت پهلوی در آذر1304ش ، رضا شاه یک شبکه ترور دولتی برای کشتن مخالفان و متمردان تاسیس کرد که انجام این قتل ها بیشتر با هدف حفظ قدرت وتداوم سلطنت انجام می گرفت، رضا شاه حتی به کسانی که دربه قدرت رسانیدن اوکمک کرده بودند نیز رحمی نکرد چنانکه می توان به ترورافرادی همچون اسعد، داور، تیمورتاش و نصرت الدوله اشاره کرد. در این پژوهش سعی شده است که با روش توصیفی و تحلیلی به علت و چرایی این قتل ها در دوره رضاشاه پرداخته شود.