نام پژوهشگر: محمد جلالوند
محمد جلالوند حیدر لطفی
پرداختن به حوزه های حساس جغرافیای انسانی در علوم انسانی و اجتماعی نیاز اصلی جامعه بشری حال حاضر می باشد که انتخاب موضوع و انجام پژوهش حاضر را طلب می کند. در عصر حاضر هویت قومی و در راستای آن مشارکت قومی از جمله موضوعاتی می باشد که توجه بسیاری از جوامع جهانی را به خود جلب کرده است. در سازمان ها و جوامع شهری که زندگانی جمعی مطرح است به دلیل اثرپذیری و خطر شیوع مشکلات واگرایی، موضوع مشارکت قومی در بحث مدیریت شهری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. محیط های شهری با توجه به تنوع قومی که در خود به صورت نهفته دارند، مورد توجه بسیاری از پژوهش های جغرافیای سیاسی شهر در سراسر دنیا بوده اند. به طور کل دانش روابط انسانی روی موضوعاتی همچون روحیه رهبری، انگیزش، ارتباطات، تصمیم گیری مشارکتی، سازمانهای غیررسمی، نیازها، پویایی گروهی، مدیریت دموکراتیک و بالاخره رفتار سازمانی تکیه و توجه دارد. از این رو می توان گفت شهرداری ها محیط های انسانی - شهری هستند که بیش از هر سازمان دیگری با انسانها سروکار دارند. توجه به انسانها و تحقق یکی از اهداف مدیریت شهری که همانا روابط انسانی - شهری مطلوب دربین افراد می باشد، مدیرانی می طلبد که از مهارتهای انسانی - شهری برخوردار باشند هر چند مهارتهای دیگر از جمله مهارتهای فنی ومهارت ادارکی برای مدیران لازم است ولی آنچه درتمام سطوح مدیریتی اهمیت دارد مهارتهای انسانی - شهری می باشد. کارائی واثر بخشی مدیریتی به ویژه درصنایع فرهنگی و قومی درگرو بهره مندی از مهارتهای ارتباطی است و یک مدیر باید از فنون مدیریت منابع شهری استفاده کند.
محمد جلالوند نوراله محمدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش وسوسه، سوگیری توجه و استفاده مناسب تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. پژوهش حاضر از نوع طرح های نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان شیراز در سال 92-1391 تشکیل می دهند. بدین منظور تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایشی و کنترل?معتاد جایگزین شدند. همچنین 15 نفر افراد بهنجار نیز به عنوان گروه کنترل سالم برای مقایسه با افراد وابسته به مواد مخدر انتخاب گردید. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس در 8 جلسه 2 ساعته در گروه آزمایشی اجرا شد و در این مدت گروه کنترل معتاد و کنترل سالم هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام آموزش از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. پس از اجرای پژوهش برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. یافته ها نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش علائم وسوسه، سوگیری توجه و استفاده مناسب تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد موثر واقع گردد، همچنین گروه کنترل سالم نسبت به گروه آزمایش و کنترل معتاد وسوسه و سوگیری توجه کمتر و استفاده موثر تر از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان را نشان دادند.