نام پژوهشگر: حدائق رضایی
مریم امانی بابادی والی رضایی
چکیده پژوهش حاضر به توصیف نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد. پرسش های تحقیق عبارتند از: انواع نمود دستوری در گویش بختیاری کدامند؟ تظاهر واژ- نحوی نمود در این گویش چگونه است؟ تفاوت نمود دستوری در گویش بختیاری و فارسی کدامند؟ این پژوهش بر اساس چارچوب نظری نمود کامری(1976) و معرفی انواع نمود دستوری می باشد. تحقیق به شیوه میدانی انجام شده است. داده های زبانی از طریق گفتار مردم سالخورده ، بی سواد و تک زبانه روستای دهنوی شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد به دلیل اینکه کمتر تحت تاثیر عوامل جانبی قرار گرفته اند و تأثیر زبان فارسی بر گفتارشان کمتر مشهود است انتخاب شده اند و این امر محقق را در بدست آوردن اطلاعاتی که در محیطی کاملاً طبیعی و به دور از نفوذ واژه های زبان فارسی معیار صورت گرفته، یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آن ها جملاتشان یادداشت برداری شد. سپس این داده های زبانی به دقت آوانویسی شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص به نمود های استمراری، عادتی و تکرار تفکیک شده است . در این گویش همچنین امکان ترکیب نمود ها با یکدیگر و جود دارد و نمودهای ترکیبی را به وجود می آورند که عبارتند از: ماضی نقلی استمراری و ماضی ابعد. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش ، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف ، افعال کمکی و قیدهایی با مفهوم نمودی هستند و در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.
ناهید مشایخی حدائق رضایی
تحقیق حاضر، به بررسی داستان کودک، بر اساس نظریه ی فضاهای ذهنی فوکونیه (1985) می پردازد، و درپی یافتن پاسخی برای این سوالات است که فضاسازهای ذهنی زبان فارسی در داستان کودک کدامند؟ نقش عوامل بافتی و کاربردشناختی در عملکرد فضاسازهای ذهنی در داستان کودک در زبان فارسی چیست؟ کدام دسته از فضاسازهای ذهنی در زبان فارسی بسامد بیشتری در داستان کودک دارند؟ به همین منظور، ابتدا دو داستان مشهور کودکان به زبان فارسی انتخاب شد و سپس انواع فضاسازهای ذهنی از متون این دو داستان جمع آوری شده و پس از آن به توصیف کمی و کیفی و مشخص نمودن نوع و نحوه ی تأثیرگذاری فضاسازها در بافت زبانی و بافت موقعیتی پرداخته شد. پس از بررسی، مشخص شد که در این دو داستان، به طور گسترده از فضاسازهای قیدی زمان و مکان و حالت، کمیت سنج، افعال کنشی ذهنی، نفی، پیش انگاری و فضاساز شرطی استفاده شده است. پس از این مرحله، از هر گروه از فضاسازها، یک نمونه ی بارز از هر داستان انتخاب شده و با استفاده از تصویر یا باتوجه به بافت، مورد بررسی و تحلیل واقع شد و با تحلیل آماری به دست آمده، مشخص گردید که فضاسازهای قیدی مکان و زمان بیشترین کاربرد را در ملموس کردن داستان و آماده سازی ذهن مخاطب به ویژه مخاطب کودک برای درک داستان دارند. دلیل این امر نیز، این است که این گروه از فضاسازها، از عناصر اصلی تشکیل بافت موقعیتی هستند و هرلحظه از داستان را با معرفی زمان و مکان خاص آن موقعیت، ملموس و قابل فهم می سازند. همچنین در مراحل بعدی، فضاسازهایی که در مطالعات پیشین، با تأکید کم تری به آن ها پرداخته شده بود، شامل فضاسازهای توصیفی، پیرازبانی و پیرامتنی و قالب تثبیت شده، شناسایی، دسته بندی و تحلیل شد و نقش آن ها در ساخت و تقویت فضاهای ذهنی، بررسی گردید. در این گروه از فضاسازها نیز، طبق تحلیل ها و نتایج حاصله، گروه فضاسازهای توصیفی، بیشترین بسامد را داشتند. شاید به این دلیل که، توصیف، به هرچه کامل تر کردن فضای ذهنی و تجسم مخاطب از موضوعی که مستقیماً شاهد آن نبوده است، کمک می کند. همچنین، باتوجه به یافته های این تحقیق، عوامل بافتی شامل بافت زبانی و موقعیتی و کاربردشناختی و نیز عوامل فرهنگی و تجربی، نقش بسزایی در انتقال و درک مفهوم نهفته در داستان ها دارند.