نام پژوهشگر: محسن کشتکار پزوه
محسن کشتکار پزوه مصطفی فضائلی
حق حیات به سبب توقف دیگر حقوق بر وجود آن، پایه و اساس تمامی حقوق بشر محسوب می شود. این حق به دلیل نقش بنیادین خود، به عنوان برترین حق شناخته شده است. در میان حقوقی که مکاتب و مذاهب و ادیان برای بشر قائل شده اند، حق حیات یا حق زندگی به مثابه چشمه ای است که سایر حقوق از آن جوشیده و برآمده است. هر حقی را که برای انسان در نظر بگیریم و هر کمالی که انسان باید به آن برسد، وابسته به حیات است. کسی که می خواهد مدارج کرامت و کمال انسانی را طی کرده و به آخرین پله های تعالی صعود کند باید حیات داشته باشد. اهمیت این حق تا آنجاست که حتی در شرایط اضطراری نیز نمی توان آن را نادیده گرفت. بنابراین به تصریح میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت ها مکلف اند تمهیداتی را در جهت پاسداری از حق حیات تمام شهروندان فراهم کنند. در ادیان الهی به خصوص دین مبین اسلام نیز، حق حیات به مثابه موهبت الهی برای همه انسان ها اعم از زن و مرد، به رسمیت شناخته شده است و نقض این حق را جنایت علیه بشریت معرفی می کنند. در دوران معاصر، برخی از نظام های حقوقی دنیا، هماهنگ با حقوق جهانی بشر، کرامت انسانی را که از جلوه های حق حیات است، در کرامت ذاتی محصور کرده اند و از کرامت ارزشی سخنی به میان نمی آورند. حیات انسانی را در بعد مادی نگریسته اند و حیات معنوی را نادیده انگاشته اند، که البته حاصل این نوع نگرش، ایجاد سوء تفاهم ها و سوء برداشت هایی است که وسیله ای شده در دست دشمنان اسلام در جهت انسداد و تخریب این راه هدایت و رستگاری حقیقی. لذا آنچه علت بروز این تمایزها و اختلاف نظرها میان دیدگاه این دو نظام، یعنی نظام حقوقی اسلام و نظام بین المللی حقوق بشر می شود، تفاوت دیدگاه آنها، نسبت به واقعیت خود پدیده حیات و فلسفه و حکمت وجودی آن است. از جمله عمده ترین مسائل مورد اختلاف در این نظام ها، مسئله ی مجازات های سلب کننده ی حیات است. یعنی عمده اختلاف بر سر جرائم مستوجب مجازات اعدام است. البته در این میان مسائلی همچون، سقط جنین، خودکشی، مرگ آسان (اوتانازی) نیز مورد بررسی و مقایسه قرار خواهد گرفت، که سعی شده در این پایان نامه، پس از مرور مستندات حق حیات، با رویکرد تطبیقی به حوزه ی معنایی موضوع، قلمرو و دامنه ی حق حیات، از دیدگاه اسلام و اسناد بین المللی پرداخته شود.