نام پژوهشگر: جبرائیل رزمجو
مائده محمدی گورجی جبرائیل رزمجو
در این مطالعه اثر ورمی کمپوست و رقم خیار (cucumis sativus l.) روی رشد جمعیت و پارامترهای جدول زندگی شته ی جالیز a. gossypii glover بررسی شد. در آزمایش اول دو رقم خیار (رویال و استورم) و پنج ترکیب ورمی کمپوست:خاک شامل 100:0، 90:10، 80:20، 70:30، 50:50 درصد (حجمی/حجمی) مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان در اتاقک رشد و در دمای 1±25، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. تعداد شته ها در 3، 5، 7، 9، 12، 15، 18 و 21 روز پس از آلودگی نشاها به شته ها شمارش شدند. در همه ی ترکیبات ورمی کمپوست:خاک، تعداد شته ها کمتر از تیمار خاک بدون ورمی کمپوست بود. بیشترین و کمترین تعداد شته ها در تیمار شاهد رقم رویال و به ترتیب در نسبت های 30 و 50 درصد ورمی کمپوست رقم استورم به دست آمد. در آزمایش دوم، اثر رقم خیار ورمی کمپوست روی پارامترهای جدول زندگی شته ی جالیز، در سه ترکیب شامل 100:0 (شاهد)، 80:20 و70:30 درصد ورمی کمپوست:خاک بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، نرخ ذاتی افزایش رشد این آفت در رقم استورم نسبت به رقم رویال در همه ی تیمارهای ورمی کمپوست پایین بود. کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0)، 8/57 (پوره/ ماده/ نسل) و نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برابر 204/0 (ماده/ ماده/ روز) در تیمار 30 درصد ورمی کمپوست و روی رقم استورم به دست آمد. بنابراین، تیمار 70:30 درصد ورمی کمپوست و خاک، ترکیبی مناسب از این ترکیب برای کاهش جمعیت شته ی جالیز می باشد.
ضحی سادات فخرطه علی اصغر فتحی
سوسک کلرادوی سیب زمینی، leptinotarsa decemlineata (say) (coleoptera: chrysomelidae) ، آفت مهم سیب زمینی، solanum tuberosum l.، در منطقه اردبیل است. در این تحقیق تاثیر کشت کلزا (رقم بهاره rgsoo3) در حاشیه مزارع سیب زمینی در تراکم جمعیت سوسک کلرادوی سیب زمینی در خراسان شمالی مطالعه شد. نتایج حاصله نشان داد که جمعیت لاروها و نیز جمعیت مراحل تغذیه کننده سوسک کلرادو (لارو + حشرات بالغ) به طور معنی داری در مزارع سیب زمینی دارای کشت کلزا در حاشیه در مقایسه با مزارع فاقد کشت کلزا در حاشیه به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین در این تحقیق پارامترهای جدول زندگی سوسک کلرادوی پرورش یافته روی هفت رقم سیب زمینی شامل agria، aozonia، diamant، kasmus، kondor، moren و savalan در دمای 2 ± 25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5 ± 55 درصد و 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی مطالعه شد. در مطالعه جدول زندگی، بیشترین طول دوره نشوونمای لاروی روی ساوالان و کوتاه ترین آن روی رقم آگریا و کندر مشاهده گردید. کمترین درصد بقای لاروی روی ساوالان و بیشترین آن روی آگریا و آئوزونیا دربین هفت رقم مورد مطالعه مشاهده شد. طول دوره تخمگذاری ماده های پرورش یافته روی ساوالان و دیامانت به طور معنی داری کوتاه تر از کندر، آئوزونیا، مورن، آگریا و کاسموس بود. بیشترین باروری ماده های سوسک کلرادو روی آگریا، کندر و آئوزونیا و کمترین آن روی ساوالان و دیامانت در بین هفت رقم مورد مطالعه مشاهده گردید. نرخ ذاتی افزایش طبیعی (rm)، نرخ خالص تولیدمثل (r0) و طول دوره نسلی (t) به ترتیب 0/077، 101/95 و 59/57 روز روی آگریا؛ 0/082، 125/81 و 58/80 روز روی آئوزونیا؛ 0/074، 88/29 و 59/95 روز روی دیامانت؛ 0/061، 48/26 و 62/87 روز روی کاسموس؛ 0/08، 123/48 و 60/01 روز روی کندر؛ 0/065، 64/5 و 63/96 روز روی مورن و 0/054، 45/19 و 69/36 روز روی ساوالان محاسبه گردید. برآورد شاخص میانگین رشد نسبی حشرات کامل ماده تازه ظاهر شده روی هفت رقم سیب زمینی نشان داد که کمترین شاخص میانگین رشد نسبی روی رقم ساوالان مشاهده گردید. بر اساس نتایج حاصله می توان نتیجه گیری کرد که ساوالان نامطلوب ترین رقم برای سوسک کلرادوی سیب زمینی می باشد.
مریم صداقتی علی اصغر فتحی
شته سبز هلو،myzus persicae ، یکی از آفات کلزا در اکثر نقاط کشور می باشد. در این تحقیق مقاومت 19 رقم کلزای تولید شده توسط موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج نسبت به شته سبز هلو در سال 1387 در شرایط مزرعه ای و گلخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. در شرایط مزرعه ای با آلودگی طبیعی، تعداد شته به ازای هر برگ کلزا به عنوان شاخص مقایسه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که از نظر میزان آلودگی به شته بین ارقام مورد بررسی اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. ارقام اوپرا و زرفام به ترتیب کمترین و بیشترین تعداد شته به ازای هر برگ را دارا بودند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش های مزرعه ای پنج رقم مقاوم به شته و با عملکرد بالا به همراه زرفام (که بیشترین تعداد شته بر برگ را داشت) به عنوان شاهد جهت مطالعات گلخانه ای انتخاب شدند. آزمایش های آنتی زنوز در گلخانه از طریق شمارش تعداد شته کامل جلب شده روی هر رقم انجام شد و نتایج نشان داد که بین ارقام مورد بررسی از نظر تعداد شته های جلب شده اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. بیشترین و کمترین تعداد شته به ترتیب به ارقام زرفام و الیت جلب شده بود. در مقایسه ارقام از نظر وجود آنتی بیوز از شاخص پارامتر های رشد جمعیت استفاده شد. نتایج حاصل از آزمایش های آنتی بیوز نشان داد که ارقام مختلف کلزا تاثیر متفاوتی روی زیست شناسی و ویژگی های زیستی شته سبز هلو دارند. طولانی ترین مدت زمان نشوونما (8/67 روز)، کمترین میزان باروری (15/40 پوره/ماده) و کمترین نرخ تولید مثل روزانه (2/53 پوره) روی رقم اوپرا به دست آمد. در بین شش رقم کلزای مورد آزمایش بیشترین و کمترین میزان نرخ ذاتی افزایش طبیعی جمعیت به ترتیب روی رقم زرفام (0/307=rm) و رقم اوپرا (0/193=rm) بدست آمد. در ارقام آزمایشی، میانگین مدت زمان یک نسل (t) 11/70 تا 13/05 روز، نرخ ناخالص تولید مثل (grr) 20/85 تا 48/68 ماده/ماده/نسل، نرخ خالص تولید مثل (r0) 9/62 تا 42/58 ماده/ماده/نسل، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) 21/1 تا 1/35، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) 2/25 تا 3/58 روز، نرخ ذاتی تولد (b) 0/25 تا 0/32 و نرخ ذاتی مرگ ومیر (d) 0/001 تا 0/06 متغیر بود. نتیجه این تحقیق نشان داد که از بین ارقام کلزای مورد مطالعه رقم اوپرا نسبت به شته سبز هلو تا حدودی مقاوم بوده و رقم زرفام از همه حساس تر است.
مهدیه بذرافشان جبرائیل رزمجو
در این تحقیق تغییرات جمعیت و زیست شناسی شپشک توت با نام علمی p. pentagona در شرایط مزرعه ای و روی دو میزبان هلو و کیوی مورد بررسی قرار گرفت. طبق این مطالعه، شپشک توت روی هر دو میزبان دارای سه نسل بوده و زمستان را به صورت ماده ی بارور سپری می کند. اوج تراکم آفت روی میزبان هلو در نسل اول و اواخر اردیبهشت ماه و روی میزبان کیوی در نسل سوم و اواسط شهریور ماه بود. همچنین طول دوره یک نسل حشره و باروری آن روی میزبان های هلو، کیوی و توت سفید تحقیق شد. حشره ماده طولانی ترین دوره نشو نما را روی میزبان هلو و کوتاه ترین طول دوره نشو و نما را روی میزبان کیوی داشته است. باروری شپشک روی میزبان های مختلف دارای اختلاف معنی دار بود و بالاترین نرخ باروری را روی میزبان هلو داشت. همچنین زنبور پارازیتوئید prospaltella berlesei و کفشدوزک chilocorus bipustulatus به عنوان مهم ترین دشمنان طبیعی آفت در دو باغ هلو و کیوی شناسایی شدند. میزان پارازیتیسم زنبور فوق در باغ کیوی و نیز جمعیت کفشدوزک در باغ هلو بیشتر از باغ دیگر بود و با افزایش درصد پارازیتیسم و همین طور جمعیت شکارگر، جمعیت آفت کاهش یافت.
رویا نصیریان بهرام ناصری
تخم و لارو شبپرهی هندی، plodia interpunctellaبرای پرورش انبوه پارازیتوئیدها و شکارگرها استفاده میشود. شاخصهای تغذیهای، فعالیت آنزیمهای پروتئاز و آلفا-آمیلاز و برخی پارامترهای بیولوژیکی شبپرهی هندی روی سبوس ارقام مختلف گندم (بککراس روشن، خوشهپیشگام، خشکی لاین 9، ارگ، الوند، پیشتاز، ws-89-2، سپاهان و بم( در قالب رژیم غذایی مصنوعی، تحت شرایط آزمایشگاهی ( دمای 1 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مطالعه شد. نتایج حاصل از شاخص های تغذیه ای نشان داد که شاخص بازدهی تبدیل غذای خورده شده (eci) روی رقم بککراس روشن بیشترین (8/48 ± 98/79 درصد) و روی رقم پیشتاز کمترین (9/66 ± 64/56 درصد) در مقایسه با سایر ارقام بود. همچنین شاخص مصرف نسبی (rcr) و شاخص رشد نسبی(rgr) روی رقم خوشه پیشگام بیشترین ( به ترتیب 0/051± 230 /0 و 0/029 ± 0/191 میلیگرم/میلیگرم/روز) تعیین شد. بیشترین و کمترین فعالیت پروتئولیتیک کل در اسیدیته ی بهینه، به ترتیب در لارو های تغذیه شده با غذای مصنوعی تهیه شده با سبوس رقم بک کراس روشن ( u/mg 0/16 ± 1/19) و بم ( u/mg0/08 ± 0/24) بود. بیشترین فعالیت آمیلاز در اسیدیته ی بهینه، روی رقم بککراس روشن (mu/mg 0/02 ± 0/85) و کمترین روی رقم سپاهان ( mu/mg0/06 ±0/36) مشاهده شد. همچنین، بالاترین میزان باروری روزانه و کل روی رقم بککراس روشن (0/93 ± 37/6 و 1/61 ± 177/3 تخم، به ترتیب) مشاهده شد. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف گندم مورد آزمایش، رقم بککراس روشن مناسبترین رقم برای پرورش p. interpunctella به عنوان میزبان جایگزین برای بهینهسازی تولید انبوه دشمنان طبیعی میباشد.
زهرا گل پرور بهرام ناصری
کرم غوزه ی پنبهhelicoverpa armigera (hübner) ، یکی از مهم ترین آفات اقتصادی محصولات مختلف کشاورزی با گستره ی جغرافیایی وسیع میباشد. تأثیر رقمهای مختلف لوبیا از جمله لوبیا سفید (رقمهای پاک، دانشکده و شکوفا)، لوبیا چیتی (رقم تلاش) و لوبیا قرمز (رقمهای اختر، صیاد و ناز) روی پارامترهای زیستی armigera .h تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±25 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) و فعالیت برخی از آنزیمهای گوارشی لاروهای سن چهارم و پنجم این آفت تحت شرایط مزرعهای مطالعه شد. طبق نتایج به دست آمده، طولانی ترین دوره ی لاروی و دوره ی رشدی قبل از بلوغ armigera .h روی رقم اختر (به ترتیب 83/3±83/19 و 90/0±58/37 روز) و کوتاه ترین این دوره ها روی به رقم پاک (به ترتیب 32/0±13/14 و 42/0±81/31 روز) بود. بیشترین باروری روزانه روی رقم ناز (3/11±82/126 تخم) و کم ترین میزان آن روی رقم دانشکده (42/7±33/88 تخم) بود. کمترین و بیشترین نرخ خالص تولیدمثل (r0) کرم غوزهی پنبه به ترتیب روی رقم اختر (6/15±5/93 ماده/ماده/نسل) و رقم تلاش (143±5/585 ماده/ماده/نسل) مشاهده شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) کمترین مقدار را روی رقم اختر (به ترتیب 007/0±115/0 و 008/0±12/1 بر روز) و بیشترین مقادیر را روی رقم تلاش (به ترتیب 007/0±173/0 و 009/0±19/1 بر روز) داشت. طولانی ترین زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) روی رقم اختر (43/0±98/5 روز) بود. میانگین مدت زمان یک نسل (t) روی ارقام مختلف از 43/0±92/36 تا 43/1±92/44 روز متفاوت بود به طوری که کوتاه ترین آن روی رقم تلاش و طولانی ترین آن روی رقم دانشکده بود. کمترین فعالیت آمیلولیتکی لاروهای سن چهارم و پنجم h. armigera روی برگ رقم ناز (بهترتیب 029/0±205/0 و mu/mg 009/0±238/0) بود. لاروهای سن چهارم و پنجم پرورش یافته روی غلاف رقم تلاش کمترین فعالیت آمیلولیتیکی را (بهترتیب 054/0±326/0 و mu/mg 150/0±219/0) نشان دادند. کمترین فعالیت پروتئولیتیکی لاروهای سن چهارم و پنجم h. armigera بهترتیب روی برگ ارقام اختر و ناز (بهترتیب 005/0±104/0 و u/mg 347/0±666/0) و غلاف رقم اختر (بهترتیب 033/0±612/1 و u/mg 267/0±260/2) بود. نتایج نشان داد که رقم اختر میزبان نامناسبی برای تغذیهی armigera h. بود.
حوا رئوفی جبرائیل رزمجو
شته¬ی سبزگندم، sitobion avenae (f.)، به¬عنوان یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به¬ویژه گندم و یکی از عوامل مهم انتقال ویروس کوتولگی زرد جو می¬باشد. برای کنترل این آفت استفاده از ارقام مقاوم می تواند مفید و موثر باشد. لذا در این تحقیق امکان وجود مقاومت در لاین¬های مختلف گندم در مرحله¬ی 2 تا 3 برگی گندم در اتاقک رشد(دمای 1±25 درجه¬ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره¬ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی) از طریق بررسی آنتی¬زنوز، آنتی¬بیوز و تحمل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت اولیه¬ی شته¬ی مورد بررسی از مزارع گندم اطراف اردبیل در سال 1391 تهیه شد. ابتدا آزمایش غربال¬سازی انجام گرفت و تعداد 20 لاین گندم برای ارزیابی مقاومت و حساسیت آنها نسبت به شته¬ی سبزگندم آلوده¬سازی شدند. 21 روز پس از آلودگی اولیه، تعداد کل شته¬های تولید شده روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید و هشت لاین گندم به¬عنوان لاین¬های مقاوم و حساس برای آزمایشات بعدی انتخاب شدند. آزمایشات آنتی¬زنوز از طریق شمارش تعداد شته¬های بالغ جلب شده روی هر لاین گندم انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد که از نظر تعداد شته¬های جلب شده بر روی لاین¬های مختلف اختلاف معنی¬داری وجود دارد. در هر حال، بیشترین و کمترین تعداد شته¬ی بالغ جلب شده به¬ترتیب مربوط به لاین erwyt91-17 و erwyt91-18 (با متوسط 66/16 و 83/4 شته روی هر گیاه) بود. در آزمایشات آنتی¬بیوز از پارامترهای رشد جمعیت استفاده گردید. از نظر طول دوره¬ی نشو و نمای مراحل نابالغ این شته بین لاین¬های مختلف گندم تفاوت معنی¬داری وجود داشت. بیشترین و کمترین طول این دوره (11 و 16/8 روز) به¬ترتیب روی لاین erwyt 91-18 و لاین erwyt 91-17 مشاهده شد. همچنین درصد بقای پوره¬ها از 40-85 درصد روی لاینerwyt 91-8، erwyt 91-17 و erwyt91- 18 تغییر کرد. از نظر تعداد نتاج تولید شده نیز به ازای هر شته بین لاین¬های مورد بررسی تفاوت معنی¬داری مشاهده شد و بیشترین و کمترین تعداد پوره¬های تولید شده توسط هر شته روی لاین erwyt 91-18 و لاین erwyt 91-8 به¬ترتیب 45/24 و 81/9 عدد پوره به¬دست آمد. دوره¬ی پوره¬زایی افراد بالغ روی لاین¬های مختلف اختلاف معنی¬داری نشان داد. طولانی¬ترین و کوتاه¬ترین طول این دوره (24/12 و 12/7 روز) به¬ترتیب روی لاین erwyt 91-18 و لاین erwyt 91-17 به¬دست آمد. در بین لاین¬های مورد بررسی از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت نیز تفاوت معنی¬داری وجود داشت. به¬طوری که بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت برابر با 24/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین erwyt 91-18 و کمترین مقدار این پارامتر 108/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین erwyt 91-17 مشاهده شد. همچنین در لاین¬های مورد بررسی بین تمام شاخص¬های مورد بررسی اختلاف معنی¬داری مشاهده شد. بیشترین و کمترین طول یک نسل (t) بین 97/3 تا 1/20 روز، به¬ترتیب روی لاین erwyt 91-18 و لاین erwyt 91-17 به¬دست آمد . بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0)32/18 تا 97/3 پوره/ماده ، روی لاینerwyt 91-18 و erwyt 91-8 مشاهده شد.طولانی ترین زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) مربوط به لاینerwyt 91-17 (33/6) و کوتاه ترین آن مربوط به erwyt 91-18 (86/2 ) بود.و همچنین بیشترین و کمترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) بین 11/1 تا 27/1 پوره/ماده/روز به¬ترتیب روی لاین erwyt 91-17 و erwyt 91-18 متغیر بود. همچنین آزمون تحمل بر اساس اندازه¬گیری برخی پارامترهای رشدی گیاهان آلوده و سالم شامل طول ساقه، کلروفیل، وزن تر و وزن خشک انجام گرفت. از نظر درصد کاهش هر پارامتر در گیاهان آلوده نسبت به گیاهان سالم اختلاف معنی¬داری بین لاین¬های مورد آزمایش مشاهده نشد.
مارال قادری مهدی داوری
شته برگ یولافrhopalosiphum padi l. یکی از مهم¬ترین آفات غلات در نقاط مختلف جهان است که از طریق مکیدن شیره گیاهی تا 40-60 درصد و با انتقال بیماری¬های ویروسی تا 85 درصد قادر به کاهش عملکرد محصول می¬باشد. به این منظور در این پژوهش اثر کشندگی اسانس پونه کوهی mentha longifolia l. و نعناع خوراکی mentha spicata l. و تاثیر قارچ¬ بیمارگر lecanicillium muscarium (petch) (جدایه iran1822c) همچنین اثر همزمان تیمارهای بین قارچ¬ بیمارگر حشرات و اسانس¬های گیاهی برای کنترل شته برگ یولاف در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تهیه اسانس از دستگاه کلونجر و برای شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده آن از دستگاه کروماتوگرافی گازی با طیف¬سنج جرمی استفاده شد. مقادیر lc50 برای پونه کوهی و نعناع خوراکی در روز اول به ترتیب برابر 750/2 و 937/3 میکرولیتر بر لیتر هوا بود. مقادیر lc50 برای قارچ¬ l. muscarium به ترتیب به روش اسپور¬پاشی و غوطه¬ورسازی برابر 104×117/1 و 103×164/2 اسپور در میلی¬لیتر پس از سه روز به دست آمد. در بررسی اثر همزمان تیمارها هم بیشترین مرگ و میر پس از دو روز مربوط به تیمار ادغام اسانس¬های پونه کوهی با نعناع خوراکی بوده و برابر 3/83% است. پس از آن تیمار ادغام اسانس پونه کوهی با قارچ l. muscarium قرار گرفت؛ که در روش اسپورپاشی و غوطه¬ورسازی مرگ و میر آن به ترتیب برابر 3/68% و 7/71% بود. مرگ و میر حشرات کامل شته برگ یولاف با ادغام اسانس¬های گیاهی و قارچ¬ بیمارگر حشرات نسبت به زمانی که هر کدام به تنهایی اعمال شدند، بیشتر بوده است. طبق این یافته¬ها می¬توان اسانس¬های گیاهی و قارچ¬ بیمارگر حشرات را در قالب برنامه ipm برای کنترل شته برگ یولاف پیشنهاد کرد.
صفورا وحدانی جبرائیل رزمجو
کنه¬ی دولکه¬ای، tetranychus urticae koch، یکی از مهم¬ترین آفاتی که به گوجه¬فرنگی ¬خسارت می¬زند. استفاده از ارقام مقاوم به عنوان یک روش موثر در کنترل تلفیقی این آفت محسوب می¬شود. در این تحقیق، مقاومت و حساسیت ده رقم از ارقام مختلف گوجه¬فرنگی شامل سوپراستار، کلجی، خرم، موبیل، سوپرچف، سوپرh، سوپراسترینb، ارلی اورباناوای، has2274 و کورال نسبت به کنه¬ی دولکه¬ای ارزیابی شد. آزمایش¬ها در شرایط دمایی 2±25 درجه¬ی سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دوره¬ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی در اتاقک رشد انجام شد. در آزمایش آنتی¬بیوز پارامترهای زیستی این کنه روی ارقام مختلف گوجه¬فرنگی بررسی گردید و نتایج به دست آمده نشان داد که طول دوره¬ی مراحل قبل از بلوغ کنه در رقم سوپراسترینb کمترین بود. طول عمر کنه¬های ماده¬ بین 47/26 تا 40/30 روز تعیین شد. مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کنه¬ی دولکه¬ای روی ارقام گوجه¬فرنگی مورد مطالعه بین 0906/0 تا 1628/0 ماده/ماده/روز متغیر بود که کمترین مقدار آن در رقم سوپرچف و بیشترین مقدار آن در رقم سوپراسترینb به دست آمد. همچنین، کمترین مقدار نرخ خالص تولیدمثل (r0) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) این کنه روی رقم سوپرچف برآورد شد. در آزمایش آنتی¬زنوز رقم ارلی اورباناوای کمترین و رقم سوپراسترینb بیشترین جلب¬کنندگی را نسبت به کنه¬ی دولکه¬ای نشان دادند. در آزمایش تحمل ارقام سوپراستار و ارلی اورباناوای در مقایسه با سایر ارقام مورد بررسی تحمل نسبی بیشتری نسبت به کنه نشان دادند. بنابراین، رقم سوپرچف در مقایسه با سایر ارقام مورد مطالعه از مقاومت آنتی¬بیوزی و رقم ارلی اورباناوای از مقاومت آنتی¬زنوزی و تحمل بیشتری نسبت به کنه¬ی دولکه¬ای برخوردار می¬باشد. از نتایج به دست آمده از این مطالعه می¬توان در مدیریت تلفیقی این آفت مهم استفاده کرد.
پروین حسینی جبرائیل رزمجو
شته جالیز، aphis gossypii glover، یکی از آفات مهم خیار به¬ویژه در گلخانه¬ها می¬باشد. در این تحقیق اثر pgpr، ورمی¬کمپوست، کودهای هیومیک و نیتروژنه بر رشد جمعیت شته جالیز و برخی شاخص¬های رشدی گیاه خیار شامل ارتفاع بوته، کلروفیل برگ و وزن خشک گیاه و هم¬چنین پارامترهای جدول زندگی این شته مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان در گلخانه¬ در دمای 3±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. در آزمایش اول، 3، 5، 7، 9، 12، 15، 18، 21 روز پس از آلودگی گیاهان به شته¬ها تعداد آن¬ها شمارش شدند. بیشترین تعداد شته در تیمار شاهد (355/0±5/356) و کمترین تعداد آن در تیمار کود هیومیک (268/0±1/157) مشاهده شد. در آزمایش دوم، اثر pgpr، کودهای ورمی¬کمپوست، هیومیک، مخلوط ورمی-کمپوست- هیومیک و نیتروژن روی پارامترهای جدول زندگی شته¬ی جالیز، بررسی شد. نتایج نشان داد که از نظر مدت زمان مراحل نشوونمای پورگی، مدت زمان پوره¬زایی و طول عمر افراد بالغ بین تیمارهای مورد آزمایش اختلاف معنی-داری وجود دارد. همچنین بین تیمارهای مورد آزمایش از نظر میانگین¬های نرخ خالص تولید¬مثل (r0) نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?)، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) و مدت زمان یک نسل (t) اختلاف معنی¬داری مشاهده گردید. بیشترین میزان نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در تیمار شاهد (388/0 ماده/ماده/روز) و کمترین مقدار آن در تیمار مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک (315/0 ماده/ماده/روز) به دست آمد. بیشترین نرخ خالص تولیدمثلی در تیمار کود نیتروژنه (94/113 پوره/ماده/نسل) و کمترین مقدار آن در تیمار مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک (09/19 پوره/ماده/نسل) مشاهده گردید. نتایج ما نشان داد که کاربرد مخلوط ورمی¬کمپوست- هیومیک می¬تواند با کاهش دادن رشد جمعیت شته¬ی جالیز در مدیریت تلفیقی آن در خیار گلخانه¬ای مفید واقع شود.
جواد ابراهیمی حاجیکلایی قدیر نوری قنبلانی
شته¬ روسی گندم،(mordvilko) diuraphis noxia، یکی از آفات غلات دانه¬ریز و به¬ویژه گندم می¬باشد که می-تواند خسارت و کاهش عملکرد قابل توجهی را در این محصول ایجاد نماید. در این تحقیق مقاومت نسبی 30 ژنوتیپ گندم و یک رقم تریتیکاله طی مرحله نهال¬بذری در شرایط آزمایشگاهی از طریق بررسی مقاومت آنتی¬زنوزی، آنتی¬بیوزی و تحمل این ژنوتیپ¬ها در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی آنتی¬زنوز از طریق شمارش تعداد شته¬های بالغ جلب شده روی هر ژنوتیپ آزمایشی پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت از شروع رهاسازی نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد مطالعه فاقد مقاومت آنتی¬زنوزی بوده و تفاوت معنی¬داری از نظر تعداد شته¬های جلب شده بر روی ژنوتیپ¬های مختلف وجود ندارد. جهت ارزیابی آنتی¬بیوز دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول هر یک از 31 ژنوتیپ مورد آزمایش با 3 عدد پوره سن اول شته آلوده¬سازی شدند و پس از گذشت 14 روز تعداد کل شته¬های موجود روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید. بر اساس نتایج به¬دست آمده تریتیکاله با میانگین 1 عدد شته و گندم رقم سرداری (شاهد حساس) با میانگین 4/77 عدد شته به¬ترتیب بیش¬ترین و کم¬ترین خاصیت آنتی¬بیوزی را از بین ژنوتیپ¬های مورد مطالعه نشان دادند. در آزمایش دوم که بر روی ژنوتیپ¬های انتخاب شده در آزمایش اول انجام شد نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) شته روسی گندم روی چهار ژنوتیپ دارای کم¬ترین و بیش¬ترین تعداد شته بررسی شد. بیش¬ترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم الوند (273/0 مادهمادهروز) و کم¬ترین مقدار آن روی رقم بزوستایا (214/0 مادهمادهروز) به¬دست آمد. در ارزیابی تحمل اختلاف معنی¬داری بین ژنوتیپ¬های مورد آزمایش از نظر درصد کاهش نسبی ارتفاع و وزن¬ خشک مشاهده شد. در این آزمون میانگین درصد کاهش نسبی ارتفاع در رقم کاسکوژن (9/16 درصد) به¬طور معنی¬داری پایین-تر از رقم کراس¬سبلان (8/93 درصد) بود. از نظر کاهش نسبی وزن¬ خشک کم¬ترین درصد کاهش نسبی وزن خشک در تریتیکاله و گندم رقم کاسکوژن (9/7 درصد) مشاهده شد که به¬طور معنی¬داری نسبت به رقم اوحدی (3/62 درصد) پایین¬تر بود. بر اساس نتایج به¬دست¬آمده در بین ژنوتیپ¬های گندم نان مورد بررسی رقم کاسکوژن با داشتن آنتی¬بیوز متوسط و بیش¬ترین میزان تحمل نسبت به شته¬ روسی گندم به¬عنوان رقم برتر شناخته شد.
پریسا شکوری مقدم علی گلی زاده
چکیده: شته ی روسی گندم،diuraphis noxia (mordvilko) ، یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به ویژه گندم در سال های اخیر بوده است و یکی از عوامل مهم انتقال ویروس کوتولگی زرد جو می باشد. در این تحقیق حساسیت تعدادی از ارقام و لاین های مختلف جو در مرحله ی 2 تا 3 برگی در اتاقک رشد (دمای 1 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی) از طریق بررسی آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت اولیه ی شته ی مورد بررسی از مزارع اطراف شهرستان نمین واقع در استان اردبیل در سال 1392 تهیه شد. ابتدا آزمایش غربال سازی انجام گرفت و تعداد 6 رقم و 20 لاین جو برای ارزیابی مقاومت و حساسیت آنها نسبت به شته ی روسی گندم آلوده سازی شدند. 14 روز پس از آلودگی اولیه، تعداد کل شته های تولید شده روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید و یک رقم و نه لاین جو به عنوان ارقام و لاین های حساس و غیر حساس برای آزمایشات بعدی انتخاب شدند. لاین ها و رقمerbyt 90-19 ،erbyt 90-8 ، erbyt 90-20، erbyt 90-5، erbyt 90-12 ،erbyt 90-3 ،erbyt 90-10 ،erbyt 90-14 ،erbyt 90-15 و قره آرپا به عنوان ارقام و لاین های حساس و غیر حساس جهت انجام آزمایش آنتی بیوز انتخاب شدند. در آزمایشات آنتی بیوز از پارامترهای زیستی و رشد جمعیت استفاده گردید. پارامترهای رشد و تولیدمثل این آفت با استفاده از فرمول های کری و بیرچ محاسبه شدند. مقادیر پارامترهای محاسبه شده روی ارقام و لاین های مختلف جو با استفاده از نرم افزار آماری spss آنالیز شدند. از نظر طول دوره ی نشو و نمای مراحل نابالغ این شته بین ارقام و لاین های مختلف جو تفاوت معنی داری وجود نداشت. با این حال بیشترین و کمترین طول این دوره به ترتیب (64/4 و 04/4 روز) روی لاین های erbyt 90-8 و erbyt 90-14 مشاهده شد. از نظر تعداد نتاج تولید شده به ازای هر شته بین ارقام و لاین-های مورد بررسی تفاوت معنی داری مشاهده شد و بیشترین و کمترین تعداد پوره های تولید شده توسط هر شته روی لاین erbyt 90-8 و لاین erbyt 90-14 به ترتیب 56/48 و 73/16 عدد پوره به دست آمد. دوره ی پوره زایی افراد بالغ روی ارقام و لاین های مختلف اختلاف معنی داری نشان داد. طولانی ترین و کوتاه ترین طول این دوره (70/10 و 60/6 روز) به ترتیب روی لاین های erbyt 90-12 و erbyt 90-14 به دست آمد. در بین ارقام و لاین های مورد بررسی از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) نیز تفاوت معنی داری وجود داشت، به طوری که بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت برابر با 445/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین erbyt 90-5و کمترین مقدار این پارامتر 286/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین erbyt 90-15 مشاهده شد. در ارقام و لاین های مذکور میانگین طول یک نسل (t) بین 99/7 تا 62/9 روز، نرخ خالص تولید مثل (r0) بین 36/11 تا 76/39 پوره/ماده/نسل، مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) بین 55/1 تا 47/2 و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) بین 32/1 تا 49/1 پوره/ماده/روز متغیر بود. در آزمایش آنتی زنوز نیز اختلاف معنی-داری بین رقم و لاین های مورد بررسی مشاهده شد. در آزمون تحمل نیز براساس تعدادی ویژگی-های رشدی گیاهان مورد بررسی اختلاف معنی داری بین ارقام و لاین ها مشاهده شد. براساس یافته های این تحقیق رقم قره آرپا کمترین حساسیت را نسبت به شته ی روسی گندم نشان داد.
نسیم گلی خواجه جبرائیل رزمجو
شته ی سبزگندم، sitobion avenae (f.)، به عنوان یکی از آفات مهم غلات دانه ریز و به ویژه گندم در سال های اخیر بوده و جمعیت رو به گسترش دارد و یکی از عوامل مهم انتقال ویروس کوتولگی زرد جو می باشد. برای کنترل این آفت استفاده از ارقام مقاوم می تواند مفید و موثر باشد. لذا در این تحقیق امکان وجود مقاومت در لاین های مختلف جو در مرحله ی 2 تا 3 برگی جو در اتاقک رشد (دمای 1 ± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی) از طریق بررسی آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. جمعیت اولیه ی شته-ی مورد بررسی از مزارع گندم اطراف اردبیل در سال 1391 تهیه شد. ابتدا آزمایش غربال سازی انجام گرفت و تعداد 40 لاین جو برای ارزیابی مقاومت و حساسیت آنها نسبت به شته ی سبزگندم آلوده سازی شدند. 14 روز پس از آلودگی اولیه، تعداد کل شته های تولید شده روی هر گیاهچه شمارش و ثبت گردید و ده لاین جو به عنوان لاین های مقاوم و حساس برای آزمایشات بعدی انتخاب شدند. آزمایشات آنتی زنوز از طریق شمارش تعداد شته های بالغ جلب شده روی هر لاین جو انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از نظر تعداد شته های جلب شده بر روی لاین های مختلف اختلاف معنی داری وجود ندارد. در هر حال، بیشترین و کمترین تعداد شته ی بالغ جلب شده به ترتیب مربوط به لاین ebyt 90-16و ebyt 89-14(با متوسط 46/12 و 26/5 شته روی هر گیاه) بود. در آزمایشات آنتی بیوز از پارامترهای رشد جمعیت استفاده گردید. از نظر طول دوره ی نشو و نمای مراحل نابالغ این شته بین لاین های مختلف جو تفاوت معنی داری وجود داشت. بیشترین و کمترین طول این دوره (16 و 13/12 روز) به ترتیب روی لاین ebyt 90-19 و لاین ebyt 89-14 مشاهده شد. همچنین درصد بقای پوره ها از 40-75 درصد روی لاین ebyt 89-14 و ebyt 90-16 تغییر کرد. از نظر تعداد نتاج تولید شده نیز به ازای هر شته بین لاین های مورد بررسی تفاوت معنی داری مشاهده شد و بیشترین و کمترین تعداد پوره های تولید شده توسط هر شته روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 89-3 به ترتیب 0/19 و 5/5 عدد پوره به دست آمد. دوره ی پوره زایی افراد بالغ روی لاین-های مختلف اختلاف معنی داری نشان داد. طولانی ترین و کوتاه ترین طول این دوره (3/15 و 9/4 روز) به ترتیب روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 89-14 به دست آمد. در بین لاین های مورد بررسی از نظر نرخ ذاتی افزایش جمعیت نیز تفاوت معنی داری وجود داشت. به طوری که بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت برابر با 188/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین ebyt 90-19 و کمترین مقدار این پارامتر 098/0 (پوره/ماده/روز) روی لاین ebyt 89-14 مشاهده شد. همچنین در لاین های مورد بررسی بین تمام شاخص های مورد بررسی اختلاف معنی داری مشاهده شد. بیشترین و کمترین طول یک نسل (t) بین 1/18 تا 6/13 روز، به-ترتیب روی لاین ebyt 89-12 و لاین ebyt 90-19 به دست آمد . بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0) 32/18 تا 64/4 پوره/ماده/نسل، روی لاین ebyt 89-12 و ebyt 89-14 مشاهده شد.طولانی ترین زمان دو برابر شدن جمعیت (dt)مربوط به لاین ebyt 89-14 (7/6) و کوتاه ترین آن مربوط به ebt 90-16 (6/3 ) بود.و همچنین بیشترین و کمترین نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) بین 103/1 تا 207/1 پوره/ماده/روز به ترتیب روی لاین ebyt 89-14و ebyt 90-16 متغیر بود. همچنین آزمون تحمل بر اساس اندازه گیری برخی پارامترهای رشدی گیاهان آلوده و سالم شامل طول ساقه، کلروفیل، وزن تر و وزن خشک انجام گرفت. از نظر درصد کاهش هر پارامتر در گیاهان آلوده نسبت به گیاهان سالم اختلاف معنی داری بین لاین های مورد آزمایش مشاهده نشد. در این آزمون لاین های ebyt 90-16 و ebyt 90-19بیشترین و لاین های ebyt 89-14 و ebyt 89-3 کمترین خسارت را توسط شته متحمل شدند. بر اساس نتایج، لاین هایebyt 89-14 و ebyt 89-3 دارای مقاومت آنتی بیوزی نسبت به شته ی سبز گندم بودند.
فروغ بیدار بهرام ناصری
تخم ها و لارو های شب پره ی مدیترانه ای آرد، ephestiakuehniella(zell.)به طور وسیعی در برنامه های کنترل بیولوژیک به منظور پرورش پارازیتوئید ها و شکار گر ها مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق، واکنش های تغذیه ای، فعالیت آمیلولیتیک و پروتئولیتیک گوارشی لارو های سن پنجم به همراه برخی پارامتر های زیستی e. kuehniella روی آرد ارقام مختلف جو شامل رقم دشت، خرم، صحرا، ریحان03، فجر30، 5شور و eh-83-7 و نیز دو رقم گندم شامل بم و سپاهان به عنوان شاهد، تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای 2± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) بررسی شدند.کوتاه ترین طول دوره ی لاروی (0/69 ±42/58 روز) روی رقم جو ریحان03و طولانی ترین طول دوره ی لاروی (0/95 ±53/42 ) روی رقم جو eh-83-7 مشاهده شد.طولانی ترین دوره ی رشدی قبل از بلوغ مربوط به رقم جو eh-83-7 (1/61±72/12 روز) و کوتاه ترین آن مربوط به رقم جو ریحان03 (0/87 ±58/65 روز) و رقم گندم سپاهان (00/1±19/58 روز) بود.همچنین بیشترین و کمترین وزن شفیره به ترتیب روی رقم گندم سپاهان (0/77 ±21/07 میلی گرم) و رقم جو فجر30 (0/58 ±15/20 میلی گرم) بود. بیشترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت مربوط به رقم گندم سپاهان (0/070 ماده بر ماده بر روز)و کمترین مربوط به رقم جو دشت (0/037 ماده بر ماده بر روز) بود. شاخص رشد استاندارد e. kuehniella نیز اختلاف معنی دار نشان داد بطوریکه بالاترین آن روی گندم سپاهان (0/016 ±0/481 میلی گرم در روز)و پایین ترین روی رقم جو eh-83-7 (0/011 ±0/302 میلی گرم در روز) بود. بیشترین باروری کل (1/14 ±8/224 تخم) روی رقم سپاهان مشاهده شد. لارو های سن آخر پرورش یافته روی eh-83-7 بیشترین کارایی تبدیل غذای خورده شده (99/0±79/21 در صد) را دارا بودند. بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل روی رقم فجر30 (u/mg0/250 ±3/256) بود. همچنین بیشترین فعالیت آمیلولیتیک روی رقم گندم بم (mu/mg 0/0016 ±0/0262) بود. بر طبق نتایج به دست آمده، سپاهان به عنوان بهترین رقم در میان ارقام مورد آزمایش و eh-83-7 از میان ارقام جو رقم مناسبی برای پرورش آزمایشگاهی e. kuehniella بود.
ساحله فروتن عیسی لو لطفعلی دولتی
شته مومی کلم،brevicoryne brassicae یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع می-باشد که به گیاهان تیره چیلپائیان خسارت می زند.در این آزمایش، اثر سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست در مقاومت گیاه کلزا در برابر شته مومی کلم در شرایط گلخانه ای در طی زمستان 92-بهار 93 در دانشگاه زنجان از لحاظ مکانیزم های آنتی بیوز ، آنتی زنوز و تحمل مقاومت گیاهی مورد بررسی قرار گرفت.این آزمایش به صورت فاکتوریل 3×3 و در قالب طرح کاملا تصادفی در 10 تکراراجرا شد. پرایمینگ بذر کلزا رقم اکاپی با سالیسیلیک اسید در غلظت های0، 30 و 75 میکرومولار صورت گرفت و در گلدانهای حاوی نسبت های0،5 و 10 درصد وزنی خاک ورمی کمپوست کشت شد. در آزمایش آنتی بیوز، پارامترهای طول دوره پورگی، طول دوره قبل از تولیدمثل، طول دوره تولیدمثل، طول دوره پس از تولیدمثل، تعداد پوره های تولید شده به ازا هر ماده و طول عمر کل شته ارزیابی شدند. همچنین،در آزمایش آنتی زنوز، تعداد شته های جلب شده به برگ های کلزا پس از 24 و 48 ساعت از رها سازی شمارش گردید. در آزمایش تحمل، درصد کاهش طول ریشه با توجه به فرمول بوش، درصد کاهش وزن ریشه و اندام های هوایی هم براساس فرمول ریسه محاسبه شد. آنالیز آماری به وسیله نرم افزار sas و مقایسه میانگین داده ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح 5 درصد انجام گرفت. نتایج آزمایشات نشان داد تیمار 10 درصد ورمی کمپوست دارای کمترین طول دوره تولیدمثل، کمترین تعداد پوره و کوتاه ترین طول عمر کل شته است. همچنین، غلظت 75 میکرومولار سالیسیلیک اسید بیشترین طول دروه پورگی و طول دوره قبل از تولیدمثل را به خود اختصاص داد. در تیمارهای مختلط هم در غلظت 75×5 بیشترین طول دوره پورگی و کمترین طول عمر کل را مشاهده کردیم. در صفات مربوط به پارامترهای رشدی نیز کاربرد سالیسیلیک اسید و ورمی کمپوست افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشتند. در تیمارهای مختلط نیز همین روند را شاهد بودیم.
فاطمه اسدی رباب قهرمانزاده
استفاده صح?ح از گ?اهان دارو?ـ? نیازمند بـه وجـود اط?عات دق?ق و عمل? است. فن بارکد گذاری dna براساس مطالعه و بازسازی روابط خویشاوندی بین موجودات زنده در سطوح مختلف رده بندی (گونه، جنس، خانواده، راسته و ...) با استفاده از داده های توالی می باشد، باوجود این با افزایش تعداد ژن های مورد مطالعه، فهم واقع بینانه تری از روابط خویشاوندی در سطوح مختلف رده بندی حاصل می گردد. این فن برای شناسایی ده گیاه دارویی (ثعلب، بابونه، خاکشیر، سوسن چلچراغ، کاسنی، درمنه، شیرین بیان، پونه سا، بارهنگ، بومادران) جمع آوری شده از استان اردبیل استفاده شد. استخراج dna به روش تغییر یافته ctab انجام گرفت و pcr با آغازگرهای طراحی شده بر اساس بارکدهای کلروپلاستی rbcl، trnh-psba، matk و بارکد هسته ای its انجام شد. سپس محصول pcr خالص سازی شده و تعیین توالی گردید. به منظور ارزیابی سطح توانایی هر مکان بارکد در تفکیک گونه های گیاهی مورد مطالعه چند توالی دیگر متعلق به همان جنس از پایگاه اطلاعات داده ncbi جمع آوری شد. توالی ها با نمونه های موجود در پایگاه داده ncbi همردیف شده و تحت تجزیه بیوانفورماتیکی قرار گرفتند. بنابراین، بارکد rbcl به دلیل قدرت تفکیک بالا، تعداد snp پایین و جامعیت در اکثر گونه ها، به عنوان بهترین بارکد معرفی شد. با وجود این، بارکدهای its و trnh-psba به دلیل مشکل مرتبط با توالی یابی مستقیم محصول pcr و عدم دسترسی به توالی با کیفیت، به عنوان بارکدهای مکمل شناسایی شدند. بارکد matk به دلیل قدرت تکثیر و توالی یابی پایین برای نمونه های مورد بررسی توصیه نمی شود.
سولماز اعلمی تقی دیزج علی گلی زاده
لوپر گوجه فرنگی chrysodeixis chalcites (esper) یکی از آفات جدی و با طیف میزبانی وسیع در ایران و بسیاری از کشورهای جهان است. تأثیر رقم های مختلف لوبیا از جمله لوبیا سفید (رقم های دانشکده و دهقان)، لوبیا چیتی (رقم تلاش، صدرا و خمین)، لوبیا قرمز (رقم های گلی و ناز) و لوبیا چشم بلبلی (رقم مشهد) روی پارامترهای جدول زندگی دو جنسی، شاخص های تغذیه ای و فعالیت برخی از آنزیم های گوارشی (پروتئاز و آلفا-آمیلاز) c. chalcites تحت شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±25 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مطالعه شد. طبق نتایج به دست آمده، طولانی ترین دوره ی رشدی قبل از بلوغc. chalcites روی رقم دانشکده (17/0± 77/25 روز) و کوتاه ترین آن روی رقم صدرا (20/0 ± 42/23 روز) بود. بیشترین باروری کل روی رقم صدرا (1/46 ± 82/674 تخم) و کم ترین میزان آن روی رقم دانشکده (7/26 ± 7/136 تخم) بود. کمترین و بیشترین نرخ خالص تولیدمثل (r0) لوپر گوجه فرنگی به ترتیب روی رقم دانشکده (05/2 ± 88/46 ماده/ماده/نسل) و رقم صدرا (51/4 ± 82/265 ماده/ماده/نسل) مشاهده شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کمترین مقدار را روی رقم دانشکده (0012/0 ± 0976/0 بر روز) و بیشترین مقدار را روی رقم صدرا (0005/0 ± 1599/0 بر روز) داشت. نتایج حاصل از شاخص های تغذیه ای مجموع سنین لاروی (سنین چهارم و پنجم) نشان داد که بیشترین eci و ecd روی رقم صدرا (به ترتیب 641/0 ± 015/26 و 878/0 ± 219/33 درصد) بود. همچنین کمترین مقدار eci روی ارقام دانشکده (203/0 ± 604/11 درصد) و ناز (325/0 ± 466/12 درصد) و کمترین مقدار ecd روی رقم دانشکده (332/0 ± 818/15 درصد) بود. بیشترین فعالیت پروتئولیتیک کل لاروهای سن چهارم در اسیدیته ی بهینه، در لارو های تغذیه شده با ارقام مشهد ( u/mg476/0 ± 603/4) و دانشکده ( u/mg166/0 ± 505/4) بود. بین ارقام مختلف گیاهی، بیشترین فعالیت آمیلاز لاروهای سن پنجم در اسیدیته ی بهینه، روی رقم دانشکده (mu/mg 003/0 ± 046/0) بود. نتایج نشان داد که در میان ارقام لوبیای مورد بررسی، رقم دانشکده میزبان نامناسبی برای تغذیه c. chalcites بود.
عسگر عباداللهی جلال جلالی سندی
به منظور پیدا کردن ترکیبات طبیعی با خواص کنه کشی جهت جایگزینی با کنه کشهای شیمیایی مضر، اسانس های مستخرج از گیاهان آویشن کرکی، آویشن کوهی، اسطوخودوس، اکالیپتوس گونه ی ecalyptus largiflorens، اکالیپتوس گونه ی e. oleosa، اکالیپتوس گونه ی e. torquata، بومادران، رازیانه، کلپوره و مرزه به همراه دو ترکیب اصلی آنها از نظر خواص کنه کشی روی کنه ی تارتن دولکه ای بررسی شدند. اسانس ها به وسیله دستگاه کلونجر و با فرایند تقطیر بخار تهیه شده و اجزاء شیمیایی آنها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی-طیف سنج جرمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مونوترپنوئیدها به عنوان ترکیبات اصلی موجود در همه ی اسانس ها به جز اسانس کلپوره شناسایی شدند. فعالیت کنه کشی اسانس ها و مونوترپنوئیدهای 8،1-سینئول و تیمول با استفاده از دو روش غوطه وری دیسک برگی و تدخینی بررسی شدند. تیمول، 8،1-سینئول و اسانس های اکالیپتوس گونه ی e. largiflorens، آویشن کوهی و آویشن کرکی در روش غوطه وری دیسک برگی بیشترین سمیت را نشان دادند. در روش تدخینی اسانس های آویشن کرکی، اکالیپتوس گونه ی e. largiflorens و آویشن کوهی سمیت بیشتری را نشان دادند. دوام سمیت تدخینی اسانس های آویشن کرکی، آویشن کوهی و اکالیپتوس گونه ی e. largiflorens و مونوترپنوئیدهای تیمول و 8،1-سینئول از 4 تا 6 روز محاسبه شد. مقادیر غلظت کشنده ی 70 درصد محاسبه شده در سمیت تدخینی با استفاده از ترکیب مزوپوروسی ام سی ام-41 و ترکیبات میکروپوروسی زئولیت آ3 و زئولیت آ4 کپسوله شده و دوام سمیت تدخینی نانوکپسول های تهیه شده هم بررسی شدند. دوام سمیت تدخینی اسانس ها و مونوترپنوئیدهای نانوکپسوله شده توسط ام سی ام-41 از 15 تا 20 روز افزایش پیدا کرد. این زمان برای زئولیت های آ3 و آ4 به ترتیب 24-29 روز و 25-32 روز ثبت شد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که اسانس ها و مونوترپنوئیدهای مطالعه شده می توانند به عنوان جایگزین های مناسبی برای آفت کش های شیمیایی در مدیریت کنه ی تارتن دولکه ای معرفی شوند. علاوه بر آن، استفاده از نانوکپسول های ام سی ام-41، زئولیت آ3 و زئولیت آ4 - با غلبه بر مشکل پایداری کم اسانس ها و مونوترپنوئیدها - دوام آنها را در محیط افزایش داده و امکان استفاده عملی از این ترکیبات را فراهم می کنند.
حجت توکلی جبرائیل رزمجو
در این مطالعه یازده هیبرید ذرت تولید شده توسط موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج جهت تعیین هیبرید مقاوم به کرم ساقه خوار ذرت، ostrinia nubilalis hb.، در سال 1387 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان در دو آزمایش سمپاشی نشده و سمپاشی شده (شاهد) به صورت طرح بلوک های کاملا تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرارگرفتند. نمونه برداری جهت تعیین سه مکانیسم مقاومت (آنتی زنوز، آنتی بیوز و تحمل) صورت گرفت. مطالعه مقاومت آنتی زنوز با استفاده از صفات تعداد دستجات تخم و تخم در دسته نسل های دوم و سوم که در این منطقه به ذرت خسارت می زند، نشان داد که بین هیبریدها اختلاف معنی داری در سطح احتمال پنج درصد وجود دارد به طوری که بیشترین تعداد دسته تخم روی هیبرید k3640/3×mo17 و کمترین تعداد دسته تخم روی هیبریدهای zp684 و exp1 مشاهده شدند. بررسی مقاومت آنتی بیوز نیز با استفاده از صفات طول دالان عمودی، تعداد دالان عمودی، تعداد لارو درون ساقه، درصد برگ آلوده، شدت آلودگی برگ ها (0- 9) و تعداد سوراخ در ساقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی اختلاف معنی داری را بین هیبریدها نشان نداد ولی به هر حال هیبریدهای zp684 و exp1 کمترین سوراخ لاروی در ساقه، کمترین تعداد دالان و طول دالان عمودی کوتاه را دارا بودند. بین هیبریدهای مورد بررسی از نظر صفت درصد شکستگی ساقه و عملکرد دانه به عنوان شاخص های ارزیابی تحمل اختلاف معنی داری در سطح احتمال پنج درصد وجود داشت. بین درصد شکستگی ساقه با عملکرد همبستگی منفی و معنی داری در سطح احتمال پنج درصد مشاهده گردید. بنابراین با مقایسه مقاومت یا حساسیت 11 هیبرید ذرت نسبت به کرم ساقه خوار ذرت در دشت مغان مشخص شد که هیبریدهایbc666 ، s.c700و s.c704با بیشترین درصد شکستگی ساقه و عملکرد پایین حساس ترین و هیبریدهای exp1 و zp684 با داشتن کمترین درصد شکستگی ساقه و عملکرد بالا مقاوم ترین هیبریدها می باشند.
نازنین مستقیمی قدیر نوری قنبلانی
بید آرد، ephestia kuehniella ، و شب پره هندی، plodia interpunctella ، از آفات مهم فرآورده های انباری در کشورهای مختلف می باشند. از زنبور habrobracon hebetor به عنوان عامل کنترل بیولوژیک لاروهای شب پره های آفت در انبارهای بادام زمینی و فرآورده های بسته بندی شده ی غلات استفاده می شود. در این تحقیق کارایی زنبور h. hebetor در پارازیته کردن لاروهای بید آرد و شب پره هندی در تراکم های مختلف آنها در داخل اطاقک رشدی در دمای 1±25، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین تعداد حشرات کامل ظاهر شده زنبور در تیمارهای: (1) یک جفت زنبور - 8 عدد لارو هر دو میزبان؛ (2) دو جفت زنبور- 8 عدد لارو هر دو میزبان و (3) چهار جفت زنبور - 16 عدد لارو هر دو میزبان مشاهده گردید. همچنین واکنش تابعی زنبور h. hebetor نسبت به تراکم های مختلف لاروهای بید آرد و شب پره هندی از نوع iii بود. مقدار b و زمان دستیابی (th) زنبور h. hebetor روی لاروهای بید آرد و شب پره هندی به ترتیب h-1 0327/0 و h 0611/1، h-100296/0 و h 0450/1 محاسبه شد. مقدار b زنبور در تراکم های مختلف لاروهای بید آرد بیشتر از لارو شب پره هندی بود، ولی از لحاظ مقدار زمان دستیابی زنبور h. hebetor روی لاروهای بید آرد و لاروهای شب پره هندی اختلافی مشاهده نشد. افزایش تعداد تخم های گذاشته شده به ازای یک ماده ی زنبور h. hebetor نسبت به افزایش تراکم لاروهای بید آرد و شب پره هندی به صورت غیر خطی بود. به این ترتیب که تعداد تخم های گذاشته شده به ازای یک ماده ی زنبور متناسب با افزایش تراکم لاروهای دو گونه میزبان از 1 تا 8 لارو افزایش و در تراکم های 16 تا 32 لارو کاهش یافت. تعداد حشرات کامل ظاهر شده به ازای یک ماده ی زنبور h. hebetor نیز متناسب با افزایش تراکم های لارو بید آرد و شب پره هندی از 1 تا 16 لارو افزایش و در تراکم 32 لارو هر دو میزبان کاهش نشان داد. درصد ماده های ظاهر شده و درصد زنده مانی به ازای یک ماده ی زنبور متناسب با افزایش تراکم لاروهای بید آرد و شب پره هندی از 1 تا 32 لارو افزایش یافت.