نام پژوهشگر: زینب حیاتی
زینب حیاتی عباس سرافرازی
فراماسونری بزرگترین تشکیلات مخفی دنیا است که در سطحی جهانی و با عمق و دامنۀ وسیعی در بسیاری مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اعمال نظر می نماید؛ از این رو این محافل بهترین وسیله برای دول استعمارگر بوده که توسط اعضاء آن می توانستند در بسیاری از رویدادها نقش مؤثری داشته باشند و با عبارات فریب دهنده ای چون آزادی، برابری و برادری که شعار خود قرار داده بودند به ایجاد اختلاف و دوئیت میان سکنۀ مملکتی که به تصرف آن تصمیم گرفته بودند، بپردازند. آشنایی ایرانیان با فراماسونری به اواسط قرن سیزدهم بازمی گردد و همزمان با آشنایی با افکار و اندیشه های غربی، اندیشۀ فراماسونری نیز وارد ایران شد و اولین لژ فراماسونری در ایران با نام «فراموشخانه» توسط میرزا ملکم خان ناظم الدوله تشکیل شد. فراموشخانۀ ملکم و لژهایی که بعد از آن در ایران تشکیل شدند، با هدف نفوذ در سازمان های اداری و تثبیت جایگاه خود همواره تلاش می کردند که اعضاء سرشناس خود را افزایش دهند، از این رو موفق شدند بسیاری از شاهزادگان قاجاری را جذب فعالیت های خود کنند. از سوی دیگر رقابتی که بین شاهزادگان قاجاری برای سلطنت وجود داشت، زمینه را برای ورود آنان به لژهای ماسونی آماده و مستعد می ساخت. بدین ترتیب می توان اذعان داشت که همواره میان مجامع فراماسونری و شاهزادگان قاجاری رابطه ای دو سویه وجود داشته است، اما در اکثر موارد سود حاصل از این همکاری متقابل به دلیل عدم آگاهی و اطلاع صحیح شاهزادگان از ماهیّت فراماسونری نصیب گردانندگان این سازمان می شد. در این پژوهش سعی شده است مناسبات میان فراماسونری و شاهزادگان قاجاری مورد بررسی قرارگیرد.