نام پژوهشگر: زهرا نیکوصفت
سحر مجیدی موسی جاودانی
در اینکه در حیوانات هم احساس درد وجود دارد، شکی نیست و اخیراً گامهای بلندی برای تشخیص و درمان درد در حیوانات برداشته شده است. از آنجایی که دانش مدیریت و کنترل درد در پرندگان، علمی نوپاست، انجام مطالعات در این زمینه بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد. از طرفی انتخاب نوع داروی ضددرد و دوزهای مناسب آن برای گونه های مختلف، بسیار متفاوت است. یکی از قویترین انواع ضددردها داروهای مخدر هستند و تاکنون انواع مختلفی از آنها ساخته شده که استفاده از آنها در پزشکی و دامپزشکی دامنه وسیعی دارد. علاوه بر این به دلیل تفاوت هایی که از نظر بالینی و تابلوی خونی پرندگان نسبت به پستانداران وجود دارد و از یک طرف با توجه به مصرف بالای این داروها به عنوان ضددرد و از طرف دیگر فقدان اطلاعات کافی در مورد اثرات آنها در پرندگان، در این مطالعه اثرات بـالینی و هماتولوژیـک تزریق عضلانی سه داروی مخدر ترامادول، متادون و پتـیدین در کبوتر مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه بر روی تعداد 64 قطعه کبوتر بالغ از هر دو جنس انجام شد. کبوترها به 4 گروه مساوی تقسیم شده، در گروه اول ترامادول ( 4mg/kg )، در گروه دوم متادون ( 5mg/kg )، در گروه سوم پتدین (20mg/kg ) و در گروه چهارم (گروه شاهد) سرم فیزیولوژی استریل به صورت عضلانی تزریق گردید. قبل از تزریق و متعاقب آن در زمانهای 30، 60 و180 دقیقه پس از تزریق تعداد ضربان قلب و دمای کلوآکی اندازه گیری شد و به همراه علائم بالینی مشاهده شده و همچنین میزان پاسخ به تست درد ثبت شد. در هریک زمان های مذکور و در هر گروه، از 4 کبوتر خونگیری و فاکتورهای خونی شامل هماتوکریت، تعداد تام گلبولهای قرمز، مقدار هموگلوبین، تعداد تام گلبولهای سفید، نسبت هتروفیل به لنفوسیت، پروتئین تام، آلبومین، گلوبولین، نسبت آلبومین به گلوبولین، میزان قند خون، کورتیزول و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز، اندازه گیری شد، و داده ها مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. یافته های بالینی مرتبط با اثرات ضددردی این داروها درجات مختلفی از بیدردی و سرکوب استرس را در کبوترها نشان داد، ولی در مجموع و با توجه به یافته های بالینی و آزمایشگاهی، به نظر می رسد در کبوتر اثرات ضددردی و آرام بخشی داروی متادون نسبت به دو داروی دیگر بهتر بوده و می توان متادون را بعنوان یک ضددرد مناسب و موثر در کبوتر و شاید در سایر پرندگان پیشنهاد کرد.
صادق پرورش زهرا نیکوصفت
مقدمه و هدف: افزایش استرس اکسیداتیو و تغییر در ظرفیت آنتی اکسیدان ها از مهمترین عوامل در پاتوژنز و عوارض ناشی از دیابت، بر اندام ها و بافت های هدف از جمله بافت بیضه و فرآیند اسپرماتوژنز است. با توجه به این که درمان دیابت و کاهش عوارض ناشی از آن جزو اولویت های پژوهشی کشور است و از طرفی کاربرد داروهای گیاهی در علم پزشکی با استقبال عمومی مواجه است. بر آن شدیم که آثارسیر به طریق پیشگیرانه و درمانی، به عنوان یکاکسیدان طبیعی بر عوارض ناشی از دیابت در بافت بیضه مورد بررسی دقیق قرار دهیم. روش بررسی: 48 سر موش سوری نر نژاد nmryبه 6 گروه تقسیم بندی شدند؛ 1- گروه نرمال(n) که در سراسر دوره 60 روزه آب معمولی مصرف می کردند.2- گروه نرمال +سیر(n+g) که به مدت 60 روز آب سیر را به میزان 10-8درصد آب مصرفی روزانه دریافت می کردند. 3- گروه دیابتی (d) که در روز سی ام با تزریق آلوکسان منوهیدرات به میزان mg/kg150 به صورت داخل صفاقی دیابتی شده و در طول دوره آب معمولی دریافت می کردند.4- گروه دیابتی+سیر قبل(d+gb) که مدت سی روز قبل ازالقای دیابت آب سیر را به میزان 10-8درصد آب مصرفی روزانه در یافت و این رژیم را تا پایان دوره ادامه می دادند.5- گروه دیابتی +سیر بعد (d+ga) این گروه تا روز سی ام آب معمولی مصرف می کردند و در روز سی ام آلوکسان منوهیدرات با دوز mg/kg150، به آن ها تزریق شد و سه روز بعد با تأیید دیابتی شدن، آب سیر را به میزان مشابه با سایر گروه ها تا پایان دوره دریافت می کردند.6- گروه دیابتی+ انسولینی(d+i) این گروه بعد از القای دیابت و تأیید آن در روز سی ام دوره، سی روز باقی مانده را با انسولین به میزان u/kg1، تیمار شدند و در ضمن آب معمولی دریافت می کردند.و در پایان روز شصتم با استفاده از خون موش ها و تهیه برش های بافتی میزان هورمون های lh، fshو تستسوسترون ومالون دی آلدهید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و وضعیت مورفولوژیکی بافت بیضه و سلول های آن مورد بررسی دقیق قرار گرفت. نتایج: سیر به عنوان یک عامل آنتی اکسیدان قوی تأثیر قابل توجهی در افزایش آنتی اکسیدان ها، در کاهش اکسیدان ها، جلوگیری ازکاهش وزن بیضه، حجم بیضه، کاهش سلول های مراحل اسپرماتوژنز و هورمون های جنسی دارد و در حالت پیشگیرانه ترمیمی تقریباً نزدیک به حالت نرمال بر روند اسپرماتوژنز دارد. بحث و نتیجه گیری: پس با توجه به یافته های این تحقیق، نتیجه می گیریم که تجویز سیر در کاهش ترمیم اختلالات ناشی از دیابت بر بافت بیضه موثر است و مصرف پیشگیرانه ی آن نسبت به حالت درمانی کارایی معنا داری دارد.
فاطمه عباس آبادی موسی جاودانی
سویه 2 پاروویرس سگ¬سانان (cpv2) به عنوان عامل بالینی پاندمی بیماری در سگ¬ها در سراسر جهان و اسهال و استفراغ در سگ¬هایی با سن بالاتر از 6 هفته معرفی می¬گردد. این سویه به دلیل قرابت آنتی¬ژنیکی در بیان cdهای (cluster of differention molecule) سطح سلولی و تشابه پاسخ¬های ایمونولوژیک به عنوان یک مدل حیوانی ارزشمند در مقایسه با مدل¬های جوندگان در مطالعات پیوند آلوگرافت، انکولوژی، ژن-درمانی و نانوتکنولوژی مطرح شده است. این سویه تمایل قابل ملاحظه¬ای برای باند شدن با گیرنده ترانسفرین(trf) انسانی را داراست و در سلول سگ¬های مبتلا نیز بهcpv متصل می¬شود، که بدلیل القاء آپوپتوز در سلول¬های توموری بدون تکثیر و ایجاد واکنش سیتوپاتولوژیک قابل بیان در میزبان انسان، از اهمیت فوق¬العاده¬ای در طراحی داروهای شیمی درمانی برخوردار می¬باشد. در مطالعه حاضر سیتولوژی مغز استخوان با گرید آپوپتوزیس و بیان همبستگی آن با ژن p53، مارکر bcl2 ، cd34 و کاسپاز iii مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه بر روی تعداد 15 قلاده سگ مبتلا به پاروویروس از هر دو جنس انجام شد. نمونه¬های مغز استخوان پس از جمع¬آوری از لحاظ سیتولوژی و بیان ژن p53، مارکر bcl2 ، cd34 و کاسپاز iii بررسی گردیدند. در نهایت داده¬ها مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ایندکس m/e و گرید آپوپتوز در 13 نمونه مبتلا به پاروویروس به ترتیب 7/0 درصد و 48 درصد و در دو نمونه مبتلای دیگر به ترتیب 6/14 درصد و 16 درصد محاسبه شد. در حالی که این ایندکس در حیوانات گروه کنترل (عاری از پاروویروس)، 8/3 درصد مشخص شد. بررسی 15 نمونه از حیوانات پاروویروس مثبت متعاقب بررسی وجود هموفاگوسیت به صورت فاگوسیت شدن توسط ماکروفاژها و حضور هسته¬های فاقد سیتوپلاسم تایید شد. بررسی بیان ژن p53 و مارکر bcl2 در نمونه-های مبتلا به پاروویروس وقوع آپوپتوز را مستقل از این دو عامل نشان داد. ارزیابی مارکر cd34 و کاسپاز iii وجود همبستگی بین این دو مارکر و گرید آپوپتوز را به صورت مستقیم و بالا تایید نمود. iii
معصومه یزدانی رستم محمد هاشم نیا
دیابت ملیتوس یک بیماری رایج غدد درون ریز است که به عنوان یک گروه از بیماری های متابولیک توسط افزایش مزمن قند خون ناشی از نقص در ترشح انسولین، عمل انسولین و یا هر دو که منجر به اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروتئین می شود و خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی را افزایش می دهد، شناخته می شود. سبک زندگی بی تحرک، مصرف رژیم غذایی پر انرژی و چاقی از فاکتورهایی هستند که منجر به افزایش تعداد بیماران دیابتی می شوند. تعداد افراد مبتلا به دیابت در حال حاضر 258 میلیون نفر است که انتظار می رود به 430 میلیون در سال 2030 برسد. با توجه به شیوع بالای این بیماری در جوامع انسانی و درمان مشکل و گران-قیمت آن، استفاده از داروهای گیاهی که به طور متداول در جیره غذایی قابل استفاده باشند لازم و ضروری است. در پژوهش حاضر، اثرات مختلف عصاره های بادام کوهی و پسته کوهی بر میزان قند خون سرم و تغییرات هیستوپاتولوژیک پانکراس و کبد موش های دیابتی شده به روش تجربی توسط داروی استرپتوزتوسین مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور 50 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار به 5 گروه ده تایی تقسیم شدند. در 4 گروه القای دیابت با استفاده از داروی streptozotocin (60 mg/kg وزن بدن بصورت ip) صورت گرفت و گروه چهارم به عنوان کنترل منفی در نظر گرفته شد. گروه های اول، دوم و ترتیب عصاره های بادام کوهی و پسته کوهی و داروی گلی بن کلامید را با دوز 200 mg/kg بصورت روزانه و به مدت 20 روز دریافت کردند. در طول مدت آزمایش، گروه چهارم (کنترل مثبت) و گروه پنجم (کنترل منفی) با استفاده از غذای معمولی (پلت استاندارد) تغذیه شدند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که تجویز این دو عصاره باعث کاهش میزان قند خون در موش های دیابتی می شود اثر عصاره های بادام کوهی و پسته کوهی روی میزان گلوکز موش های دیابتی شده با داروی استرپتوزتوسین در مقایسه با موش های نرمال نشان داد که مصرف عصاره های بادام کوهی و پسته کوهی موجب کاهش قابل ملاحظه ای در میزان گلوکز خون می شود در حالی که قند خون در موش ها درمان نشده به طور قابل توجهی بالا بود. در مقایسه بین عصاره های پسته کوهی و بادام کوهی، پسته کوهی تاثیر بهتری داشت. بر اساس مطالعات پاتولوژیک، تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین باعث تغییرات نکروتیک شدید در جزایر لوزالمعده به ویژه در مرکز جزایر شده است. مقاطع بافتی پانکراس در موش های تحت درمان افزایش بازسازی سلول های بتا و افزایش در اندازه جزایر پانکراس را نشان داد. در بررسی مقاطع هستوپاتولوژیک کبد در گروه های کنترل، دیابتی و درمان، تفاوت قابل ملاحظه ایی مشاهده نگردید.
زهرا نظری پور حسین جوادی کیا
این تحقیق به منظور بررسی اثر مدت زمان ماندگاری بر برخی خواص شیمیایی، میکروبی و مکانیکی بافت گوشت سردست گوساله در سردخانه انجام شد. به این منظور از ناحیه سر دست چهار لاشه گوساله نر پرواری یک ساله سالم چهار نمونه گوشت- که قبلا به مدت 24 ساعت در سردخانه 2-4 درجه سانتیگراد پس از کشتار برای انجام تغییرات نگهداری شده بودند- برداشت کرده و هر نمونه به چهار قسمت دو کیلوگرمی تقسیم شدند. هر دسته چهار تایی برای هر نوبت زمانی در سردخانه با دمای 18- درجه سانتیگراد قرار داده شد. طول دوره نگهداری حداکثر سه نوبت زمانی(روزهای 15، 30، 45) بود. پس از هر نوبت زمانی یک سری چهار تایی از نمونه های بسته بندی شده به روش هوای ساکن از سردخانه خارج و پس از انجمادزدایی در دمای اتاق از لحاظ خواص مکانیکی، میکروبی و خواص کیفی و شیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند. زمانی که نمونه های گوشت از لاشه برداشت شد (روز اول) چهار نمونه(برداشت شده از هر یک از لاشه ها) به عنوان زمان صفر انتخاب و مورد آزمون های ذکر شده قرار گرفتند. خواص مکانیکی شامل نیروی مورد نیاز برای برش، انرژی مورد نیاز برای برش، مدول الاستیسیته برشی، نیروی مورد نیاز برای نفوذ، انرژی مورد نیاز برای نفوذ، مدول الاستیسیته نفوذی، خواص میکروبی شامل شمارش کلی باکتری های مزوفیل و ساکروفیل و همچنین خواص کیفی و شیمیایی شامل ph، درصد رطوبت و ماده خشک و چربی توتال بودند. علاوه بر اثر زمان (روز) تأثیر سرعت برش و نفوذ (300، 400 و 500 میلیمتر بر دقیقه) و زاویه برش(0، 15، 30 و 45 درجه) بر روی خواص مکانیکی مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل انجام شد. بعد از داده برداری، داده های تجربی به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری (spss) مورد آنالیز قرار گرفتند و خواص مکانیکی با استفاده از نرم افزار هوش مصنوعی (anfis) مدل شدند. بعد از انجام آزمایشات و آنالیز داده ها، نتایج تجزیه واریانس خواص شیمیایی و کیفی نشان داد که این بازه زمان نگهداری تأثیر معنی داری بر مقدار میانگین های درصد رطوبت، درصد ماده خشک، درصد چربی توتال و ph ندارد. تعداد باکتری های مزوفیل دارای اختلاف معنی داری با زمان نگهداری در سطح یک درصد بود نتایج حاصل از شمارش کلی باکتری های مزوفیل نشان داد که با افزایش روز های ماندگاری کاهش پیدا می کند. تعداد باکتری های ساکروفیل دارای اختلاف غیر معنی دار با زمان نگهداری بود. تغییرات نیروی مورد نیاز برای برش دارای رابطه معنی دار با زمان نگهداری و زاویه برش در سطح یک درصد و سرعت برش در سطح پنج درصد است. تغییرات انرژی مورد نیاز برای برش دارای رابطه معنی دار با زاویه در سطح یک درصد و سرعت در سطح پنج درصد می باشد. اثر متقابل زمان و زاویه و همچنین زمان و زاویه و سرعت در سطح پنج درصد بر تغییرات انرژی مورد نیاز برای برش معنی دار بود. تغییرات مدول الاستیسیته در عملیات برش دارای رابطه معنی داری با زمان نگهداری و زاویه در سطح یک درصد و سرعت در سطح پنج درصد می باشد. تغییرات نیروی مورد نیاز برای نفوذ دارای رابطه معنی داری با زمان نگهداری و سرعت در سطح یک درصد است. نتایج حاصل از مدل سازی داده های مکانیکی با استفاده از نرم افزار هوش مصنوعی (anfis)، نشان داد که مدل ها به طور کامل بر داده ها منطبق نبوده در نتیجه مقادیر ضریب تعیین پایین به دست آمد و بیشترین ضریب تعیین 99/0 و برای انرژی مورد نیاز در عملیات نفوذ و کمترین ضریب تعیین 33/0 برای انرژی مورد نیاز برای برش به دست آمد در نتیجه در مورد تحقیق صورت گرفته استفاده از نرم افزار هوش مصنوعی (anfis) نتیجه مطلوب را ارائه نداد.
سارا رضایی گوهرچقایی علی قشقایی
تومورهای پستانی یکی از رایج¬ترین نئوپلازی¬ها در سگ¬های ماده هستند. بیشتر تومورهای پستان در سگ و انسان دارای منشاء اپیتلیایی هستند، در نتیجه بخش عمده¬ای از این تومورها کارسینوما می¬باشند. بنابراین در تحقیقات، تومورهای پستانی سگ به¬عنوان مدل مقایسه-ای با نوع انسانی بکار می¬رود. تقریباً بیش از 50 درصد از تومورهای غدد پستانی بدخیم هستند و پتانسیل متاستاز پیدا کردن را دارند. روش¬های درمانی موثر با تشخیص سریع و دقیق دارای اهمیت اولیه در این تومورهاهستند. تکنیک آسپیراسیون با سوزن نازک در سیتولوژی، روشی جدید، غیر تهاجمی، اقتصادی و کاربردی است که می¬تواند نقش مهمی در تشخیص زود¬هنگام نئوپلازی¬ها ایفا کند. این روش در تشخیص تومورهای پستانی در انسان کاربرد زیادی دارد و امروزه کاربرد آن در دامپزشکی رو به افزایش است. در مطالعه حاضر نمونه¬های سیتولوژی و بافت¬شناسی استخراج شده از 15 قلاده سگ مبتلا به تومور پستانی بررسی شده و از نظر نوع تومور، شدت (گرید) تومور، اندیس اشکال میتوزی و بیان مارکرهای cd133 وki-67 مورد ارزیابی دقیق قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که همه تومورهای مورد مطالعه بدخیم و شامل کارسینوم ساده، کارسینوم کمپلکس، کارسینوم میکس، کارسینوم سالید و کومدوکارسینوم بودند.67/66 درصد تومورها درجه i،20 درصد درجه ii و33/13 درصد درجه iii تشخیص داده شدند. به دنبال آنالیز آماری نتایج، همبستگی مستقیم و زیادی بین فاکتور شاخص اشکال میتوزی با ki-67، cd133و درجه تومور دیده شد. همچنین مشخص شد که با افزایش تعداد میتوز در برخی تومورهای بدخیم با گرید بالا، مارکر cd133 بیان شده است. نتایج دال بر وجود همبستگی کامل ومثبت بین فاکتور cd133 با ki-67 با mfi بود. نتایج مطالعه حاضر نشان¬دهنده¬ی این موضوع هستند که می¬توان از فاکتورهای مذکور برای تعیین پیش¬آگهی تومور و درجه بدخیمی آن استفاده کرد. پیش¬بینی می¬گردد که استفاده از این فاکتورها در مطالعات پیش¬رو و ارزیابی تغییرات بدخیم در یک فرایند طولانی مدت بالینی مفید خواهد بود.
مارال بحیرایی فرید رضایی
تاکنون 250000 تا 500000 گونه¬ی گیاهی بر روی زمین شناسایی شده است. درصد نسبتاً کمی (یک تا ده درصد) از این گیاهان توسط انسان و حیوانات به عنوان غذا استفاده می¬شود، اما این امکان وجود دارد که تعداد بیشتری از گونه¬های گیاهی به عنوان دارو استفاده شوند. در طب سنتی کشور ما استفاده از گیاهان دارویی برای درمان بیماری¬های مختلف در حال گسترش است، اما اثرات ترکیبات فعال بیولوژیک برخی از گونه¬های گیاهی بر سلامت انسان همچنان ناشناخته باقی مانده است. از جمله گیاهانی که به طور گسترده در ایران و به ویژه در غرب کشور به صورت خودرو یافت می شوند و در طب سنتی نیز مورد استفاده قرار می¬گیرند، بادرنجبویه و ناخنک هستند. این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره¬های اتانولی بادرنجبویه و ناخنک بر سطوح سرمی اوره، کراتینین، آلبومین، کلسترول، تری¬گلسیرید، پروتئین تام، آنزیم¬هایast، alt، cpk، ldh و تغییرات هیستوپاتولوژیک کلیه و کبد انجام شد. 50 سر موش صحرایی نژاد sprague-dawley به پنج گروه مساوی تقسیم شدند. موش های گروه اول و دوم روزانه به میزان 600 و 1200 میلی¬گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره¬ی بادرنجبویه و موش های گروه سوم و چهارم روزانه به میزان 600 و 1200 میلی¬گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره¬ی ناخنک دریافت کردند. در طول مدت آزمایش، گروه پنجم با استفاده از غذای معمولی (پلت استاندارد) تغذیه شدند. پس از 30 روز موش¬ها را با اتر بی-هوش نموده و پس از باز کردن قفسه¬ی سینه، با استفاده از سوزن و سرنگ از قلب تمامی موش ها خونگیری به عمل آمد و بعد از سانقریفیوژ کردن خون هر موش و جدا کردن سرم، اندازه¬گیری فاکتورهای ldh، cpk، ast، alt، اوره، کراتینین، آلبومین، کلسترول، تری¬گلسیرید و پروتئین تام با استفاده از دستگاه اتوآنالیزور انجام شد. نمونه بافت¬های کبد و کلیه¬ی موش¬ها پس از تثبیت در فرمالین بافر 10 درصد و رنگ¬آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل داده¬ها از آزمون¬های آماری آنالیز واریانس یک¬طرفه و تست تعقیبی توکی در سطح معنی¬داری 05/0 p < استفاده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مصرف عصاره¬ی بادرنجبویه باعث افزایش سطوح سرمی ast، ldh، کراتین کیناز، اوره، کراتینین، کلسترول و تری¬گلیسیرید در مقایسه با گروه کنترل می¬شود که این میزان افزایش در مورد ldh معنی¬دار است (05/0> p). مصرف عصاره¬ی ناخنک باعث افزایش سطوح سرمی ast، alt، کراتین¬کیناز، کراتینین و کلسترول و تری¬گلیسیرید گردید، که این میزان افزایش در مقایسه با موش های گروه کنترل معنی¬دار نبودند (05/0<p ). سطوح سرمی آلبومین و پروتئین تام در هر 4 گروه درمانی کاهش پیدا کردند. تغییرات ایجاد شده در پارامترهای ذکر شده وابسته به دوز نبودند. تغییرات هیستوپاتولوژی کبد و کلیه در گروه دریافت¬کننده¬ی گیاه بادرنجبویه آسیب¬های خفیف، متوسط و شدیدی را نشان دادند. مهمترین یافته¬های هیستوپاتولوژیک کبدی عبارت بودند از: دژنراسیون هپاتوسیت¬ها، پرخونی و اتساع سینوزوئیدها، اتساع و بزرگ شدن ناحیه¬ی پورتال، پرولیفراسیون مجاری صفراوی، تراوش سلول تک هسته¬ای در اطراف ناحیه¬ی پورتال، هپاتوسیت¬های پلئو¬مورفیک و هیپرپلازی مجاری صفراوی. مهمترین ضایعات کلیوی شامل دژنراسیون سلول اپیتلیال توبولار، نکروز سلول اپیتلیال توبولار و آتروفی توبول¬ها و گلومرول¬ها بودند. به طورکلی شدت ضایعات در گروه¬های دریافت¬کننده¬ی عصاره¬ی بادرنجبویه و ناخنک دوز بالا بیشتر بود. نتایج آزمایشات آنزیمی و تغییرات هیستوپاتولوژیک کبد و کلیه نشان داد که عصاره¬های بادرنجبویه و ناخنک در مقادیر بالا باعث آسیب¬های کبدی و کلیوی در موش¬ها می شود؛ لذا باید از مصرف میزان بالای این گیاهان اجتناب نمود.
محسن سلگی پیمان رحیمی فیلی
اسپرم¬زایی، فرآیندی بسیار پیچیده و تنظیم شده است که طی آن، سلول¬های زایای بنیادی، به اسپرماتوزوآ تبدیل می-شوند. این سلول¬های بنیادی که سلول¬های بنیادی اسپرماتوگونی نامیده می¬شوند، طی سال¬های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته¬اند. این سلول¬ها در تولید و تکثیر حیوانات تراریخته، همچنین در بهبود بازده تولید مثلی گله¬های گاو و گوسفند و... اهمیت دارند. هدف از این مطالعه تأثیر فاکتور رشد شبه انسولین-1 بر تکثیر سلول-های بنیادی اسپرماتوگونی بره در محیط آزمایشگاه بود. جداسازی سلول¬های اسپرماتوگونی از بیضه گوسفند نابالغ به روش هضم دو مرحله¬ای انجام شد. سلول¬های اسپرماتوگونی در محیط کشت dmem کشت داده شد و به تیمارهای 1، 2 و 3 به ترتیب 10، 4 و 100 نانوگرم بر میلی¬لیتر فاکتور رشد شبه انسولین افزوده شد و به گروه شاهد فاکتور رشد شبه انسولین افزوده نشد. ارزیابی و شمارش کلونی¬ها در روزهای 4، 7 و 10 پس از کشت انجام شد. برای شناسایی سلول¬های اسپرماتوگونی از رنگ¬آمیزی ایمونوسیتوشیمی علیه آنتی¬ژن pgp9.5 انجام شد. داده¬ها با آزمون آماری one way anova و آزمون تکمیلی دانکن و tukey آنالیز شدند. در این بررسی مشاهده شد که، تعداد کلونی¬های سلول¬های اسپرماتوگونی در تیمار 2 نسبت به تیمار 1 و گروه شاهد، در روزهای 4، 7 و 10 کشت، به طور معنی داری (p<0.05) بیشتر بود. همچنین تعداد کلونی¬های تیمار 3 در روز¬های 4، 7 و 10 نسبت به هر سه گروه قبلی به طور معنی¬داری (p<0.05) بیشتر بود. مساحت کلونی¬های تیمار 3 در روز 10 نسبت به دیگر گروه¬ها به طور معنی¬داری (p<0.05) بیشتر بود. همچنین مساحت کلونی¬های تیمار3 در روز 7 و تیمار2 در روز 10 با دیگر گروه¬ها اختلاف معنی¬داری(p<0.05) داشت. سلول¬های بنیادی اسپرماتوگونی آنتی¬ژن pgp9.5 را بیان کردند. بنابراین برای کشت سلول¬های بنیادی اسپرماتوگونی در شرایط آزمایشگاه، افزودن فاکتور رشد شبه انسولین-1 با مقدار 100 نانوگرم بر میلی¬لیتر پیشنهاد می¬شود.
سجاد ضرغامی پیمان رحیمی فیلی
سلول های بنیادی اسپرماتوگونی دارای قدرت خودنوزایی و انتقال ژن به نسل بعدی هستند. جهت نگهداری و ذخیره سازی طولانی مدت این سلول ها از تکنیک انجماد استفاده می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر غلظت های مختلف fbs (10 و 20 درصد) و سطوح مختلف سوکروز (07/0، 14/0 و 21/0 مول) روی درصد حیات sscs بره قبل از انجماد و متعاقب یخ گشایی بود. بیضه ی بره های با سنین کمتر از 3 ماه از کشتارگاه تهیه و متعاقب جداسازی و خالص سازی سلول های اسپرماتوگونی به ترتیب با روش های هضم آنزیمی دو مرحله ای و حذف تمایزی، درصد حیات این سلول ها ارزیابی شد. جهت انجماد از محیط پایه dmso ( غلظت 10% ) استفاده شد و sscs به شش گروه آزمایشی تقسیم بندی شدند.
سهیلا نجفی مراد رحیمی
اشریشیا کلی، یکیازمهم ترین اعضای خانواده انتروباکتریاسهو جزء فلور طبیعی روده پستانداران و پرندگان محسوب می شود. برخی از سویه های این باکتری قادرند که در انسان و حیوانات، عفونت های گوناگون گوارشی و غیرگوارشی مختلفی ایجاد نمایند.طیف وسیعی از عفونت های غیرگوارشی در انسان و حیوانات به وسیله سویه های اشریشیا کلی خارج روده ای (expec) ایجاد می شوند. از آن جمله می-توان به سویه های اشریشیا کلی پاتوژنیک پرندگان (عامل کلی باسیلوز در طیور) و اشریشیا کلی یوروپاتوژنیک (عامل عفونت ادراری در انسان) اشاره نمود. سویه های اشریشیا کلی پاتوژنیک پرندگان و اشریشیا کلی یوروپاتوژنیک انسان، به واسطه وجود برخی ژن های کدکننده عوامل حدت، بیماری زایی زیادی دارند. اخیراً مطالعاتمختلف نشانداده-اندکهبین ژن های کدکننده عوامل حدت این سویه ها، بهلحاظ ژنوتیپی اشتراکاتقابل توجهیوجوددارد. لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه حضور 5 ژن کدکننده عوامل حدتsfa (s-fimbrial adhesin)،papg ii (pyelonephritis-associated pili)،omp t (outer membrane protein)،iuta (iron-limited urinary tract) وiss(increased serum survival)، در سویه های اشریشیا کلی پاتوژنیک پرندگان واشریشیا کلی یوروپاتوژنیک انسان، و هم چنین بررسی فرضیه نقش کلی-باسیل های جداشده از طیور به عنوان یک منبع مناسب جهت بروز عفونت ادراری در انسان انجام گرفت.
سمیه ربانی عبدالعلی چاله چاله
در این پایان نامه به بررسی تغییرات فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی خون و تغییرات اسمیر خونی در گاوهای بومی مبتلا به تیلریوز در سطح استان کرمانشاه پرداخته شده است و مشاهده شده است که باتوجه به درجه پارازیتمی در گاوان بیمار فراوانی علایم شدید تر بیماری همچون تغییر رنگ مخاطات و علایم درگیری چشمی افزایش پیدا کرده و در اسمیر خونی هم پلی کرومازی شدید تر دیده شده است و همچنین تعدادی از شواهد افزایش فعالیت جبرانی کم خونی، توسط مغز استخوان در اسمیر خونی مشاهده شده است.در کل تلاش شده است تا روشی راحت تر و قابل دسترس تر جهت تشخیص گاوان مبتلا به تیلریوز با درجه پارازیتمی کم ترکه علایم بالینی بسیار خفیفی دارند ارائه شود.
عطااله زندی پیمان رحیمی فیلی
سلول های بنیادی اسپرماتوگونی، سلول های زایای تمایزنیافته ای هستند که با حفظ تعادل بین خودنوسازی و تمایز سبب حفظ اسپرماتوژنز در طول حیات موجود پس از بلوغ می شوند. هدف از انجام این مطالعه جداسازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و بررسی تاثیر غلظت های مختلف تستوسترون روی کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی می باشد.
روژین بهرامی یاسر شهبازی
در طی بهمنماه سال 1392 و مرداد ماه سال 1393 در مجموع تعداد 358 نمونه فرآورده لبنی سنتی و 160 نمونه جیره مصرفی دام از مناطق روستایی استان های کرمانشاه، همدان، ایلام و سنندج جمع آوری شد. نمونههای فرآوردههای لبنی شامل 64 نمونه شیر گاو، 52 نمونه شیر گوسفند، 56 نمونه شیر بز، 40 نمونه پنیر، 42 نمونه ماست، 44 نمونه دوغ، 40 نمونه کشک و 20 نمونه ترخینه بودند. از هر کدام از منازل روستایی4 نمونه 200 گرمی ذخیره خوراک دام (از هر کدام از نمونههای یونجه خشک، جو، کاه و ذرت سیلوشده 40 نمونه) جمعآوری شد. به منظور اندازهگیری میزان آفلاتوکسین m1 در نمونههای شیر و فرآوردههای لبنی از روش الایزا و به منظور تعیین میزان آفلاتوکسین b1، b2، g1 و g2 در خوراک دام از روش hplc-fld استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد در مجموع 5/82%، 37/69%، 12/43% و 6/39% از نمونههای خوراک دام جمعآوری شده از چهار استان غربی کشور (کرمانشاه، همدان، ایلام و کردستان) آلوده به آفلاتوکسینb1، b2، g1 و g2 میباشند. میانگین غلظت آفلاتوکسین b1 در 5/65% (40/26) و 10% (40/4) از نمونههای ذرت سیلوشده و جو بالاتر از حد مجاز بود.
کسری دیانت مراد رحیمی
کوکسیدیوز بیماری انگلی ناشی از یک انگل تک یاخته ای از جنس ایمریا است (larry et al., 2008)، که با آسیب رساندن به بافت روده، دریافت غذا و جذب مواد غذایی را کاهش داده و همچنین احتمال ابتلا به عفونت های ثانویه را افزایش می دهد (morris et al., 2007; cooper and songer, 2009). این بیماری مهم ترین و متداول ترین بیماری انگلی طیور صنعتی در سراسر جهان بوده که خسارات اقتصادی آن در مزارع پرورش طیور دائمی است. زیان ناشی از تلفات، کاهش میزان تولید، افزایش ضریب تبدیل غذایی، کاهش رشد و عملکرد گله در اشکال بالینی و تحت بالینی کوکسیدیوز از جمله این موارد به شمار می آیند (bedrnik et al., 1989; bushell et al., 1992). با وجود استفاده از پیشگیری دارویی در مدیریت کوکسیدیوز، این بیماری هنوز یک مشکل معمول در صنعت طیور است (hayat and hayat, 1983; siddique et al.,1987). این بیماری در هر سن و موقعیتی ممکن است طیور را آلوده سازد، ولی در طیور گوشتی عمدتاٌ در چند هفته اول پرورش تلفات زیادی را به وجود می آورد. کوکسیدیوز مهمترین بیماری انگلی طیور در سرتاسر جهان است که سالیانه باعث وارد آمدن بیش از 800 میلیون دلار خسارات به واحدهای صنعتی می شود (williams, 1998) و توسعه صنعت مرغداری نوین تا حد زیادی وابسته به پیشگیری دارویی و واکسن برای کنترل کوکسیدیوز می باشد (williams, 2002; allen and fetterer, 2002). برای جلوگیری از کوکسیدیوز داروهای متعددی ساخته شده و مورد استفاده قرار می گیرند که ممکن است بر روی سیستم ایمنی، فاکتورهای خونی و عملکرد پرنده تاثیر داشته باشند. در تحقیقی که توسط rizviوanjum در سال 2000 انجام شد تاثیر سالینومایسین بر روی سیستم ایمنی ماکیان گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان دادکه سالینوماسین با تاثیر بر سلول های b، سیستم ایمنی را در برابر بیماری نیوکاسل تضعیف و دوزهای بالای آن ایمنی هومورال را علیه سلول های قرمز خون گوسفند (sheep red blood cells or srbc) سرکوب می کند (rizvi and anjum, 2000). shalaby و همکاران درسال 1993 تاثیر سالینومایسین را بر روی ایمنی طیور بررسی کردند. دوز توصیه شده هیچ گونه تاثیری بر سیستم ایمنی نداشت؛ اما دو برابر شدن دوز باعث سرکوب شدید سیستم ایمنی و کاهش تیتر آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل شد (shalaby et al., 1993). با توجه به گسترش صنعت مرغداری و تولید و استفاده روزافزون از کوکسیدیواستات های متعدد، در این کار تحقیقی، طبق اطلاعات موجود، برای اولین بار و به طور همزمان، تأثیر متداول ترین کوکسیدیواستات های مورد استفاده در صنعت پرورش طیور در ایران، بر روی سیستم ایمنی، هماتولوژی، پارامترهای بیوشیمایی خون و عملکرد ماکیان گوشتی مورد بررسی قرار می گیرد.
زهرا نیکوصفت فلور خورشاهی
چکیده ندارد.
زهرا نیکوصفت فردوس جمشیدی رودباری
چکیده ندارد.