نام پژوهشگر: هادی شفائی مقدم
مجتبی خانی دمنه هادی شفائی مقدم
نوار آتش فشانی مشکان در شمال و شمال شرق سبزوار و در بخش شمالی زون افیولیتی و دگرگونی سبزوار قرار داشته و مشتمل بر تعداد زیادی گنبد آتش فشانی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی می باشد. ترکیب عمده این گنبدها، داسیت و به میزان کمتر آندزیت و در حجم بسیارکم، ریولیت می باشد. این سنگ ها مربوط به فعالیت های پلیو-پلئیستوسن بوده که به صورت گنبدهای سابولکانیک تا ولکانیک در این منطقه وجود دارند. سنگ های بازیک ائوسن- میوسن زیرین (عمدتاً بازالت ها)، میزبان این گنبدها می باشند. بنابراین، فعالیت های ماگمایی از ائوسن شروع شده و تا پلیوکواترنر ادامه داشته است. بخش شمالی این نوار آتشفشانی، اساساً از واحدهای آذرآواری و گنبدهای آندزیتی، تراکی آندزیتی، داسیتی و ریولیتی به سن پلیو-پلئیستوسن تشکیل شده است. وجود انکلاوهایی از سنگ های آتشفشانی ائوسن و همچنین انکلاوهای رسوبی میوسن، ظهور و عدم حضور برخی از فازهای کانی ها، خوردگی و عدم تعادل شیمیایی فنوکریست ها و همچنین بافت غربالی و آثار عدم اختلاط ماگمایی، از نشانه های وقوع آلایش ماگمایی در این سنگ ها هستند. براساس مطالعات ژئوشیمیایی، سنگ های ولکانیک منطقه مورد مطالعه دارایویژگی های شیمیایی 47.9%<sio2،15.2%?al2o3،mgo<7.1%،sr>225 ppm، sr/y>19.4،غنی شدگیاز عناصرlile و lreeوتهی شدگیاز عناصرhfseوhree (y<29.7 ppm وyb<2.3 ppm)هستند که با ویژگی هایسنگ های کالک آلکالن و متاآلومین مطابقت دارد. موقعیت آن ها در نمودارهای متمایزکننده محیط های تکتونیکی، نشاندهنده آن است که این سنگ ها در محیط های مرتبط با زون-های فرورانش حاشیه مخرب صفحات تشکیل شده اند.مطالعات ایزوتوپ های sr-nd-hf-pb نشان می دهند که واحدهای آتشفشانی مورد مطالعه دارای خصوصیات ایزوتوپی متفاوتی بوده، اما تقریباً تمامی آن ها اثراتی از مشارکت رسوبات تخریبی ورادیوژنیک (رسوبات ورقه فرورانش شده و یا به احتمال زیاد رسوبات و سنگ های تخریبی قاره ای) را نشان می دهند. این امر به خوبی از روی تغییرات ایزوتوپ 207pb/204pb و همچنین مقادیر منفی و متغییر ?nd و ?hf مشخص می باشد.به نظر می رسد که گنبدهای نوار آتش فشانی مشکان در اثرکشش های بعد از بسته شدن حوضه نئوتتیس سبزوار ایجاد شده و مرتبط با فرورانش و شکستگی پوسته اقیانوسی (slab break-off)نمی باشند. اثرات ایزوتوپی متفاوت و متغییرآن هامی تواند ناشی از آلایش متفاوت ماگمای سازنده ی این گنبدها با پوسته ی قاره ای ضخیم در این منطقه باشد.
فاطمه محمودیان هادی شفائی مقدم
توده گرانیتوئیدی کاشمر واقع در شمال شرقی ایران مرکزی، بخش بزرگی از کمربند ماگمایی شمال گسل درونه است که در سنگ های ولکانیکی ائوسن آغازین نفوذ کرده و با رخنمونی وسیع از پلوتون های i-type که عمدتاً دارای سنگ های فلسیک از نوع گرانیت و گرانودیوریت هستند. دایک های آپلیتی متعددی توده گرانیتوئیدی مذکور را قطع کرده اند و این گرانیتوئیدها دارای آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک هستند. بر اساس مطالعات پتروگرافی، ترکیب سنگ شناسی منطقه مورد مطالعه از گرانیت، آندزیت تا داسیت متغیر می باشد. تعیین سن به روش u-pb بر روی گرانیتوئیدها و دایک های آپلیتی همراه این مجموعه نشان دهنده سن تبلور 40 تا 41 میلیون سال می باشد. با توجه به ویژگی های ژئوشیمیایی (تهی شدگی tnt به همراه غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک نسبت به سنگین و ...)، سنگ های منطقه دارای سرشت کالک آلکالن و وابسته به کمان ماگمایی می باشند. تهی شدگی از عناصر nb, ti, ta و p و غنی شدگی از عناصر k و pb یک جایگاه کمان قاره ای مرتبط با فرورانش را برای آن ها پیشنهاد می کند و تهی شدگی از nb و ta و غنی شدگی از th و rb بیانگر پیدایش گرانیت ها در بالای زون فرورانش و آلایش با مواد پوسته ای می باشد. بر اساس نموارهای تمایز جایگاه تکتونیکی، نمونه های مورد مطالعه در محدوده کمان آتشفشانی مرتبط با فرورانش، حاشیه فعال قاره ای و جزء گرانیت های نوع i کالک آلکالن هستند.
مهسا مولانی هادی شفائی مقدم
افیولیت¬های پالئوزوئیک میانی – پسین که نمایانگر بقایایی از اقیانوس پالئوتتیس می¬باشند، در دو زون اصلی ایران: آق دربند (شامل دره انجیر و فریمان) – مشهد و رشت در شمال و شمال شرق، افیولیت¬های جندق – انارک در اطراف بلوک ایران مرکزی، گسترده شده¬اند. تعیین سن u-pb روی کانی زیرکن پلاژیوگرانیت و فرودیوریت، سن¬هایی با 380.6±3.7 میلیون سال و 382.9±3.7 میلیون سال، به ترتیب را نشان دادند که این سن¬ها، تقریبا 200 میلیون سال قدیمی¬تر از سن¬های بیواستراتیگرافی و ar-ar بر روی رادیولاریت¬ها و گابروهای نزدیک فریمان، هستند. پریدوتیت¬های گوشته¬ای دونین دره انجیر شامل کروم اسپینل پایین مشابه پریدوتیت¬های نوع morb می¬باشند. کلینوپیروکسن پریدوتیت¬ها نیز مقادیر بالایی از tio2، na2o و al2o3 را دارا می¬باشند که نمایانگر آن است که این پریدوتیت¬ها، پسماند حاصل از درجه ذوب بخشی پایین هستند. گابروهای دونین دره انجیر اثرات بونینیتی و کالک آلکالن دارند. دایک¬های بازالتی که گابروهای دره انجیر را قطع می¬کنند، اثرات کالک آلکالن را به نمایش گذاشتند. گدازه¬های اولترامافیک و گدازه¬های بالشی فریمان در nb تهی شدگی دارند، در حالی¬که گدازه¬های توده ای (بازالتی) شبه oib هستند. مقدارهای ?18ozircon روی فرودیوریت دونین دره انجیر (18ozircon~4.6±%3?) بسیار کمتر از مقادیر 5.2-5.4% که برای زیرکن¬های نوع morb پذیرفته شده، می¬باشد. در حالی¬که زیرکن¬های پلاژیوگرانیتی دونین ?18ozircon پایینی دارند (%5>) که این قضیه، بازتاب تشکیل پلاژیوگرانیت¬ها از طریق ذوب هیدروترمالی پوسته دگرسان شده، خواهد بود. در مقابل، مقادیر بالا و مثبت ?hf از زیرکن پلاژیوگرانیت¬ و فرودیوریت به ترتیب با میانگین (+14.9) و (+13.8) بر مشتق شدن آن¬ها از یک مخزن گوشته تهی شده، دلالت می¬کند. سنگ¬های ماگمایی آق دربند محدوده متنوعی از 87sr/86sr اولیه را نشان می¬دهند (0.70393-0.70912) که به احتمال زیاد ناشی از تقابل آن¬ها با آب دریا می¬باشد. ?nd سنگ¬های افیولیتی آق دربند به مقادیر بالا با (nd>10.3?) و مقادیر پایین با (nd<5.4?) تقسیم می¬شوند. این سنگ¬ها همچنین به وسیله 207pb/204pb رادیوژنیک بالا با محدوده 15.39-15.83 مشخص می¬گردند. مجموعه مافیک و اولترامافیک آق دربند احتمالا یک مجموعه افیولیتی نیست، با این حال نشانگر آن است که این بخش شکاف پالئوتتیس از پوسته اقیانوسی ، بالای سوپرا سابداکشن زون، در زمان دونین تا همگرایی بر¬افزایشی در زمان پرمین به¬وجود آمده است. افیولیت¬های پالئوزوئیک ایران با افیولیت¬های قفقاز و ترکیه در غرب و افغانستان، ترکمنستان و تبت در شرق، نمایانگر سری¬های دوسنی وابسته به حوضه-های حاشیه¬ای فعال وابسته به فرورانش از زمان اواخر دونین پیشین تا پرمین پسین، هستند.
معصومه جونیان هادی شفائی مقدم
رخنمون گرانیتوئیدهای فیض آباد به طول 100 کیلومتر در سمت جنوب افیولیت سبزوار (شمال شرق ایران) قرار دارد و شامل گرانودیوریت و تونالیت همراه با مونزوگرانیت، کوارتز مونزو دیوریت و دایک های آپلیتی می-باشد.گرانیتوئیدها به درون سنگ های ولکانیکی پتاسیم بالا ائوسن تحتانی تا میانی نفوذ کرده و به گرانیتوئیدهای شرقی و غربی تقسیم شده است. آمفیبول در این سنگ ها مگنزیو هورنبلند و بیوتیت که دارای tio2 بالایی است. گرانیتوئیدها دارای مقادیر بالائی از ,(4.54- 2.97) na2o sio2 ,(77-58) k2o (5.31-1.01) همچنین به لحاظ ترکیبی کالک آلکالن، نوع i هستند. بر اساس نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به کندریت و غنی شدگی lree و آنومالی منفی eu قابل تشخیص می باشد. آن ها متاآلومین تا پرآلومین و سنگ های گرانیتی قوس آتشفشانی آداکیتی نیستند. دو نمونه از گرانیت به روش اورانیم- سرب بر روی کانی زیرکن، سن مشابه بین 40تا 41 میلیون سال قبل را نشان می دهند. گرانیتوئیدهای فیض آباد انالیز کل سنگ آن ها €nd پایین (1.09- تا 2.27-)، مقدار €hf زیرکن ( 1.77- تا 7.19) که مشابه گرانیت و ارتوگنیس مربوط به زمان اواخر نئوپروتوزوئیک تا اوایل کامبرین ایران مرکزی هستند. زیرکن های 18o گرانیتوئیدهای فیض آباد بیشترین تغییرات آن ها در حدود (4.16 تا 8.73) که در محدوده گرانیت های نوع i است. گرانیتوئیدهای فیض آباد با توجه مقادیر hf زیرکن و سن ها مدل nd و hf سن نئوپروتوزوئیک پیشین با محدوده ی 500 تا 1000 میلیون سال نشان می دهند. مدل سازی ایزوتوپی 10 تا 20 درصد هضم پوسته تحتانی کادومین بوسیله مذاب های گوشته اولیه را با ترکیبات ایزوتوپی sr و nd می تواند توضیح داده شود. گرانیتوئیدهای فیض آباد و دیگر واحدهای سنگی ماگمایی ائوسن و الیگوسن در کمان ماگمایی ارومیه دختر تولید می شوند از هضم پوسته ایی بوسیله ی مذاب های گوشته ای تجمع یافته درون کشش بالای صفحه فرورانده شده اقیانوس نئوتتیس به زیر جنوب غربی اوراسیا می باشند. کشش های وابسته به فرورانش سبب فعالیت ماگماتیسم میانی ایران در زمان ائوسن- الیگوسن بوده که در ارتباط با شکل گیری هسته های پیچیده در مرکز ایران است.
اکرم رجب قیطاقی هادی شفائی مقدم
توده گرانیتوئیدی هزاردره، در استان سمنان، در 100 کیلومتری از جنوب شرق شاهرود و 30 کیلومتری از جنوب غرب بیارجمند واقع است. این توده در زون زمین ساختی ایران مرکزی و با روند کلی شمال شرق-جنوب غرب و موازی با گسل های اصلی ناحیه قرار دارد. سن توده پرکامبرین-نئوپروتروزوئیک می باشد. سنگ دربرگیرنده این توده را تناوبی از ماسه سنگ، کنگلومرا، شیل و مقدار کمی آهک تشکیل می دهد که این تناوب نشان دهنده سازند شمشک است. سنگ های این توده شدیدا خرد و میلونیتی شده اند، به طوری که در قسمت های جنوبی توده گرانیت های گنیسی ایجاد شده اند. در واقع این توده در زون برشی گسلی موازی با گسل طرود واقع شده است. سنگ های آذرین تشکیل دهنده توده عبارتند از : آلکالی فلدسپار گرانیت، گرانیت(مونزوگرانیت - سینوگرانیت)، گرانودیوریت، کوارتزدیوریت، گرانیت های گنیسی و میلونیتی و دایک های گرانیتی ومیکروگابرویی. بافت هیپیدیومورف گرانولار، پرتیتی، پویکیلیتی و میرمکیتی در سنگ های گرانیتوئیدی غالب می باشد. کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ های توده، کوارتز، پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار هستند و بیوتیت نیز کانی فرومنیزین آنها را تشکیل می دهد. تغییرات عناصر اصلی در مقابل sio2 وجود خاستگاه مشترک در فرآیند تفریق را مشخص می نماید. سنگ های این توده دارای ماهیت پرآلومین ضعیف و کالک آلکالن پتاسیم بالا بوده و به گرانیتوئید های نوع sبا منشأ گریوکی تعلق دارند. در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به کندریت و گوشته اولیه، عناصر ناسازگار سبک، غنی¬شدگی بیشتری نسبت به عناصر کمیاب سنگین نشان میدهند که این خصوصیت از ویژگی¬های بارز سنگ¬های کالکوآلکالن قوس آتشفشانی زونهای فرورانش حاشیه قارهای است. به طور کلی نمونه های مورد مطالعه در نمودارهای متمایزکننده محیط تکتونیکی در قلمرو گرانیتوییدهای قوس های آتشفشانی (vag)قرار می گیرند.
سمیه خراسانی قاسم قربانی
مجموعه آذرین پنج کوه در فاصله 58 کیلومتری جنوب شرق دامغان واقع شده است، که شامل. توده ی نفوذی با ترکیب پیروکسن سینیت و مونزونیت،بخشی ازنوارماگمایی ائوسن میانی تروداست که در سنگ های میزبان آتشفشانی – رسوبی نفوذ نموده است. بافت غالب در پیروکسن سینیت هیپیدیومورف گرانولار، پوئی کیلیتیک می باشد و پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار و کلینوپیروکسن فنوکریست های شاخص تشکیل دهنده ی این واحد سنگی هستند. در مونزونیت بافت غالب هیپیدیومورف گرانولار، پوئی کیلیتیک و در بعضی نمونه ها بافت پورفیری با خمیره ی میکرولیتیمشاهده می شود که کانی های اصلی تشکیل دهنده ی آن شامل مقدار تقریبا برابر پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار و کانی مافیک، پیروکسن می باشد. سنگ های آتشفشانی واجد بافت غالب پورفیریک با خمیره¬ی میکرولیتی جریانی هستند.کانی های اصلی آن ها شامل پلاژیوکلاز، آلکالی-فلدسپار،ارتوپیروکسن (انستاتیت)، کلینوپیروکسن (اوژیت) می باشند .بر پایه مطالعات الکترون مایکروپروب، ترکیب کلینوپیروکسن در پیروکسن سینیت ها و مونزونیت ها، از نوع دیوپسید و پلاژیوکلازها در مونزونیت ها از نوع آندزین و الیگوکلاز می باشند. بر پایه ی شیمی کانی کلینوپیروکسن نیز سری ماگمایی تمامی نمونه ها در قلمرو ساب آلکالن واقع می شوند در نمودارهای تعیین سری ماگمایی، نمونه های مورد مطالعه دارای ماهیت کالک آلکالن و شوشونیتی و نمونه های نفوذی متعلق به سری i را هستند. در نمودار تعیین درجه ی اشباع از آلومین نمونه های پلوتونیکی در محدوده ی متاآلومین واقع می شوند. دردیاگرام های عنکبوتی بهنجارشده نسبت به کندریت، عناصر نادر خاکی سبک (lree) نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین (hree) غنی شدگی نشان می دهند که شاخص سنگ های کالک آلکالن قوس آتشفشانی زون های فرورانش می باشند. همچنین در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به گوشته ی اولیه، غنی شدگی از عناصر u، cs، th، pb و sr و تهی شدگی از عناصر ti، p، nb و ta از ویژگی های بارز ماگماهای وابسته به فرورانش هستند. بر اساس داده های ایزوتوپی مانندεnd، i(87sr/86 sr)،hf ε و18o δ، نمونه های مورد مطالعه بر روی روند گوشته¬ای و به دور از مورب (morb) و در قلمرو زون های فرورانش قرار می گیرند. به طور کلی، داده های ژئوشیمی و ایزوتوپی بیانگر آن است که نمونه های مورد مطالعه دارای یک منشأ گوشته ای غنی شده دربالای محیط های فرورانش و با حداقل آلایش پوسته ای می باشند. .سن توده ی نفوذی مورد مطالعه 0.42± 49.21میلیون سال، بیانگر سن تبلور کانی زیرکن است که نشان می دهد توده نفوذی منطقه در زمان ائوسن میانی (لوتسین) متبلور شده است. بر اساس نمودارهای تکتونوماگمایی تمامی نمونه¬های پلوتونیکی و آتشفشانی در قلمرو کمان آتشفشانی قرار می گیرند.
محمد حیدری قاسم قربانی
منطق? فرومد در شمال غرب شهرستان سبزوار و در زون ساختاری حاشی? شمال شرقی ایران مرکزی واقع شده است. سکانس گوشته ای افیولیت فرومد مشتمل بر هارزبورژیت ها و لنز های دونیتی همراه با کرومیتیت ها می-باشد. هارزبورژیت ها از سازندگان اصلی سکانس گوشته ای است و علاوه بر آن حضور دونیت ها بصورت عدسی-های منظم توده ای تا نامنظم را می توان در آنها شاهد بود. علاوه بر واحد های مذکور، پیروکسنیت ها، پلاژیوگرانیت ها و واحدهای دیابازی از جمله دایک هایی هستند که سکانس گوشته ای افیولیت منطقه را قطع می کنند. سن بدست آمده از کانی زیرکن در پلاژیوگرانیت ها به روش u-pb معادل 72/0±32/99 میلیون سال را نشان می دهند. الیوین های موجود در پریدوتیت ها از نوع فورستریت با میزان متغیر 8/90 تا 3/97 درصد می باشند. ارتوپیروکسن ها از نوع انستاتیت و کلینوپیروکسن ها از نوع دیوپسید و اوژیت می باشند که با محدود? عدد منیزیم 90/0 تا 94/0 و اکسید تیتان پایین (حداکثر 07/0 درصد) در فشار های بالا مشخص شده و دارای منشأ گوشته ای تهی شده در یک محیط سوپراسابداکشن می باشند.
فاطمه محمدی خلفه لویی هادی شفائی مقدم
منطق? مورد مطالعه وسعتی در حدود 350 کیلومتر مربع را در بر می گیرد. در این وسعت برونزدهای پراکنده ای از سنگ های ولکانیکی با ترکیب پیروکسن-آندزیتی از فاصله حدوداً 16 کیلومتری شمال گسل درونه و از شمال غرب روستای فدیهه شروع و با یک روند شمال غربی جنوب شرقی تا حوالی تربت حیدریه ادامه دارند. منطقه مورد مطالعه در فاصله 36 کیلومتری شمال غربی شهرستان تربت حیدریه و 5 کیلومتر مانده به بخش بایگ در استان خراسان رضوی قراردارد. طول جغرافیایی این منطقه ?52 ?58 تا ?12 ?59 شرقی و عرض جغرافیایی آن ??16 ?35 تا ?26 ?35 شمالی می باشد واز سطح دریا 1600 متر ارتفاع دارد فاصله این منطقه از شهرستان تربت حیدریه 29 کیلومتر به خط مستقیم است. از لحاظ تقسیمات ساختاری زمین شناسی ایران، این منطقه در بخشی از واحد ساختاری ایران مرکزی محسوب شده و سنگ های آتشفشانی ائوسن را قطع نموده است. با توجه به مطالعات صحرایی، پتروگرافی و ژئوشیمیایی، سنگ های مورد مطالعه عمدتاً ترکیب پیروکسن-آندزیتی دارند. وجود بافت های غربالی به اشکال مختلف در پلاژیوکلازها مهترین ویژگی بافتی مشاهده شده در این سنگ ها بوده که می تواند در اثر افت فشار یا اختلاط و آلایش ماگمایی ایجاد شده باشند. اگر چه بافت های ویتروفیریک و گلومروپورفیری نیز مشاهده می شود. این سنگ ها دارای ماهیت کالک آلکالن پتاسیم بالا می باشند. دیاگرام های عنکبوتی عناصر کمیاب سنگ های ولکانیکی منطقه که نسبت به کندریت، مورب و گوشته به هنجار شده اند الگوی خاصی از این عناصر را نشان می دهند. در این الگو آنومالی منفی عناصری نظیر ta,ti و nb و مثبت cs, rb, sr, ba, th مشاهده می شود که نشان دهنده آنها با جایگاه زمین ساختی وابسته به فرورانش است. آنومالی منفی نیوبیوم در نمودارهای عنکبوتی، ناشی از آغشتگی و مخلوط شدن ماگما با مواد پوسته ای حین صعود و جایگزینی آن در مناطق فرورانش می باشد در دیاگرام های جایگاه تکتونیکی این سنگ ها در کمان آتشفشانی غنی شده و پس از برخورد (pa+ca) قرار دارند. نمودارهای جداکننده محیط زمین ساختی نیز جایگاه حاشیه فعال قاره را نشان می دهند. با توجه به شواهد ژئوشیمیایی و پتروگرافی و همچنین نبود کانی های آبدار، به ذوب بخشی اکلوژیت به عنوان یک فرضی? محتمل در تشکیل سنگ های منطقه می توان اشاره کرد.