نام پژوهشگر: غلامرضا قربانی خراجی

بررسی اثر متقابل نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 با سطوح مختلف ویتامین e خوراک آغازین بر عملکرد و پاسخ های ایمونولوژیک گوساله های شیرخوار هلشتاین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  حسین فصیحی   محمد خوروش

مدارک و شواهد زیادی در رابطه با اثرات مفید اسیدهای چرب ضروری و ویتامین e بر سلامتی و عملکرد گوساله های شیرخوار وجود دارد. تاکنون مطالعات اندکی در رابطه با تاثیر منبع و نوع اسیدهای چرب ضروری و سطح مختلف ویتامین e در خوراک آغازین گوساله های شیرخوار بر عملکرد و سلامت آن ها گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین نسبت مناسب اسیدهای چرب امگا- 6 به امگا- 3 و سطح ویتامین e بر عملکرد و سلامتی گوساله های شیرخوار هلشتاین انجام شد. مطالعه حاضر با بهره گیری از60 راس گوساله ( 8 راس نر و 7 راس ماده در هر تیمار) در قالب یک آزمایش فاکتوریل 2×2 بر پایه طرح بلوک کاملا تصادفی انجام پذیرفت. تیمارها شامل 1) 5% کتان کسترود شده+ iu50 ویتامین e (l50) ، 2) 5% کتان اکسترود شده + iu150 ویتامینe (l150)، 3) 6% سویا اکسترود + iu50 ویتامینe (s50) و 4) % 6 سویا اکسترود+iu 150ویتامینe (s150) بود. جیره ها از نظر میزان پروتئین، چربی و انرژی یکسان بودند. پس از تولد، گوساله ها روزانه با 5 لیتر آغوز تا 3 روزگی تغذیه شدند. شیر مصرفی گوساله ها در آزمایش ثابت و برابر 10 درصد وزن بدن بود و دسترسی آزاد به آب و خوراک داشتند. آنالیز داده ها در طی 3 دوره زمانی قبل از شیرگیری (1 تا 56 روزگی)، بعد از شیرگیری ( 56 تا70) و کل دوره آزمایش (1 تا 70 روزگی) انجام شد. وزن کشی خوراک و گوساله بصورت هفتگی، نمونه گیری خون و مایع شکمبه در روزهای 35، 50 و 70 انجام شد. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که گروه مصرف کننده سویا اکسترود شده (منبع اسیدهای چرب امگا-6) نسبت به گروه کتان اکسترود شده (منبع اسیدهای چرب امگا-3) دارای مصرف خوراک (05/0p<)، وزن از شیرگیری و پایان دوره (05/0p<) بیشتر بودند درحالی که اثر متقابل معنی دار نبود. وزن بدن در هنگام از شیرگیری تحت تاثیر سطح iu150 ویتامینe قرار گرفت (01/0> p). بازده خوراک بین گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری نداشت. اندازه گیری ph اختلاف معنی داری را بین گروه های آزمایشی نشان نداد. گوساله های مصرف کننده ی سویا کسترود شده دارای غلظت اسیدهای چرب فرار بیشتر (05/0p<) و آمونیاک کمتری (05/0p<) در مقایسه با سایر گروه ها هستند. تغدیه ی دانه ی کتان اکسترود (منبع امگا- 3) و سطح ویتامینe دارای اثر متقابل بر تولید مالون دی آلدهید بود. بطوری که گروه l50 دارای غلظت بالاتری از مالون دی آلدهید درمقایسه با سایر گروه های آزمایشی بود (03/0>p) و تفاوتی بین گروه l150 با گروه s50 و s150 وجود نداشت. شمارش تفکیکی سلول های سفید خونی و پروتئین کل سرم در بین گروه های آزمایشی قبل از تحریک سیستم ایمنی تفاوتی را نشان نداد در حالی که بعد ازتحریک سیستم ایمنی با تزریق واکسن bvd، گروه مصرف کننده ی کتان اکسترود و سطح iu150 ویتامینe نسبت به گروه مصرف کننده سویا و سطح iu50 ویتامینe ، دارای شمارش تفکیکی سلول های سفید خونی (05/0 < p) بیشتری بود. پروتئین کل سرم بعد از تزریق، با مصرف کتان و افزایش سطح ویتامین e افزایش نشان داد به ترتیب 10/0>p و 05/0p<. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد تغذیه ی دانه ی سویا به همراه iu 150 ویتامینe می تواند باعث بهبود عملکرد گوساله های شیر خوار شود درحالی که تغذیه ی دانه ی کتان بهبود عملکرد سیستم ایمنی را در پی خواهد داشت. همچنین به دلیل ایجاد تنش های اکسیداتیو بالا، همواره نیاز به تغذیه ی ویتامینe سطوح بالاتر از میزان پیشنهادی nrc (2001) است.

کاهش سهم پروتئین جیره ومتعادل نمودن نسبت پروتئین قابل تجزیه وغیرقابل تجزیه درشکمبه با استفاده از اسیدآمینه های محافظت شده برعملکردگاوهای پرتولید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  حشمت الله بهرامی یکدانگی   غلامرضا قربانی خراجی

هدف از این تحقیق که در سه آزمایش جداگانه انجام گرفت تعیین سطح بهینه پروتئین خام، پروتئین عبوری و پروتئین قابل تجزیه در شکمبه در گاوهای پرشیر هلشتاین می باشد. در آزمایش اول با استفاده از 12 راس گاو هلشتاین شیرده و در آزمایش دوم با بهره گیری از 9 راس گاو هلشتاین شیرده زایش دوم در قالب طرح مربع لاتین مکرر 3 ×3 انجام گردید. تیمارها در آزمایش اول جیره های آزمایشی شامل 18 ، 2/17 ،4/16 و 6/15 درصد پروتئین خام بود.. در آزمایش دوم جیره های آزمایشی شامل 4/16 ، 6/15 و 8/14 درصد پروتئین خام بود. در آزمایش سوم که ترکیبی از از آزمایش اول و دوم بود، تیمارهای 18، 4/16 و 8/14 از هر دو تیمار انتخاب شد و به صورت گله ای برخی از پارامترهای تولیدمثلی تست گردید. جیره های آزمایشی تاثیر بر تولید و ترکیبات شیر نداشتند. ماده خشک مصرفی و تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی در تیمار سوم آزمایش اول به طور معنی داری بیشتر از سایر گروها بود (05/0p<). قابلیت هضم ظاهری پروتئین برای جیره آزمایشی اول در آزمایش اول بیشتر از سایر گروها بود (05/0p<). در آزمایش دوم ازت اوره ای شیر به سبب کاهش پروتئین قابل تجزیه در شکمبه کاهش معنی داری نشان داد. نتایج این دو آزمایش نشان داد که کاهش سهم پروتئین خام و پروتئین عبوری و پروتئین قابل تجزیه در شکمبه (به ترتیب 8/14 و 7/4 و 3/9درصد ماده خشک تاثیر منفی بر تولید شیر، ماده خشک مصرفی شده نداشته و در آزمایش اول سبب بهبود ماده خشک مصرفی گردید. در آزمایش سوم نیز سطوح مختلف پروتئین خام تاثیر معنی داری بر مصرف ماده خشک، تولید شیر و ترکیبات آن نداشت، علاوه بر آن پارمترهای تولیدمثلی و خونی نیز تحت تاثیر قرار نگرفت ولی غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات تحت تاثیر قرار گرفت.