نام پژوهشگر: مهران قرائتی
محمد مهدی جعفری مهران قرائتی
حاشیه نشینی و مسکن حاشیه نشینان موضوعی است که همواره از جانب متخصصان در حیطه های مختلف از جمله جعرافیا و برنامه ریزی شهری، شهرسازی، جامعه شناسی، اقتصاد و علوم اجتماعی مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد. اما خلا مطالعات راهبردی باعث شده این مطالعات تئوری کمتر به راهکاری عملی در جهت بهبود وضعیت مسکن حاشیه نشینان مبدل شود. از طرف دیگر تهیه مسکن با استاندارد های شهری از توان این قشر خارج خواهد بود. استفاده از بودجه عمومی برای این کار نیز علاوه بر اینکه فشار اقتصادی بالایی را بر شهر وارد خواهد کرد باعث رشد و گسترش حاشیه نشینی خواهد بود. از طرفی بی توجهی به آن نیز نمی تواند مسائل و مشکلات ناشی از وجود چنین مناطقی را رفع نماید. در این میان استفاده از راهکارهایی که خود حاشیه نشینان برای دستیابی به سرپناه مورد استفاده قرار داده اند می تواند به عنوان راهبردی در تهیه یا اصلاح مسکن برای این قشر مورد توجه قرار گیرد. ساخت تدریجی خانه، کاهش سطح خانه به طرق مختلف، استفاده از مصالح دست دوم برای ساخت مسکن نمونه ای از این راهکار هاست که قشر حاشیه نشین برای تامین سرپناه ارزان قیمت به آن دست یافته است. این در حالی ست که استفاده از بودجه های دولتی نیازمند منابع مالی بسیار زیاد است. همچنین روزانه حجم بالایی از مصالح کهنه ساختمانی به زباله دآنهای شهری وارد می شوند که مسائل و مشکلات زیست محیطی را برای شهر به همراه دارد. هدف این پژوهش دستیابی به راهکار هایی جهت ساخت خانه در منطقه حاشیه نشین دارک اصفهان متناسب با شرایط و امکانات موجود در آن. این خانه می بایست منطبق بر ساختار اقتصادی ساکنان این مناطق بوده و همچنین به وسیله امکانات محدود ساخت و ساز نظیر نیروی انسانی، ابزار و مصالح موجود امکان اجرای آن وجود داشته باشد. در واقع این پژوهش سعی دارد راهکارهای بهبود وضعیت مسکن حاشیه نشینان را در خود مناطق حاشیه نشین جست و جو نماید. به عبارت دیگر سعی می شود با استفاده از توانمندی های موجود در سکونتگاه های غیر رسمی بدون نیاز به سرمایه های دولتی در راستای بهبود وضعیت مسکن در این مناطق حرکت کرد. در این میان با دیدی مثبت گرا می توان فرصت هایی را یافت که هم شهر و هم حاشیه نشینان از آنها سود برند. برای مثال استفاده از مصالح دست دوم حاصل از تخریب های شهری در ساخت خانه های حاشیه نشینان از این گونه فرصت ها است. به عبارت دیگر با تمرکز بر این دو جریان شهری و بررسی موانع و مشکلات هریک از آنها، این مقاله سعی دارد ایجاد سازو کاری شهری را در جهت استفاده از مصالح ساختمانی دست دوم در ساخت خانه های حاشیه ای مورد بررسی و امکان سنجی قرار دهد. برای نیل به این اهداف پاسخ به این سوال الزامی است که چگونه میتوان برای منطقه حاشیه نشین دارک اصفهان خانه ای طراحی کرد که با شرایط اقتصادی و امکانات موجود ساخت وساز به راحتی قابل اجرا باشد؟ بدین منظور پاسخ به این سوال ضروری است که: الف) شرایط اقتصادی و امکانات موجود در این منطقه چگونه است؟ ب) این خانه چگونه می تواند بر شرایط اقتصادی موجود این منطقه منطبق شود. در این راستا به واسطه مطالعات کتابخانه ای علل شکل گیری مناطق حاشیه نشین، همچنین شرایط اقتصادی حاکم برآن و تاثیرآن بر مسکن این مناطق مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین سیاست های اتخاذ شده توسط دیگر کشورها مورد بررسی قرار می گیرد و نتایج مثبت یا منفی آن و دلایل هریک گرد آوری خواهد شد. از آنجا که موضوع تعریف شده در پژوهش تا حد زیادی وابسته به شرایط محل مورد نظر است، برای حصول نتیجه مناسب مطالعات میدانی گسترده ای نیاز است. در این مرحله از مطالعات می بایست مراحل ساخت خانه ها در این مناطق، مصالح مورد استفاده، ابزار ها و نیروی فنی موجود، شناسایی شود. مطالعات میدانی در کنار مطالعات کتابخانه ای تصویر روشنی از وضعیت ساخت و ساز و شرایط حاکم برآن به دست خواهد داد که بر اساس آن می توان اولویت ها، امکانات و محدودیت ها را شناسایی کرده و از این طریق به هدف پژوهش نزدیک شد.
شیما واحدپرست مهران قرائتی
معماری اسلامی یکی از مهمترین گونههای هنر اسلامی است که با بنای مسجد شروع شد. معماری مسجد به عنوان فضاهای عبادتگاهی مخصوص دین اسلام مهمترین نمود معماری اسلامی محسوب میشود. مساجد بازنمود کالبدی باورهای اعتقادی و مفاهیم اسلام هستند. معمار مسلمان همواره به منظور بیان معانی و مفاهیم اسلام در قالب ماده و کالبد از ابزار انتزاع بهره برده است. نحوه استفاده از این ابزار در دوران مختلف به شیوه های متفاوتی صورت می گرفته که معرف الگوی مساجد در هر دوره بوده است. از طرفی بیان انتزاعی و زبان تصویر همواره یکی از بهترین ابزاری بوده که با استفاده از عناصر اولیه تجسمی و ترکیب آن ها در قالب فرم ها و هندسه های مختلف امکان بیان مفاهیم را بصورت بصری فراهم می آورد. لذا استفاده از عناصر مبادی سواد بصری همواره روش کار هنرمندان انتزاعگرایی بوده که بدنبال بیان ناب احساسات و مفاهیم ذهن خود بوده اند. این پژوهش بر آن است که پاسخی به این سوال دهد که قواعد و مبادی سواد بصری چگونه می تواند در معماری به عنوان راهبرد طراحی به کار رود. در این راستا این پژوهش راهکاری برای بیان مفاهیم بنیادین مسجد با استفاده از مبادی سواد بصری و در قالب ترکیبی بصری ارائه می دهد. با استفاده از چنین روشی می توان معماری ای ایجاد کرد که در عین سادگی و با ترکیب عناصر اولیه تجسمی مفاهیم خاص خود را القا کند. چنین راهکاری جز از طریق شناخت ویژگی های عناصر تجسمی و مبادی سواد بصری امکان پذیر نیست. این شناخت با تحلیل و بررسی قواعد بصری بکار رفته در ترکیب های بصری بیان گر مفاهیم کامل خواهد شد. مفاهیم منتخب در آثار انتزاعی نیز منطبق بر مفهوم اصلی بکار رفته در مسجد خواهد بود. از آنجایی که هنر بر مبنای تفکر و جهانبینی شکل می گیرد و مبنای تفکر در هنر اسلامی توحید است، لذا به تبع آن در معماری اسلامی نیز بینشی توحیدی حاکم است و به طور کلی شکل گیری مسجد را می توان مبتنی بر مفهوم وحدت دانست. در ادامه این پژوهش با متناظر دانستن اصل توحید (وحدت در کثرت) با مفهوم بصری "تمرکز" در مبادی سواد بصری ترکیبی ارائه می شود که با استفاده از عناصر بصری بیانگر مفهوم "تمرکز" باشد. بدین ترتیب طرح اولیه مجموعه مورد طراحی نیز بر مبنای ترکیب انتزاعی "تمرکز" شکل می گیرد. در نهایت با اضافه شدن عملکرد و جزئیات معماری و پس از تغییرات اعمال شده به منظور همخوانی حجم و پلان با کاربری، طرح اولیه تبدیل به معماری با کاربری مسجد شده است.
آناهیتا شادکام بهروز شهبازی
این پژوهش با مطالعات کتابخانه¬ای و به روش کیفی انجام شده¬است و نهایتاً با تحلیل اطلاعات به دست آمده و بررسی نمونه¬های موجود نتایجی در این زمینه ارئه شده¬است. نتایج به دست آمده نشان می¬دهد که فضاهای خانه از دو بخش «سخت» و «منعطف» تشکیل شده¬اند. در فرآیند تطبیق¬پذیری، فضاهای سخت به دلیل وابستگی ساختاری به سایر قسمت¬ها عمدتاً بدون تغییر می¬مانند اما فضاهای منعطف به مرور زمان در راستای برآورده کردن نیازهای جدید ساکنین، تغییر می¬کنند. حتی این تطبیق¬پذیری عملکردی گاهی بدون ایجاد تغییرات کالبدی در فضاهای خانه محقق می¬شود. نهایتاً آنچه بر میزان تطبیق¬پذیری موثر است، چگونگی همنشینی فضاهای سخت و منعطف در دیاگرام کلی فضاهای خانه است. علاوه بر این، توجه به ویژگی¬های عناصر سازند? هر فضا و همچنین تکنولوژی ساخت آنها می¬تواند موجب افزایش تطبیق¬پذیری شود. با توجه به روند رو به رشد آپارتمان¬سازی در شهرهای بزرگ ایران و محدودیت¬های خاصی که یک خان? آپارتمانی می¬تواند داشته باشد، نتایج این پژوهش نهایتاً به طراحی یک مجموعه آپارتمانی 4 طبقه در شهر اصفهان انجامید. این آپارتمان شامل پنج واحد مسکونی است که در هر یک از آنها تطبیق¬پذیری به گونه¬ای متفاوت و مناسب با سناریوی احتمالی زندگی ساکنین در نظر گرفته شده¬است. باید توجه داشت که در طراحی این نمونه، از تطبیق¬پذیری به عنوان روش کلی طراحی استفاده نشده¬است؛ بلکه تطبیق-پذیری تنها یکی از ابزارهایی است که طراح می¬تواند برای بهبود محصول نهایی طراحی از آن بهره ببرد.
ریحانه نصرآزادانی مهران قرائتی
درعصر حاضر تأکید نظام های آموزشی بر انتقال دانش نیست و نقش مدرسه با گذشته تفاوت بسیارکرده است. امروزه دانش آموزان بیشتر از آن که به روش آموزش مستقیم نیازمند باشند، به فرصت های یادگیری مستقیم محتاجند و در واقع الگوی یادگیرنده محوری امروزه جوهره نظام های آموزشی جهان را شکل می بخشد . به سخن دیگر، روش یادگیری جدید درگیر تعاملات پی در پی انسان ها با یکدیگر و با منابع محیطی است. از این رو تعریف نیازها و چگونگی سازماندهی بستری که چنین نحوه یادگیری در آن قابلیت ظهور داشته باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در ایران نیز تغییرات و نگره های برآمده از تحولات عصر کنونی نیازها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد. با توجه به نارسایی های موجود در نظام آموزشی، آموزش و پرورش کشور درحال برنامه ریزی و حرکت در مسیر تحول بنیادی می باشد. این روزها بحث تحول و نوسازی در آموزش وپرورش در نظام تعلیم و تربیت کشور یک بحث اصلی است و کارشناسان آموزش و پرورش معتقدند نظام آموزشی باید خود را منعطف کند تا تفاوت ها را بپذیرد. تغییر نیازها، تغییر اولویت های آموزشی، تغییر سیستم های آموزشی، بهره گیری از تکنولوژی روز و سلایق متفاوت آموزشی معلمین از جمله عواملی هستند که حفظ کیفیت فضاهای آموزشی را در زمان بهره برداری از آن یادآوری می کنند. عدم تطابق فضاهای آموزشی کشور با تئوری های آموزشی جدید و عدم امکان اجرای این تئوری ها در فضاهای آموزشی سنتی این پرسش را در ذهن تداعی می کند که یک فضای آموزشی چگونه می تواند در جهت تامین نیازهای مدام در حال تغییر برنامه های آموزشی آینده طراحی شود؟ و برای پاسخگویی به نیازهای نظام منعطف آموزشی چه فضاهایی در محیط آموزشی ابتدایی می تواند کمک کننده باشد؟ با توجه به تغییرات ساختاری نظام آموزش و پرورش کشور، فضاهای آموزشی نیاز به عامل انعطاف پذیری برای انطباق با الگوهای جدید آموزش و فعالیت های متفاوت آموزشی دارد. در این راستا در پژوهش حاضر به منظور پاسخگویی به تحولات گسترده روش های آموزشی، ضرورت بهره گیری از عامل انعطاف پذیری در محیط های یادگیری مورد تاکید قرار گرفته و در این رابطه برخی از راهکارهای انعطاف پذیر نمودن یک محیط یادگیری و چگونگی انطباق محیط آموزشی با نظام آموزشی امروزی در جهت ارتقاء کیفی آن ارائه می گردد. در این مسیر پس از گردآوری اطلاعات از مطالعات منابع کتابخانه ای و نمونه های مشابه، تعدادی از مدارس ابتدایی با توجه به الگوی زمان-مکان انتخاب شده و در جهت تحلیل و نیازسنجی به مطالعات میدانی و مصاحبه و عکسبرداری و مشاهدات مستقیم ، جمع آوری مدارک وضعیت موجود و بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. با استفاده از این نیازهای به دست آمده و ادغام آن با نتایج استخراج شده از مطالعات پیشین می توان به الگویی در جهت انعطاف پذیر نمودن یک محیط یادگیری دست یافت. در واقع این پژوهش در جهت دستیابی به اصول طراحی یک فضای یادگیری منعطف در راستای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر سیستم های آموزشی صورت می گیرد.
نگار صالحی رامین مدنی
در این پژوهش به بررسی چگونگی طراحی مدارس با نورپردازی مناسب و ارگونومیک پرداخته می شود تا آسایش بصری مورد نیاز و ضروری در مدرسه مورد نظر فراهم گردد. یکی از جنبه های مهم برای داشتن یک محیط رضایت بخش ایجاد تعادل در پخش نور است. استفاده از نور طبیعی یکی از راهکارهای مناسب نور پردازی مخصوصا در شهرهای پر تابش ایران همچون اصفهان است. اگر روشنایی نور طبیعی مناسب و قابل استفاده باشد علاوه بر فراهم آمدن محیطی سالمتر، صرفه جویی در مصرف انرژی را به میزان چشمگیری خواهیم داشت. واردکردن نور طبیعی به فضا نیازمند بررسی های دقیق قبل از طراحی است تا نور کافی و با کیفیت مناسب و در جهت اهداف ارگونومی وارد فضا گردد. در نهایت این پژوهش به دنبال آن است که راهکارهایی جهت مساله استفاده از نور طبیعی در مدارس در جهت افزایش راندمان تحصیلی ارائه دهد. یکی دیگر از مسائل این پژوهش استفاده از ساختمان های موجود و بهینه سازی آنها جهت بهتر وارد کردن نور طبیعی به فضا است. سوالی که مطرح است این است که با اضافه و حذف چه اِلمان ها یا کلیات و جزئیاتی می توان نورپردازی یک بنای موجود را با توجه به اهداف گفته شده بهینه ساخت؟ و هدف در نهایت آن است که با بازسازی یک بنای موجود و بهینه سازی نورپردازی آن در جهت اهداف ارگونومیک، آن هم با استفاده از نور روز، مدرسه به محیطی مناسب جهت تحصیل دانش آموزان تبدیل گردد.
مونا مشهدی میرزا فرشاد نصراللهی
بخش ساختمان یکی از بزرگترین بخشهای مصرف کننده انرژی در اکثرجوامع محسوب می گردد. با در نظر گرفتن این موضوع که بیش از 98.8 درصد انرژی های هیدروکربنی در ایران در ساختمان ها به مصرف می رسد. پتانسیل صرفه جویی انرژی در بخش ساختمان بیش از بخش های دیگر می باشد لذا توجه به فن آوریهای ساختمان به منظور صرفه جویی و بهینه سازی مصرف انرژی به میزان بسیار موثری می تواند در این راستا نقش سازنده داشته باشد. لذا می توان با بکارگیری راهکارهای معماری غیرفعال ونیز تکنولوژی های طراحی فعال به منظور تولید انرژی در طراحی ساختمان های کم انرژی و صفر انرژی گامی موثر در راستای برقراری تعادل بین تولید و مصرف انرژی برداشته که این خود ر اهبردی موثر در جهت کاهش مصزف انرژی است.
سیدراشد عزیزی مهران قرائتی
با آگاهی از نیازهای فیزیولوژیک و فوتوبیولوژیک انسان و بوسیله ی بهره گیری موثر از نوردهی با نور روز در معماری مسکن می توان نور روز را به عنوان یک ابزار موثر بر سلامت ساکنین در روند طراحی معماری به کار گرفت. این پژوهش و طرح منتج از آن به دنبال پاسخ به این پرسش است که راهکارهای بهره گیری از نور روز در طراحی مسکن سازگارتر با نیازهای روحی و جسمی ساکنین کدام ها هستند؟ ضرورت پاسخگویی به این پرسش در این است که نهایتاً سلامت روحی و جسمی ساکنین خانه به کمک راهکارهای معماری بهبود یابد و معماری مسکن هر چه بیشتر منطبق بر نیازهای روحی و جسمی انسان گردد.