نام پژوهشگر: سارا طالب گلستانی
سارا طالب گلستانی مهناز آذرنیا
توانایی کلیه ها در تغلیظ و متابولیزه کردن عوامل شیمیایی، آنها را مستعد آسیب توکسیک میسازد. وجود محدودیتهایی در روشهای معمول درمان نارساییهای کلیوی منجر به جستوجوی روشهای درمانی دیگر شده است. با توجه به وجود پتانسیل حفاظت از سلولهای کلیوی با اثرات پاراکرین-اندوکرین در سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان بر آن شدیم اثر فاکتورهای ترشحی آنها را که در محیط کشت حاصل از این سلولها حضور دارند بر روند نارسایی کلیوی حاد مورد بررسی قرار دهیم. در این مطالعه ابتدا آزمایشی جهت دستیابی به مدل حیوانی استاندارد از نارسایی کلیوی حاد طراحی شد، در این آزمایش حیوانات به گروههای کنترل و مدل تقسیم شدند، جهت القای مدل از دوز منفرد سیسپلاتین (mg/kg 5) استفاده شد و سپس صحت القای مدل مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از آن جهت بررسی اثرات محیط کشت حاصل از سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی بر روند نارسایی کلیوی حاد حیوانات به 4 گروه کنترل، سیسپلاتین، شم و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی خود به سه زیرگروه تقسیم شد که هر یک محیط کشت حاصله را در سه روز متوالی دریافت کردند، تزریق محیط کشت همزمان با تزریق سیسپلاتین، یک روز قبل یا یک روز بعد از آن آغاز شد. به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن محیط کشت حاصل از 5 x 106 سلول به هر حیوان تزریق گردید. پنج روز بعد از تزریق سیسپلاتین، تمام گروهها خونگیری و تشریح شدند. در نمونه های خون جمع آوری شده غلظت سرمی bun و کراتینین آنالیز شد، نمونه های کلیه نیز مورد بررسیهای بافت شناسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که تیمار با محیط کشت حاصل از سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی، سطح سرمی bun و کراتینین و نیز اکثر شاخصهای آسیب بافتی کلیه ناشی از سیسپلاتین را در حیوانات دارای آسیب کاهش داده است. بنابراین سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی میتوانند با عملکرد اندوکرین و احتمالاً با اثرات آنتیآپاپتوتیک و پروآنژیوژنیک از کلیه در برابر سمیت کلیوی سیسپلاتین محافظت نمایند.