نام پژوهشگر: عباس یوسفی

اندازه گیری تالیم با روش تولید الکتروشیمیایی هیدرید - اسپکترومتری جذب اتمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1388
  نرجس اشرف   محمدحسین ارباب زوار

تالیم (tl) به دلیل دارا بودن اثرات سمی، عنصری مضر برای محیط زیست شناخته می شود و لذا اندازه گیری و تعیین میزان این عنصر در گستره وسیعی از ماتریکس ها، از اهمیت فراوانی برخوردار است. از آنجا که در بیشتر موارد، غلظت این عنصر در نمونه های حقیقی بسیار کم می باشد، به طور خاص، روش تجزیه ای با حساسیت بالا و حد تشخیص پایین برای این منظور لازم است. در این تحقیق، کاربرد تولید الکتروشیمیایی هیدرید به منظور توسعه روش طیف سنجی جذب اتمی برای اندازه گیری تالیم مورد بررسی قرار گرفته است. در این روش جدید، تولید گونه های فرار تالیم (هیدرید تالیم) با استفاده از سیستم الکتروشیمیایی تغییر کاتولیتی صورت پذیرفته و علائم جذبی پیک مانندی بدست آمده است که از ارتفاع (مقدار ابزوربانس بیشینه) و سطح زیر پیک آن می توان به عنوان عامل تجزیه ای استفاده نمود. پس از بهینه سازی عوامل موثر، عملکرد تجزیه ای این روش مورد بررسی قرار گرفت که حد تشخیصی معادل با 0/8 نانوگرم بر میلی لیتر و تکرارپذیری 4/2% را نشان داده است. این نتایج، بهبود قابل توجهی را در عملکرد تجزیه ای این روش نسبت به روش تولید شیمیایی هیدرید نشان می دهند. از ویژگی های این روش می توان به حساسیت بالا، سادگی، سرعت، عدم نیاز به معرف شیمیایی، ارزانی و عدم آلودگی محیط زیست اشاره نمود. با وجود این، مشکل اساسی این روش که مربوط به وجود مزاحمت های جدی می باشد، کاربرد این روش را برای برخی از نمونه های حقیقی، نظیر نمونه های آبی، دچار محدودیت نموده است. واکنش های الکتروشیمیایی در سطح الکترود به شدت تحت تأثیر نوع حلال قرار می گیرند. لذا در بخش دوم این تحقیق، تأثیر نوع حلال بر تولید الکتروشیمیایی هیدرید تالیم بررسی شده و از نتایج آن در توسعه روش، بهره برداری گردیده است. به این منظور، تأثیر حضور برخی از حلال های آلی در کاتولیت و آنولیت بررسی شده است. 2-پروپانول به عنوان موثرترین حلال برگزیده شده و عوامل موثر بر تولید الکتروشیمیایی هیدرید در حضور این حلال بهینه و عملکرد تجزیه ای روش بررسی گردیده است. نتیجه این بررسی، حد تشخیصی معادل با 0/35 نانوگرم بر میلی لیتر و تکرارپذیری 3% را در حضور 1% از حلال 2-پروپانول در محلول کاتولیت نشان می دهد. برجسته ترین تأثیر مربوط به حضور 2-پروپانول، کاهش جدی مزاحمت ها در این روش می باشد. در بخش سوم این تحقیق، تجزیه گونه به گونه برای تعیین جداگانه(tl(i و (tl(iii با استفاده از تغییر عوامل دستگاهی بررسی شد و مشخص گردید که با تغییر عوامل دستگاهی این هدف میسر نمی گردد. لذا، برای انجام تجزیه گونه به گونه، یک مرحله جداسازی برای (tl(i و (tl(iii باید در نظر گرفته شود. برای این منظور، رزین آمبرلایت irc-718 با گروه عاملی ایمینودی استیک اسید پیشنهاد شده و عملکرد آن مورد بررسی قرار گرفته است. عملکرد این رزین در تشکیل کی لیت با دو گونه (tl(i و (tl(iii وابسته به ph بوده و با تنظیم اسیدیته محیط در ph=2، می توان گونه (tl(iii را ز نمونه خارج و (tl(i را اندازه گیری نمود.

تهیه کاتالیستهای برپایه کبالت به روش های مختلف و بررسی خواص کاتالیتیکی آنها بر روی شرایط عملیاتی تبدیل گاز سنتزی به هیدروکربن ها به روش فیشر-تروپش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم 1388
  عادل بیک بابائی   علی اکبر میرزائی

مخلوط اکسیدهای فلزی کبالت- سریم و کبالت- آهن به چهار روش مختلف همرسوبی، همجوشی، تلقیح و سل ژل تهیه گردید. سپس این کاتالیستها برای سنتز اولفین های سبک از روش فیشر- تروپش در واحد آزمایشگاهی کاتاتست مورد استفاده قرار گرفتند. اثر شرایط تست برحسب تغییرات نسبتهای مولی خوراک گاز سنتزی، دمای واکنش و فشار بررسی شده ومشاهده شد کاتالیست کبالت- سریم تهیه شده به روش تلقیح بالاترین بازده وگزینش پذیری را برای تولید اولفین های سبک دارد. شرایط تست برای این کاتالیست در نسبت مولی 2/1= h2/co ، دمای واکنش t=300 oc و فشار 4 بار بهینه گردید. همچنین اثر شرایط تست برای کاتالیست بهینه کبالت – آهن مشخص کرد که کاتالیست کبالت – آهن تهیه شده به روش همرسوبی ودر شرایط تست آزمایشگاهی 4/1= h2/co ، دمای واکنش t=350 oc و فشار 2 بار بهترین بازده و گزینش پذیری را برای تولید اولفین های سبک دارد. نهایتاً کاتالیستهای بهینه در بهترین شرایط تست راکتوری به مدت 72 ساعت تحت تست پایداری قرار گرفت و تمامی این کاتالیستها در مراحل مختلف توسط تکنیک هایی نظیر : xrd ،tga/dsc، bet ،sem مورد شناسایی قرار گرفتند.

سنتز نانو ذرات ag-al2o3
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1388
  الهام عین افشار   عباس یوسفی

دراین پژوهش به مطالعه وسنتز نانوکامپوزیت نقره آلومینای نانوساختار به روش سنتزاحتراقی درمحلول توجه شده است. به منظورساخت کامپوزیت نقره-آلومینای نانوساختار از سوخت های اوره، نیترات آمونیوم واستات آمونیوم استفاده گردید. کاربردسوخت اوره منجربه تولید کامپوزیت نقره-آلفاآلومینا ودوسوخت نیترات آمونیوم واستات آمونیوم منجر به سنتزکامپوزیت نقره-گاماآلومینای نانوساختارگردید. نسبت های مختلف نقره به آلومینا (2:1)، (1:1) و(0.5:1) به منظورکارایی روش سنتزاحتراقی جهت احیای نقره درآزمایش به کاربرده شدومشخص گردیدکه گرمای حاصل ازاحتراق توانایی نسبت های بالاتر نقره-آلومینا را داراست. همچنین بدین منظور درصدهای کاهش وافزایش سوخت نیز درتهیه کامپوزیت نقره-آلومینا مورد بررسی قرارگرفت. برای پودرهای حاصل آنالیزهای xrd، sem، bet/bjh،dta انجام گرفت.

تهیه ی نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس به روش آسیاکاری پر انرژی ومطالعه ی مورفولوژی، بلورینگی و پایداری گرمایی آن ها و مطالعه ی سینتیک بلوری شدن غیرهم دمای نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس و تهیه، مشخصه یابی و اندازه گیری برخی از خواص انتقالی نانوسیالات مغناطیسی ?-fe2o3 و fe3o4
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1389
  مریم ابارشی   سید مجتبی زبرجد

در دهه ی اخیر، نانوکامپوزیت های پایه پلیمری به دلیل خواص منحصر به فرد فیزیکی و شیمیایی، از نظر تحقیقات پایه و کاربردهای صنعتی مورد توجه ویژه قرار گرفته اند. در بین این گروه از مواد مهندسی، نانوکامپوزیت های پلیمر- خاک رس به دلیل خواص قابل ملاحظه نسبت به پلیمر خالص از قبیل خواص مکانیکی بهتر، پایداری گرمایی بیشتر، ضریب انبساط گرمایی کمتر و نفوذ پذیری گاز مورد توجه بیشتری قرار دارند. اولین قسمت این پایان نامه، چهار هدف اصلی را دنبال می کند. اولین هدف، تهیه ی نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس با روش آسیاکاری پر انرژی به عنوان یک روش جدید و مشخصه یابی آن ها با استفاده از روش های متفاوت می باشد. دومین هدف، بررسی مورفولوژی نمونه های پلی اتیلن خالص و نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس آسیاکاری شده می باشد. بدین منظور مورفولوژی و اندازه ی ذرات پلی اتیلن خالص و نانوکامپوزیت ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی و آنالیز الک مورد بررسی قرار گرفت. بررسی تأثیر همزمان زمان آسیاکاری و مقدار خاک رس بر مورفولوژی و دانه بندی پودر پلی اتیلن مورد توجه و حائز اهمیت است. نتایج نشان می دهد که میانگین اندازه ی ذرات پلی اتیلن آسیاکاری شده بیشتر از پلی اتیلن بدون آسیاکاری است زیرا مکانیسم غالب در طی آسیاکاری پدیده ی جوش می باشد. همچنین اندازه ی ذرات نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس با افزایش مقدار خاک رس بعد از آسیاکاری افزایش پیدا می کند. سومین هدف بررسی درجه ی بلورینگی پلی اتیلن و نانوکامپوزیت های آن با روش پراش پرتو x می باشد. همچنین اثر زمان آسیاکاری و مقدار خاک رس بر درجه ی بلورینگی پلی اتیلن نیز بررسی شد. نتایج نشان می دهد که زمان آسیاکاری بر بلورینگی پلی اتیلن به ویژه در زمان های اولیه ی آسیاکاری اثر زیادی دارد و درجه ی بلورینگی پلی اتیلن با افزایش خاک رس کاهش می یابد. آخرین هدف این قسمت، مطالعه ی پایداری گرمایی پلی اتیلن و نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس با استفاده از آنالیز وزن سنجی گرمایی است. اثر زمان آسیاکاری و مقدار خاک رس بر پایداری گرمایی پلی اتیلن نیز بررسی شد. نتایج نشان می دهد که با افزایش زمان آسیاکاری اتلاف جرم پلی اتیلن خالص به دماهای بالاتر انتقال می یابد. افزودن خاک رس می تواند به طور قابل ملاحظه ای دمای تخریب پلی اتیلن را افزایش دهد و از طرف دیگر تخریب آغازین پلی اتیلن را سرعت بخشد. سینتیک بلوری شدن پلیمرهای نیمه بلورین برای دهه های متمادی موضوع مورد توجه بسیاری از تحقیقات بوده است. اگرچه آنالیز فرایند بلوری شدن غیرهم دما به دلیل تغییر پیوسته ی شرایط خارجی نظیر دمای بلوری شدن ممکن است نسبت به فرایند هم دما پیچیده تر باشد، ولی تعیین آن اطلاعات فراوانی را در مورد گذار بلوری در اختیار می گذارد. هدف اصلی قسمت دوم مطالعه ی حاضر، تحقیق بر روی سینتیک بلوری شدن غیرهم دمای pe و نانوکامپوزیت های پلی اتیلن- خاک رس (pecn) در سرعت های سردسازی متفاوت است. برای رسیدن به این هدف، داده های تجربی مربوط به pe خالص و pecn با 15% وزنی (pecn15) بعد از 60 ساعت آسیاکاری به روش گرماسنجی تفاضلی روبشی بدست آمد. معادلات اَورامی، اوزاوا و مو برای توصیف رفتار بلوری شدن غیرهم دما و تعیین پارامترهای بلوری شدن استفاده شد. همچنین انرژی فعال سازی برای بلوری شدن غیرهم دمای pe و pecn15 به روش کیسینجر محاسبه شد. آنالیز سینتیکی نشان می دهد که معادله ی اوزاوا نمی تواند توصیف مناسبی را برای بلوری شدن غیرهم دمای pe و pecn15 فراهم آورد، اما روش لیو توانست به طور موفقیت آمیزی بلوری شدن غیرهم دمای نمونه ها را توصیف کند. سرعت بلوری شدن pecn15 از pe خالص بیشتر است. علاوه بر این خاک رس می تواند قابلیت pe را برای بلوری شدن هنگامی که در سرعت سردسازی واحدی از حالت مذاب سرد شود، افزایش دهد. نانوسیال مغناطیسی یا فروسیال به خاطر برخی از خواص منحصر به فرد به عنوان یک سیال هوشمند رفتار می کند. مطالعه ی خصوصیات انتقال گرما نانوسیالات مغناطیسی بسیار مورد توجه قرار دارد. این نانوسیال به ویژه از نظر مطالعات بنیادی در زمینه ی رفتار گرمایی نانوسیالات مغناطیسی و توسعه ی ابزارهای گرمایی کاربردی در تعدادی از حوزه ها از اهمیت زیادی برخوردار است. در سومین قسمت این پایان نامه، مطالعه ی هدایت گرمایی نانوسیالات 4o3fe در آب و ویسکوزیته ی نانوسیالات 3o2fe-? در گلیسرول ارائه می گردد. برای رسیدن به این هدف، نانوذرات سوپرپارامغناطیس 4o3fe به روش هم رسوبی شیمیایی در شرایط مختلف تهیه و نانوسیالات 4o3fe با پراکنده کردن این نانوذرات در آب مقطر به عنوان سیال پایه تهیه شدند. به منظور بهبود در پراکندگی نانوذرات 4o3fe در آب مقطر از تترامتیل آمونیم هیدروکسید استفاده شد. هدایت گرمایی موثر نانوسیالات 4o3fe در دماها و کسرهای حجمی متفاوت به طور تجربی اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که هدایت گرمایی نانوسیالات 4o3fe در دمای ?c 40 به ازای افزایش کسر حجمی به 3% حجمی تا 5/11% افزایش می یابد. نتایج تجربی با چند مدل نظری مختلف نیز مقایسه گردید. همچنین نانوذرات 3o2fe-? به روش گرمادهی محلول تهیه و در گلیسرول به عنوان سیال پایه پراکنده شدند. ویسکوزیته ی نانوسیالات 3o2fe-? در گلیسرول به عنوان تابعی از کسرحجمی، دما و نرخ برشی اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که نانوسیالات 3o2fe-? در گلیسرول، سیالاتی غیرنیوتنی با رفتار رقیق شدن برشی هستند و رفتار رقیق شدن برشی در کسرهای حجمی بزرگتر و دماهای پایین تر مشهودتر است. ویسکوزیته ی نانوسیالات به طور قابل ملاحظه ای با افزایش دما کاهش یافته و با افزایش کسرحجمی نانو ذرات افزایش می یابد. رفتار رئولوژیکی نانوسیالات 3o2fe-? در گلیسرول را نمی توان با مدل های انیشتن، برینکمن و بچلور توصیف کرد، در حالی که وابستگی دمایی ویسکوزیته ی این نانوسیالات به خوبی با معادله ی vft توصیف می شود.

تأثیر نسبت های اسید سیتریک به کلرید قلع و اتیلن گلیکول به اتانول بر روی سنتز نانو پودر دی اکسید قلع و مطالعه رفتار حرارتی نانو پودر تولید شده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1389
  منیره براتی مقدم   مجتبی زبرجد

در این پژوهش نانو پودر دی اکسید قلع (sno2) با استفاده از فرایند سل-ژل سنتز شد. روش سل-ژل به دلیل سنتز در دمای پایین، سادگی فرایند، تولید محصول با درجه خلوص بالا، مقیاس فضای سطح بالا و کنترل دقیق ترکیب مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور از مواد اولیه کلرید قلع حاوی پنج مولکول آب (sncl4.5h2o) به عنوان ماده اولیه سنتز ، اتیلن گلیکول به عنوان عامل پلیمر ساز، اسید سیتریک به عنوان عامل کمپلکس ساز ، اتانول و آب خالص به عنوان حلال استفاده گردید. سنتز نانو پودر دی اکسید قلع در نسبت های مختلف اتیلن گلیکول به اتانول و اسید سیتریک به دی اکسید قلع صورت گرفت. پیش پودر (زئروژل) حاصل توسط کوره در دمای550 درجه سانتی گراد بمدت یک ساعت با شیب حرارتی دو درجه بر دقیقه تحت شرایط اتمسفر کلسینه شد و محصولات با استفاده از آنالیز پراش اشعه ایکس (xrd)، گرماسنج تفاضلی روبشی (dsc) وگرماوزن سنج (tga) شناسایی و خواص ساختاری، اندازه ذرات و خواص ترمودینامیکی نانوذرات دی اکسید قلع بترتیب با استفاده از آنالیز پراش اشعه ایکس (xrd)، تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و گرماسنج تفاضلی روبشی (dsc) مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس اطلاعات طیف های xrd مشخص شد که تمام نمونه های کلسینه شده، بطور کامل ساختار بلوری دارند و پودرهای بلوری شده تنها فاز دی اکسید قلع یعنی ساختار چهاروجهی را تأیید می کنند. نتایج آنالیزهای tga و dsc، برای نمونه های بعد از کلسیناسیون پایداری حرارتی بسیار خوبی از خود نشان داد که مربوط به کریستالی شدن دی اکسید قلع بعد از کلسینه شدن است. تغییر نسبت مواد اولیه، عامل موثری بر روی میزان بلورینگی می باشد بطوریکه دراینجا با افزایش نسبت های اتیلن گلیکول به اتانول و اسیدسیتریک به کلریدقلع جهت گیری اصلی صفحه (110) تغییر می کند. در کمترین نسبت جهت گیری اصلی صفحه (101) غالب است و با افزایش نسبت از 5/0 به 2 جهت گیری اصلی در امتداد صفحه (110) جابجا می شود که در تطابق با ساختار چهاروجهی دی اکسید قلع است؛ با این تفاوت که شدت پیک صفحه (110) در نسبت اسیدسیتریک به کلریدقلع بیشتر است. درواقع می توان نتیجه گرفت که تغییر نسبت اسیدسیتریک به کلریدقلع نقش بیشتری در بلورینه کردن دی اکسیدقلع دارد. همچنین تغییر نسبت مواد اولیه می تواند بر روی اندازه ذرات نیز موثر باشد بدین صورت که افزایش نسبت اتیلن گلیکول به اتانول به علت نقش اتیلن گلیکول به عنوان عامل پلیمراسیون در کاهش سایز ذره به 5/0 موثر است و درحالتی که افزایش نسبت اسیدسیتریک به کلریدقلع و اتیلن گلیکول به اتانول را بطور همزمان داریم اندازه ذره تا حدود یک هشتم کاهش یافته است که این کاهش اندازه را می توان مربوط به نقش اسیدسیتریک به عنوان عامل کمپلکس ساز در کنار اتیلن گلیکول دانست. در اینجا مشخص می شود که نقش اسیدسیتریک در کاهش اندازه ذره به علت نقش کمپلکس ساز خود بر نقش اتیلن گلیکول(پلیمرساز) اولویت دارد. تغییر تسبت اتیلن گلیکول همچنین بر روی خواص ترمودینامیکی حاصل از نتایج dsc تأثیرگذار است بطوریکه در محاسبه تغییرات انرژی آزاد گیبس فرایند بلورینگی دی اکسیدقلع، با استفاده از مقادیر h?، cp? و s? مشخص می شود که نمودار تغییرات انرژی آزاد گیبس نسبت به درجه حرارت برای حالتی که eg/et=2 دارد، شیب کمتری نسبت به حالتی که eg/et=0.5 است، دارد. درنتیجه برای حالتی که eg/et=2 میزان تغییرات انرژی آزاد گیبس در هر دما کمتر شده است و این نمونه پایداری بیشتری دارد و سنتز در این نسبت استوکیومتری eg/et=2 نسبت به استوکیومتری eg/et=0.5 اولویت دارد.

سنتز و شناسایی برخی از اکسیدهای مضاعف abo2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1389
  زهره حدادی اول   محمد یزدان بخش

اکسیدهای مضاعف دلافوزیت با فرمول عمومی a+1b+3o2 ، متشکل از سه عنصر مجزای شیمیایی به نسبت 1:1:2 می باشند که در ساختار لایه ای و درسیستم رومبوهدرال ویا هگزاگونال متبلور می شوند. این ترکیبات به دلیل شکل ساختاری، خواص الکتریکی، الکتروشیمیایی و فتوکاتالیستی دارای اهمیت هستند، از اینرو موضوع مطالعات وسیعی در زمینه های متنوع در طول قرن اخیر بوده اند. در این پروژه تحقیقاتی، پنج ترکیب از خانواده دلافوزیت، abo2 (a+=li, na; b+3= al, co, fe, cr)، با استفاده از تکنیک سل – ژل سنتز شده است. طیف سنجی پراش اشعه x(xrd) جهت شناسایی این مواد بکار رفته و نتایج حاصل از آن نشان دهنده تشکیل ساختار رومبوهدرال این ترکیبات می باشد. از آنالیز حرارتی (dta) و از طیف سنجی ir به ترتیب، برای بدست آوردن دمای بهینه کلسیناسیون وتایید صحت نمونه های سنتز شده استفاده گردیده است. اندازه نانو ذرات تشکیل شده توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و معادله شرر تعیین و مشخص می گردد. در بخش پایانی، به عنوان معیاری جهت مطالعه خواص شیمیایی و فیزیکی این ترکیبات، میزان جذب سطحی یک نمونه سنتز شده نسبت به رنگ rb5 و همینطور خواص رسانایی آن مورد بررسی قرار گرفته است.

ساخت نانوذرات هگزافریت استرنسیم وبررسی اثر آلومینیوم بر خواص فیزیکی آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده علوم پایه 1389
  الهام خراشادیزاده   هادی عربی

هگزافریت های استرنسیم نوع m بدلیل خصوصیات مغناطیسی مناسب، پایداری شیمیایی و قیمت پایین توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرده اند. ناهمسانگردی مغناطوکریستالی بالا نسبت به محور مغناطش آسان این ترکیبات را برای ساخت آهنرباهای دائم مناسب نموده است. مهمترین کاربرد هگزافریت ها استفاده آنها به منظور ذخیره اطلاعات مغناطیسی با چگالی بالا است. از نظر بلورشناسی در ساختار هگزاگونال نوع m پنج مکان مشخص برای fe وجود دارد که شامل سه مکان هشت وجهی (2a, 12k, 4f2)، یک مکان چهاروجهی (4f1) و یک مکان دوهرمی با قاعده مثلثی (2b) است. خصوصیات مغناطیسی، الکتریکی و دی الکتریکی هگزافریت ها به روش ساخت، ترکیب و توزیع کاتیون های جایگزین شده در مکان های بلورشناسی فوق بستگی دارد. در این تحقیق اثر افزودن آلومینیوم بر نانوذرات هگزافریت استرنسیم ( srfe12-xalxo19برای (12و10و8و6و4و3و2و1و0x=)) که به روش سیترات- ژل خوداحتراقی تهیه شد، مورد بررسی قرار گرفت. جایگزینی al در مکان های fe یکی از روش های موثر تغییر ویژگی های فیزیکی و مغناطیسی هگزافریت استرنسیم می باشد. خصوصیات ساختاری و مغناطیسی پودرهای srfe12-xalxo19. توسط طیف سنج اشعه x، میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و مغناطیس سنج با نمونه نوسانی (vsm) مشخصه یابی شدند. نتایج حاصل از پراش اشعه x، تشکیل تک فاز هگزافریت استرنسیم را تأیید می کند و پارامترهای مختلف مانند ثابت های شبکه (a و c)، حجم سلول اولیه (v)، اندازه بلورک ها (d) و چگالی اشعه ایکس (?x-ray) با استفاده از اطلاعات xrd محاسبه شدند. با افزایش مقدار al در ترکیب، مکان پیک ها به سمت ?2بزرگتر جابه جا می شوند و اندازه بلورک ها کاهش می یابد. خواص مغناطیسی نانوذرات نیز با افزایش ناخالصی al تغییر کرده و مقادیر ms، mr، hc کم می شوند. سطوح بالای جانشانی باعث می شود که کاربرد مواد به عنوان آهنربای دائم نامناسب باشد، اما امید استفاده از فریت های آلومینیوم در کاربردهای تصویربرداری موج میلیمتری وجود دارد.

بررسی رابطه التزام شغلی با خلاقیت و تعهد سازمانی دبیران مدارس متوسط شهرستان فسا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  عباس یوسفی   عبدالمحمد طاهری

سازمان آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف والای خود یعنی تعلیم و تربیت انسانها مستلزم برخورداری از دبیران خلاق و متعهد است .تحقیق حاضر با هدف بررسی « رابطه ی التزام شغلی با میزان خلاقیت و تعهد سازمانی دبیران آموزش و پرورش شهرستان فسا » در سال تحصیلی 89-88 انجام شد .کل جامعه آماری دبیران متوسطه برابر تعداد آموزشگاههای شهرستان فسا در نظر گرفته شد . ( 708 نفر ) که از این تعداد نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 120 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب گردید و از روش تحقیق همبستگی استفاده شد . برای اندازه گیری التزام شغلی از ابزاری که توسط لاداهل و کچنر ابداع گردیده و از نوع لیکرت با چهار طیف و 20 گویه بود مورد اندازه گیری قرار گرفت (ترجمه مقیمی ، 1380). همچنین میزان خلاقیت دبیران با ابزاری که توسط تورنس ابداع گردیده و توسط مقیمی، محمد در سال ( 1380) به فارسی ترجمه شده اندازه گیری شد . میزان تعهد سازمانی با ابزاری که توسط ( پرتر ، مائودی و استیرز ) که در سال 1974 به کار رفته و توسط مرتضوی در سال 1372 ترجمه شده است اندازه گیری شد و دارای یک مقیاس 7 درجه ای با 15 گویه است .مورد سنجش قرار گرفت و نتایج زیر بدست آمد : 1-بین التزام شغلی ، خلاقیت و تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد . 2-بین التزام شغلی و خلاقیت رابطه معناداری وجود دارد . 3-بین التزام شغلی و سابقه خدمت رابطه معناداری وجود ندارد . 4-بین التزام شغلی و میزان تحصیلات رابطه معناداری وجود ندارد . 5-بین میزان التزام شغلی دبیران زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد . کلید واژه ها: التزام شغلی ، خلاقیت، تعهد سازمانی

سنتز و مطالعه خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات و لایه های نازک اکسیدتیتانیوم (tio2)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم پایه دامغان - دانشکده فیزیک 1389
  خدیجه فرهادیان عزیزی   محمدمهدی باقری محققی

در این تحقیق، نانوذرات و لایه های نازک دی اکسیدتیتانیوم (tio2) به ترتیب به روش سل ژل و اسپری پایرولیزیز تهیه شده اند. برای تهیه نانوذرات tio2 به روش سل ژل، سل اولیه با ترکیبی از تیتانیوم ایزوپروپکساید (ttip) به عنوان ماده اولیه، اتانول به عنوان حلال و یک عامل کمپلکس-ساز، تهیه شد و در ادامه با مراحل مختلف گرمادهی نانوذرات اکسیدتیتانیوم تهیه شدند. برای بررسی تاثیر عامل کمپلکس ساز بر روی خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات tio2، از چهار ماده مختلف شامل استیل استن، اتیلن گلیکول، اسیدسیتریک و اوره استفاده شد. برای تهیه لایه های نازک tio2، محلول اولیه حاوی تیتانیوم ایزوپروپکساید (ttip) و اتانول (2:1) بر روی بسترهای شیشه ای اسپری شدند. اثر پارامترهای لایه نشانی از قبیل دمای بستر،آهنگ شار محلول و حجم محلول اسپری بر روی خواص ساختاری و اپتیکی لایه های نازک بررسی شدند. خواص ساختاری، و اپتیکی نانوذرات و لایه های نازک tio2 با استفاده از اندازه گیری های پراش پرتو ایکس (xrd)، طیف سنجی uv-vis، طیف سنجی ft-irو آنالیزهای tem و semمطالعه شد. نتایج بدست آمده برای نانوذرات اکسیدتیتانیوم نشان می دهد که استفاده از استیل استن و اسیدسیتریک منجر به سنتز نانوذراتی با اندازه کوچکتر نسبت به اوره و اتیلن گلیکول می گردد. اندازه نانوذرات تهیه شده در گستره 10 تا 90 نانومتر قرار دارند. با افزایش دمای بازپخت و به دلیل افزایش اندازه نانوذرات، گاف اپتیکی نانوذرات کاهش می یابند و تغییرات آن در گستره ev 9/3 - 06/3 قرار دارد. مطالعات ساختاری نشان می دهد رفتار تبدیل فاز آناتاس به روتایل در نانوذرات tio2، به شدت به نوع عامل کمپلکس ساز و غلظت آن بستگی دارد. لایه های نازک tio2 دارای ساختار بس بلوری با فاز آناتاس بوده و دارای جهت گیری ترجیحی (101) می باشند. در بررسی های انجام شده بهترین پارامترهای لایه نشانی برای تهیه لایه هایی با نظم ساختاری و اپتیکی مطلوب، برابر دمای بستر c?450، آهنگ شار محلول ml/min 8 و حجم محلول 40 میلی لیتر می باشد.

سنتز، مشخصه یابی و مطالعه خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات نقره (ag) و نانوذرات سیلیکا (sio2): کاربرد در نانوپوسته های نقره/ سیلیکا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم پایه دامغان - دانشکده فیزیک 1390
  نرجس جمالی   محمد مهدی باقری محققی

در این پژوهش، نانوذرات سیلیکا (sio2) و نقره (ag) به ترتیب به روش هم رسوبی و احیای شیمیایی تهیه شده اند. نخست، اثر غلظت محلول اولیه تترا اتیل اورتو سیلیکات (teos) بر روی خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات سیلیکا بررسی شد. سپس، اثر غلظت محلول اولیه نیترات نقره و نوع و غلظت محلول های احیاکننده بورو هیدرید سدیم و بورو هیدرید پتاسیم و تأثیر عامل پاشنده ساز پلی وینیل پیرولیدن بر روی خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات نقره بررسی شد. نتایج این بررسی ها نشان داد که غلظت بهینه برای تترا اتیل اورتو سیلیکات، m1/0 است. برای نانوذرات نقره نتایج بررسی ها نشان داد که بهینه ترین غلظت محلول نیترات نقره m05/0 و بهترین عامل احیاکننده بورو هیدرید سدیم با غلظت m2/0 است. در مرحله بعد، با استفاده از این پارامترهای بهینه، نانوذرات هسته- پوسته سیلیکا- نقره (sio2@ag) سنتز شدند. خواص ساختاری و اپتیکی نانوذرات سیلیکا، نقره و نانوذرات هسته- پوسته سیلیکا- نقره با استفاده ازاندازه گیری های پراش پرتو ایکس (xrd)، آنالیز tem و طیف سنجی uv-vis مطالعه شدند. نتایج حاصل از آنالیز xrd نشان دهنده ساختار آمورف نانوذرات سیلیکا است. با توجه به تصاویر tem برای غلظت بهینه تترا اتیل اورتو سیلیکات، نانوذرات سیلیکا همگن ودارای قطری در حدود nm200 هستند. برای نانوذرات نقره ساختار مکعبی مرکز سطحی نقره تشکیل شد. برای نانوذرات هسته- پوسته نیز قله های متناظر با فاز مکعبی مرکز سطحی نقره مشاهده شد. نتایج آنالیز xrd و tem برای نانوذرات نقره به خوبی اثر پاشنده سازی پلی وینیل پیرولیدن را نشان داد. با توجه به داده های xrd برای غلظت بهینه نیترات نقره و بورو هیدرید سدیم، اندازه بلورک های نقره در غیاب پلی وینیل پیرولیدن و در حضور آن به ترتیب، برابر nm24 و nm14 هستند. طیف های جذبی uv-vis نانوذرات نقره یک قله در حدود nm400 نشان می-دهد که به دلیل برانگیختگی تشدید پلاسمون سطحی نانوذرات نقره است. طیف جذبی uv-vis نانوذرات سیلیکا هیچ قله مشخصی نشان نمی دهد، ولی پس از رسوب گذاری نانوذرات نقره بر روی نانوذرات سیلیکا یک قله در نزدیکی nm400 به دلیل تشدید پلاسمون سطحی نانوذرات نقره ظاهر می شود. برای نانوذرات سیلیکا با افزایش غلظت محلول تترا اتیل اورتو سیلیکات، گاف اپتیکی نانوذرات سیلیکا کاهش می یابد. از سوی دیگر، گاف اپتیکی نانوذرات هسته- پوسته سیلیکا- نقره نسبت به نانوذرات سیلیکای بدون روکش افزایش می یابد، که به دلیل پوشش نانوذرات نقره است.

ارزیابی روش تولید الکتروشیمیایی هیدرید برای برخی از فلزات واسطه و نجیب شامل zn، ag، cu و cd و اندازه گیری به روش اسپکترومتری جذب اتمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  مصطفی علی اکبری شاندیز   محمدحسین ارباب زوار

در این پژوهش، روش جدیدی مبتنی بر تولید الکتروشیمیایی هیدریدهای مولکولی فرار برخی از فلزات واسطه شامل zn، ag، cu و cd متصل به اسپکترومتر جذب اتمی (aas) مجهز به اتمی کننده لوله کوارتز گرم شده (qta) ارائه شده است. از دو سامانه متفاوت یعنی سامانه های شبه ناپیوسته (sb) و تزریق جریانی (fi) برای تولید الکتروشیمیایی هیدرید استفاده گردید. اثرات متغیرهای متعدد موثر بر فرآیندهای تولید و آشکارسازی، با استفاده از روش های بهینه سازی تک متغیری و چندمتغیری، مورد مطالعه قرار گرفت و شرایط بهینه به دست آمد. ارقام شایستگی برای روش توسعه داده شده، تعیین گردید. در سامانه شبه ناپیوسته، حدتشخیص برای zn و ag به ترتیب 11 و ng ml-1 2/1 و در سامانه تزریق جریانی برای cd، ng ml-1 51/0 حاصل شده و انحراف استانداردها برای zn، ag و cd کمتر از % 5/6 بوده است که برای اندازه گیری آنها در نمونه های آبی کافی می باشد. امکان مزاحمت برخی از یون ها مورد ارزیابی قرار گرفت. صحت روش با تجزیه مواد مرجع بررسی شد و تفاوت معنی داری بین نتایج حاصل با مقادیر تأیید شده آنها مشاهده نگردید. روش های ارائه شده به صورت موفقیت آمیز برای اندازه گیری روی و کادمیوم در نمونه های حقیقی به کار برده شد.

سنتز نانو کامپوزیت های ریست فعال و مطالعه ی خواص فیزیکی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - پژوهشکده فیزیک 1391
  وحید پارسا   عباس یوسفی

سپس ساخت نانوکامپوزیت زیرکونیا-آلومینا با استفاده از روش آسیاب کاری مکانیکی مورد مطالعه قرار گرفت و تأثیر درصدهای حجمی مختلف آلومینا و همچنین تاثیر دماهای بازپخت مختلف بر روی خواص مکانیکی نانو کامپوزیت های تولید شده بررسی گردید. برای آنالیز ساختاری نمونه ها از پراش پرتو x وبرای مطالعه مورفولوژی نمونه ها از میکروسکوپ روبشی الکترونی و برای بررسی خواص مکانیکی نیز از دستگاه میکروسختی ویکرز استفاده شده است. یافته های آزمایش در مورد تولید زیرکونیای تتراگونال شبه پایدار نشان داد که با افزودن سه درصد مولی اکسید ایتریم به زیرکونیا و انجام عملیات حرارتی روی پودرهای حاصل، به هر سه روش یاد شده میتوان این ماده را در دمای اتاق تولید کرد. بطوریکه در طیف های xrd نمونه های تولید شده به هر سه روش، پیک های مربوط به زیرکونیای تتراگونال مشاهده شد. همچنین در این پایان نامه به تولید نانوکامپوزیت زیرکونیا-آلومینا به روش آسیاب کاری، پرس سرد و بازپخت در اتمسفر هوا پرداختیم. با انجام تست های مکانیکی و مقایسه درصدهای مختلف حجمی آلومینا در نانوکامپوزیت به این نتیجه رسیدیم که نانوکامپوزیت شامل 10 درصد حجمی آلومینا که در دمای ?c1600 بازپخت شده است، دارای بیشترین چگالی است، نمونه ی شامل 90% حجمی آلومینا که در دمای ?c1700بازپخت شده بود کمترین تخلخل را نسبت به سایر نمونه ها داشت. میکرو سختی نانوکامپوزیت های آلومینا-زیرکونیا تولید شده اندازه گیری شد و بیشترین سختی مربوط به نمونه ی شامل 90 % حجمی آلومینا که در دمای ?c 1700 بازپخت شده، می باشد. با مقایسه نتایج بدست آمده می توان دریافت که نمونه ی اخیر، به دلیل سختی زیاد گزینه ی مناسبی برای کاربرد در ابزارهایی که عدم نفوذپذیری در آنها مهم است، می باشد.

مقایسه روش های سنتز نانو ذرات اکسید آلومینیوم و مطالعه خواص ساختاری و اپتیکی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم پایه دامغان - دانشکده فیزیک 1389
  آزاده رجاییان   محمدمهدی باقری محققی

در این پروژه نانو ذرات اکسید آلومینیوم به روش های مختلف سل-ژل، آبی –گرمایی و هم-رسوبی تهیه شده است. اثر روش های مختلف سنتز بر روی خواص ساختاری و اپتیکی آن ها توسط آنالیز tem,xrd ft-ir,uv-vis,sem و bet در دمای بازپخت مختلف 750‍c t , 1000cو1250c. مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین در روش سل-ژل اثر عوامل کمپلکس ساز اوره و اسید سیتریک و در روش هم-رسوبی نیز اثر غلظت عامل رسوب در سنتز نانو ذرات بررسی شد. طرح پراش پرتو x نمونه ها در دمای v50c نشان می دهد که فاز گاما در روش هم رسوبی نسبت به دو روش دیگر سریع تر تشکیل شده است. در دمای بازپخت در 1000c فاز و در روش هم رسوبی و فاز در روش های سل-ژل و آبی –گرمایی مشاهده شد است. در دمای ..صرف نظر از نوع روش سنتز تنها فاز a با شدت های قوی در طرح پراش اشعه x مشاهده می شود. همچنین با توجه به تصاویرtem در دمای1250‍c اندازه ذرات سنتز شده به روش سل-ژل با عامل اوره بسیار کوچکت تر و یکنواخت تر در گسترهnm 10-5می باشد. در این دما این اندازه برای نمونه ها سنتز شده به روش هم رسوبی در گستره 10-5 nm روش آبی –گرمایی30-10nmو روش سل ژل با عامل اسید ستریک 200nm می باشد. تصاویر sem نمونه ها نشان می هد که با افزایش دما ذرات بزرگ تر و تخلخل کاهش یافتهاستو کلوخه شدن ذرات بیشتر شده است. این تصاویر کوچک تر بودن نانو ذراات آلومینای سنتز شده به روش سل-ژل با عامل اوره و هم رسوبی را نسبت به دیگر روش های نشان می دهد. گاف انرژی ذرات در گستره 5-4 ev است که با افزایش دما کاهش یافته است نتایج مطالعات ft-ir نیز حضور فاز گاما در دمای 750c و فاز آلفا در دمای 1250c را تایید می کند. آنالیز سطح موصر نانو ذرات در دمای 750 c مقدار206 m2/g را برای کاربردهای حسگری و کاتالیسیتی پیشنهاد می شود. ه

بررسی تغییرات خواص حرارتی، میزان پایداری و گرانروی نانوسیال حاوی نانولوله های کربنی اصلاح شده با نانوذرات tio2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مهندسی 1393
  صدیقه عباسی   حسین نوعی باغبان

هدف این تحقیق بررسی رفتار رئولوژیکی و تغییرات میزان هدایت حرارتی نانوسیال حاوی نانولوله¬های کربنی آرایش یافته با مقادیر مختلف از نانوذرات tio2 می¬باشد. بدین منظور نانوذرات tio2 با استفاده از روش هیدرولیز تتراکلرید تیتانیوم سنتز گردید. نتایج حاصل نشان داد که نانوذرات سنتز شده در فاز روتایل و با اندازه متوسط 20 نانومتر می¬باشند. همچنین جهت آرایش نانولوله¬های کربنی با نانوذرات tio2، در ابتدا نانولوله¬های کربنی خام تحت فرایند اکسیداسیون در محیط اسید نیتریک قرار گرفتند. این عمل موجب باز شدن انتهای بسته نانولوله¬های کربنی و همچنین عامل¬دار شدن سطح آن¬ها توسط گروه¬های عاملی حاوی اکسیژن گردید. گروه¬های عاملی متصل شده روی سطح نانولوله¬های اکسید شده همانند مکان¬های فعال، جهت جذب یون¬های تیتانیوم حاصل از فرایند هیدرولیز تتراکلرید تیتانیوم عمل کرده و سبب اتصال نانوذرات¬ tio2 روی سطح نانولوله¬های کربنی می¬شوند. نتایج ارزیابی میکروسکوپی نانولوله¬های کربنی آرایش یافته نشان می¬دهد که سطح خارجی نانولوله¬ها به طور موفقیت آمیزی با نانوذرات tio2 پوشیده شده است. تغییر میزان تتراکلرید تیتانیوم سبب تغییر میزان سنتز نانوذرات tio2 روی سطح نانولوله¬های کربنی می¬گردد. بررسی رفتار رئولوژیکی نانوسیال¬های مورد بررسی نشان می¬دهد که نانوسیال حاوی نانوذرات tio2 و نانولوله¬های کربنی آرایش یافته دارای رفتار دایلاتنت و یا غلیظ¬شوندگی می¬باشند. در حالیکه نانوسیال حاوی نانولوله¬های کربنی خام و اسیدشویی دارای رفتار سودوپلاستیک و یا رقیق¬شوندگی می¬باشند. بررسی تغییرات میزان هدایت حرارتی تمام نانوسیال¬های مورد بررسی نشان دهنده افزایش میزان هدایت حرارتی نانوسیال با افزایش دما و کسر وزنی نانوذرات می¬باشد. همچنین مدل¬های ماکسول، براگمن، جفری و یو- چوی جهت بررسی رفتار هدایت حرارتی نانوسیال حاوی نانوذرات tio2 و مدل¬های همیلتون-کراسر، سای و یو-چوی جهت بررسی هدایت حرارتی نانوسیال حاوی نانولوله¬های کربنی مورد مطالعه قرا گرفتند و نتایج حاصل نشان می¬دهد که مقادیر هدایت حرارتی پیش¬بینی شده توسط مدل¬های تجربی مذکور کمتر از مقادیر آزمایشگاهی میزان هدایت حرارتی نانوسیال می¬باشد. این امر را می¬توان به عدم تأثیر فاکتور¬های موثر بر انتقال حرارت مانند شکل، اندازه و حرکت نانوذرات در روابط تجربی نسبت داد.

ساخت کامپوزیت سرامیک-فلز به روش ریخته گری دوغابی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مهندسی 1394
  سیما ملائی   جلیل وحدتی خاکی

در تحقیقاتی که قبلا برای تولید کامپوزیت سرامیک – فلز به روش ریخته‏گری دوغابی صورت پذیرفته، یک ماده سرامیکی برای زمینه و یک فلز به عنوان فاز تقویت‏کننده مورد استفاده قرار می‏گرفت و به علت خواص متفاوت سرامیک وفلز در سوسپانسیون، مشکل عمده کنترل رئولوژی دوغاب بود. برای رفع این مشکل، در پژوهش اخیر برای اولین بار دو ماده سرامیکی جهت تولید کامپوزیت سرامیک – فلز به روش ریخته‏گری دوغابی استفاده گردید. مواد اولیه مورد استفاده، آلومینا و اکسید نیکل بودند و برای تبدیل اکسید نیکل به نیکل فلزی در حین فرایند تف‏جوشی از کربن به عنوان عامل احیاء کننده استفاده شد. با به کار بردن کربن، در قطعه نهایی تخلخل ایجاد می‏گردد. ذرات اکسید نیکل و کربن برای اتصال بهتر و رسوب همزمان آن‏ها در فرایند ریخته‏گری دوغابی، تحت آسیاکاری قرار گرفتند. به دلیل استفاده از روش ریخته‏گری دوغابی و تفاوت در سرعت رسوب‏گذاری آلومینا با اکسید نیکل ، پس از زینترینگ در قطعه گرادیان ذرات فلزی نیکل مشاهده می‏گردد و همچنین به علت رسوب همزمان کربن با اکسید نیکل، تخلخل گرادیانی در نمونه به وجود می‏آید. نمونه‏ها توسط سراموگرافی، آنالیز پراش اشعه ایکس، آنالیز عنصری (eds)، نقشه توزیع عناصر) map ( مورد مطالعه قرار گرفتند. گرادیان ذرات فلزی نیکل و تخلخل‏ها با نرم‏افزار پردازش تصویر( mip ( و آنالیز عنصری (eds) و نقشه توزیع عناصر map) ( بررسی گردید.

کاربرد معادله ای حالت gma برای برخی از سیالات مهم صنعتی و شبیه سازی دینامیک مولکولی برخی از خواص ترمودینامیکی مخلوط های دوتایی آرگون با نئون، کریپتون و زنون با استفاده از پتانسیل های برهم کنش دو ذره ای و سه ذره ای و تهیه، شناسایی و اندازه گیری برخی از خواص فیزیکوشیمیایی نانوسیالات اکسید روی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1388
  مجید موسوی دوزدهیری   الهه گوهرشادی

در قسمت اول این مطالعه، از معادله ی حالت gma برای محاسبه ی خواص ترمودینامیکی سه گروه از سیالات صنعتی شامل اترهای گلیکولی، مایعات یونی و هوای مایع استفاده شده است. به جهت کاربردهای زیادی که این سیالات صنعتی دارند، در این کار به مطالعه ی آن ها پرداخته ایم. از معادله ی حالت gma برای پیش گویی چگالی و سایر خواص ترمودینامیکی این سیالات نظیر ضریب انبساط هم فشار، تراکم پذیری هم دما و فشار داخلی استفاده شده است. در هر مورد، مقایسه ای بین نتایج حاصل از معادله ی حالت gma و داده های تجربی و نظری انجام شده است. نتایج نشان می دهند که اگرچه برهم کنش ها در این سه گروه سیال صنعتی کاملاً متفاوت هستند، این معادله ی حالت را می توان به خوبی برای بازتولید و پیش گویی خواص ترمودینامیکی آن ها در حد خطای تجربی به کار برد. در قسمت دوم، از شبیه سازی دینامیک مولکولی به منظور محاسبه ی فشار و انرژی داخلی مخلوط های دوتایی آرگون- نئون، آرگون- کریپتون و آرگون- زنون در دماها و ترکیب های مختلف با استفاده از پتانسیل های شبه hfd دو ذره ای و شبه hfd کل (دو ذره ای و سه ذره ای) و لنارد- جونز استفاده شده است. نتایج در توافق کلی خوبی با مقادیر تجربی می باشند. هم چنین، به منظور نشان دادن نقش برهم کنش های سه ذره ای بر روی خواص ترمودینامیکی مخلوط های مورد مطالعه، از روش ونگ و سادوس در شبیه سازی های دینامیک مولکولی که توسط پتانسیل های شبه hfd دو ذره ای وابسته به چگالی انجام شد، استفاده کردیم. بهترین نتایج برای فشار در چگالی های بالا با استفاده از پتانسیل موثر لنارد- جونز بدست آمد. اگرچه پتانسیل شبه hfd در محاسبه ی فشار در چگالی های بالا به خوبی پتانسیل لنارد- جونز نیست، اما وارد کردن اثرات سه ذره ای در این پتانسیل توافق بین نتایج حاصل با مقادیر تجربی را بهبود می بخشد. هم چنین، نتایج نشان می دهد که اگرچه پتانسیل لنارد- جونز می تواند انتخاب خوبی برای فشار محاسبه شده توسط شبیه سازی دینامیک مولکولی این ترکیبات باشد، اما پتانسیل شبه hfd انتخاب بهتری برای پیش گویی ضریب دوم ویریال این مخلوط ها است. از آنجا که تا کنون توجه کمی به تجزیه تحلیل کیفی تابع توزیع شعاعی در مخلوط های مایع انجام شده است، در این کار، تغییرات تابع توزیع شعاعی مخلوط های آرگون- کریپتون با چگالی، ترکیب و دما مورد مطالعه قرار گرفته است. در قسمت سوم، نانوسیالات اکسید روی را با پخش کردن نانوذرات اکسید روی در اتیلن گلیکول و گلیسرول به عنوان سیالات پایه تهیه کردیم. به منظور بهبود توزیع و پخش نانو ذرات و جلوگیری از تشکیل خوشه های ذرات و دست یابی به سوسپانسیون های پایدار از آمونیم سیترات به عنوان پخش کننده استفاده شد. نمونه های نانوسیال حداقل برای یک سال پایدار بودند و هیچ رسوب و یا تجمعی از ذرات در آن ها دیده نشد. برخی از خواص فیزیکوشیمیایی نانوسیالات اکسید روی شامل هدایت حرارتی، ویسکوزیته و کشش سطحی این نانوسیالات اندازه گیری شد. هدایت حرارتی نانوسیالات اکسید روی به عنوان تابعی از کسر حجمی و دما مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که هدایت حرارتی نانوسیالات اکسید روی با افزایش کسر حجمی نانوذرات تا %3 حجمی به میزان %5/10 افزایش می یابد. با افزایش دما در یک کسر حجمی ثابت، هدایت حرارتی نانوسیالات اکسید روی به طور غیر خطی افزایش نشان می دهد. همچنین، نسبت هدایت حرارتی با افزایش هدایت حرارتی سیال پایه کاهش می یابد. برای اولین بار، ویسکوزیته و کشش سطحی نانوسیالات اکسید روی اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که نسبت ویسکوزیته ی نانوسیالات به سیال پایه با افزایش غلظت و کاهش دما، افزایش می یابد. نسبت کشش سطحی این نانوسیالات نیز با افزایش کسر حجمی نانو ذرات افزایش می یابد. داده های تجربی اندازه گیری شده برای هدایت حرارتی و ویسکوزیته ی نانوسیالات اکسید روی با نتایج حاصل از برخی از مدل های نظری مقایسه شده است. نگاهی کلی به نتایج این سه قسمت نشان می دهد که برهم کنش های بین مولکولی تعیین کننده ی رفتار هر یک از سیستم های مورد مطالعه هستند و نقشی حیاتی در خواص هر یک از سیستم ها ایفا می کنند.

سنتز و مطالعه ساختار شیشه سرامیک طبی آپاتیت - ولاستونیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1374
  حمید هراتی زاده   محمد حسینی

سرامیکهای مدرن در تمام زاویای زندگی امروزی بشر وارد شده اند و کاربرد گسترده آنها علوم مختلف ، تکنولوژی و حتی پزشکی را تحت الشعاع خود قرار داده است . دسته ای از سرامیکهای مدرن، شیشه سرامیکها هستند. شیشه سرامیکهای ترکیبات آمورفی هستند که ذرات کریستالی در آنها امکان رشدئ می یابد و در حقیقت ساختار آمورف و کریستال بصورت یک مجموعه قابل ساخت است . کاربردهای طبی این ترکیبات بدلیل سازگاری بسیار خوب آنها با بافت های بدن بویژه بافتهای استخوانی، اخیرا گسترش زیادی یافته است . دلایل مختلفی از جمله استحکام مکانیکی، الاستیسیته، مقاومت در مقابل سایش ، مقاومت در برابر خوردگی ها بیولوژیکی و شیمیایی و مهمتر از همه سازگاری بیولوژیکی، بیوسرامیکی ها را بعنوان جایگزینی مناسب برای بافتهای سخت بدن از جمله استخوانها، دندانها و مفاصل کطرح کرده است . آلیاژهای فلزی که مورد استفاده گسترده ای در ارتوپدی و ساخت ایمپلنت ها و اعضاء مصنوعی دارند، نتوانسته اند از خود خواص مکانیکی و شیمیایی مناسب را بعنوان یک جایگزین خوب و کاشت ایده آل بریا بافتهای استخوانی، نشان دهند. شیشه سرامیک آپاتیت - ولاستونیت (apatite wollastonit glass ceramic) از جمله بیوسرامیکهای مناسب برای جایگزینی بافتهای استخوانی است و ساخت ایمپلنت های بیواکتیو و پروتزهای مفصلی به کمک این ماده امکان پذیر است . این ترکیب بر خلاف فلزات و بر خلاف گروهی از سرامیکها، قادر است با بافتهای سخت و حتی بافتهای نرم بدن اتصلات و پیوندهای بسیار محکمی را برقرار سازد و به همین دلیل آنرا به گروهی از بیوسرامیکها بنام بیوسرامیکهای بیواکتیو متعلق می دانیم. این پرورژه به سنتز و مطالعه ساختار شیشه a/w می پردازدو ترکیب شیمیایی a/w بصورت زیر است :[(0/5 درصد)caf2 - (4-6 درصد)mgo - (16/2 درصد) p2p5 - (44/7 درصد) cao - (34 درصد) sio2 (درصد وزنی)] نمونه های این شیشه سرامیک ، باید تحت انجام آزمایشهای بیوشیمیایی، بیولوژیکی و کاشت در بدن حیوانات آزمایشگاهی قرار گیرند. نیاز مبرم مراکز طبی کشور به پروتزها و کاشت های غیر فلزی مناسب و لزوم رسیدن به خود کفایی در تهیه و تولید مواد پزشکی می تواند بعنوان هدف انجام این پروژه مطرح شد.