نام پژوهشگر: فرهاد عطایی
کبری شریف دهجی فرهاد عطایی
دستیابی به منابع باثبات انرژی از دیرباز به عنوان دغدغه ی اصلی کشورها مطرح بوده است. اتحادیه اروپا عمده ترین مصرف کننده و وارکننده انرژی در جهان شناخته می شود. درمیان مناطق دارای ذخایر انرژی نیز روسیه به عنوان نخستین کشور دارنده ذخایر گاز و بزرگترین صادر کننده انرژی شریکی راهبردی برای اتحادیه اروپا محسوب می شود که در سال های اخیر تلاش کرده تا از انرژی به عنوان ابزاری جهت دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود در عرصه بین المل استفاده کند این امر به نوبه ی خود نگرانی هایی را برای اتحادیه اروپا با توجه به تقاضای روبه رشد گاز در این اتحادیه ایجاد کرده است این اتحادیه همچنین جهت انتقال با ثبات و امن انرژی از روسیه و حوزه خزر نیز با مشکلاتی از قبیل بحران و ناامنی در قفقاز روبرو است. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که عمده ترین نگرانی های اتحادیه اروپا در تامین انرژی مورد نیاز خود چیست؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح شده است استفاده سیاسی روسیه از انرژی و بحران های قفقاز را به عنوان عمده ترین نگرانی های اتحادیه اروپا در تامین انرژی خود می داند. این پژوهش در سه فصل تدوین شده است که شامل عناوین زیر است: ژیوپلیتیک و امنیت در قفقاز جنوبی سیاست انرژی روسیه سیاسیت انرژی اتحادیه اروپا برای پاسخ به پرسش های این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.
حوریه بهزادی فرهاد عطایی
خلج فارس یکی ااز راهبردی ترین مناطق جهان است که وجود منابع بزرگ نفت و گاز و موقعیت راهبردی اهمیت آن را برای قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای دوچندان کرده است. از قرن های متمادی منطقه شاهد رقابت چالش بین قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای گسترش حضور و نفوذ خود بوده است. در دوران تسلط پرتغالی ها و انگلیسی ها حفظ و کنترل این منطقه خلیج فارس بر عهده آنان بود با خروج نیروهای انگلیسی آمریکا نقش ضامن امنیتی خلیج فارس را بر عهده گرفت که تا اکنون ادامه دارد . سامانه های امنیتی ارایه شده از سوی آمریکا و همچنین ترتیبات منطقه ای خلیج فارس مانند شورای همکاری خلیج فارس نتوانست به امنیت پایدار خلیج فارس کمک کنند و این در حالی است که این منطقه حساس به دلیل موقعیت و ویژگی های خود همواره نیازمند صلح و امنیت پایدار و دایمی بوده است. هدف این پژوهش تبیین و بررسی راهبردهای امنیتی ارایه شده توسط قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در منطقه خلیج فارس به منظور دست یافتن به نظام امنیتی مطلوب برای منطقه است. سوال اصلی پژوهش این است که سامانه مطلوب امنیتی در خلیج فارس کدام است؟ فرضیه اصلی این است که نظام امنیت جعی سامانه مطلوب در خلیج فارس است . کشورهای درگیر در فرایند امنیتی خلیج فارس تام کشورهای ساحلی خلیج فارس و کشورهای فرا منطقه ای ذینفع در نظر گرفته شده اند. موانع و مشکلات امنیتی منطقه در سه بعد ساختار درونی کشورهای خلیج فارس عوامل منطقه ای و فرا منطقه ای بیان شده اند. با توجه به نقش تاثیر گذار در ترتیبات امنیتی منطقه به بررسی نقش سیاست خارجی ایران نیز پرداخته شده است.
فاطمه تفتیان فرهاد عطایی
روابط آمریکا و روسیه از دیرباز مورد توجه تحلیلگران رابط بین الملل قرار گرفته است. نه تنها نوع این رابطه و مناسبات این دو کشور در طول تاریخ دارای اهمیت بوده، بلکه تأثیر آن بر سرنوشت سایر کشورها نیز از اهمیت شایانی برخوردار است. این روابط در مقاطع مختلف تاریخی فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته و دوره های مختلفی از همکاری و تنش را تجربه کرده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در طی دهه 1990 رابطه دو کشور به دلایل مختلف تا اندازه ای خالی از تنش بود اما در فاصله زمانی 2000 تا 2008 ، سیر روابط دو کشور پس از مقطع کوتاهی از همکاری، رفته رفته پرتنش شد تا این که در سال 2008 و در جریان بحران اوستیا این تنش به اوج خود رسید. ما در این پژوهش برآنیم تا علت این افزایش تنش را بررسی کنیم. در همین راستا این فرضیه مطرح می شود که روی کارآمدن نومحافظه کاران در آمریکا و نوع نگرش آنها به ویژه به مسایل بین المللی علت اصلی افزایش تنش در روابط دو کشور در این دوره زمانی بوده است. این پژوهش در شش فصل تدوین شده است، در فصل نخست، ساختار پژوهش و در فصل دو، مکتب تحلیل سیاست خارجی به عنوان چراچوبی نظری برای درک نظری منابع داخلی سیاست خارجی دولت ها بیان شده است. منابع داخلی سیاست خارجی آمریکا، تحول روابط آمریکا و روسیه، قدرت یابی دوباره روسیه و نومحافظه کاران آمریکا محور اصلی فصل های بعدی این پژوهش را به خود اختصاص می دهد ضمن آن که نگارنده از روش تبیینی (علی و معلولی) برای پاسخ به سیوال پژوهش بهره جسته است.
حمیدرضا عزیزی الهه کولایی
فروپاشی اتحاد شوروی سبب ایجاد تحول عظیمی درمنطقه آسیای مرکزی و قفقاز شد. در پی این واقعه ، جمهوی های سابق اتحاد درصدد برآمدند تا با ارزیابی مجدد از توانایی ها و محدودیت های خود، راه خویش را به سوی استقلال واقعی هموار سازند. در این میان، جمهوری های غنی از لحاظ انرژی، نقش دوگانه این عامل را در روند استقلال خویش مشاهده کردند. هر چند وجود منابع انرژی به عنوان سرمایه ای خداداد، فرصتی استثنایی برای این کشورها تلقی می شد، اما در همان حال، وابستگی آنها به مرکز سابق (مسکو) برای انتقال انرژی به بازارهای مصرف، چالش های گوناگونی را برای این کشورها پدید می آورد. ترکمنستان یکی از این جمهوری ها بود که وجود منابع عظیم گاز طبیعی، از دیرباز موقعیت ژیواکونومیک برجسته ای به آن اعطا کرده بود و این موقعیت پس از استقلال برجسته تر شد. تلاش ترکمنستان برای کسب آزادی عمل در زمینه انتقال انرژی و کسب منافع بیشتر و در مقابل، تلاش روسیه برای حفظ انحصار خود در انتقال انرژی از منطقه، جنبه های خاصی به روابط متقابل این دو کشور بخشیده است. هدف این پژوهش این است که به موازات شناخت این جنبه ها و نقش آنها در کلیت رابطه دو کشور، نقش سایر بازیگران منطقه ای و فرامنظقه ای را نیز در این روند مشخص کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که از زمان استقلال ترکمنستان، وابستگی این کشور به مسیرهای انتقال انرژی روسیه، موجب وابستگی این کشور به مسکو در سیاست خارجی خود شده است. با این وجود، به مرور و با موفقیت ترکمنستان در احداث خطوط لوله غیر روسی، این وابستگی نیز در سال های اخیر به مرور کاهش پیدا کرده است.
زینب حاجبی فرهاد عطایی
این پژوهش در پنج فصل تنظیم شده است در فصل اول طرح پژوهش و چارچوب نظری مطرح خواهد شد. در فصل دوم، سیاست خارجی روسیه و تاثیر آن بر رابطه اش با ایران و سیاست خارجی ایران بررسی می شود. در فصل سوم به منافع روسیه در آسیای مرکزی و در فصل چهارم منافع ایران در زوسیه پرداخته می شود و در فصل پنجم ارزیابی و نتیجه گیری می شود.
ثریا خلیلی جهانگیر کرمی
این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که موانع و مشکلات ملت سازی در قزاقستان چیست ؟ آغاز شد و این فرضیه مطرح شد که ترکیبی از فقدان مولفه های فرهنگی، تاریخی و محدودیتهای اجتماعی و جمعیتی مانعی در راه ملت سازی بوده است. یکی از منابع هویت بخشی، هویت ملی است که پیشینه آن به بعد از قرارداد و در سال 1648 بر می گردد، امروزه اعضای نظام بین المللی کنونی را دولتهای ملی تشکیل می دهند، به این ترتیب همه ی جوامع بایستی از بحران های ناشی از نظام هویت ملی عبور کنند. اگر بحران هویت را از زاویه ی شکل گیری هویت ملی برسی کنیم، سرنوشت تمامی کشور ویژه است. با فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری های تازه استقلال یافته از آن با دشوارهای گوناگونی در زمینه ی دولت و ملت سازی مواجه شدند، بسیاری از این کشورها با وجود ترکیب همگون جمعیتی و گروههای قومی، با بحران هویت رو به رو شدند این بحران در کشورهایی مثل قزاقستان با وجود جمعیت عظیمی از روس های ساکن در آن پیچیدگی خاصی را به وجود آورد. به هر حال پس از گذشت 15 سال از استقلال این جمهوری، این کشور توانسته است تا اندازه ی زیادی بر این بحران فایق آید. هدف از این پژوهش بررسی روند گذار از بحران هویت در قزاقستان از استقلال این کشور تا به امروز است، طبیعی است برای فهم بهتر بحران هویت در قزاقستان بایستی یک نگاه تاریخی نیز به زمینه های ایجاد آن داشته باشیم. به این ترتیب بخشی از این پژوهش به سیاست ها و اقدامات اتحاد شوروی و تأثیرات سوء آن بر هویت سازی در قزاقستان اختصاص یافته است، سپس به شکل گیری و توسعه ملی باوری قزاقی در بین قوم قزاق از یک سو و سیاست های ترجیحی رژیم قزاقستان نسبت به قزاقها از سوی دیگر می پردازیم و آثار اقدامات را در ایجاد نارضایتی و بیگانه سازی قوم غیر قزاق در این کشور به ویژه روس زبانان بررسی خواهیم کرد. بخش عمده ی این پژوهش به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.
سیکا سعدالدین سعیده لطفیان
از زمان گام نهادن چین در مسیر اصلاحات اقتصادی در سال 1978 تاکنون، این کشور به رشد و توسعه اقتصادی کم نظیری در میان کشورهای جهان دست یافته است، به ویژه در دهه اخیر، توانسته است خود را به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی نوظهور در صحنه بین المللی مطرح کند. این رشد اقتصادی، پرشتاب، منجر به افزایش قابل توجه مصرف انرژی ، به ویژه نفت خام در این کشور شده است، به طوری که چین که پیش از شروع اصلاحات اقتصادی، به منابع نفت داخلی خود متکی بود و نیازی به واردات نفتی نداشت، با تسریع روند مصرف نفت خام تبدیل شد. به همین دلیل، در سالهای اخیر کشورهای دارای منابع نفتی قابل توجه، در مرکز توجه چین به منظور تامین نفت خام مورد نیاز برای تداوم رشد و توسعه اقتصادی در این کشور، قرار گرفته اند. هدف اصلی این پژوهش این است که جایگاه "شورای همکاری خلیج (فارس)" با منابع عظیم نفتی در سیاست خاورمیانه ای چین، بررسی شود. مسایل مهم بررسی شده در اینجا عبارتند از : چارچوب نظری مناسب برای بررسی سیاست خارجی چین، سیاست خارجی چین، سیاست خارجی چین در خاورمیانه و جایگاه اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) در سیاست خاورمیانه ای این کشور.
نسرین میقانی فرهاد عطایی
سیاست خارجی ایران در برابر جهان عرب دهه آخر حکومت پهلوی دوم مبتنی بر اعتمادسازی بوده است. خروج انگلستان از منطقه و چهار برابر شدن قیمت نفت زمینه ای را فراهم کرد تا شاه اهداف توسعه طلبانه ای را در سیاست خارجی جستجو کند. سلطه بر خلیج فارس و توسعه حوزه نفوذ خود به دریای عمان و اقیانوس هند و تبدیل شدن به قدرت اول منطقه اهداف بلند پروازانه شاه در این دهه بودند. تقویت و توسعه ارتش به عنوان ابزار اصلی پیگیری این سیاست مطرح بود. با این حال نگرانش شاه از واکنش اعراب نسبت به این اهداف موجب شد که او سیاست جلب اعتماد و حمایت اعراب را نسبت به اهداف خود در منطقه در پیش گیرد. مواضع شاه در روابط خارجی و در موضوعات و مسایل مهم منطقه به گونه ای بود که سعی می کرد جانب اعراب را نگاه دارد و یا به نحوی عمل کند که موجب نارضایتی و نگرانی اعراب نباشد. حمایت از حقوق فلسطینیان در اختلاف میان اعراب و اسرائیل تلاش شاه برای پنهان نگاه داشتن رابطه با اسرائیل و پذیرش استقلال بحرین بهبود روابط با عربستان و همکاری امنیتی با این کشور در خلیج فارس بویژه در عمان و یمن از سرگیری روابط با مصر انعقاد قرارداد 1975 الجزایر با عراق و حل اختلافات دیرینه مرزی با این کشور و تلاش برای تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی برای ترویج گفتمان اسلامی در منطقه به جای ادبیات ملی گرایانه و مارکسیستی رایج میان اعراب در منطقه به منظور اعتمادسازی با اعراب در این دوره صورت گرفت.
صفر احمد فهیمی فرهاد عطایی
سازمان ملل متحد با هدف حفظ صلح و امنیت بین المللی در سال 1945 ایجاد شد. بعد از فروپاشی نظام دو قطبی این سازمان به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی، اقدام به گسترش ارزش های دموکراتیک در کشورهایی که دچار بحران داخلی بودند پرداخت. در این راستا این سازمان در افغانستان اقدامات مهمی را انجام داد که می توان به سه دسته اقدامات حقوقی، اقدامات دیپلماتیکی و نهادسازی تقسیم و مورد مطالعه قرار داد. هدف رساله حاضر نیز بررسی این اقدامات در افغانستان بعد از 11 سپتامبر می باشد.
آمنه احمدی داود آقایی
حوادث تروریستی 11 سپتامبر که تأثیرات شگرفی را بر احساسات عمومی گذاشت، سبب شد شورای امنیت بار دیگر بصورت یک قانون گذار بین المللی ظاهر شود که البته ممکن است مجدداً در معرض این اتهام قرار بگیرد که خارج از حدود صلاحیتش عمل کرده است. بعد از حوادث مذکور شورای امنیت قطعنامه ای تصویب کرد که در زمینه مبارزه با تروریسم، تعهدات و تکالیف متعددی رابرای دولتها مورد شناسایی قرار می دهد. این قطعنامه معادل یک عهدنامه موفق بین المللی است، چرا که همه دولتها را متعهد می کند بی آنکه نیازی به طی مراحل مذاکرات طولانی باشد، به آن بپیوندند. حوادث فوق از آنجا که منافع یک عضو دائم شورای امنیت را به صورت متمرکز در معرض خطر قرار داده بود سبب تغییری بنیادین در نقش سنتی شورا شد و باعث شد که جامعه بین المللی روی موضوع تروریسم متمرکز شود و شورای امنیت به فواصل کوتاهی در قطعنامه مهم صادر نماید
حامد اسماعیلی سعیده لطفیان
برای فهم علت تغییر در سیاست خاورمیانه ای ترکیه در زمان تصدی حزب عدالت وتوسعه ابتدا لازم است که این تغییر را بدیهی نیانگاریم و به آزمون این ادعا بپردازیم. در دوره کنونی که ما در آن به سر می بریم، به نظر می رسد که بهترین راه تاثیرگذاری و نفوذ گفتمان یک کشور بر دیگری، همانا گزینه قدرت نرم است. حال اگر تغییر ملموسی برای ترکیه در نگاه به خاورمیانه قائل هستیم، باید این تغییر را در چارچوب همین ابزار قدرت نرم بررسی کنیم. از آنجا که پژوهشگران و تحلیلگران مسایل سیاسی، راه رسیدن به قدرت نرم را ایجاد نوعی وابستگی متقابل اقتصادی بیان داشته اند، می توانیم این برداشت از قدرت نرم ترکیه را در روابط گسترده اقتصادی این کشور با سایر کشور های منطقه مشاهده کنیم. اتخاذ سیاست آزادی ویزا که باعث شده است، سیل عظیمی از مردم منطقه به این کشور سفر کنند، به آشنایی با فرهنگ ترکیه کمک کرده است. سیاست میانجیگری فعال در منطقه، ترکیه را به کشوری معتمد و جلودار در بحران های منطقه ای مبدل ساخته است. ادعا شده است که سیاست دموکراسی سازی و مدنی سازی در نظام سیاسی ترکیه می تواند برای برخی کشورهای اقتدارگرای منطقه الگوی مطلوبی باشد. باید تاکید کرد، که سال ها تمرکز مباحث سیاست خارجی ترکیه حول پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است. این تغییر عمده درسیاست خارجی ومنطقه ای ترکیه، که از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه آرام آرام به وقوع پیوست، نمی تواند بی علت باشد.با نگاهی گفتمانی - انتقادی، به سخنان مقامات ارشد اتحادیه اروپا و نیز مطبوعات آن اتحادیه در می یابیم که به استثنای انگلستان، کشورهای دیگر به ویژه آلمان و فرانسه، نگاهی کاملا منفی به مسئله عضویت ترکیه دارند، و دستاویز غالب آنها برای این مخالفت ها همان تفاوت های فرهنگی دو طرف است. از این گذشته، هنگامی که به بیانات مقام های ارشد و تحلیلهای رسانه های ترکیه می نگریم، نوعی احساس دلسردی و تحقیر را مشاهده می کنیم که خود را به شکل نگاه به شرق وبی تفاوتی به غرب نشان می دهد.با کنار هم گذاشتن همه این یافته ها شاید بتوان گفت این تغییر در سیاست خاورمیانه ای ترکیه، به طور تلویحی، نگاه به غرب باشد که امیدوارند در بلند مدت ترکیه را با آغوش باز بپذیرد.اما روشن است که سیاست های اتحادیه اروپا، نقش مهمی را در تغییر سیاست منطقه ای ترکیه داشته است.
فرهاد عطایی عبدالرحیم جلالی
در روش مرسوم طراحی به دلیل تغییر شکل های غیرخطی اعضای سازه ای و غیر سازه ای امکان بروز خرابی در انی اعضا و وقوع آسیب در اجزای غیرسازه ای و تجهیزات داخل طبقه به دلیل وقوع تغییر مکان شتاب های قابل توجه در طبقه وجود دارد. جداسازی پایه یکی از تمهیدات عملی مهم در طرح مقاوم لرزه ای سازه ها است که در سالیان اخیر به عنوان یک فناوری کامل و کارا تشخیص داه شده است به طوریکه این سیستم با جذب و اتلاف بخشی از انرژی ورودی ناشی از زمین لرزه از زمان تناوب های حاوی انرژی زلزله دور گردیده و از عمل تشدید جلوگیری می کند. در این پایان¬نامه سیستم جداساز لرزه¬ای آکسون که در آن از هر دو مکانیزم اتلاف انرژی با اصطکاک و سخت-شدگی در جابجایی¬های بزرگ استفاده شده است، آنالیز تاریخچه زمانی غیرخطی در نرم¬افزار sap2000 برای یک سازه سه بعدی فولادی مهاربندی¬ شده با تکیه¬گاه¬های آکسون تحت سه زوج شتابنگاشت حوزه نزدیک و یک زوج شتابنگاشت حوزه دور از گسل، انجام شده و پاسخ¬های سازه اعم از برش¬پایه، شتاب مطلق کف طبقات و جابجایی پایه بررسی شده است.
محمدحسین نظری فرهاد عطایی
در سال های اخیر اتحادیه اروپا برای تامین انرژی مورد نیاز خود توجه ویژه ای نسبت به انرژی حوزه دریای خزر داشته است و نمود این توجه را در امضای توافق نامه احداث خط لوله نابوکو در 13 ژوئیه 2009 درآنکارا می توان مشاهده نمود. مسئله اصلی این پژوهش این است که چه عواملی باعث سیاست گذاری اتحادیه اروپا در زمینه انتقال انرژی دریای خزر شده است. فرضیه اصلی این پژوهش این است که نیار روزافزون اتحادیه اروپا به انرژی، همچنین بی اعتمادی این اتحادیه به روسیه در زمینه تامین انرژی پایدار باعث سیاست گذاری اتحادیه اروپا در زمینه متنوع سازی منابع تامین انرژی و توجه به انرژی دریای خزر شده است. روش آزمون فرضیه در این پژوهش اکتشافی است که از تحلیل رویدادهای تاریخی و داده های آماری نیز استفاده می شود. دستاورد این پژوهش این است که اتحادیه اروپا در حوزه انرژی به دلیل محدودیت منابع داخلی و وابستگی بسیار بالا به عرضه کنندگان خارجی به ویژه روسیه، در موقعیت و وضعیت آسیب پذیری قرار دارد و عواملی همچون نیاز روزافزون اتحادیه به انرژی و همچنین سیاست های روسیه در سالهای اخیر در اقدام به قطع گاز اروپا باعث توجه اتحادیه اروپا به انرژی حوزه خزر شده است.
نرگس حاجی رفیعی فرهاد عطایی
تعریف مساله : پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 غرب و بویژه آمریکا توجه ویژه ای به حوزه های تحت نفوذ شوروی داشته و نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز از الویت برنامه های غرب و بویژه ناتو بوده است. در دوران جدید این بازی با شکل جدید و این بار روسیه و ناتو در صف اول این رقابت قرار داشته اند. ناتو در دوران جدید و پس از جنگ سرد در راستای گسترش نفوذ خود در این جمهوریها، به این حوزه راهبردی توجه ویژه مبذول داشته است و به نظر می رسد جمهوری آذربایجان به دلیل موقعیت جغرافیایی، منابع انرژی، همسایگی با روسیه و ایران، از اهمیت برخوردار است. هدف : هدف این تحقیق این خواهد بود که اهمیت و جایگاه راهبردی آذربایجان در برنامه های ناتو بررسی شود و این اهمیت در ابعاد نظامی، تامین امنیت و تامین منابع انرژی خواهد بود. ناتو در سالهای اخیر برنامه گسترش به شرق و نفوذ در جمهوریهای جدا شده از شوروی را در راس برنامه های خود قرار داده است و آذربایجان به دلایلی چند دارای اهمیت است. انرژی : در سالهای اخیر غرب تلاشهایی را برای تامین مصرف بالای انرژی و متنوع ساختن منابع انرژی انجام داده است. غرب در سالهای اخیر در تلاش داشته تا وابستگی خود را به انرژی روسیه و منطقه خلیج فارس کاهش داده و به دنبال یافتن جایگزینی است که آذربایجان با داشتن منابع انرژی دارای اهمیت است. یکی از اهداف ناتو تامین امنیت در منطقه و مبارزه با بنیادگرایی اسلامی است. قرار گرفتن در مجاورت دریای خزر، همسایگی با ایران و روسیه، پل ارتباطی با آسیای مرکزی و شرق آسیا از طریق دریای خزر، ایجاد امنیت برای ناتو با هدف ثبات در منطقه، مبارزه با بنیادگرایی اسلامی از دیگر گزینه هایی است که آذربایجان را دارای اهمیت نموده است. فرضیه : آذربایجان در تامین اهداف ناتو در قفقاز جنوبی دارای اهمیت است. سوال اصلی : جایگاه راهبردی آذربایجان چه تاثیری در تامین اهداف ناتو در قفقاز جنوبی دارد؟ سوال فرعی : اهداف و برنامه های ناتو در قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی چه بوده است؟ اقدامات و فعالیت ناتو در آذربایجان چه بوده است؟ تلاشهای آذربایجان در قبال گسترش ناتو چه بوده است؟ روش تحقیق : این تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و مصاحبه با افراد متخصص نیز در آن استفاده شده است. فصل بندی تحقیق : -مقدمه -ناتو (شکل گیری، کارکردها، ماموریت ها)، ناتو پس از پایان جنگ سرد، گسترش فعالیت و ماموریت، گسترش ناتو به شرق، اقدامات ناتو برای مبارزه با تروریسم -جایگاه راهبردی قفقاز جنوبی، عوامل ناامنی در قفقاز، امنیت انرژی و سیاستهای انرژی اروپا، اقدامات ناتو و سازمانهای امنیت در قفقاز -جمهوری آذربایجان و وضعیت اقتصادی آذربایجان، همکاری آذربایجان با ناتو، جایگاه راهبردی آذربایجان در برنامه های ناتو و اهداف -نتیجه گیری
عبداله حسینی بهرام مستقیمی
چکیده ندارد.
مهدی هدایتی شهیدانی ابراهیم متقی
چکیده ندارد.
زکیه میرزایی فرهاد عطایی
چکیده ندارد.
اعظم شیبانی فرهاد عطایی
چکیده ندارد.
زهره سرایی سعیده لطفیان
چکیده ندارد.
فرزاد صمدلی فرهاد عطایی
ناحیهء قره باغ کوهستانی در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار دارد. این جمهوری در سال 1991 میلادی موفق شد تا بدنبال فروپاشی اتحاد شوروی استقلال خود را به دست آورد. اما قبل از اینکه آذربایجان مستقل شود به تدریج از سال 1987 میلادی با آشوبهای قومی اقلیت ارمنی خویش در ناحیه خودمختار قره باغ مواجه شد. دامنه این آشوبها به تدریج افزایش یافت و تبدیل به بحران خونینی میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان گردید. ارامنه قره باغ با بهره مندی از فضای ملتهب استقلال خواهی در سراسر جمهوریهای در حال استقلال اتحاد شوروی، در ابتدا خواستار جدائی از آذربایجان و الحاق به جمهوری نوپای ارمنستان شدند و سپس خواهان استقلال قره باغ گردیدند. در واقع تفاوتهای قومی و دینی، خاطرات تلخ برخوردهای تاریخی و نیز هشیاریهای بالای ملی ترکهای مسلمان آذربایجان و ارامنهء مسیحی ارمنستان از عواملی بودند که باعث پیدایش جنگهای خونینی بر سر قره باغ گردید. امروزه برآیند تاثیر قدرتهای منطقه ای (ایران، روسیه و ترکیه) و فرامنطقه ای (آمریکا و اتحادیهء اروپا) نیز از دلایلی هستند که سبب تطویل این بحران شده اند. در حال حاضر بحران قره باغ اگرچه از سال 1994 میلادی به دنبال توافق آتش بسی میان دولتهای باکو و ایروان فروکش کرده ولی بابجا گذاشتن نزدیک به 35 هزار نفر کشته و 1/2 میلیون نفر آوارهء مسلمان و اشغال شدن قریب به 20 درصد از خاک آذربایجان کماکان لاینحل باقی مانده است .
مرتضی نعمتی زرگران فرهاد عطایی
این رساله، نقش ارتش پاکستان در بحران افغانستان را بررسی می کند. در مورد علت بحران افغانستا دو نظریه کلی وجود دارد. گروهی علت بحران را در داخل آن کشور جستجو می کنند، در حالیکه عده ای دیگر علت بحران را خارجی می دانند. باید گفت که عوامل داخلی بیشتر زمینه بحران را فراهم کردند، زمینه ای که باعث دخالت شوروی بعنوان اصلی ترین عامل بحران در آن کشور شد.برخی کشورها نیز در استمرار بحران افغانستان دخالت داشته اند که از آن جمله می توان پاکستان را نام برد. سئوال اساسی این است که پاکستان چرا به سرنوشت افغانستان اهمیت می دهد و بعلاوه چه نهادی در پاکستان بیشترین نقش را در سیاستگذاری و اجرای آن در افغانستان بعهده داشته است.در این رساله ضمن بیان عللل شکل گیری بحران افغانستان و نقش پاکستان در این بحران نشان می دهد که ارتش پاکستان نقش اصلی را در سیاست این کشور نسبت به افغانستان برعهده داشته است.ارتش پاکستان بنا به علل تاریخی، سیاسی و نظامی از نفوذ زیادی در سیاست پاکستات برخوردار بوده است. علت محوری نفوذ و برتری ارتش پاکستان در سیاست پاکستان رقابت این کشور با هند می باشد. پاکستان بدلیل درگیری همیشگی با هند با تجهیز ارتش پرداخته و دست او را در سیاست داخلی بازگذاشته است. ارتش پاکستان در هر تصمیمی که به نوعی به روابط با هند مربوط باشد، دخالت می کند. بنا به همین تحلیل علت اصلی واگذاری سیاست پاکستان در قبال افغانستان به ارتش نیز رقابت با هند بوده است.سیاست پاکستان تا خروج نیروهای شوروی حمایت از مجاهدین بود، اما بعد از خروج شوروی و رفع خطر آن کشور، پاکستان در پی آن بود که دولتی طرفدار خود در افغانستان تشکیل دهد. این کار را با حمایت از حمتیار پی گیری کرد. اما علیرغم تلاشهای پاکستان دولتی به رهبری ربانی بر سرکار آمد که دارای روابط نزدیک با هند بود. پاکستان برای مقابله با آن دولت ابتدا از حمتیار حمایت کرد اما پس از آن به طالبان روی آورد.
احمد درستی فرهاد عطایی
هنر حوزه احساسات و عواطف و سیاست حوزه عقلانیت و قدرت است. اما در بستر زمان لحظه هایی (یا برهه هایی) فرا می رسند که این دو را به هم نزدیک می کنند. زمانی هنر به نقد قدرت می نشیند و زمانی دیگر، قدرت، هنر را دستمایه رسیدن به اهداف خود قرار می دهد و از اینجاست که هنر سیاسی با دو شاخه متضاد آن زاده می شود هنری که فاقد قدرت است و هنری که حامی قدرت. ایرانیان از میان هنرها به ادبیات و از انواع ادبی به شعر رغبت بیشتری نشان داده اند. آرزوها، آمال و سرگذشت این ملت در اشعارشان تبلور یافته است. در دوره سلطنت سی و هفت ساله محمدرضا پهلوی، شعرا در مقاطع مختلف به صورتهای گوناگون با سیاست درگیر بودند. در برخی از شرایط تاریخی شعرا عقایدشان را بصورت آشکار بیان می کردند ولی در برهه هایی به علت حاکمیت جو اختناق و اعمال سانسور سخن گفتن جز در لفافه تشبیهات و استعارات، کنایات و امثال امکان نداشت. در دهه اول حکومت پهلوی دوم (30-1320) حضور نیروهای متفقی در ایران، نبود کنترل همه جانبه دولت بر تمام شوون سیاسی - اجتماعی و حمایت ارتش سرخ از گروههای چیگرا، به گسترش اندیشه های مارکسیستی و ظهور شعرای چیگرا کمک کرد. دهه 30 با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران شروع شد اما شکست این نهضت باعث جریحه دار شدن احساسات وطن پرستانه مردم ایران گردید. حوادث و اتفاقات مهم این جنبش در اشعار بسیاری از شعرا از جمله اخوان ثالث نمود پیدا کرد. سیر حوادث سیاسی، در سال 42 قیام پانزده خرداد را در پی داشت. صبغه مذهبی این قیام بار دیگر نقش سیاسی مذهب را در ایران مطرح نمود و تعدادی از شعرا به انعکاس اندیشه های اسلامی در اشعار خود پرداختند. در مقابل این سه جریان ادبی-سیاسی مخالف وضع موجود، شعرایی نیز بودند که با انگیزه های مختلف، اشعاری در مدح خاندان پهلوی و ستایش اقدامات آنها سرودند. بطور کلی این چهار جریان شعری، بیانگر چهار جریان فکری-سیاسی در دوره خود بودند.