نام پژوهشگر: یارعلی کرد فیروزجائی

برهان نفس بر اثبات خدا از منظر عقل و نقل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  مجتبی افشارپور   محمدتقی یوسفی

در میان ادله اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی، برهان های غیر مشهوری هم هستند، که در عین صحت و اتقان، کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته اند. یکی از این برهان ها، برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن، بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. ملاصدرا و برخی پیروان او چهار تقریر از این برهان ارائه کرده اند. با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ اما برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده اند و ملاصدرا با بهره گیری از اشارات پیشینیان و هم چنین مبانی فلسفی خود در مسأله نفس، حرکت جوهری، نحوه ارتباط حادث با محدث و . . . چنین برهانی را بیان کرده است. او هم چنین در این برهان، راه و رونده را متحد می داند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگی های این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادله اثبات واجب الوجود ـ به جز برهان صدیقین ـ عنوان می کند. در میان آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام نیز تأکیدات فراوانی بر پرداختن به نفس و توجه به خویشتن وارد شده است. بخش عمده ای از این آیات و روایات، معرفت نفس را به عنوان راهی برای معرفت خداوند معرفی کرده اند. برخی از حکما آیات انفسی خداوند را مربوط به علم حضوری به نفس دانسته اند. اما به عقیده عده دیگری از فلاسفه در عین اینکه معرفت حضوری نفس، شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیله صعود به معرفت خداوند است. بنابراین می توان تبیینی از این آیات و روایات ارائه داد که مطابق با معرفت حصولی نفس علی الخصوص برهان نفس بر اثبات خدا باشد.

امانت داری و آثار فردی و اجتماعی آن در اخلاق و فقه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  هادی خوشنودی   محمد تقی یوسفی

در جهان معاصر روز به روز بر اهمیت و ضرورت گسترش اخلاق افزوده می شود و یکی ازضرورتهای اساسی برای افراد، سازمان ها، شرکت ها،مراکز علمی، موسسات و بانک ها امانت داری است. دراین تحقیق بحث می شود که امانت منحصر به امانتهای مالی نیست،بلکه مصادیق دیگری هم دارد که عبارتند از: قرآن و دین اسلام،زنان وفرزندان،اسرار و رازها، مجالس، محصلین، دانش آموزان و دانشجویان، مشاغل و مناصب اجتماعی و سیاسی و مشاغل دولتی و اداری،سرمایه های بلاد اسلامی، اعـضا و جوارح انسان.امانتداری دارای مبانی نظری می باشد که عبارتند از: مبانی هستی شناختی، مبانی معرفت شناختی ، مبانی انسان شناختی. امانتداری درفقه و اخلاق دارای آثار فردی زیادی در زمینه های حفظ ایمان، اعمال وعبادات، حفظ جان وعرض و مال و فعلیت رساندن استعدادها می باشد که برخی از آثارعبارتند از: عبادت خالصانه و جلوگیری از رشوه، مال یتیم، رباخواری و کم فروشی ودزدی وهمچنین دارای آثاراجتماعی فراوانی می باشد که درحکومت مانند : برپایی جامعه نمونه،رشد و تعالی انسانها و در ابعاد اداری و اقتصادی سازمان مانند:کرامت بخشیدن به کارکنان،تغییر نوع نگاه به کار و مسئولیت،جلوگیری از تضییع مال درسازمان، ایجاد رشد معنوی درجامعه وسازمان ودرفضای مجازی مانند:جلوگیری از ناهنجاری درکشور،جلوگیری از بی عفتی وپیامدهای آن و درنهاد تعلیم وتربیت مانند: ایجاد محیط تربیتی مساعد،تأمین صحیح نیازهای متربّی و در خانواده مانند: ایجاد احساس مسئولیت دراعضای خانواده، ایجاد امنیت روانی در خانواده‏ و در محیط زیست مانند:آباد ساختن زمین و دوری از فساد می باشد.درپایان این تحقیق راهکارهایی ارزشمند برای تقویت امانتداری در بعد فردی واجتماعی فراروی مخاطبان وجود داردکه عبارتند از: تقویت عزت نفس،درونی کردن امانت داری وتقدیر از امانتداران مجازات وتنبیه خیانت کاران،ترغیب به امانت داری درمتون درسی،طرح وبرنامه ریزی درصدا وسیما که می توانند افراد وجامعه را به سوی امانتداری سوق دهند.

بررسی انتقادی معنای زندگی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم الهی و اگزیستانسیالیسم الحادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  میثم شادپور   محمود موسوی

فرد انسانی، به جهت برخورداری از آگاهی و آزادی، می تواند به کلیت زندگی خود بنگرد و آن را وسیله ای برای رسیدن به معنا و هدفی معین بگرداند. پرسش از معنای زندگی، پرسش از همان معنا و هدفی است که فرد انسانی در یک انتخاب کلان، آن را برمی گزیند و سایر انتخاب های خُرد خود را در زندگی روزمره، متناسب با آن پی می گیرد. اگزیستانسیالیسم، که فلسفه ای برآمده از زندگی و در زندگی و برای زندگی است، می کوشد تا معنایی را برای زندگی، در اختیار انسان معاصر غربی قرار دهد؛ انسانی که به نظر فیلسوفان اگزیستانس، در دوران مرگ خدا و غفلت از یاد او به سر می برد. آنچه که ما با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دست آوردیم، این است که اگزیستانسیالیسم الهی می کوشد با بازنگری در تلقی سنتی از خدا، خداوند را به مثابه امر مطلق و قدسی و متعالی در نظر بگیرد و روزنه ای نوین به سوی او بگشاید تا بدین ترتیب، معنای زندگی را در برقراری نسبت با هستی متعال قرار دهد؛ اما اگزیستانسیالیسم الحادی، ایده خداوند را باورناپذیر و حتی خودمتناقض می داند و ترجیح می دهد که بدون اعتناء به ایده خداوند و جهان دیگر، معنای زندگی را در چارچوب همین زندگی زمینی ما و در جهانی بدون خدا دنبال کند و جسورانه لوازم فلسفی مرگ خدا را برای انسان معاصر غربی بیان نماید. به نظر می رسد این دو گروه از فیلسوفان اگزیستانس، متفق اند که فلسفه آن ها در بستر پذیرش مرگ خدا، قابل قبول می گردد. از اینروی، پیشنهاد می شود که با به کار بستن ظرفیت های فلسفی و عرفانی خود، برای غلبه بر این مصیبت بشری (مرگ خدا) تلاش کنیم.

بررسی انتقادی دیدگاه های متفکرین غربی قرن بیستم پیرامون سرمدیت خداوند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  محمدعلی لطفی   محمود موسوی

یکی از مباحث مهم فلسفه دین معاصر غربی، سرمدیت خداوند و چگونگی ارتباط او با جهان زمان مند می باشد. تا پیش از قرن اخیر، عمده گرایش اندیشمندان خداباور توحیدی به بی زمانی خداوند بود، اما امروزه زمان مندی خداوند به خاطر هم خوانی با کتاب مقدس پیروان بیشتری دارد. البته در مقابل نقدهای این گروه بر بی زمانی، برخی متفکرین تقریرهای جدید از دیدگاه سنتی مانند سرمدیت استمراری، شبه زمان مند و نگرش غیر استمراری به آن را مطرح کرده اند. دسته ای نیز نگاهی جامع گونه به این مسئله دارند و با تفسیر خاص خویش خداوند را هم بی زمان و هم زمان مند قلمداد می کنند. در هر حال، نقطه مشترک همه این گرایش ها، مبنا بودن ماهیت ایستایی-پویایی زمان برای آن ها است که در بیان نگرش ها از ویژگی های این دوجنبه زمان استفاده کرده اند. البته نباید از نقش فیزیک نوین در این نظریات غافل بود. مهم ترین ادله پیروان فرازمانی، کمال وجودی خداوند، مخلوق بودن زمان و رفع شدن چالش علم پیشین الهی و اختیار انسان می باشد. علم خداوند به زمان حال و فاعلیت او در جهان نیز، دلایل گرایش به زمان مندی هستند و مورد تأیید نظریه های جامع هم می باشند. البته جامع گراها تفسیر و یا نحوه ای خاص از بی زمانی را نیز به خداوند نسبت می دهند. اگر براساس فلسفه اسلامی به مسئله بنگریم، خداوند، بی زمان و سرمدیت وصفی عدمی است که از مقایسه او با جهان زمان مند انتزاع می شود. در فلسفه اسلامی، جهانِ مادی -و زمان به عنوان بخشی از آن-، قدیم است. وجود زمان با حرکت و تغییر گره خورده که البته در این تغییر، ثبات دارد. ولی ذات خداوند ثابت است و در هرگونه تفسیر و تعبیر از ذات او باید تغییرناپذیری او را ملاحظه کرد. یکی از این ملاحظات تفکیک میان ذات و فعل و صفات مربوط به آن ها است. هر گونه تغییر و تحولی، منسوب به مقام فعل او می شود، در عین اینکه ذات او سرمدی باقی می ماند.

تبیین و نقد مبانی سکولاریسم از منظر قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  محمدظاهر الهامی   یارعلی کرد فیروزجائی

سکولاریسم تفکری است که هر گونه اعتقاد به نقش ماوراء طبیعت و عالم قدس در زندگی دنیوی بشر را رد می کند و از اصول غیر دینی برای تأمین نیازهای زندگی انسانی بهره می برد این گرایش بعد از قرون وسطی در دامن مسیحیت زاده شد و در جامعه غرب به رشد و نمو خویش ادامه داد. عوامل معرفتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی در تولید و تداوم این رویکرد نقش داشت.که بطور مفصل در فصل اول و دوم توضیح داده شده است. سکولاریسم اگرچه یک جنبش فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که از جهان غرب با زمینه دین مسیحیت سرچشمه گرفته است، اما دارای مبانی فلسفی می باشد که همه ادیان و فرهنگ های بشری به وسعت جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. سکولاریسم طرفدار ایده امانیسم یا اصالت انسان است به عقل بشری باور و اعتماد دارد و آن را برای تأمین نیازهای انسان بی بدیل و کافی می داند. مبنای دیگر سکولاریسم علم باوری است.طبق این اعتقاد انسان در این جهان زندگی می کند، این دنیا جهان مادی است از آنجا که ابزار معرفت ماده حس و روش تجربی می باشد ما می توانیم به کمک علم تجربی همه نیازهای خویش را بدون کمک گرفتن از دین برطرف سازیم. در فصل سوم این رساله مبانی سکولاریسم مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به جهان شمول بودن مبانی فلسفی سکولاریسم، دین اسلام نیز به چالش کشیده می شود. دین اسلام بر پایه وحی الهی استوار است که در کتاب آسمانی آن یعنی قرآن تجلی یافته است.با عرضه اندیشه های سکولاریسم به ویژه مبانی آن به قرآن به این نتیجه می رسیم که بین قرآن و سکولاریسم تفاوت بنیادی وجود دارداز نظر قرآن اگرچه دنیا اهمیت دارد، اما اصالت و ارزش ذاتی ندارد و بلکه مقدمه ای برای زندگی آخرت است. انسان در قرآن از کرامت ذاتی برخوردار و با عمل شایسه در این دنیا می تواند کمال بشری را کسب کند. عقل در دیدگاه قرآن نورجان و پیامبر درون است. این پیامبر درون احتیاج به مکمل دارد و آن پیامبر برون یعنی وحی و شریعت است. علم در فرهنگ قرآن گوهی شب چراغ ایت. اما آن چراغ در حدی نیست که انسان را از خورشید وحی بی نیاز کند. مبانی سکولاریسم از منظر قرآن بحثی است که در فصل چهارم این رساله مورد بررسی قرار گرفته است.