نام پژوهشگر: محمد حسین سرائی
مجتبی فتایی رضا مستوفی الممالکی
برنامه¬ریزی کاربری اراضی شهری، ساماندهی مکانی و فضایی فعالیت¬ها و عملکردهای شهری براساس خواسته¬های جامعه شهری می باشد و هسته اصلی برنامه¬ریزی شهری را تشکیل می¬دهد. مسئله ی مهم در توزیع عادلانه امکانات به عنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و توانایی ها بین نواحی و محلات شهری است. پراکنش نامناسب فضایی زمینه ساز بی عدالتی اجتماعی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل کاربری اراضی شهر کوهدشت با تاکید بر شاخص دسترسی و پراکنش فضایی مدارس ابتدایی در سطح محلات می باشد. تا با استفاده از ضوابط و معیارهای برنامه ریزی شهری و کمک گرفتن از سامانه اطلاعات جغرافیایی gis، نحوه ی توزیع و پراکنش فضاهای آموزشی به لحاظ کمی و کیفی، شاخص دسترسی و استانداردهای شهرسازی مورد ارزیابی قرار دهد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نظر هدف کاربردی – توسعهای می باشد. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه ی کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. به منظور مشخص نمودن میزان تفاوت نواحی شهر کوهدشت به لحاظ دسترسی به خدمات آموزشی مورد نظر، ابتدا به بررسی نواحی شهر از لحاظ برخورداری از خدمات آموزشی می¬پردازیم و تفاوت نواحی نسبت به استاندارد سرانه کاربری آموزشی با تحلیل های آمار فضایی spatial statistics toolsو مقایسه سرانه ها و بررسی ظرفیت ها بررسی می¬شود. سطح دسترسی نواحی شهرکوهدشت به خدمات آموزشی بوسیله تابع network analyst و در نرم افزار arc map بدست می¬آید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهر کوهدشت دوره ای از شتاب زدگی در گستردگی فضایی بافت جدید طی کرده است که نتیجه آن نابرابری در پخش فضایی نیازهای خدماتی است. به طوری که براساس مدل توزیع جهت دار جغرافیایی پراکنش مدارس در سطح شهر جهت شمال شرقی- جنوب غربی می باشد و بر اساس تحلیل خوشهای فضایی چند فاصله ای، پراکندگی مدارس از یک الگوی فضایی تصادفی برخوردار می باشد. اساس تحلیل شبکه ای، دسترسی به مراکز آموزشی در سطح شهر کوهدشت بجز چند محله در مرکز شهر مابقی محلات سطح دسترسی نا مطلوبی به مدارس ابتدایی دارند. فضاهای جدید شهر با دامن زدن بر شتابزدگی حاصل از بحران های فضایی مانند انفجار جمعیتی و جنگ تحمیلی، به صورت متقارن با بافت های اولیه و قدیمی شهر قدم برنداشته اند و نیازمند تعریف جدید در بازبینی پخش فضایی کاربری ها و به ویژه کاربری های خدماتی آموزشی می باشند. در نهایت بر اساس نتایج حاصله، توصیه های کاربردی برای ساماندهی کاربری آموزشی (ابتدایی) شهر کوهدشت ارائه شد.
علی بیدشکی محمد رضا رضایی
یکی از موضوع هایی که بیشتر شهرهای جهان با آن رو به رو هستند، موضوع حوادث طبیعی است وقوع بلایای طبیعی، نظیر زلزله اغلب موارد تاثیرات مخربی بر سکونت گاه های انسانی داشته و تلفات سنگینی را بر ساکنان آن ها وارد ساخته، ساختمان ها و زیرساخت ها را نابود کرده، عوارض اقتصادی و اجتماعی پر دامنه ای را بر جوامع و کشورها تحمیل می کند. هدف این پژوهش تحلیل فضایی- مکانی میزان آسیب پذیری نواحی شهر جیرفت در برابر زلزله می باشد. به همین منظور نواحی پنج گانه شهر بر اساس شانزده محله آن بررسی شدند. با توجه به اهمیت موضوع روش این پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی- توسعه ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است، در بخش کتابخانه ای اطلاعات توصیفی از کتاب ها، مقالات، نقشه ها، گزارشات و سالنامه های آماری گردآوری و در بخش میدانی، اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند. جامعه آماری این پژوهش کلیه خانوارهای شهر جیرفت در سال 1390 که تعداد آن ها برابر 25589 خانوار و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و برای دقت بیشتر384 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب و برای دست یابی به نمونه ها از روش طبقه بندی و متناسب با جمعیت هر کدام از نواحی استفاده شد. جهت ارزیابی آسیب پذیری محلات شهر، معیارهای نوع مصالح، کیفیت ابنیه، فاصله از گسل، تعداد طبقات، قدمت ابنیه، کاربری اراضی، مساحت قطعات و تراکم جمعیتی بررسی شدند. بدین ترتیب ابتدا هر یک از معیارهای مورد نظر بر اساس نظرات کارشناسان وزن دهی شده و سپس این معیارها در محیط نرم افزار expert choice بر اساس روش ahp در ماتریس مقایسه دوتایی وزن دهی شدند، در نهایت وزن نهایی هر یک از شاخص ها مشخص گردید و برای بدست آوردن نقشه نهایی آسیب پذیری، در محیط gis لایه ها با هم ترکیب شدند. نقشه نهایی آسیب پذیری شهر جیرفت نشان داد که محلات هفت، پنج در ناحیه چهار و محله شانزده در ناحیه پنج به ترتیب آسیب پذیرترین محدوده های شهر جیرفت در برابر زلزله می باشند. محلات چهارده و نه در ناحیه دو نسبت به سایر قسمت های شهر از آسیب پذیری کمتری برخوردار می باشند. ناحیه چهار به علت واقع شدن در بافت قدیم شهر آسیب پذیرترین و ناحیه دو به علت واقع شدن در بافت جدید میزان آسیب پذیری کمتری در برخورد با زلزله دارد. هم چنین نواحی شهر جیرفت از لحاظ شاخص های اجتماعی و اقتصادی دارای تفاوت معناداری می باشند، از هفده گویه اجتماعی مورد سنجش سرپرست خانوار بر اساس آزمون کروسکال والیس 14 گویه معنا دار و از هشت گویه مورد سنجش اقتصادی، شش گویه معنا دار بودند، بنابراین نتیجه گرفته شد که نواحی شهر جیرفت از لحاظ شاخص های اجتماعی و اقتصادی دارای تفاوت معناداری هستند، بر اساس ضریب همبستگی اسپیرمن بین آسیب پذیری فیزیکی- کالبدی و اجتماعی – اقتصادی در نواحی شهر جیرفت رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت راهکارها و پیشنهادات لازم برای کاهش میزان آسیب پذیری نواحی شهری در برابر زلزله ارائه شد.
فاطمه کریمی محمد حسین سرائی
رویکرد مشارکتی، هم به عنوان مبنای تصمیم سازی و هم به عنوان شیوه¬ای برای دست¬یابی به فعالیت و همکاری مشترک در روند بهسازی زندگی فردی و جمعی، یکی از لوازم جامع مدنی و برنامه ریزی دموکراتیک محسوب می¬شود. لذا مشارکت مردم در تمامی فعالیت¬های اجتماعی از جمله برنامه¬ریزی و شهرسازی، امری است که امروزه در تمامی جوامع مورد پذیرش قرارگرفته و روزبه روز نیز بر اهمیت آن افزوده می¬گردد. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی میزان مشارکت شهروندان در طرح¬ها و پروژه¬های عمرانی در شهر گرگان می¬باشد که به روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی صورت گرفته است. به منظور بررسی و تدوین مبانی تئوریک مرتبط با موضوع تحقیق از دو روش کتابخانه¬ای و میدانی بهره گرفته شده و تجزیه و تحلیل داده¬ها و اطلاعات به دست آمده، بررسی متغیر¬ها، تهیه جداول و محاسبات آماری، نیز با استفاده از نرم افزار¬های آماری spss, excel صورت گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شهر گرگان می¬باشد که متناسب با جمعیت این شهر تعداد 510 نمونه به روش نمونه گیری احتمالی از نوع منظم یا سیستماتیک تکمیل شده است. به منظور بررسی رابطه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی شهروندان و میزان مشارکت آنها در طرح¬ها و برنامه¬های توسعه و عمران شهری از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است که نتایج به دست آمده حکایت از رابطه کاملاّ معنادار تا سطح 99? می¬باشد. بررسی رابطه بین میزان تعلق به محل زندگی و میزان مشارکت شهروندان در مراحل مختلف طرح¬های عمرانی نیز با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن نشان دهنده رابطه معنادار تا سطح 99 % می¬باشد. و در نهایت بررسی میزان مشارکت شهروندان در نواحی شهری با استفاده از آزمون کروسکال والیس صورت گرفته و نتایج به دست آمده نشان¬دهنده عدم تفاوت معنادار در بیشتر مولفه¬های مشارکت می¬باشد. بدین گونه که بین میزان مشارکت شهروندان در نواحی مختلف شهر گرگان جز در محدودی موارد، تفاوت زیادی وجود ندارد.