نام پژوهشگر: سعید سرابیان
ملیحه فلاح پور علی اسماعیلی
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی درمان شناختی-رفتاری(c.b.t) در کاهش اضطراب اجتماعی و ابعاد منفی کمال گرایی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر ساری می باشد. مطالعه حاضر از نوع طرح تجربی آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است.حجم نمونه 30 نفرازدانش آموزان که دارای بیشترین نمره در پرسشنامه اضطراب اجتماعی بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (15n=) و گروه کنترل (15n=) تقسیم شدند، گروه آزمایش تحت آموزش گروهی درمان شناختی-رفتاری در 8 جلسه قرار گرفتند، در پایان آموزش از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.برای تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل کوواریانس تک متغیره(ancova)استفاده شد.نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش گروهی درمان شناختی-رفتاری،باعث کاهش اضطراب اجتماعی و کمال گرایی منفی شده است و تغییرات در سطح05/0 معنادار است و این تغییرات نتیجه اثر متغیر مستقل بوده است. یافته های منتج از این پژوهش نشانگر آن است که می توان از برنامه آموزش گروهی درمان شناختی-رفتاریبرایکاهش اضطراب اجتماعی و ابعاد کمال گرایی منفی دانش آموزان استفاده کرد. کلید واژه ها:آموزش گروهی درمان شناختی-رفتاری-اضطراب اجتماعی-کمال گرایی منفی.
مرجان مهری سعید سرابیان
امروزه مساله مواد مخدر و سوء مصرف آن یکی از معضلات بزرگی است که گریبانگیر اکثر کشورهای دنیاست. سوء مصرف مواد که از آن به عنوان بلای خانمانسوز یاد می شود، در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه نمود بیشتری دارد. کشور ما هم به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و هم مرز بودن با کشورهایی که قانون مشخصی برای مبارزه با مواد مخدر ندارند و همچنین خرید و فروش و کشت خشخاش در آن کشور که یکی از منابع در آمد مردم و دولت است، در معرض انتقال مواد مخدر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با موضوع « بررسی رگه های شخصیتی (neo) درمان یافتگان و درمان نیافتگان اعتیاد در مرکز t.c مشهد» انجام گردیده است و با توجه به موضوع پژوهش، ازلحاظ هدف کاربردی و از نظر موقعیت میدانی و از نظر روش علی-مقایسه ای و از نظر زمانی، آینده نگر می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معتادان مراجعه کننده به مرکز t.c شهر مشهد می باشد. حجم نمونه آماری80 نفر بوده که به روش تصادفی ساده و بصورت مساوی از بین افراد درمان یافته (40 نفر) و درمان نیافته (40 نفر) اعتیاد انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو روش میدانی وکتابخانه ای استفاده شده است. ابزار گرد آوری این پژوهش ، پرسشنامه رگه های شخصیتی neo pi-r می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای توصیف نمونه مورد مطالعه استفاده شده است و برای نمایش تصویری نتایج از نمودار و پروفایل مقایسه میانگین ها استفاده گردید. در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیری برای آزمون معناداری فرضیه ها استفاده شده است. نتایج بدست آمده از حاکی آن است که بین نیمرخ شخصیتی افراد درمان یافته و درمان نیافته اعتیاد تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین رگه های شخصیتی نوروتیسم (n)، توافق (a) و وجدانی بودن (c) تفاوت معنی داری بین افراد درمان یافته و درمان نیافته وجود دارد.
امین مجیدزاده سعید سرابیان
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات در بین زندانیان می باشد، که تا کنون شیوه های درمانی متفاوتی برای درمان آن ارایه شده است و همچنین از ابزار های مختلفی برای سنجش اثربخشی این درمان استفاده می شود. در این پژوهش به وسیله دو کارت مخصوص تشخیص علایم افسردگی در آزمون اندریافت موضوع، اثربخشی جلسات گروه درمانی شناختی رفتاری را بررسی کردیم . روش: آزمودنیهای این پژوهش، به تعداد 30 نفر، از بین زندانیان شهرستان شاهرود به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و بعد از ارزشیابی این افراد بر اساس ملاک های dsm-iv-r، یک گروه 8 نفره از آنها برای اجرای 2 کارت bm3 و 19 اندریافت موضوع، قبل و بعد از جلسات گروه درمانی شناختی رفتاری برگزیده شدند. پاسخهای این گروه به دو کارت (مربوط به تشخیص اختلال افسردگی است)، بر اساس رویکرد فرانسوی و امریکایی در 5 سطح، مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفتند. این پژوهش به دنبال این هدف بود که ببیند چه علائم تشخیصی در کارتهای آزمون اندریافت موضوع، تحت تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری در بین یک گروه 8 نفره از زندانیان، بهبود خواهند یافت. نتایج مقایسه جداول پیش آزمون و پس آزمون در بین 8 آزمودنی نشان داده است که علایم تشخیصی در 4 سطح ( تصور از خود و نگرش نسبت به آزمون، شکل و ظاهر داستان، ارتباط با واقعیت، موضوع، رابطه موضوعی و نیاز ها ) آزمون، بعد از جلسات گروه درمانی بهبود یافته اند. و ما در سطح مکانیزم های دفاعی شاهد بهبود نسبی علایم بوده ایم. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری برای بهبود علایم تشخیصی در 4 سطح فوق الذکر آزمون اندریافت موضوع در بین 8 زندانی بزرگسال موثر واقع شده است.
علی رخصتی فر سعید سرابیان
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مقایسه تیپ های شخصیتی a/b و سبک های مقابله با استرس مسأله مدار/ هیجان مدار در زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز بود. این مطالعه از نوع علی/ مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز تشکیل می دهند که از بین آنها تعداد 145 نفر (74 شاغل و 71 غیرشاغل) با استفاده از روش خوشه ای از بین مناطق شهر شیراز انتخاب شدند. نمونه نهایی گروه زنان شاغل از موسسات و ادارات دولتی و گروه زنان غیرشاغل از زنان خانه دار مناطق منخب برگزیده شدند به طوری که، محل اجرا برای زنان شاغل در محل کار بود و برای زنان خانه دار در محل سکونتشان. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه تیپهای شخصیتی a-b "برن رویتر" و پرسشنامه سبک های مقابله با استرس " موس، بلینگز و آلاه ". برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، از آزمون مقایسه ای t استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه زنان شاغل و گروه زنان شاغل در تیپ های شخصیت a و b ؛ و سبک های مقابله با استرس مسأله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی، می توان چنین نتیجه گیری کرد که شغل(شاغل بودن یا خانه دار بودن) زنان تأثیر معناداری در شکل دهی نوع خاصی از تیپ شخصیتی یا به کار گیری سبک های خاص مقابله با استرس ندارد و دو گروه از این دو جهت تفاوت معناداری ندارند و باید برای تبیین تفاوتهای روانشناختی محوری این دو گروه که ارتباط مستقیمی نیز با شغل داشته باشد، در جستجوی فاکتورهای دیگری برآمد.
زهره نوروزی علیرضا سجادی
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای تیپ های شخصیتی و رضایتمندی زناشویی بین معتادان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد مراجعه کننده به یک کلینیک ترک و درمان اعتیاد می باشد. روش کار: روش تحقیق بر حسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری در این تحقیق متشکل از 100نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک ترک و درمان اعتیاد گلستان شهر مشهداست. که تعداد 6 نفر زن و 94 نفر مرد بودند نمونه گیری، تعداد 100 نفر از بین بیمارانی که 6 ماه و بیشتر از شروع درمان آنها می گذرد می باشد. اندازه گیری متغیرها شامل دو گروه از مراجعه کنندگان (افراد معتاد در حال ترک) خواهد بود. یک گروه افرادی که در روند درمان و ترک اعتیاد موفق هستند، که این موفقیت به معنای عدم عود و لغزش طی 6ماه اخیر می باشد. گروه دوم افرادیکه ناموفق هستند، که به معنای عود و لغزش در 6 ماه اخیر می باشد. و با معیار آزمایشات دوره ای، گزارش پزشک و گزارش خود بیمار، حاکی از عود یا لغزش انجام خواهد شد و برای گردآوری داده ها سه پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت: 1.پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ 2. پرسشنامه شخصیتی نئو (فرم کوتاه،60 سوالی ) 3.پرسشنامه شخصیتی آیزنک بزرگسالان (90) epq و در ادامه از نرم افزار آماری spss برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تفاوت رضایت زناشویی بین افراد نمونه، تفاوت ارتباطات زوج ها و توانایی حل تعارض بین افراد نمونه در آزمایش اول مثبت و منفی که در آزمایش اول مثبت و منفی معنادار نبود و در آزمایش دوم و در گزارش بیمار مثبت و منفی گزارش پزشک مثبت و منفی معنادار بود. نتایج تفاوت تحریف آرمانی و تفاوت برون گرایی و درون گرایی بین افراد نمونه در هیچ یک از آزمایش ها معنادار نبود و نتایج تفاوت با وجدان بودن بین افراد نمونه فقط در آزمایش دوم مثبت و منفی نتایج معنادار بود (007/0 p=). نتایج تفاوت روان آزرده گرایی و تفاوت روان گسسته گرایی و تفاوت دروغ سنجی بین افراد نمونه بین هیچکدام از آزمایشات تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده در رضایت زناشویی، ارتباطات زوج ها وتوانایی حل تعارض بین افراد موفق به ترک و افراد ناموفق تفاوت وجود دارد و در مولفه های تحریف آرمانی، برونگرایی، درون گرایی، روان آزرده گرایی و روان گسسته گرایی هیچ تفاوتی بین افراد موفق به ترک و افراد ناموفق وجود ندارد.
مژگان سجادی سعید سرابیان
زمینه: پرخاشگری از جمله پدیده های نابهنجار دوره نوجوانی است که از شیوع قابل توجهی برخوردار است. از این رو، این پدیده به عنوان یک موضوع مهم در مطالعات روان شناسی و جامعه شناسی قرار گرفته است. بروز رفتار پرخاشگری در کودک و نوجوانان، همچون دیگر رفتارهای نابهنجار در این سنین، تأثیر بسزایی را از خانواده، والدین و شیوه های تربیتی و ارتباطی می پذیرد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، مقایسه میزان و نوع پرخاشگری در نوجوانان براساس سبک فرزند پروری والدین و سبک دلبستگی والد-فرزند است. روش پژوهش: در این مطالعه مقطعی، 131 نوجوان 14-13 ساله (دختر و پسر) در مدارس شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به دوگروه بهنجار با 88 نفر و2/67% و نابهنجار(پرخاشگر) با 43 نفر و 8/32%، به گزارش مربیان مدرسه تقسیم شده و توسط پرسشنامه های پرخاشگری آرنلد.اچ.باس(1992) و دلبستگی هازان و شیور(1987)، و والدینشان نیز، با پرسشنامه فرزندپروری بامریند(1971) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها، با آزمون های chi-squre و anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها:رابط? معنی داری بین بروز نوع پرخاشگری (برون ریزی شده و درون ریزی شده) با سبک های فرزند پروری و نیز، با سبک های دلبستگی بدست آمد (001/0 p<و001/0p<)،و اما رابط? معنی داری بین میزان پرخاشگری و شیوه های فرزندپروری بدست نیامد (10/0 >p ). میانگین میزان پرخاشگری در سبکهای فرزندپروری استبدادی، سهل گیرانه و مقتدرانه به ترتیب برابر با: 92/83، 73/84، 65/75 و انحراف معیار برای آن ها به ترتیب 78/21، 09/13، 82/17 و فراوانی نسبی 9/9، 4/8، 7/81 بدست آمد. میانگین میزان پرخاشگری در سبکهای دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب برابر با: 72/74، 02/81، 87/81 و انحراف معیار برای این سبک ها به ترتیب 99/17، 22/17، 22/19 و با فراوانی نسبی 8/61، 26، 2/12 محاسبه شد. نتیجه گیری: این پژوهش تاثیر سبک های فرزند پروری والدین و سبک های دلبستگی والد- فرزند را بر بروز نوع پرخاشگری نوجوانان تایید می کند. کلید واژه: پرخاشگری، نوجوانان، شیوه های فرزند پروری، شیوه های دلبستگی
مهدی شاملو سعید سرابیان
زمینه و هدف: کیفیت زندگی از معیارهای تعیین کننده اثرات اسکیزوفرنی و درمان آن بر فرد مبتلا بوده و ارزیابی آن در بیماران اسکیزوفرنی حائز اهمیت می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف مقایسه کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن تحت مراقبت و حمایت خانواده و بیماران مبتلا که در مرکز نگهداری حیات نو شهر دامغان نگهداری و حمایت می شوند انجام گرفته است. مواد و روش کار: این پژوهش مطالعه علی مقایسه ای که نمونه های آن را 40 نفر از بیماران مبتلا به بیماری اسکیزوفرن مرد در دو گروه 20نفری که گروه اول را بیماران تحت مراقبت مرکز نگهداری حیات نو دامغان و گروه دوم را بیماران مراقبت شده در خانواده تشکیل داد، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه) sf36 که دارای 36 گویه با سنجش 7 خرده مقیاس و 2 زیر مقیاس کلی از کیفیت زندگی بیماران بود انجام گرفت. نمونه های گروه اول به روش در دسترس و گروه دوم نیز به همین روش انتخاب شدند، پرسشنامه ها بصورت چهره به چهره با تک تک اعضای گروه و در مواقعی با مراقبین آنها گردآوری شده و با نرم افزار spss و آزمون آماری t برای گروه¬های مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بنابر یافته های این مطالعه تفاوت معناداری بین کیفیت زندگی بیماران در گروه بیماران مقیم مرکز نگهداری در هفت خرده مقیاس سلامت عاطفی ، سلامت جسمانی ،عملکرد جسمانی،عملکرد اجتماعی ،خستگی ونشاط،سلامت عمومی و سلامت روان وجود داشت. نتیجه گیری: بین کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرن در دو گروه بیماران مقیم در مرکز نگهداری ازبیماران روانی مزمن حیات نو شهرستان دامغان و بیماران مبتلا که در خانواده¬ها مراقبت می شوند تفاوت معناداری در هفت خرده مقیاس مورد ارزیابی از 9 خرده مقیاس پرسشنامه sf36 دیده شد که نشانگر تاثیرگذاری مراقبتهای بهداشتی و سیاست های مراقبتی در مراکز نگهداری از بیماران روانی نسبت به نگهداری آنها در خانواده می باشد.
رضا زرین سعید سرابیان
معلول به تمامی افرادی که به دلیل فقدان یکی از ملزومات زندگی متعارف اجتماعی به گونه متفاوت از زندگی سایرین باشد گفته می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رابطه درمانی در رضایت از زندگی افراد معلول انجام شده است. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و دوره پیگیری می باشد. نمونه آماری شامل 15 نفر می باشند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند و به وسیله ی پرسشنامه امیدواری میلر و رضایت از زندگی دینر مورد پیش آزمون قرار گرفتند، سپس گروه آزمایش به مدت 11 جلسه تحت درمان با فنون رابطه درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند، در پایان اطلاعات از هر دوگروه مجدداً گردآوری و یک ماه پس ازمداخله نیز آزمون پیگیری انجام شد. داده ها با نرم افزارspss نسخه 16و روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای رابطه درمانی تفاوت معناداری وجود دارد)001/0>.(pبه عبارتی میانگین امیدواری و رضایت اززندگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در اثر مداخله رابطه درمانی افزایش یافت و همچنین اثر مداخله در فاصله یک ماه پیگیری نیز پایداربوده است. نتایج حاکی از آن است که رایطه درمانی برامیدواری و رضایت از زندگی افراد معلول اثرگذار می باشد.
منصوره اله جگردی سعید سرابیان
مقدمه :مادر به عنوان چهره دلبستگی اصلی تأثیر غیر قابل انکاری در تحول رفتاری کودک دارد.پژوهش حاضر با هدف- بررسی رابطه سبکهای دلبستگی مادران دارای کودکان اختلالات رفتاری با کودکان عادی سنین8-12سال انجام شده است. روش:پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای است.نمونه مورد بررسیدر این تحقیق شامل 120 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدائی بودکه در خصوص مادران کودکان بهنجار،از روش نمونه گیری تصادفی ودرخصوص مادران کودکان دارای اختلال رفتاری ازروش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد.ابزارمورد استفاده در این مطالعه آزمون راترکودکان وپرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان(raas)بود.داده های بدست آمده ازطریق روش آزمون های آماری تی گروه های مستقل ورگرسیون لوجستیک موردبررسی قرارگرفت. یافته ها:نتایج پژوهش فوق نشان می دهد،با توجه به این که 001/0=pومقدارtمحاسبه شده 86/3=tو001/0=pومقدارtمحاسبه شده57/3=tبین سبک دلبستگی اضطرابی وایمن درمادران کودکان عادی ودارای اختلال رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد.همچنین با توجه به 138/0=pومقدارtمحاسبه شده 55/0=tبین سبک دلبستگی اجتنابی مادران کودکان عادی ودارای اختلال رفتاری تفاوت معنی دار وجود ندارد.بعلاوه نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای دلبستگی اضطرابی وایمن می توانند به عنوان پیش بینی کننده های متغیر اختلال رفتاری به حساب آیند. نتیجه گیری:یافته های حاضربا حمایت ازنظریه دلبستگی ،اهمیت تعامل مادر-کودک رانشان می دهد.دلبستگی ناایمن وایمن مادران می تواند پیش بینی کننده مهمی برای ایجاد،اختلالات رفتاری درکودکان آنها باشد.
علی صغرایی سعید سرابیان
مطالعات انجام شده در زمینه اختلافات زناشویی نشان دهنده این مسئله است که عوامل مختلفی در شکل گیری اختلافات بین زوجین نقش دارند. پژوهش حاضر با عنوان" رابطه بین تفکیک خویشتن و رضایتمندی از زندگی زناشویی مشترک در مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد" می باشد. و این تحقیق در بررسی این فرضیه است که رابطه معنا داری بین تفکیک خویشتن و رضایتمندی از زندگی زناشویی مشترک وجود دارد. تعداد 50 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهرمشهد که مشکلاتی با همسر خود داشتند از نمونه های در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه مقیاس رضایتمندی زندگی زناشویی(rdas)و پرسشنامه تفکیک خویشتن(dsi) می باشد. داده های به دست آمده با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که رابطه معنا داری بین تفکیک خویشتن و رضایتمندی از زندگی مشترک زناشویی وجود دارد، بنابراین فرضیه تحقیق تایید می شود. به نظرمی رسد بتوان با استفاده از مفهوم تفکیک خویشتن میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی مشترک را پیشبینی و حتی در مسیر مثبت تغییرداد.
رویا عارفیان سعید سرابیان
چکیده: طرح مسئله : شناسایی عوامل شخصیتی و گرایش به مواد مخدر ، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی بهبود یافتگان ( گروه یاور) و بهبود نایافتگان ( گروه در حال بهبود ) اعتیاد است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی مقایسه ای است. در این پژوهش 55 نفر از معتادان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند که 35 نفر بهبود یافتگان ( گروه یاور ) و 20 نفر گروه بهبود نایافته (در حال بهبود) را تشکیل می دهد، اطلاعات به روش تحلیل مولفه های اصلی و تی تست مستقل و استفاده از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر گردآوری شد و داده ها به کمک روش های آمای تجزیه و تحلیل شد و با استفاده از آزمون t-test و عامل فاکتوری و آزمون t دو نمونه بدست آمد. یافته ها : نتایج پژوهش فوق نشان داد با توجه به اینکه p =0/05 و مقدار آماره t بیشتر از 96/1 می باشد وجود رابطه معنی داری بین رگه های شخصیت بهبود یافتگان و بهبود نایافتگان تایید می شود به علاوه بررسی بار عاملی رگه ها نشان داد که بیشترین تاثیر در بهبود یافتگی و ترک اعتیاد را به ترتیب رگه های پشتکار پاداش وابستگی، همکاری، خود راهبری دارند. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش برخی از ابعاد شخصیت در بهبود یافتگی یا بهبود نایافتگی موثر است و تعداد کمی از گروه در حال بهبود می توانند به مرحله یافتگی و ترک اعتیاد برسند. کلید واژه ها : رگه های شخصیتی ، اعتیاد ، سرشت و منش ، بهبود یافتگان ، بهبود نایافتگان ?
محسن شمسایی راد سعید سرابیان
اجتماعی و روانشناختی همراه می باشد و هر یک از این تغییرات می تواند یک عامل بحران زا برای نوجوان و جوان محسوب گردد و در مواردی باعث وجود مشکلات رفتاری برای آنها شود. از جمله-ای بحران ها و مشکلات خودکشی می باشد. هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با وجود افکار خودکشی در جوانان پسر 18-22شهر تهران انجام شده است . روش: جامعه آماری این پزوهش مشتمل بر 150 نفر از پسران 18تا 22ساله به همراه والدین شان در سال 1393 می باشند، که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش افکار خودکشی بک و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد. داده ها به کمک روش آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر وجود همبستگی منفی بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه با وجود افکار خودکشی و همچنین وجود همبستگی مثبت بین شیوه های فرزندپروری سخت گیرانه و سهل گیرانه با وجود افکار خودکشی در جوانان پسر18-22شهر تهران می باشد. نتیجه گیری: سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانگین 70/34 برای پدران و 91/33 برای مادران، بیشترین محبوبیت را نسبت به سبک های سهل گیرانه برای پدران 60/30 و40/28 برای مادران و سبک سخت گیرانه برای پدران 16/30 و 100/30 برای مادران را دربین والدین دارد
الهه محمد ابراهیم ابوالفضل کرمی
در برخی مطالعات، ایجاد آشفتگی و بحران در روابط بین فردی، در دراز مدت بر سازگاری اجتماعی مبتلایان تاثیرات نامطلوبی دارد. آموزش حل مساله به صورت گروهی و فردی بر افزایش توان سازگاری اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک حل مسأله به مادران کودکان adhd بر کاهش علایم بیش فعالی و کمبود توجه آن ها انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه می باشد . گروه نمونه شامل 40 نفر از دانش آموزان دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای تک مرحله ای از بین10 دبستان از میان مدارس منطقه 1 شهر تهران انتخاب شده و در دو گروه 20 نفری به عنوان گروه گواه و گروه آزمایش قرار داده شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه نشانه های مرضی کودکان csi-4و پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسأله اجتماعی (spsi) جمع آوری شد. یافته ها : داده های به دست آمده از این پژوهش در مرحله پس آزمون با استفاده از نرم افزار آماری spss و روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همانطور که نتایج حاصل از آزمون نشان می دهد چون سطح معناداری کمتر از 05/0 میباشد، لذا نتیجه میگیریم که آموزش سبک های حل مسأله به مادران کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بر کاهش علایم نارسایی توجه فرزندان آنها اثر داشته همچنین میزان تأثیر این مداخله بر کاهش علایم نارسایی توجه فرزندان 93/0 است که نشان می دهد آموزش سبکهای حل مسأله به مادران کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی، در کاهش علایم بیش فعالی فرزندان تاثیر مثبت معنادار دارد. همچنین میزان تأثیر این مداخله بر کاهش علایم بیش فعالی فرزندان 94 /0است. بدین معنا که 94 /0 از واریانس نمرات کل باقیمانده، مربوط به تأثیر آموزش سبکهای حل مسأله به مادران کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی می باشد. نتیجه گیری: آموزش سبک های حل مسأله می تواند به مادران کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و همچنین بر کاهش علایم نارسایی توجه فرزندان آنها و همچنین در کاهش علایم بیش فعالی فرزندان اثر مثبت داشته باشد.
محبوبه علیزاده سعید سرابیان
خانواده پایهایترین تشکل اجتماعی و اصلیترین جزء اجتماع است و بدون شک مهمترین سازمانیست که بسترساز رشد و رفاه جسمی، روانی، اجتماعی کودک و عامل رسیدن وی به تعامل (فیزیکی، روانی، اجتماعی) است. تعارض محصول الزامی زندگی مشترک است، با این وجود این موضوع مهمتر از آن است که زوجها باید راههای مقبول حل تعارض و برخورد با اختلاف نظرها را بیابند که نتیجه آن ایجاد رضایتمندی زناشویی است. پژوهش حاضر با موضوع «بررسی تاثیر ارتباط موثر و همدلی بر سازگاری زناشویی خانوادههای دارای بیمار روانی مزمن بهزیستی طوس مشهد» انجام گردیده است و با توجه به موضوع پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر موقعیت میدانی و از نظر روش علی– مقایسهای و از نظر زمانی آینده نگر میباشد. جامعه آماری شامل کلیه خانوادههای دارای بیمار روانی مزمن که تحت پوشش بهزیستی طوس مشهد میباشد. حجم نمونه آماری 32 خانواده دارای بیمار روانی (زوج یا زوجه بیمار روان بوده است) که به روش تصادفی ساده بعنوان گروه آزمایش و گروه گواه انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از روش میدانی و کتابخانهای استفاده شد، ابزار گرد آوری این پژوهش پرسشنامه رضایتمندی زناشویی «enrich» میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی نمونه مورد مطالعه استفاده شده است و برای نمایش تصویری نتایج از نمودار و پروفایل مقایسه میانگینها استفاده گردید. در بخش آمار استنباطی برای مقایسه میانگین نمرات دو گروه از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بدست آمده از آن حاکی از آن است که پس از شرکت در جلسات آموزش ارتباط موثر و همدلی، نمرات رضایتمندی زناشویی زوجین اعصاب و روانی که در گروه آزمایش شرکت داشتند نسبت به آنهایی که در گروه گواه جایگزین شده بودند افزایش معناداری داشته است.(5000/0>p، 447/38-(17/1) f)
آرزو تازیکی بالاجلینی سعید سرابیان
هدف پژوهش حاضر مقایسه منبع کنترل، راهبردهای مقابله با فشار روانی و شادکامی زنان مطلقه و عادی شهر گرگان بود. روش پژوهش، علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مطلقه شهر گرگان است که تحت پوشش سازمان بهزیستی بودند. از بین این زنان 92 نفر از زنان مطلقه و 92 نفر از زنان عادی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد، منبع کنترل راتر و راهبرهای مقابله ای موس و بیلینگز والاه بود. از آزمون t و آزمون خی دو(کای اسکویر) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد میانگین بین دو گروه زنان مطلقه و عادی در متغیر شادکامی از نظر آماری معنادار است. همچنین میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای و منبع کنترل در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.