نام پژوهشگر: امیرسامان خیرخواه
بهرام یوسفی امیرسامان خیرخواه
طراحی و زمانبندی فعالیتها از نظر تولید طرحهای موفق و بیشینه نمودن بهره وری اهمیت فوق العاده ای دارند. به علاوه در محیط واقعی، مسائل شامل چندین هدف می باشند که باید به طور همزمان بهینه شوند و معمولا مشخصه محیط واقعی اطلاعات غیرقطعی و غیرقابل کنترل می باشد. بنابراین یافتن طرحهای شدنی و کارا چالشی مهم محسوب می شود. در همین رابطه، مساله rcpsp چندهدفه می کوشد تا فعالیتها را زمانبندی نماید و منابع را به منظور یافتن یک راهکار موثر برای کمک به مدیران پروژه و بهینه سازی چندین معیار اختصاص دهد. در این تحقیق، روشی مبتنی بر مفاهیم چندهدفه و الگوریتم فراابتکاری pso را به منظور حل rcpsp توسعه می دهیم. مساله چندهدفه rcpsp توسط الگوریتم pso چندهدفه حل شده و الگوریتمهای جدیدی مبتنی بر pso پیشنهاد می شوند. عملکرد الگوریتمهای پیشنهادی از طریق آزمایشهای عددی با الگوریتم چندهدفه ts مقایسه شده است. آزمایشهای عددی حاکی از برتری الگوریتمهای پیشنهادی می باشد.
سارا شاهپوری پرویز فتاحی
در تحقیق حاضر، یک زنجیره تامین دو سطحی در نظر گرفته شد که در آن یک خریدار و یک فروشنده مطرح هستند که در پی مینیمم کردن مجموع هزینه های خود می باشند. در این تحقیق، خریداری که خود با تقاضای تصادفی روبروست، دارای نرخ تقاضای d واحد در سال است و فروشنده با نرخ p واحد در سال، (p>d) در هر راه اندازی تولید به میزان m برابر مقدار سفارش دهی خریدار، تولید می کند. با پرداخت هزینه اضافی از سوی خریدار، میزان هزینه سفارش دهی خریدار به فروشنده و نیز میزان زمان انتظار، قابل تنظیم می باشد. برای اجتناب از عدم دقت و ناکارآمدی تخمین پارامترهای هزینه کمبود، به جای استفاده از هزینه کمبود، از محدودیت سطح خدمت استفاده شده است. این محدودیت بیان می کند که میزان کمبودی که فروشنده در طی سال با آن روبرو می شود نسبت به موجودی در دست، نباید از مقدار مشخصی، بیشتر باشد. پس از ارایه مدل غیرخطی مربوط به تحقیق، به تشریح چگونگی حل مدل پرداخته شده است. برای حل این مدل، از یک سری تکنیک ها و روش های ریاضی و منطقی استفاده می شود. سپس در ادامه فصل سوم، الگوریتم حل مسأله ارایه شد. این الگوریتم توسط نرم افزار matlab کدنویسی شده است. صورت کدنویسی شده این برنامه کامپیوتری، در پیوست تحقیق ارایه شده است. پس از آن در فصل چهارم، یک مثال عددی آورده شد. این مثال توسط برنامه کامپیوتری حل شده است و نتایج آن در فصل چهارم ارایه شده است. در ادامه نتایج حاصل از حل این مثال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای بررسی تأثیر هر یک از فرضیات مسأله، دو مدل ساده-تر نیز ارایه شده است. در مدل اول، امکان کاهش هزینه سفارشدهی از مدل برداشته شده است. با این کار هزینه ادغامی کل سیستم، افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. در مدل دوم، علاوه بر برداشتن امکان کاهش هزینه سفارش دهی، امکان شکست زمان انتظار نیز از مدل حذف گردیده است. این بار نیز نسبت به دو حالت قبل، افزایش هزینه ادغامی سیستم به چشم می خورد. تمام این نتایج و تجزیه و تحلیل ها، برای فهم بهتر، توسط جداول و نمودارهای مربوط به خود، در فصل چهارم ارایه شده اند. بدین ترتیب صحت و کارایی مدل و الگوریتم ارایه شده در این تحقیق تأیید شده است.
حسن ذوالفقاری امیرسامان خیرخواه
نقش راه آهن در ایران به دلیل پراکنده بودن مراکز جمعیتی و اقتصادی در کل کشور و مسافت نسبتاً زیاد بین آنها، از اهمیت بالایی برخوردار است. محدودیت منابع مالی و عدم سودآوری سریع پروژه های زیربنایی راه آهن، از موانع اصلی گسترش شبکه راه آهن است. بنابراین استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در این تحقیق، سیستم حمل بار در شبکه ریلی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد شبیه سازی گسسته پیشامد مدل سازی شده است. تحلیل مدل نشان می دهد که مدت زمان تخلیه و بارگیری، بیشترین تاثیر را بر روی ظرفیت سیستم می گذارد. بنابراین به منظور جلب رضایت مشتریان و کاهش میانگین زمان انتظار تقاضا؛ باید به این متغیر توجه بیشتری نسبت به سایر متغیرهای تاثیرگذار بر ظرفیت شبکه نمود. حداقل سازی تعداد واگن های باری و در نتیجه تعیین تعداد بهینه لکوموتیوها، به عنوان یکی از راه های بهبود کارایی سیستم در نظر گرفته شده است. بهینه سازی سیستم به وسیله روش بهینه سازی شبیه سازی، نشان می دهد که بیش از 4% کل واگن های باری موجود در شبکه، مازاد بر نیاز است. از روش تحلیل پوششی داده ها به منظور تحلیل بهبود کارایی حاصل شده بعد از بهینه سازی استفاده شده است که با استفاده از دو مدل اصلی بازده به مقیاس ثابت و بازده به مقیاس متغیر، کارایی شبکه در قبل و بعد از بهینه سازی ارزیابی و مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد سیستم حمل و نقل ریلی در بخش بار در حال حاضر حدود 19% زیر ظرفیت اسمی فعالیت می کند و پس از بهینه سازی، بیش از 5% افزایش کارایی خواهد داشت.
مهری اقدمی گرگری امیرسامان خیرخواه
مسائل برنامه ریزی خطی چند هدفه (molp)1 دسته ای از مسائل ریاضی هستند که به منظور تحلیل مسائل تصمیم گیری در شرایط وجود معیار های چند گانه و غالبا متضاد به وجود آمده اند. هدف از تشکیل و حل این مدل ها یافتن جوابی است که از هر نظر برای تصمیم گیرنده رضایت بخش باشد. روش های تعاملی2 که در آن ها تصمیم گیرنده اطلاعات خود را در مورد اولویت هایش نسبت به اهداف، در طی فرایند حل و به تدریج در اختیار تحلیل گر قرار می دهد، نسبت به سایرروش های حل این مسائل جوان ترند و تحقیقات جدیدی که در زمینه توسعه روش های برنامه ریزی چند هدفه صورت می گیرد، اکثرا مربوط به این گروه است. روش های تعاملی زیادی وجود دارد که تفاوت عمده آن ها در نوع اطلاعاتی است که در هر مرحله از تصمیم گیرنده (dm)1 گرفته و یا به او داده می شود. انتظار می رود در این روش ها جواب نهایی بسیار راضی کننده تر از جواب روش های دیگر باشد. چونdm مرتبا تأثیر گذار و هدایت-کننده فرایند حل مساله در رسیدن به راه حل نهایی است. اما نقطه ضعف عمده این روش ها در تعداد سوالاتی است که تصمیم گیرنده باید به آن ها پاسخ دهد؛ به طوری که بیشتر تحقیقات در زمینه برنامه-ریزی تعاملی بر روی کاهش تعداد سوالات است. مرحله کلیدی برای حل molp بدست آوردن تابع مطلوبیت تصمیم گیرنده (mauf)1 است، که یک روش دسترسی به آن استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (ann) است. مهم ترین مزیت ann این است که هیچ گونه فرض اولیه ای در مورد ساختار تابع مطلوبیت و خصوصیات آن ندارد. در این روش مهم ترین مساله چگونگی بدست آوردن اطلاعات اولویت تصمیم گیرنده و استفاده از آن برای یافتن بهترین جواب است. این اطلاعات که نقش عمده ای در مسائل بهینه سازی چند هدفه دارند می تواند به شکل های مختلفی در مراحل مختلف فرایند حل ارائه شوند. برای ارائه این اطلاعات dm باید گزینه های مختلفی را تست کند. یکی از روش های قابل استفاده در این مورد dnn2 است که هدف آن کاهش تعداد ارزیابی ها با حفظ قابلیت اطمینان و پیدا کردن تعداد داده های آموزشی بیشتر است. در این رویکرد بدون هیچ گونه پیش فرضی در مورد mauf، فرض می شود که mauf وجود دارد وdm با پاسخ دادن به تعداد سوالات کمتری در رابطه با مقایسات زوجی می تواند به mauf دست یابد]7[. در این تحقیق سعی بر آن است که روش تعاملی imolpو روش مبتنی بر شبکه های عصبی از نظر کارایی باهم مقایسه شوند. با توجه به اینکه با تصمیم گیرنده ها و درنتیجه رفتار های مختلف روبرو هستیم، در درجه اول باید بتوانیم رفتار dm را شبیه سازی کنیم و سپس با استفاده ازمعیارهای مقایسه، کارایی دو روش را مقایسه کنیم.
آسیه وریانی پرویز فتاحی
درسیستم های سنتی تولید، اندازه انباشته برای تولید یک کالا و خرید مواد اولیه، به صورت مجزا تعیین می شد. در مواردی که مقادیر سفارش مواد اولیه مورد استفاده در خطوط تولید وابسته به مقدار تقاضا باشد، تفکیک مساله خرید مواد اولیه از مقدار اقتصادی تولید، مطلوب نمی باشد. در نتیجه لازم است مقدار بهینه تولید یک کالا و مقدار سفارش دهی مواد اولیه مرتبط با آن همزمان تعیین گردد. به این منظور در این تحقیق ضریب تبدیل هایی به مواد اولیه برای تعیین حجم موردنظر ماده اولیه نسبت داده شده است. در تحقیق حاضر یک مدل یکپارچه موجودی در زنجیره تامین ارایه شده است. این مدل، سیاست موجودی دو سطحی شامل انبارمرکزی و کارخانه را، بررسی می نماید. در سیستم تحت مطالعه، کارخانه شامل دو ایستگاه تولید قطعات مورد نیاز کالای نهایی و ایستگاه مونتاژ می باشد، مواد اولیه خام پس از تغییرات لازم در مرحله پردازش، به قطعات پردازش شده تغییر یافته سپس، به همراه قطعات آماده ی تهیه شده از بیرون کارخانه وارد مرحله مونتاژ می گردند. کارخانه محصول مورد نظر را در بسته هایی تولید می کند و به انبار مرکزی که با تقاضای تصادفی روبرو است، می فرستد. در این مدل فرض شده، تقاضا دارای توزیع نامشخص است. هم چنین فرض شده است با سرمایه گذاری بیشتر، میزان هزینه سفارش دهی قابل کاهش است. علاوه بر این، در این مدل از پارامترهای مربوط به هزینه کمبود استفاده شده است. در سالهای اخیر علاقه به مساله تعیین مقدار بهینه تولید افزایش یافته است. از این رو محققان بسیاری سیاست های متفاوتی از مدل های مقدار بهینه تولید در فواصل ثابت با فرض تقاضای ثابت در طول افق برنامه ریزی توسعه دادند. عدم قطعیت به عنوان یک محدودیت مهم در مدل سازی سیستم های کنترل موجودی به حساب می آید. در این راستا مدل هایی که به نحوی بتوانند عدم قطعیت را در مدل وارد کنند تصویر بهتری از واقعیت بیرون ارایه داده در نتیجه، خروجی های معتبرتری نیز در پی خواهد داشت. یکی از پارامتر هایی که معمولاً با عدم قطعیت مواجه است تقاضای مشتری می باشد. با متغیر در نظر گرفتن پارامتر تقاضا در تعیین مقدار بهینه تولید به منظور کاهش هزینه کل، مدل کاربردی تر و به واقعیت حاکم بر جهان طبیعت نزدیک تر می گردد. با وجود تحقیقات بی شمار در مدل های موجودی، در مطالعات چاپ شده به عوامل مهمی مانند پردازش به ارایه یک مدل سیستم سفارشات مستمر با فرض تقاضای احتمالی و امکان کاهش هزینه سفارش دهی انبار مرکزی با استفاده از فرم لگاریتمی در یک سیستم یکپارچه دو سطحی متمرکز شده است. همان طور که قبلاً عنوان شد، با توجه به اهمیت مساله کنترل موجودی، در این تحقیق، ارایه الگوریتمی جهت تعیین مقدار بهینه تولید در یک زنجیره با تقاضای احتمالی موردنظر می باشد که هدف از ارایه این مدل با محدودیت کمبود در تقاضا، بدین شرح است: 1- کمینه نمودن هزینه کل زنجیره تولیدی که مجموع هزینه های حمل، سفارش دهی، مواد اولیه مصرفی و ... می باشد. 2- تعیین میزان بهینه هزینه کل سیستم 3- تعیین مقدار بهینه هزینه سفارش دهی 4- تعیین مقدار بهینه تولید در هر راه اندازی تولید 5- تعیین مقدار بهینه سفارش دهی در مراحل مختلف کارخانه و مقدار بهینه سفارش انبار به کارخانه
محبوبه جاویدی هادی آباد امیرسامان خیرخواه
مدیریت پروژه اهمیت روزافزونی را در بهبود عملکرد سازمان ها پیدا کرده است. مساله زمان بندی فعالیت ها تنها با در نظر گرفتن محدودیت های اولویتی (مانند تکنیک مسیر بحرانی و تکنیک ارزیابی و بازنگری پروژه) برای مدت طولانی مورد مطالعه قرار گرفته است، با افزایش اهمیت محدودیت منابع، نیاز برای مورد توجه قرار دادن این محدودیت مشهود به نظر می رسد. و این مساله باعث ایجاد مساله زمان بندی پروژه با محدودیت منابع شده است. زمان بندی پروژه با محدودیت منابع یکی از مهم ترین مسائل در زمینه زمان بندی پروژه است. وقتی مطالعات با یک دیدگاه چند هدفی انجام می شود، زمان بندی پروژه با محدودیت منابع دشوارتر خواهد بود. این تحقیق به یک مساله زمان بندی پروژه با محدودیت منابع با اهداف چندگانه می پردازد. هدف ما دستیابی به یک تقریب خوب از مجموعه راه حل های غیر مغلوب مساله است. ما الگوریتم جستجوی پرندگان چندهدفه را برای مساله زمان بندی پروژه با محدودیت منابع به منظور دستیابی به اهداف حداقل زمان اتمام پروژه ، ماکسیمم ارزش خالص فعلی و نیرومندی به کار برده ایم.
مریم رضایی امیرسامان خیرخواه
زمانبندی نیروی کار عبارت است از پیش بینی تقاضا برای خدمات، تعیین شیف ت های کاری و تخصیص نیروی انسانی به شیف ت های مختلف که به منظور تامین خدم ا ت انجام م ی شود. مساله زمانبندی در بسیاری از سازما ن های خدماتی نظیر مراکز پاسخگوی تلفنی، بان ک ها، مراکز اورژانس و فروشگا ه های بزرگ به دلیل ارتباط مستقیم با مشتریان از اهمیت ویژ ه ای برخوردار بوده و همچنین به دلیل پویایی و احتمالی بودن تقاضای خدمات از پیچیدگ ی خاصی برخورداراست. در روش های سنتی حل مسائل زمانبندی نیروی کار، تقاضای مشتری بوسیله مدل صف به تقاضای نیروی انسانی در باز ه های زمانی مختلف تبدیل شده و سپس با در نظر گرفتن ساعات کار و استراحت پرسنل، زمانبندی با هدف حداقل سازی نیروی کار با حفظ حداقل سطح سرو ی س انجام م ی شود. این در حالی است که با توجه به اهمیت روز افزون توجه به رضایت مشتریان بویژه در سازما ن های خدماتی، بهینه سازی سطح خدمات جایگاهی معادل و یا بالاتر از حداقل سازی هزینهها پیدا کرده است. در این تحقیق مدلی چند هدفه برای زمانبندی نیروی کار توسعه د اده شده است که اهداف آن حداقل سازی هزینه، حداقل سازی نارضایتی شغلی کارکنان و حداکثر سازی سطح خدمات م ی باشد که با توجه به احتمال ارائه سرویس به موقع به مشتریان فرموله شده اس ت . همچنین روشی مبتنی بر الگوریتم ژنتیگ و روش معیار جامع برای حل مساله ارائه میشود و کارایی آن در مقایسه با مدل سنتی تعمیم یافته برای حل مدل جند هدفه ارزیابی میشود.
عبدالله عبدی وحید خداکرمی
هزینه یکی از ورودی های پایه ای (هزینه، زمان و کیفیت) در برنامه ریزی و مدیریت پروژه است. در دنیای رقابتی امروز، مدیریت هزینه ضمن حفظ سطوح کیفیت و عملکرد، نقشی اساسی ایفا می کند. «تخمین هزینه» و «کنترل هزینه» دو فرآیند مهم مدیریت هزینه در هستند. پیش بینی قابل اتکای هزینه و پایش و کنترل هزینه های واقعی در چرخه ی عمر پروژه، از مولفه های اساسی برنامه ریزی و مدیریت ریسک پروژه است. تخمین هزینه ی پروژه در سه سطح: تخمین های مفهومی، تخمین های اولیه، و تخمین های دقیق انجام می گیرد. آخرین تخمین هایی که انجام می گیرد و جزئیات کامل فعالیت های پروژه را قبل از آغاز آن در نظر می گیرد، تخمین های دقیق است. اصلی ترین رویکرد برای کنترل و پایش هزینه ها نیز تکنیکی است به نام مدیریت ارزش حاصله (evm). اعمال ریسک در تخمین های دقیق با تحلیل کمی ریسک و شبیه سازی مونت کارلو صورت می گیرد. درحالی که آنالیز ارزش حاصله ریسک عناصر هزینه را لحاظ نکرده و خروجی های آن قطعی هستند. در این پایان نامه با استفاده از یک روش جدید مدلسازی ریسک: «شبکه های بیزین»، مدل هایی برای بهبود تحلیل ریسک هزینه در تخمین های سطح دقیق و همچنین مدیریت ارزش حاصله ارایه شده است. شبکه های بیزین یک رویکرد احتمالی برای برخورد با روابط علت و معلولی ریسک ها و عدم قطعیت ها می باشد که در سال های اخیر کاربردهای موفق زیادی پیدا کرده است. ارزیابی مدل های ارایه شده در مطالعات موردی نظری بررسی و کارکرد آن ها نشان داده شده است. همچنین در این مطالعه یک روش جدید برای یکی از خروجی های تکنیک مدیریت ارزش حاصله، برمبنای تحلیل آماری اطلاعات گذشته، پیشنهاد گردیده است.
علیرضا خسروی رامین صادقیان
زنجیره ی تأمین مجموعه ای از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان است که ارتباط منطقی بین آن ها را نشان می دهد. ارزیابی کارآیی زنجیره ی تأمین نقش مهمی را در مدیریت تولید بازی می کند. تحلیل پوششی داده ها (dea) نیز روشی ناپارامتری بر پایه ی برنامه ریزی خطی است که کارآیی واحدهای مختلف تصمیم گیری را نسبت به هم می سنجد. این روش می تواند ورودی ها و خروجی های چندگانه داشته باشد. برای ارزیابی کارآیی زنجیره ی تأمین، معیارهای متفاوتی را می توان در نظر گرفت. معیارهایی از قبیل هزینه، انعطاف پذیری، زمان تحویل و غیره. در دنیای واقعی، به دلیل عدم قطعیت های موجود، اندازه گیری تمامی معیارها به صورت اعداد قطعی مشکل است. در این پایان نامه برای در نظر گرفتن عدم قطعیت از تئوری مجموعه های فازی استفاده می شود. شاخص هزینه به صورت فازی در نظر گرفته شده و سایر شاخص ها قطعی هستند. پس از ارزیابی زنجیره های تأمین در سطح تولیدکننده با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده های فازی، نتایج این مدل با مدل dea کلاسیک و مدل تحلیل پوششی داده های ناهموار که مدلی دیگر از dea برای برخورد با محیط های عدم قطعیت است، مقایسه می شود.
نادیه ربیعی سید سپهر قاضی نوری
در دوره اخیر یعنی قرن بیست ویکم پیچیدگی فناوری ها زیادتر، گزینه های در دسترس بیشتر، چرخه عمر فناوری کوتاه تر شده و هزینه توسعه فناوری بالا رفته است. گزارش ها ومقاله هایی حاکی از شکست یا عدم موفقیت شرکت ها درانتخاب فناوری های جدید است، در چنین وضعیتی ارزیابی وانتخاب مناسب ترین گزینه دشوار شده و بدون استفاده از روش های تحلیلی یا کمی تقریباً غیر ممکن شده است. در این تحقیق یک روش اولویت گذاری ارائه شده که تلفیقی از روش تحلیل پوششی داده ها و ماتریس جذابیت _قابلیت است. روش جذابیت-قابلیت قبلی نقاط ضعفی دارد از جمله اینکه اغلب معیارهای منفی در نظر گرفته نمی شوند، برای استفاده از این روش باید وزن دقیق معیارها تعیین شود و همچنین نسبی بودن جذابیت فناوری در این روش در نظر گرفته نمی شود، در حالی که روش پیشنهادی این نقاط ضعف رانخواهد داشت. در این روش به کمک مدل تحلیل پوششی داده ها میزان جذابیت هر فناوری و قابلیت سازمان در آن به دست می آید. سپس بنابر میزان جذابیت فناوری ومقدار قابلیت سازمان در آن فناوری، جایگاه آن در ماتریس مشخص می شود. بنابر جایگاه های چهارگانه ماتریس راهبرد خاصی در رابطه با آن پیشنهاد می شود. در این تحقیق از این روش برای تعیین اولویت های فناوری حوزه برق وزارت نیرو استفاده شده است. برای این کار مدل های مختلف تحلیل پوششی داده ها از جمله مدل کارایی ساده، مدل های کارایی متقاطع ومدل وزن های مشترک به کاربرده و مدل هایی که بیشترین تبعیض را بین فناوری ها قائل شدند به عنوان بهترین مدل ها برگزیده شدند. نتایج نشان داد که تمامی فناوری ها در ناحیه اول و دوم ماتریس قرار می گیرند. پس از مشخص شدن راهبرد برای فناوری های هر ناحیه، چندین کمان برای رتبه بندی فناوری-های هر ناحیه استفاده شد. در این تحقیق نتایج به دست آمده به کمک روش پیشنهادی با نتایج حاصل از روش جذابیت-_قابلیت مقایسه شد و نتایج نشان داد که روش جدید مناسب تر از روش قبلی است.
پریسا فامیل علمدار امیرسامان خیرخواه
مسئله زمان بندی پروژه تحت محدودیت منابع (rcpsp) جزو معروفترین مسائل برنامه ریزی پروژه است و شامل زمان بندی یک مجموعه از فعالیت ها در شبکه پروژه، با در نظر گرفتن روابط پیش نیازی مابین آن ها و محدودیت های دسترسی به منابع محدود می باشد، به طوری که هدف یا اهدافی از پیش تعیین شده تامین گردد. پروژه های غیر رایج، به طور چشمگیری در بسیاری از سازمانها در حال افزایش هستند. این پروژه ها اغلب، تحت محدودیت منابع و عدم قطعیت (مثل بازدهی کارگران، شرایط جوی نامساعد و...) اجرا می شوند. در پروژه های غیر رایج، هر یک از پارامترهای پروژه ممکن است دارای عدم قطعیت باشند. عدم قطعیت در پارامترها را می توان به وسیله دو گروه از روش ها، شامل روش های مبتنی بر احتمالات و روش ها بر پایه مجموعه های فازی، مدل سازی کرد، که انتخاب آن ها وابسته به شرایط و ترجیحات مدیر پروژه می باشد. هر چند به دلیل منحصر به فرد بودن این پروژه ها، فقدان اطلاعات پیشین درباره پارامترها، موجب می شود که مدیر پروژه نتواند به طور صریح و قطعی این متغیر ها را توصیف کند، در این شرایط، پارامترها به وسیله قضاوت های ذهنی کارشناسان تخمین زده میشوند و روش ها بر پایه مجموعه های فازی، جهت اداره این پروژه ها معرفی می شوند. در اکثر تحقیقاتی که تاکنون در زمینه مسائل rcpsp فازی صورت گرفته، تنها مدت زمان انجام فعالیت ها به صورت فازی در نظر گرفته شده، ولیکن در تحقیق حاضر، علاوه بر مدت زمان اجرای فعالیت ها، پارامتر نرخ مصرف منابع توسط فعالیتها، نیز به صورت فازی لحاظ شده است. مسئله تحت بررسی در این تحقیق شامل دو گروه اصلی میباشد، به طوری که در گروه اول، پارامترهای زمان انجام فعالیت و نرخ مصرف منبع، فازی هستند و پارامتر میزان منبع در دسترس در واحد زمان، قطعی میباشد و در گروه دوم مسائل، هر سه پارامتر فازی هستند. همچنین با توجه به فازی یا قطعی بودن پارامتر میزان کل منبع مورد نیاز جهت تکمیل هر فعالیت، هر یک از این گروهها شامل دو زیرگروه نیز میباشند. به علاوه این مسائل به صورت چندحالته (mrcpsp) مورد بررسی قرار گرفته اند، به طوری که هر یک از فعالیتها دارای چندین حالت ممکن، جهت پردازش، میباشند. در تحقیق حاضر، انواع مسائل mrcpsp فازی به همراه جزئیات مورد بررسی قرار گرفته اند و فرمولبندی ریاضی این مسائل ارائه شده است. به علاوه یک الگوریتم ابتکاری جهت حل مسئله تحت بررسی در این تحقیق ارائه شده، که ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و یک روش ابتکاری جهت زمانبندی پروژه تک حالته تحت محدودیت منابع، در شرایط فازی بودن مدت زمان اجرای فعالیتها، میباشد. همچنین عملکرد الگوریتم پیشنهادی با استفاده از آزمایشهای عددی مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج حاصل از الگوریتم، با جوابهای بهینه موجود و همچنین کرانهای پایینی، که برای مجموعه جوابهای شدنی مسائل محاسبه کرده ایم، مقایسه گردیده است. برطبق نتایج حاصله از آزمایشهای عددی، الگوریتم پیشنهادی از عملکرد خوبی، جهت حل مسائل mrcpsp، در شرایط فازی بودن مدت زمان انجام فعالیتها و نرخ مصرف منابع توسط فعالیتها، برخوردار است.
مریم کیوه یی امیرسامان خیرخواه
درحالی که دنیای کسب و کار از تمرکز بر محصول به تمرکز بر مشتری سوق می یابد، مدیران پی می برند که گسترش ارتباطات موجود با مشتریان برای رشد سودمند و مداوم درآمد مفید خواهد بود. بنابراین برای بقا در محیط کسب و کار امروزی، تعیین استراتژی ها بر مینای خواسته های مشتریان و نیز میزان اهمیت آنها برای سازمان از اهمیت خاصی برخوردار است. مدیریت ارتباط با مشتری (crm) یک استراتژی کسب و کار مشتری محور است که فروش، بازاریابی و خدمات مشتریان را به صورت پویا و یکپارچه دربرمی گیرد تا برای شرکت و مشتریانش ارزش ایجاد کرده و بیافزاید. لازمه پیاده سازی موفق مدیریت ارتباط با مشتری، شناسایی دقیق نیازمندی ها و خواسته های واقعی مشتریان از محصول یا خدمات و همچنین تعیین مشتریان سودآور سازمان و نیز تقسیم بندی مشتریان سازمان بر اساس ارزش آنهاست تا نیازهای خاص و شیوه مناسب تعامل سازمان با هر دسته از مشتریان تعیین گردد. از این رو در این تحقیق با تمرکز بر دو رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری (crm) و گسترش عملکرد کیفیت (qfd) و در نهایت بهره گیری از روش rfm برای محاسبه ارزش مشتری ، چهارچوبی برای تدوین استراتژی ها ورویکردهای خدماتی ارائه می کنیم.
مهدی قراگوزلوماهر امیرسامان خیرخواه
معمولا انجام فعالیتهای پروژه نیازمند استفاده از منبع و یا منابعی مشخص است که معمولا این منابع محدود می باشند. امروزه پیمانکاران با این مسئله مواجه اند که از یک طرف باید با خواسته کارفرمایان مبنی بر اتمام پروژه در سریع ترین زمان ممکن خود را وفق دهند و از طرف دیگر با مشکل محدودیت منابع که می تواند ناشی از کمبود سرمایه مالی باشد رو به رو هستند. بنابراین زمانبندی صحیح و اصولی فعالیتهای پروژه باید به گونه ای باشد که علاوه بر محدودیتهای تقدمی (توالی فعالیتها) به محدودیتهای منابع نیز توجه خاص گردد تا بطور همزمان، هم زمان تکمیل پروژه مورد پسند کارفرما باشد و هم سطح استفاده از منابع برای پیمانکار سطحی قابل قبول و سود آور باشد. ازین رو مسئله دو هدفه زمانبندی پروژه با محدودیت منابع جهت کمینه کردن همزمان زمان تکمیل پروژه و سطح استفاده از منابع مطرح می گردد. در این پایان نامه پس از آشنایی با مفاهیم، تعاریف و مدلهای رایج در ادبیات در مورد مسائل زمانبندی پروژه با محدودیت منابع، مسئله بهینه سازی دو هدفه زمانبندی پروژه با محدودیت منابع با اهداف کمینه کردن هزینه بکارگیری منابعی که دچار کمبود می شوند و حداقل سازی زمان تکمیل پروژه مورد تشریح و بررسی قرار می گیرد. سپس یک الگوریتم ترکیبی زنبورهای عسل چند هدفه (mohba) برای حل مسئله مورد نظر در این پایان نامه ایجاد می گردد. در پایان نیز مسائل نمونه بوسیله الگوریتم ارائه شده در این پایان نامه حل می گردند و با الگوریتم های موجود در ادبیات مورد مقایسه قرار می گیرند. نتایج نشان می دهد که کارایی الگوریتم پیشنهادی در حل مسائل تک هدفه و بخصوص در حل مسائل با ابعاد بزرگ تر نسبت به روش های دیگر در ادبیات بالاتر بوده و همچنین در مقایسه با روش فراابتکاری الگوریتم زنبورها نتایج نشان می دهد که الگوریتم هیبریدی پیشنهادی در حل مسائل دو هدفه توانایی خوبی در تقریب مرز پارتو را دارد.
ثمینه السادات معینی آزاد طهرانی امیرسامان خیرخواه
امروزه ارزیابی و انتخاب پروژه های تحقیق و توسعه یکی از مهم ترین مسائل تصمیمگیری ساختار یافته می باشد که به طور معمول سازمان های دولتی، دانشگاه ها، پژوهشکده های تحقیقاتی و شرکت های انتقال تکنولوژی با آن روبرو می باشند. اگر نظام تصمیم گیری دربار? پروژه ها با محدودیت زمان و بودجه همراه نبود و سازمان های مجری با محدودیت امکانات و منابع مختلف روبرو نبودند، مقوله ای به نام ارزیابی و اولویت بندی پروژه ها بی معنی بود؛ لیکن با توجه به محدودیت منابع، لزوم پرداختن به این مسئله بصورت فرآیندی سیستمی برای بهبود عملکرد تحقیقات سازمان که منجر به بالا رفتن عملکرد کل سازمان می شود، امری مهم تلقی می گردد. رویکرد این تحقیق ارائه روشی کارآمد و موثر به منظور ارزیابی و انتخاب مناسب پروژه های تحقیق و توسعه در سازمان ها میباشد. در این روش، با توجه به وجود قضاوت های نادقیق تصمیم گیرندگان از اهمیت نسبی داده ها و ستاده های پروژه ها در دنیای واقع، با بهره گیری از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، اهمیت نسبی معیارهای ورودی و خروجی تعیین گشته و با استفاده از مدل تلفیقی تحلیل پوششی داده ها و کارت امتیازی متوازن نسبت به محاسبه کارایی پروژه ها اقدام می گردد. در نهایت با استفاده از مدل اندرسون-پیترسون رتبه بندی کاملی از پروژه ها ارائه می شود. این مدل بصورت مطالعه موردی به منظور رتبه بندی پروژه های پژوهشی شرکت ملی گاز ایران پیاده سازی شده است. همانطور که از نتایج حل مدل استنباط میشود، دخالت دادن قضاوت های تصمیمگیرندگان در مورد اهمیت نسبی داده ها و ستاده ها و هم افزایی روش کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده ها، ابزاری توانمند را در اختیار مدیران سازمان جهت انتخاب کاراترین پروژه های تحقیق و توسع? و بهینه سازی استفاده از منابع در تولید خروجی های مطلوب قرار می دهد.
سلمان آقابابایی امیرسامان خیرخواه
مکان یابی ایستگاه های بازرسی سبب افزایش کیفیت محصولات تولیدی با حداقل هزینه می شود. افزایش کیفیت محصول، یکی از مزیت های رقابتیِ فروش محصولات در برابر رقیبان تولیدی می باشد. در این تحقیق، مسئله مکان یابی بهینه ایستگاه های بازرسی در سیستم های تولید متوالی در نظر گرفته شده است. در این مسئله، بعد از تعیین ایستگاه های بازرسی، دو نوع بازرسی که عبارتند از: بازرسی صد درصد و بازرسی از طریق نمونه گیری تصادفی، بعد از ایستگاه های تولیدی قرار می گیرد. بیشتر محققین، بازرسی از طریق نمونه گیری را در حالت های بازرسی مدل خود قرار نداده اند که این امر سبب دور شدن از محیط واقعی خواهد شد. در مدل پیشنهادی، تخصیص انواع بازرسی با دو هدف حداقل کردن مجموع هزینه های بازرسی و حداقل کردن نرخ معیوب های خروجی از ایستگاه آخرِ تولید می باشد. هدف اکثر مدل های ارائه شده ی مسئله مکان یابی ایستگاه های بازرسی، حداقل کردن مجموع هزینه های بازرسی در نظر گرفته شده است. حداقل کردن نرخ معیوب های خروجی از ایستگاه آخر خط تولید به منظور اجرای آرمان تحویلِ صفر واحد محصول معیوب به مشتری در صورت درخواست مدیریتِ کنترل کیفیت می باشد. چند هدفه قرار دادن این مسئله از کارهای ابداعی می باشد که تابحال انجام نشده است. مدل پیشنهادی، توسط الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذراتِ چند هدفه، حل شده است. مثال های ارائه شده با هدف حداقل کردن مجموع هزینه های بازرسی به خوبی، قابلیت مدل ارائه شده ی این تحقیق را نشان می دهد. همچنین با استفاده از چهار معیار، کارائی الگوریتم پیشنهادی نشان داده می شود.
محمد حق وردی امیرسامان خیرخواه
از جمله مباحث قابل توجه در بخش لجستیک زنجیره تأمین، مسئله برنامه یزی مسیرهای توزیع کالا می باشد. این امر در مورد کالاهای فاسدشدنی اهمیت بیشتری می یابد. کالاهای فسادپذیر از طرفی دارای دوره عمر بسیار محدودی بوده و از سوی دیگر به دلیل شرایط ناپایدار و متغیر نگهداری در ضمن فرایند حمل، در معرض کاهش کیفیت و ارزش و یا حتی فساد کامل قرار دارند. حساسیت بالای پخش این دسته از اقلام، بکارگیری مدلی را برای برنامه ریزی و تعیین مسیرهای بهینه توزیع کالاها بین مشتریان، به منظور اطمینان از حداکثر کیفیت در زمان تحویل الزامی می سازد. یکی از مسائلی که به کرات و به شکل های مختلف، با در نظر گرفتن انواع محدودیت ها و تابع هدف های متأثر از حمل کالاهای فاسدشدنی، در این حوزه بکار رفته است، مسئله مسیریابی وسایل نقلیه (vrp) می باشد. در این مطالعه مدلی جدید ارائه شده است که با در نظر گرفتن محدودیت های بدیع و کاربردی تر نسبت به مطالعات پیشین، مانند نوع خاصی از پنجره های زمانی برای مشتریان، امکان وجود کالای مرجوعی برای هر مشتری و انجام شدن فرایند دریافت و برداشت بصورت همزمان، حداکثر زمان های سرویس دهی و غیره، سعی کرده است که مدل را به دنیای واقعی نزدیک تر سازد. در ادامه با هدف کمینه کردن مجموع هزینه های ثابت و متغیر وسایل حمل و هزینه های جریمه های مربوط به دیرکردها و زودکردها، یک الگوریتم ژنتیک ترکیبی پیشنهادی برای حل مسئله مورد استفاده قرار گرفته و نتایج آن با جواب های الگوریتم ژنتیک معمول و همچنین جواب های بهینه سراسری خروجی لینگو مقایسه شده اند. به منظور کد کردن الگوریتم های حل، از نرم افزار متلب استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهند که الگوریتم حل پیشنهادی ترکیبی توسعه یافته، به مراتب جواب هایی با کیفیت بالاتر و در زمان کمتر ایجاد می کنند.
سینا مسیبی امیرسامان خیرخواه
مسئله ی مکان یابی رقابتی پیشرو-پیرو از تعیین استراتژی بهینه برای دو شرکت رقیب که به ترتیب تصمیم گیری می-کنند، تشکیل شده است. رقیب اول، پیشرو، p تسهیل جدید به منظور افزایش سهم بازار خود احداث می کند. از طرف دیگر، او می داند رقیب او، پیرو، نسبت به عمل او واکنش نشان خواهد داد و تسهیلات جدید خود را احداث خواهد نمود. هدف هریک از رقبا حداکثر کردن سهم بازار خود می باشد. این مسئله به نام نظریه بازی استکلبرگ نیز معروف است. در تحقیق حاضر در اینجا، فرض بر این است که تعداد تسهیلات جدید پیرو برای پیشرو نامعلوم است اما حالت-های ممکن و احتمال رخداد هریک، برای او مشخص است. ارائه دهندگان این مدل با استفاده از رویکرد استوار، این مسئله را مدلسازی کرده اند اما به جهت پیچیدگی زیاد آن، تنها به حل مسئله در ابعاد کوچک و با روش شمارش کل حالات پرداخته اند. یکی دیگر از نوآوری های مدل حاضر، احتمالی درنظر گرفتن رفتار مشتریان است که منجر به غیرخطی شدن و پیچیدگی بیشتر مدل نسبت به حالت رفتار قطعی مشتریان است. در اینجا ما الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک در هم تعبیه شده و ازدحام ذرات دو ازدحامی را برای حل این مسئله ی دوسطحی، در ابعاد بزرگ به کار می گیریم. برای ارزیابی کارایی الگوریتم ارائه شده، در ابعاد کوچک جواب حاصل از الگوریتم را با جواب بدست آمده از روش دقیق مقایسه کرده و برای ارزیابی کارایی الگوریتم در ابعاد بزرگ نیز جواب-های حاصل از دو الگوریتم را با یکدیگر مقایسه می کنیم.
عباس محمودآبادی محمد سیدحسینی
با توجه به اهمیت حمل ونقل مواد خطرناک و مسایل مرتبط با موضوع ریسک و زمان در مدیریت حمل ونقل آنها در این رساله مدل پایدار مسیریابی حمل ونقل مواد خطرناک برای حمل محمولات سوختی (طبقه سوم از مواد خطرناک) در شرایط اضطراری توسعه داده شده است. در مسیریابی حمل ونقل مواد خطرناک با ملاحظات مسایل ایمنی حمل ونقل (حوادث رانندگی)، جمعیت در معرض آسیب، مسایل زیست محیطی و زیرساختهای مهم حمل ونقل واقع شده در مسیرهای ارتباطی از یک طرف و بروز حوادث طبیعی و اهمیت زمان در خصوص ارسال محمولات به مناطق آسیب دیده، از طرف دیگر مد نظر قرار گرفته اند. اجزای تشکیل دهنده ریسک که با استفاده از نطرات خبرگان جمع آوری و به اعداد کمّی تبدیل شده اند و همچنین میزان آسیب وارده به راههای شبکه با استفاده از مبانی تئوری آشوب تعریف شده و با بکارگیری روشی تکراری برای حل مدل مسیریابی، منطقه ای شامل پنج استان که بر اساس تجربیات حاصل از زلزله مرداد ماه 1391 بخشی از استان آذربایجان شرقی به عنوان منطقه آسیب و استانهای زنجان، اردبیل، آذربایجان غربی و کردستان به عنوان استانهای معین در نظر گرفته شده اند، به عنوان مطالعه موردی مورد بررسی قرار گرفته است. ضمن بررسی دقیق در خصوص تجزیه و تحلیل حساسیت روش و مدل ریاضی توسعه داده شده و همچنین استفاده از نظرات خبرگان، مشخص شده است که استفاده از روش انتخاب محتملترین مسیر و همچنین رویکرد توجه به مسایل مسیریابی حمل ونقل مواد خطرناک در شرایط اضطراری و در نهایت استفاده از تئوری آشوب برای تخمین پارامترهای مرتبط با ریسک حمل ونقل مواد خطرناک می تواند ضمن ارتقای توان تصمیم گیری مدیریتی، پنجره ای را نیز به دنیای انجام تحقیقات بیشتر در زمینه کاربرد تئوری آشوب در تعریف پویای ریسک در حمل ونقل باز نماید.
مریم دانشمندمهر سپهر قاضی نوری
ره نگاشت بعنوان یک ابزار برنامه ریزی استراتژیک است که بصورت دیداری نشان می دهد یک سازمان در آینده به کجا می رود و چگونه می خواهد به آنجا برسد. برنامه های استراتژیک که بصورت نمودار گرافیکی می باشند افراد سازمان را در درک استراتژی که یک عامل کلیدی برای اجرای استراتژی در سازمان است کمک می کنند. یک رهنگاشت عمومی از سه لایه اصلی فناوری، محصول و بازار تشکیل می شود. به دلیل ماهیت هریک از لایه های رهنگاشت، تصمیمات در هر لایه بطور جداگانه گرفته می شوند. بنابراین ابزارهای مختلفی که هریک برای تصمیم در هر لایه مناسب می باشند در ره نگار مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که تصمیم در هر لایه نمی تواند بدون درنظر گرفتن لایه قبل و یا بعد گرفته شود. در این رساله، روش پرامتی فازی برای یکپارچه نمودن تصمیمات در رهنگاشت مورد استفاده قرار گرفته است. آلترناتیوها به شکل سه تایی مرتب (بازار، محصول، فناوری) با تجزیه و تحلیل هر یک از لایه ها و با درنظر گرفتن سایر لایه ها انتخاب می شوند. تصمیمات به طور همزمان و در راستای عمودی با استفاده از روش پرامتی اتخاذ می شوند. داده های ورودی فازی هستند لذا پرامتی فازی مدنظر قرار گرفته است. در این رساله همچنین روش پرامتی فازی تجدیدنظر شده بر مبنای مقدارهای فاصله و تشابه فازی ارائه شده است. در این روش یک ترم زبانی به هر آلترناتیو بر مبنای شبیه ترین عدد فازی مربوطه اختصاص می یابد و آلترناتیوها بر اساس ترمهای اختصاص یافته رتبه بندی می شوند. روش پرامتی فازی تجدیدنظر شده در یکپارچگی تصمیمات در رهنگاری صنعت توربین بادی بعنوان یک مورد مطالعه ای بکار گرفته شده است.
محمد سلیمی جمال امیرسامان خیرخواه
امروزه سیستم های نوین کنترل تولید و موجودی ها به دنبال حذف کامل انبارها و در واقع کاهش موجودی ها به حداقل مقدار ممکن می باشند. در این راستا با تکیه بر مدیریت زنجیره تامین و ایجاد روابط بلندمدت با تامین-کنندگان و مشتریان به میزان قابل توجهی می توان موجودی انبارها را کاهش داد. مسائل مطرح در حوزه بازپرسازی موجودی با هدف مدیریت بهینه اقلام مختلف در قفسه های انبار و یا مراکز فروش انجام می شود. در بازپرسازی تعیین مقدار انتقال سفارش و بازه انتقال که همان دوره بازپرسازی است از جمله سوالاتی است که درصدد پاسخگویی به آن هستیم. در این تحقیق، تمرکز اصلی در مدلسازی ریاضی بر مسائل کنترل موجودی با سیاست مرور پیوسته می باشد. در مدل های سیستم موجودی مرور پیوسته، جهت محاسبه نقطه سفارش، مقدار سفارش و موجودی اطمینان به گونه ای تعیین می شود که سطح خدمت مطلوب سیستم رعایت شود. در اکثر مطالعات صورت گرفته مسئله با در نظر گرفتن یک هدف مدلسازی شده است، در حالی که در دنیای واقعی امروزه بهینه سازی چندین هدف به طور همزمان مورد توجه است. لذا به دنبال ارایه یک مدل ریاضی چندهدفه کنترل موجودی مرور دائم (q,r) چند محصولی با تقاضا احتمالی می باشیم. در این تحقیق، یک مدل کنترل موجودی با اهداف غیر همراستا کمینه کردن مجموع هزینه های سیستم موجودی و بیشینه کردن سطح خدمت ارایه می شود. به منظور نزدیکتر شدن مدل به شرایط دنیای واقعی، محدودیت های بودجه در دسترس، فضای انبار و تعداد کمبود مجاز در نظر گرفته شده است. تابع توزیع تقاضا به صورت احتمالی بوده و کمبود مجاز و به صورت پس افت و فروش از دست رفته می باشد. از آنجایی که مدل ارائه شده از نظر پیچیدگی محاسباتی در رسته مسائل با پیچیدگی بالا قرار دارد، بر آن شدیم تا از یک الگوریتم فراابتکاری تحت عنوان الگوریتم ژنتیک رتبه بندی نامغلوب ها جهت حل مدل بهره جوییم. جهت اثبات کارایی الگوریتم پیشنهادی، از الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب ها بهره جسته ایم. علاوه بر آنکه پارامترهای الگوریتمها با استفاده از روش تاگوچی تنظیم شد، جهت بررسی عملکرد الگوریتمها تجزیه و تحلیل های آماری بر روی معیارهای استاندارد مقایسه الگوریتمهای چندهدفه صورت گرفت که نتایج محاسباتی بیانگر توانایی الگوریتم پیشنهادی در حل این نوع از مسائل را نشان میدهد.
ولی اله دلجو امیرسامان خیرخواه
چکیده ندارد.
یاسر غلام زاده جدی امیرسامان خیرخواه
چکیده ندارد.
حمید احراری امیرسامان خیرخواه
چکیده ندارد.
مجید زارعی سپهر قاضی نوری
چکیده ندارد.
احسان جلالی سپهر قاضی نوری
چکیده ندارد.
مجید نظری عباس صمدی
چکیده ندارد.
محمدحسن کارگرفرد امیرسامان خیرخواه
چکیده ندارد.
امیر دباغان سپهر قاضی نوری
چکیده ندارد.
سعید فیاض پرویز فتاحی
چکیده ندارد.
علیرضا فلاحی پرویز فتاحی
چکیده ندارد.