نام پژوهشگر: بابک دوست شناس
معصومه داراب پور دزدارانی بابک دوست شناس
استراکودها دومین گروه غالب مایوبنتوزها بعد از نماتودها هستند و نقش اساسی در زنجیره غذایی دارند. نمونه برداری از فصل پاییز 1387 تا تابستان 1388 در بحرکان(خلیج فارس) انجام گردید. برای دست یابی به اهداف پروژه، 7 ایستگاه در منطقه جزرومدی و 7 ایستگاه دیگر در منطقه زیرجزرومدی انتخاب گردید. نمونه ها با استفاده از گرب van veen و کور cm25/8 برداشت شدند و پارامترهای محیطی مثل شوری، کدورت، اسیدیته، هدایت الکتریکی،اکسیژن محلول و دمای آب و مواد آلی کل و کربن آلی کل و دانه بندی سنجیده شدند. استراکودهایی که با فرمالدهید فیکس شده بوند، با استفاده از رزبنگال رنگ آمیزی و با تتراکلریدکربن جداسازی شدند و با استفاده از کلیدهای شناسایی، شناسایی گردیدند. شاخص های تنوع زیستی، به ویژه شانون، بریلویین، هیل، پایلو، سیمپسون، مارگالف و ساندرز با استفاده از primer5 محاسبه گردیدند. نتایج تغییرات معنی داری را در فصول مختلف در تنوع و تراکم استراکودها و پارامترهای محیطی ذکر شده در فصول مختلف در هر 2 منطقه نشان داد. دانه بندی ناحیه جزرومدی از منطقه زیر جزرومدی متفاوت بود اما تفاوت معنی داری نشان نداد. نهایتاً 35 گونه شناسایی شد که غالب ترین آنها شامل: venericythere darwinii، asymmetricythere indoiranica، asymmetricythere whatleyi، hemicytheridea paiki بود. تمام شاخص ها بجز سیمسون، مقادیر بالاتری را نسبت به منطقه زیرجزرومدی نشان دادند. مقادیر شاخص ها در زمستان بالاتر از سایر فصول بود. نتایج حاصل ار آنالیز cca نشان داد که در منطقه جزرومدی از بین فاکتورهای محیطی(دما، شوری، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی و ph)، فاکتورهای کدورت و شوری بیشترین تأثیر و در منطقه زیر جزرومدی از بین فاکتورهای محیطی، فاکتورهای اکسیژن محلول و کدورت بیشترین تأثیر را داشتند.
نجمه شبانی بابک دوست شناس
جمعیت لارو و بالغین فوق خانواده سرجستیده در سواحل استان خوزستان (خلیج فارس) درسال 86 و به صورت فصلی بررسی گردید.نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمهµm 300 و به صورت مایل از نزدیک بستر تا سطح آب با زاویه 45 درجه انجام شد. در مجموع 2 خانواده سرجستیده و لوسیفریده از این فوق خانواده شناسایی گردید. از خانواده سرجستیده گونه های acetes japonicus وacetes sp و از خانواده لوسیفریده گونه های lucifer hanseni ،lucifer faxoni ، lucifer penicillifer ، lucifer intermedius ،lucifer chocei شناسایی و معرفی گردیدند. فراوانی و درصد هر یک از خانواده ها و گونه ها طی دوره مطالعاتی محاسبه گردید که درصد فراوانی سرجستیده برابر با 79.9 و درصد فراوانی خانواده لوسیفریده برابر با 20 می باشد. اولین پیک جمعیتی در انتهای بهار و مربوط به acetes spp است. پیک جمعیتی خانواده لوسیفریده مربوط به پاییز است. همچنین آنالیز خوشه ای بر اساس میانگین فراوانی گونه های شناسایی شده در سطح شباهت 60% در سه گروه مجزا محاسبه شد. نتایج این آنالیز خوشه ای نشان میدهد که ایستگاه ورودی کانال خور موسی از سایر ایستگاهها جدا بوده و تراکم پایین لاروها در این ایستگاه و همچنین تراکم بالای بالغین در آن نشان می دهد که این مکان جایگاه مناسبی برای لارو این میگوها نمی باشد.سه شاخص تنوع زیستی و غنای گونه ای مارگالف ، غالبیت سیمپسون و تنوع زیستی شانون در ایستگاههای مختلف و ماههای مختلف اندازه گیری شدند . شاخص شانون و مارگالف از بهار تا پاییز روند افزایش و شاخص غالبیت سیمپسون روند کاهشی داشتند که نتایج دو آزمون یکدیگر را تایید می نمایند ونشان دهنده افزایش تنوع در فصل پاییز هستند.در این تحقیق همچنین ارتباط بین فاکتورهای محیطی و تراکم موجودات نیز از طریق آزمون تحلیل مولفه اصلی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام گردید و نتایج حاصل نشان داد تراکم لاروها با افزایش دما نسبت مستقیم و با افزایش شوری نسبت عکس دارد.
نگین درخشش بابک دوست شناس
این تحقیق با هدف شناسایی و بررسی تراکم، پراکنش و برآورد میزان تولید در گونه های مختلف اسفنج در منطقه ی استقرار سازه های مصنوعی واقع در سواحل بحرکان، استان خوزستان، در طی چهار فصل از بهار 1388 تا اواخر زمستان 1388 انجام پذیرفت. نمونه برداری با کمک غواص در عمق 12 متری به صورت تصادفی با انداختن کوادرات cm 25×25 انجام شد. در مجموع 4 ایستگاه برای نمونه برداری در نظر گرفته شد ، یک ایستگاه در محل سازه های قدیمی(d) و سه ایستگاه در محل سازه های جدیدتر (a، b و c) انتخاب شد. پس از آن میزان توده ی زنده، درصد پوشش، میزان تولید و شاخص های اکولوژیک در گونه ها محاسبه شد. نتایج حاصل از این بررسی ها، شناسایی 10 گونه بود که این گونه ها به 1 رده، 8 خانواده و 8 جنس تعلق داشتند. در میان گونه های شناسایی شده گونه ی c. nucula بیشترین درصد پوشش و گونه های c. mima، h. oculata کم ترین درصد پوشش را دارا بودند. نتایج آنالیز pca بیانگر تفاوت ایستگاه ها از لحاظ میزان درصد پوشش گونه های مختلف اسفنج ها در فصول و ایستگاه های مختلف نمونه برداری بود. به طور کلی کلنی های اسفنج در فصول سرد سال (پاییز و زمستان) بیشترین و در فصول گرم سال (بهار و تابستان) ازکم ترین میزان توده ی زنده برخوردار بودند. فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب شامل دماc° ، شوری (psu) و کدورت در فصول مختلف اندازه گیری شد و ارتباط آنها با میزان توده ی زنده در اسفنج ها مورد بررسی قرار گرفت، این بررسی ها نشان داد که با افزایش شوری در فصول سرد سال میزان توده ی زنده در اسفنج ها افزایش و با کاهش شوری در فصول گرم سال از میزان توده ی زنده در اسفنج ها کاسته می گردد. نتایج حاصل از شاخص های اکولوژیک نشان داد، بین شاخص های اکولوژیک گونه های اسفنج در ایستگاه ها و فصول مختلف سال اختلاف معنی داری وجود ندارد (p>0.05). در مجموع بیشترین میزان تنوع گونه ای در فصل زمستان و در ایستگاه d ثبت گردید. نتایج حاصل از بر آورد میزان تولید سالانه در کلیه ی گونه ها برابر با gafdmm-2yr-1 393/117و نسبت p/b در بیشتر گونه ها کم تر از 1 محاسبه گردید.
محدثه میری بابک دوست شناس
در این مطالعه اثرات ناشی از تخلیه آب نمک، بر روی ساختار جمعیت پرتاران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری طی دو نوبت پیش از مانسون (اردیبهشت) و پس از مانسون (آبان) در سال 1390 انجام شد. نمونه برداری از 7 ایستگاه بین جزر و مدی و بوسیله گرب van veen با سطح مقطع 025/0 متر مربع صورت گرفت. 5 ایستگاه در اطراف کارخانه و 2 ایستگاه (ایستگاه 6 و 7) بعنوان شاهد بودند. فاکتورهای محیطی در هر ایستگاه در محل نمونه برداری اندازه گیری شد. غلظت فلزات cd، cu، fe، zn، pb و ni در رسوبات هر ایستگاه اندازه گیری شد. آنالیزهای آماری نشان دادند که غلظت این فلزات در ایستگاه های مختلف، اختلاف معنی دار دارند (05/0>p). این نشان دهنده این است که کارخانه های آب شیرین کن منشا ورود فلزات به محیط دریا هستند. در مجموع 31 گونه کرم پرتار شناسایی شد. بیشترین و کمترین فراوانی پرتاران به ترتیب در ایستگاه 6 به میزان 3666 (فرد در مترمربع) در دوره پیش مانسون و ایستگاه 1 به میزان صفر در دوره پس مانسون مشاهده شد. تراکم پرتاران در ایستگاه-های 1 و 2 که در نزدیکی کارخانه آب شیرین کن وجود داشتند با ایستگاه های شاهد (6 و 7) اختلاف معنی دار داشتند (05/0>p). تغییر در فاکتورهای محیطی مشاهده شد و بیشترین تغییرات برای شوری و دما بود. میزان شوری و دما در ایستگاه 1 به ترتیب حدود (psu)46 و °c32 اندازه گیری شد در حالی که در ایستگاه های 6 و 7 میزان شوری و دما به ترتیب حدود (psu)8/37 و °c3/29 بود. همبستگی پیرسون نیز رابطه منفی و معنی دار بین تراکم با شوری، دما و فلز روی نشان داد که به نظر می رسد این سه عامل بیشترین تاثیر را بر روی کاهش تراکم پرتاران در ایستگاه های نزدیک به کارخانه داشته است. شاخص های تنوع، غالبیت و یکنواختی در ایستگاه 1 کمترین میزان را نسبت به ایستگاه-های شاهد داشتند. در این مطالعه خانواده spionidae غالب بود که این خانواده بعنوان خانواده فرصت طلب در بسیاری از مطالعات معرفی شده است. با توجه به نتایج در مطالعه حاضر مشخص شد که شوری و دمای آب نمک تخلیه شده از کارخانه بیشترین تاثیر را بر روی ساختار جمعیت پرتاران داشته است. بنابراین ضروری است که چنین پایش هایی در مکان ها و زمان های مختلف ادامه یابد.
عبدالصمد دهقان تورج ولی نسب
پویایی جمعیت ها در ارتباط با محیط زیست آن ها است و ثبات و تعادل زیستگاه ها و شرایط محیطی عامل موثری در تنوع زیستی و فراوانی موجودات زنده می باشد. خرچنگ ها از جمله موجودات بنتوزی ساکن در منطقه جزر و مدی می باشند. در این پژوهش با توجه به اهمیت اکولوژیک و ارزش اقتصادی این موجودات، تراکم و تغییرات فصلی تنوع آن ها با در نظر گرفتن تأثیر عوامل محیطی بر روی جمعیت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونه برداری در منطقه بین جزر و مدی سواحل استان سیستان و بلوچستان در سه فصل متوالی بر اساس شدت مانسون و در طول یک سال انجام گردید. در طی این تحقیق فاکتورهای محیطی مختلفی از قبیل شوری، دما، اسیدیته، هدایت الکتریکی، محتوای مواد آلی و دانه بندی رسوبات بستر در تمامی ایستگاه ها سنجیده شد. همچنین شاخص های اکولوژیکی مختلف شامل غنای گونه ای، تنوع گونه ای، ترازی زیستی، غالبیت، شاخص تشابه و تراکم در طی این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی حاضر بیانگر تغییرات محسوسی در تراکم و تنوع خرچنگ های حقیقی در سه فصل می باشد. بطوریکه کمترین تنوع و تراکم گونه ای در طول سال در فصل مانسون مشاهده گردید. از طرفی بررسی شرایط محیطی مختلف در طول سه فصل در ارتباط با اکولوژی خرچنگ ها، بیانگر تأثیر جریانات مانسون بر شرایط فیزیکی و شیمیایی منطقه بوده است. بطوریکه شرایط محیطی در فصل مانسون موجب تنش در اکوسیستم شده و در نهایت سبب تغییرات فراوانی در تنوع و تراکم خرچنگ ها گردیده است. همچنین در بین ایستگاه های مورد بررسی گواتر، جزیره خرچنگ و تیس دارای بیشترین تراکم و تنوع گونه ای بوده اند، که از دلایل آن می توان به مساعد بودن فاکتور های محیطی از قبیل بالا بودن مواد آلی، گلی بودن بستر و تنوع اکوسیستمی ناشی از اکوسیستم مانگرو و سواحل قلوه سنگی و صخره ای اشاره نمود. در مجموع نتایج این تحقیق بیانگر کاهش تنوع زیستی خرچنگ های حقیقی در طول دوره مانسون به سبب بروز عوامل تنش زا می باشد.
شفا حویزاوی سیمین دهقان مدیسه
وضعیت پراکنش، فراوانی، تنوع و تعیین میزان بیومس و تولید ثانویه ماکروبنتوزها به دلیل اهمیت و نقش این موجودات در زنجیره ی غذایی لایه بنتیک، در 3 ایستگاه از سواحل بحرکان از طریق نمونه برداری به صورت فصلی از پائیز 86 تا تابستان 87 مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز دانه بندی رسوبات نشان داد که رسوبات این منطقه از نوع گلی-ماسه ای است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که درصد سیلت- رس رسوبات در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی دار داشت ولی در فصول مختلف اختلاف معنی داری نشان نداد و میزان مواد آلی رسوبات در فصول مختلف اختلاف معنی داری داشت، این میزان در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی داری نداشت و درصد مواد آلی در این رسوبات نسبت به مطالعاتی که در نواحی با بستر گلی صورت گرفته پائین تر است. در این مطالعه از شاخص ambi(azti marin biotic index) ، شاخصbopa(benthic opportunistic polychaet/amphipoda) و همچنین نسبت تولید به میانگین بیومس(p/b) به منظور ارزیابی سلامت اکولوژیکی منطقه ساحلی بحرکان که یکی از مناطق مهم صیادی و میادین مهم نفتی خلیج فارس به شمار می رود، استفاده گردید. نتایج این شاخص ها نشان داد، منطقه مطالعاتی ما دارای وضعیت خوب و متعادل اکولوژیکی است. مقادیر پارامترهای بیولوژیک موجودات بنتیک از جمله فراوانی ماکروبنتوزها، شاخص های تنوع و غنای گونه ای و غالبیت و شاخص bopa در فصول مختلف اختلاف معنی دار نشان ندادند (05/0(p> ولی در ایستگاه ها اختلاف نشان داد (05/0(p<. عدم وجود اختلاف معنی دار در مقادیر شاخص های ذکر شده در فصول می تواند به وضعیت آب و هوایی منطقه مربوط باشد. کلاً مناطق نیمه گرمسیری از لحاظ شرایط آب و هوایی سیستم های غیرقابل پیشگویی هستند و ممکن است از لحاظ دمایی در فصول مختلف تفاوت های چندانی نداشته باشند. میزان توده زنده 3 گروه غالب ophiuridae, nephtys sp, amphipoda براساس (وزن تر، وزن خشک و وزن عاری از خاکستر) محاسبه شد و میزان تولید ثانویه 3 گروه ذکر شده با استفاده از روش تعیین گروه های سنی اندازه گیری و مقدار تولید سالانه آنها در 3 ایستگاه انتخاب شده معادل 96/105 گرم وزن عاری از خاکستر در متر مربع در سال بر آورد گردید که این مقدار فقط 26/62 درصد کل تولید منطقه را دربر می گیرد.
حسین اکبریان احمد سواری
برای بررسی تنوع زیستی لارو و بالغین میگوهای کاریده در منطقه دهانه های رودخانه اروند و بهمنشیر، نمونه برداری از اسفند 89 تا مهر 90 بصورت ماهانه صورت پذیرفت. برای دسترسی به اهداف پروژه، نمونه برداری در 7 ایستگاه انجام گرفت. نمونه ها با استفاده از تور با چشمه 300 میکرون برداشت شدند و فاکتورهای محیطی مانند شوری، دما، اکسیژن محلول و میزان اسیدی بودن آب سنجیده شد. 6 گونه در این منطقه مورد شناسایی قرار گرفت که گونه های exopalaemon styliferus، alpheus lobidens، alpheus estuarensis و athanas parvus به ترتیب با فراوانی نسبی24%، 23%، 22% و 17% گونه های غالب را تشکیل می دادند. بیشترین تراکم میگوهای کاریده در مرحله پلانکتونیک در اردیبهشت ماه و کمترین میزان آن در اسفند ماه مشاهده شد. گونه های alpheus lobidens، athanas parvus، latreutes anoplonyx و periclimenes brevicarpelisبرای اولین بار در آب های ایرانی خلیج فارس و گونه ی alpheus estuarensis برای اولین بار از کل خلیج فارس مورد شناسیایی و گزارش قرار گرفت. بررسی سالانه آنالیز خوشه ای در کل سال شباهت بالای 83% را میان ایستگاه های مورد مطالعه نشان داد که بیان کننده عدم تفاوت از نظر درصد ترکیب گونه ها و چگونگی پراکنش آنها در بین ایستگاه ها است. محدوده شاخص شانون در ماه های مورد مطالعه 92/0 تا 09/2 به دست آمد. بیشترین میزان این شاخص در شهریور(09/2) و فروردین(06/2) ثبت شد و کمترین مقدار آن نیز در اسفند ماه(92/0) بود. نتایج حاصل از آزمون همبستگی مهمترین فاکتور در تراکم میگوهای کاریده در مرحله پلانکتونیک را ، دما و شوری نشان داد.
دانیال فخیمی محمدعلی سالاری علی آبادی
با هدف شناسایی و بررسی اکولوژیک خیارهای دریایی سواحل استان بوشهر، نمونه برداری از 4 ایستگاه جلالی، هلیله، اُلی و نایبند به طور مستقیم و طی پیمایش ساحل در نواحی جزر و مدی با تاکید بر بسترهای سنگی و صخره ای انجام شد. دو گونه ی holothuria parva (krauss in lampert, 1885) و holothuria arenicola (semper, 1868) که هر دو از خانواده holothuriidae و راسته aspidochirotida بودند شناسایی شدند. گونه h. arenicola نسبت به گونه h. parva از فراوانی کمتری برخوردار بود. گونه ی h. parva در ایستگاه اُلی از تابستان تا زمستان از لحاظ فراوانی افزایش نشان داد و از زمستان تا بهار کاهش یافت، درحالیکه گونه ی h. arenicola در همین ایستگاه در پائیز نسبت به تابستان کاهش یافته و سپس در زمستان به بیشترین میزان خود رسید و مجدداً در فصل بهار کاهش یافت. همچنین، در ایستگاه های جلالی و هلیله در تمام طول نمونه برداری نمونه ای یافت نشد و در ایستگاه نایبند نیز فراوانی گونه ها دائماً در طول مطالعه کاهش یافت و نهایتاً در فصل بهار گونه ای یافت نشد. بررسی های آماری نشان می دهد که تغییرات تراکم در بین فصول مطالعاتی اختلاف معنی داری ندارد و تنها در ایستگاه نایبند و بین فصول زمستان و بهار که فاقد نمونه بودند با دو فصل دیگر اختلاف معنی دار وجود داشت که می توان تغییرات در بستر را عامل تغییر در فراوانی گونه های نایبند معرفی کرد. رابطه ی طول و وزن گونه ها نشان می دهد که گونه ها رشد آلومتریک منفی داشته اند. ضریب آلومتریک در رابطه طول و وزن گونه ها دارای شیب خط کمی بود. شاخص ضریب وضعیت با طول گونه ها رابطه ای نشان نداد. شاخص های تنوع و غنای گونه ای در هر دو منطقهی اُلی و نایبند از تابستان 90 به سمت بهار 91 همواره در حال کاهش بود. محاسبه شاخص پراکنش گونه های خیار دریایی حاکی از پراکندگی تجمعی تمام گونه های بدست آمده در تمام فصول می باشد. با مطالعه ریخت شناسی و بافتی اندام درخت تنفسی مشخص شد با وجود اختلافات جزئی بین دو گونه، ساختار درخت تنفسی در گـونه های h. parva و h. arenicola همانند اکثر هولوتورین ها می باشد.
زهره آرا بابک دوست شناس
هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش میکروزئوپلانکتون ها و تعیین کیفیت آب با استفاده از شاخص saprobic و شاخص کیفیت آب((wqi در رودخانه بهمنشیر(خلیج فارس) بود. نمونه برداری در 5 ایستگاه بر حسب تغییر گرادیان شوری، در فصول بهار،تابستان، پاییز و زمستان 1390 انجام گردید. نمونه های زئوپلانکتونی با استفاده از تور پلانکتون 100 میکرون جمع آوری گردیدند. فاکتورهای فیزیکوشیمیایی مانند شوری، اسیدیته، دما و اکسیژن محلول، هدایت التریکی، کدورت، نیترات و فسفات سنجیده شد. در این بررسی 17 گونه از پاروپایان، 13 گونه از گردان تنان، 3 گونه از کلادوسرا، 3 گونه از مژه داران و لارو بی مهرگان (کرم های پرتار، دو کفه ای ها و سخت پوستان) شناسایی گردید. بیشترین میانگین تراکم میکروزئوپلانکتون ها در فصل تابستان (3745) تعداد در متر مکعب و کمترین میزان آن در فصل پاییز (340) تعداد در متر مکعب ثبت شد. نتایج حاصل از همبستگی، فاکتور هدایت الکترکی و شوری را به عنوان مهم ترین فاکتور موثر بر تراکم میکروزئوپلانکتون ها نشان داد. نتایج حاصل از آزمون cca نشان داد فاکتور هدایت الکترکی و شوری بیشترین تأثیر را بر پراکنش میکروزئوپلانکتون ها دارد. میزان شاخص saprobic و wqi به ترتیب 31/2 و 50 ثبت شد.
راضیه عناناتی نسرین سخایی
نمونه برداری بصورت فصلی و درهرفصل یکبار در جزر و یکبار در مد از تابستان ?? تا بهار ?? و در? ایستگاه در رودخانه بهمنشیر برحسب تغییر گرادیان شوری انجام شد. نمونه برداریها به منظور شناسایی فیتو پلانکتون ها با استفاده از تور ?? میکرون انجام شد. در طی نمونه برداری، نمونه های آب جهت سنجش نیترات،فسفات و کلروفیل در ظروف پلاستیکی جمع آوری شده و در یخ نگهداری شدند. فاکتورهای محیطی دما(°c)، اکسیژن محلول(میلی گرم در لیتر)، هدایت الکتریکی و ph توسط دستگاه multiparameter مدل hach ، شوری(psu) توسط رفراکتومتر و کدورت نیز توسط کدورت سنج اندازه گیری شد. دراین مطالعه، 134 گونه فیتوپلانکتون، متعلق به 64 جنس و 45 خانواده از 6 شاخه bacillariophyta، charophyta، chlorophyta ، chromophyta ، cyanophyta و pyrrophyta شناسایی شد. لازم به ذکر است که 5 گونه از گونه های موجود درنمونه نیز بطور کامل شناسایی نشدند. از نظر شوری، گونه های این منطقه به چهارگروه یوری هالین، استنو هالین، لب شور و آب شیرین تقسیم شدند. شاخصهای اکولوژیکی شانون، مارگالف، سیمپسون و هیل و شاخصهای بیولوژیکی ساپروبیک، دیاتومه و تروفیک دیاتومه نیز محاسبه شدند. بیشترین مقدار شاخص مارگالف در پاییز و مد و کمترین آن بهار در جزر، بیشترین تنوع در پاییز در مد و کمترین آن در زمستان در جزر، بیشترین مقدار غالبیت در زمستان در جزر و کمترین آن در پاییز در جزر، بیشترین مقدار شاخص هیل در بهار در جزر و کمترین آن در زمستان در مد محاسبه شد. طبق شاخص ساپروبیک، رودخانه بهمنشیر دارای وضعیت آلفا مزو ساپروبیک می باشد. از نظر شاخص دیاتومه، رودخانه بهمنشیر دارای آلودگی سنگین است و فقط تعداد کمی از گونه های مقاوم به آلودگی در آن حضور دارند. همچنین رودخانه بهمنشیر از نظر وضعیت تروفی در وضعیت خوبیست و عاری از آلودگیهای مهم آلی می باشد.
شهرام بذرافشان احمد سواری
جهت بررسی جمعیت مایسیدها و مراحل لاروی آنومیوراها در آبهای سواحل خوزستان نمونه برداریهایی در ماه های اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، شهریور و مهر از 7 ایستگاه در مصب بین رودخانه های اروند و بهمنشیر انجام شد. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 300 میکرون به صورت سطحی انجام شد. 2 گونه از مایسیدها و 2 گونه از آنومیوراها شناسایی شدند، خصوصیات ریخت شناسی آنها ترسیم شد و تراکم گروه های مورد مطالعه در ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری محاسبه گردید. بیشترین میزان تراکم میانگین مایسیدها در خرداد ماه و کمترین میزان تراکم آنها در ماه های اردیبهشت و تیر محاسبه گردید. بیشترین میزان تراکم میانگین آنومیوراها در اردیبهشت ماه و کمترین میزان تراکم میانگین در ماه های اسفند و فروردین محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص شانون برای مایسیدها در فروردین ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در شهریورماه محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص مارگالف برای مایسیدها در مهر ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در فروردین ماه محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص هیل برای مایسیدها در فروردین ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در شهریورماه محاسبه گردید. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که آنومیوراها تنها با شوری همبستگی دارند.
مجید نیکومرام بابک دوست شناس
شناسایی و تهیه نقشه اکوستیک زیستگاهی ماکروفون های دهانه خور مریموس با بهره گیری از تکنیک اکوساندر تک پرتویی انجام گرفت. منطقه مورد مطالعه با وسعتی در حدود 5/2 کیلومتر مربع و محدوده عمقی بین 2 تا 35 متر تعیین گردید. به منظور مقایسه دقت داده های اکوستیک و بررسی های زیستی، نمونه های واقعی از 15 ایستگاه با استفاده از گرب ون وین برداشت گردید. با توجه به نقش و اهمیت دانه بندی رسوبات در پراکنش موجودات بنتیک این فاکتور نیز به روش تفکیک لیزری مورد سنجش قرار گرفت. نهایتاً 6 طبقه-ی رسوبی در دو گروه دانه درشت ماسه ای و دانه ریز گلی تعیین گردید. در تمام ایستگاه های مورد مطالعه بافت رسوبی غالب گلی و طبقه ی رسوبی رس – سیلت ریز بود. نتایج شناسایی موجودات بنتیک منطقه بیانگر مجموع 8 گروه ماکروبنتوزی متعلق به هشت شاخه ی کرم های حلقوی، مرجانیان، نرم تنان، سخت-پوستان، کرم های پهن، نماتودها، خارپوستان و سایر گروه های ماکروبنتوزی می باشد. پرتاران گروه غالب ماکروبنتوزی در دهانه خور مریموس هستند. که در حدود 02/80 درصد از فراوانی ماکروبنتوزی را در این مطالعه به خود اختصاص می دهند. با محاسبه شاخص های تنوع زیستی و درصد فراوانی گروه های غالب ماکروبنتوزی، 4 گروه تجمعی زیستی b1، b2، b3 و b4 در منطقه تعیین گردید. با ترکیب داده های اکوستیک، طبقه های رسوبی بستر و گروه های تجمعی زیستگاه های موجود دهانه خور مریموس در 2 گروه زیستگاه های عمیق و کم عمق شناسایی شد. براساس درصد فراوانی دومین گروه غالب ماکروبنتوزی نیز میکروزیستگاه های هر زیستگاه شناسایی گردید. زیستگاه عمیق پرتاران به دو میکروزیستگاه پرتاران - نرم تنان و پرتاران – سخت پوستان تقسیم شد. زیستگاه اکوستیک کم عمق شامل زیستگاه کم عمق نرمتنان و زیستگاه کم عمق پرتاران بود و به میکروزیستگاههای کم عمق پرتاران – نرم تنان، کم عمق پرتاران – سخت پوستان و کم عمق پرتاران – نماتودها تقسیم گردید.
محبوبه راه نورد بابک دوست شناس
طبقه بندی زیستگاههای حساس ساحلی شمال جزیره قشم با استفاده از نسخه ی1/3 سیستم طبقه بندی استاندارد اکولوژیک زیستگاههای ساحلی – دریایی (cmecs) انجام گرفت. بدین منظور منطقه مورد مطالعه به 5 زیر ناحیه تقسیم شد و نمونه برداری به طور فصلی در طی یک سال از آبان ماه 1388 تا مرداد ماه 1389 انجام گردید. نمونه برداری در ناحیه بین کشندی و زیر کشندی به ترتیب با کوادرات 5/0 × 5/0 و گرب 4/0 مترمربع انجام شد. اطلاعات به دست آمده از هر زیستگاه با استفاده از سامانه gis پردازش و برای تهیه نقشه ی زیستگاهها به کار رفت. طبق این روش، با توجه به تفکیک گرهای شوری و عمق، تمامی زیستگاههای ساحلی در شمال جزیره ی قشم جزء سیستم دریایی و زیر سیستم بین کشندی نزدیک ساحل هستند. در بررسی جزء زمین شناسی سطحی با هدف تعیین خاستگاه بیوژنیک یا زمین شناسی بستر شش زیرکلاس از مجموعه ی هشت زیرکلاس معرفی شده در سیستم در طبقه بندی مورد استفاده قرار گرفت و مجموعاً چهارده کد تعیین شد که نشان می دهد تمام سواحل شمالی جزیره، خاستگاه زمین شناسی داشته اند و بستر در هیچ یک از زیر ناحیه ها با ساختارهای حاصل از فعالیت های موجودات زنده طبقه بندی نمی شود. با اعمال طبقه بندی جزء زیستی بنتیک در ساحل شمالی جهت طبقه بندی مناظر بیولوژیکی زنده بستر دریا، در مجموع تعداد 114 زیستگاه پوششی شناسایی گردید که در برگیرنده ی 13 کد و 10 گروه زیستی از سیستم طبقه بندی cmecsمی باشند. فراوان ترین گروه زیستی گیاهی طبقه بندی شده درختچه های مانگرویی جوان و کوتاه قامت موجود در ناحیه ساحلی است که در تمام زیر ناحیه های منطقه مطالعه شده وجود دارند. کرمهای پرتار، جوامع گل خورک ها، خرچنگ uca sp. نیز فراوان ترین گروه های زیستی جانوری این منطقه اند. با بررسی جزء زمین ریخت شناسی نیز کل منطقه مورد مطالعه در سطح مجموعه ی جغرافیای طبیعی در محدوده ی فلات قاره یا جزیره قرار گرفت و طبقه بندی سطوح ژئوفرم های ساحلی و انسان ساخت در سرتاسر منطقه انجام گردید. در مجموع پنج ژئوفرم طبیعی در ناحیه ساحلی و چهار ژئوفرم انسان ساخت شناسایی شد. فراوانترین ژئوفرم طبیعی و انسان ساخت این ناحیه به ترتیب شامل پهنه های گلی و مشتاهای ماهیگیری محلی است. نتایج به دست آمده و تعداد زیاد زیستگاههای شناسایی شده نشان می دهد کاربرد این روش جهت طبقه بندی و کدگذاری اکوسیستم های ساحلی شمال جزیره قشم موفقیت آمیز بوده است.
شمشاد شهبازی احمد سواری
این پژوهش با هدف بررسی خصوصیات ریخت شناسی و تراکم جمعیت مراحل لاروی پلئوسیماتا در آبهای ساحلی جزیره هنگام (خلیج فارس) انجام گرفت. جهت این امر نمونه ها از زمستان 1390 الی پاییز 1391 به صورت فصلی در فصول زمستان، بهار، تابستان و پاییز در 6 ایستگاه در آب های پیرامون جزیره هنگام جمع آوری گردید. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 300 میکرون به صورت مورب انجام شد. فاکتورهای محیطی همچون دما، شوری، اکسیژن محلول و اسیدیته در فصول مختلف پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت و اختلاف معنی داری را بین فصول و ایستگاه های مورد مطالعه نشان داد (p<0.05). در کل دوره پژوهشی 16 گونه از لارو پلئوسیماتا شناسایی گردید، که 4 گونه متعلق به میگوهای کاریده، 7 گونه خرچنگ های گرد و 5 گونه به لارو آنومیوراها تعلق داشت. به طور کلی مراحل لاروی 9 گونه از پلئوسیماتا برای اولین بار از خلیج فارس گزارش گردید، و همچنین برای اولین بار گونه pilumnus kempi و جنس xantho از خلیج فارس گزارش شد. خصوصیات ریخت شناسی آنها ترسیم شد و تراکم گروه های مورد پژوهش در ایستگاه ها و فصول نمونه برداری شده محاسبه گردید. بیشترین میانگین تراکم لارو پلئوسیماتا در فصل تابستان و کمترین میانگین تراکم آنها در فصل زمستان محاسبه گردید و همچنین در کل دوره پژوهشی گونه leptodius exaratus با 180 و گونه menaethiops nodulosus با 25 فرد در متر مکعب بیشترین و کمترین فراوانی را دارا بودند. محدوده شاخص شانون در طول سال بین 21/0 تا 41/2 بود، که بیشترین میزان آن در فصل تابستان مشخص گردید. نتایج حاصل از آزمون همبستگی مهمترین فاکتور در تراکم و پراکنش لارو پلئوسیماتا را دما نشان داد، و همچنین نتایج حاصل از آزمون cca فاکتور شوری را مهمترین عامل در پراکنش آنها نشان داد.
تهمینه سلطانی الکوه نسرین سخایی
مدوزها از مهم ترین گروه های زئوپلانکتونی هستند و نقش مهمی را در پویایی جمعیت زئوپلانکتون ها در اکوسیستم های دریایی ایفا می کنند. مدوزها در اکثر نقاط دنیا شناسایی شده اند اما در آسیا، از جمله ایران، مطالعات گسترده در این زمینه انجام نشده است. به منظور شناسایی و تعیین تراکم و پراکنش مدوزکیسه تنان درمنطقه ی بحرکان (خلیج فارس) نمونه برداری در 6 ایستگاه در ماه های تیر، شهریور، آبان، دی و اسفند 1389و اردیبهشت 1390 انجام گردید. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه ی 300 میکرون صورت گرفت. پارامتر های محیطی مانند شوری، اسیدیته، دما و اکسیژن محلول اندازه گیری شدند. 37 گونه مدوز شناسایی شد. فراوانترین گونه ها در طول سال، گونه های eirene kambara، aequorea parva و tima flavilabris بودند که به ترتیب فراوانی نسبی 9/16% ، 3/10% و 07/9% را داشتند. بیشترین تراکم در تیر ماه و کمترین میزان آن در دی ماه ثبت شد. دو گونه ی octophialucium funerarium و eutima gegenbauri برای اولین بار از سواحل ایرانی خلیج فارس گزارش شدند. دامنه ی شاخص شانون در این مطالعه 79/1 – 22/0 بود. بیشترین میزان این شاخص در آبان ماه ثبت شد. نتایج حاصل از همبستگی، فاکتور دما را به عنوان مهم ترین فاکتور موثر بر تراکم مدوزها نشان داد. نتایج حاصل از آزمون pca نشان داد فاکتور دما بیشترین تأثیر را بر پراکنش گونه های غالب مدوزها در ماه های مختلف دارد.
علی نظمی بابک دوست شناس
تالاب بین المللی انزلی در سواحل دریای خزر دراثر فعالیتهای مخرب انسانی در فهرست تالاب های تخریب شده مونترو قرار گرفته است. این مطالعه در سال 1391 بر روی تالاب بین المللی انزلی بر اساس مدل تخریب مخدوم و تعمیم آن از خشکی به پهنه آبی انجام گردید. در این بررسی ابتدا تالاب به سلول های 100 هکتاری شبکه بندی شده و سپس، به 4 منطقه ی تالاب شرق، تالاب مرکزی، تالاب غرب و حوضچه تالاب تقسیم بندی و برای هر منطقه 6 ایستگاه نمونه برداری انتخاب گردید. جهت نمونه برداری فاکتورهای فیزیک وشیمیایی آب: اکسیژن محلول، اکسیژن بیولوژیکی، اکسیژن شیمیایی، کل جامدات محلول، نیترات، فسفات کل، نیتروژن کل، کلرفیل(a)، هدایت الکتریکی، کلیفرم مدفوعی و کلیفرم کل به عنوان عوامل تخریب مورد سنجش قرار گرفت. و نتایج با تصاویر ماهواره ای ده سال گذشته تالاب به عنوان شاهد مدل مقایسه گردید. نتایج بدست آمده و سنجش داده ها با استاندارد و تصاویر ماهواره ای نشان می دهد، بیشتر مناطق تالاب از حد آلودگی بالایی برخوردارند و جز مناطق حساس طبقه مندی می گردند و نیازمند اقدام حفاظتی شدید با توجه به جدول فازی مخدوم (2002) می باشد.
هومن گرجی زاده بابک دوست شناس
این تحقیق به منظور تعیین میزان اسید های چرب مختلف در فیتوپلانکتونهای غالب مصب بهمنشیر و همچنین گونه های مورداستفاده درتکثیروپرورش همانندisochrysis sp. ,spirulina sp.,tetraselmis sp. ,chlorella sp. و nannochloropsis oculata انجام پذیرفت. نمونه های ریز جلبک در فصل بهار 1392 از 5 ایستگاه از رودخانه بهمنشیر به وسیله بطری نمونه بردار برداشت و در آزمایشگاه خالص سازی و به کشت نیم انبوه رسید. به منظور آنالیز اسیدهای چرب, با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی(gc)مدل مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله (fid)پروفیل اسیدهای چرب تعیین گردید. درمطالعه حاضر 48 گونه فیتوپلانکتونی شناسایی گردید. بیشترین تراکم مربوط به گونه chaetoceros sp1با فراوانی 1294 فرد در مترمکعب بود. در این پژوهش 19 اسید چرب از گونه های مختلف شناسایی شد. بیشترین میزان اسید چرب اشباع در مورد فیتوپلانکتونهای کلی و کشت گونه ی خالص میکرو جلبک chaetoceros sp1 مربوط به اسید پالمیتیک به ترتیب به میزان 9/63% و 15/21% بود. در مورد اسید های چرب با یک بند دوگانه نیز اسید اولئیک به میزان 52/44% بیشترین مقدار را در فیتوپلانکتون های بهمنشیر به خود اختصاص داده بود, در حالی که در پروفیل اسیدی chaetoceros sp1 خالص شده از بهمنشیر اسیدپالمیتولئیک به میزان 30/33% بیشترین درصد را دارا بود. همچنین در میان اسیدهای چرب اشباع نیز, اسید پالمیتیک در میکروجلبکهای spirulina sp. ,isocrysis sp., tetrasalmis sp., chlorella sp.و n. oculataبه ترتیب با 30/1%, 30/02%, 29/47% ,25/17% و 30/68% بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. در میان اسیدهای چرب غیر اشباع با یک بند دوگانه, اسید اولئیک درمیکروجلبک هایspirulina sp. (34%), isocrysis sp.(35/64%),chlorella sp.(16/37%), tetrasalmis sp.(18/31%)و n. oculata (24/1%) به ترتیب بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. در مورد اسیدهای چرب غیر اشباع با چند بند دوگانه نیز, اسید لینولئیک درspirulina sp. به بیشترین مقدار خود یعنی 18/8% , isocrysis sp. به 16/84%, n. oculata به 9/99% و tetrasalmis sp. به 1/18% رسید لذا می توان spirulina sp.را به عنوان منبعی غنی جهت استخراج اسید های چرب امگا 6 معرفی نمود. . اما درمورد اسید الفا لینولنیک از اسیدهای چرب امگا 3 تنها chlorella sp. به مقدار 9/66% بیشترین مقدار را بخود اختصاص داد. لذا می توان spirulina sp.را به عنوان منبعی غنی جهت استخراج اسید های چرب امگا 6 معرفی نمود.
فاطمه بهردینی بابک دوست شناس
هدف از این تحقیق، بررسی شرایط سلامت اکوسیستم در خور گوبان و دورق واقع در شمال غرب خلیج فارس بود.. نمونه برداری در 20 ایستگاه، در ماه های آبان و اسفند 1391، با استفاده از گرب انجام گردید. فاکتورهای محیطی مانند شوری، اسیدیته، دمای آب، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، درصد کل مواد آلی و دانه بندی رسوبات مورد سنجش قرار گرفت. در پژوهش حاضر، 27 گونه ماکروبنتوز شناسایی گردید. بیشترین و کمترین میزان تراکم و توده زنده ماکروبنتوزها به ترتیب در خور گوبان و دورق ثبت گردید. گروه های پرتاران و شکم پایان به عنوان گروههای غالب و مقاوم ماکروبنتوزی معرفی گردیدند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد، درصد کل مواد آلی بیشترین همبستگی را با تراکم و توده زنده ماکروبنتوزها دارد. با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه، اثر فصول مختلف بر تراکم ماکروبنتوزها، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در فصل پاییز و زمستان، فراوانی ماکروبنتوزها به طور معنی داری با یکدیگر تفاوت دارند. دامنه تغییرات شاخص شانون بین 48/2-96/0 بود. بیشترین میزان آن در خور گوبان ثبت شد. بر اساس منحنی های مقایسه ای توده زنده- فراوانی، خور گوبان و دورق به ترتیب، آلودگی متوسط و شدید را نشان دادند.
لیلا عبیدی نیسی محمد تقی رونق
این مطالعه با هدف بررسی تنوع ماهیان رودخانه بهمنشیر تا مصب خلیج فارس در یک سیکل کامل جزر ومدی، و بررسی تغذیه گونه¬های غالب انجام گرفت. نمونه برداری در فصول مختلف سال از پاییز 1391تا تابستان 1392 در چهار ایستگاه با استفاده از تور انتظاری با چشمه¬های متفاوت صید گردید. درطی این مدت 420 ماهی مربوط به 11 گونه متعلق به 10 خانواده شناسایی گردیدندکه شامل: mugil abu ، johnius belangerii، acanthopagrus latus ، tenulosa ilisha، pampus argeteus، cynoglossus arel، sillago sihama، otoliths ruber،cyprines carpio ، lethrinus olivaceus، nemipterus japonicas می¬¬¬باشند در میان گونه¬های صید شده گونه بیاح در فصول پاییز و زمستان، گونه صبور در فصل بهار و گونه شانک زرد باله در فصل تابستان فراوانترین گونه¬ها می¬باشند. همزمان فاکتورهای محیطی مانند: شوری، هدایت الکتریکی، دما، اکسیژن وph مورد بررسی قرار گرفت. که بیشترین میزان شوری در فصل پاییز در وضعیت مد در ایستگاه 4 اندازه¬گیری شده است. بیشترین میانگین دما در تابستان در وضعیت مد و کمترین آن مربوط به فصل پاییز در وضعیت جزرمی¬باشد. آنالیز همبستگی بین شاخص تنوع شانون و فاکتورهای محیطی نشان داد که شوری و هدایت الکتریکی بیشترین تأثیر را بر تعداد گونه ها دارند. نتایج نشان داد که تنوع ماهیان در وضعیت مد بیشتر از وضعیت جزر می¬¬¬¬باشد. در تابستان بدلیل درجه حرارت بالا و شوری تنوع بیشتر است. جهت آنالیز رژیم غذایی، رژیم غذایی گونه¬های غالب که عبارتنداز: کفال ماهی، صبور، شبه¬شوریده و شانک مورد بررسی واقع شدند . نتایج حاصل از بررسی، نشان داد که میانگین طول کل بیاح 15/0±00/18 سانتی متر و وزن 23/2±38/70 گرم که میزان شاخص طولی نسبی روده، بیش از یک است که دال بر گیاهخواری است. شانک زرد باله میانگین طول کل 31/0± 17/14 سانتی¬متر و میانگین وزن 73/2 ± 36/48 گرم که میزان شاخص طولی نسبی روده،کمتر از یک است که دال بر گوشتخواری است. صبور با میانگین طول کل 47/0± 25/25 سانتی¬متر و میانگین وزن 65/9 ± 38/ 167 می¬باشد که میزان شاخص طولی نسبی روده،بیش از یک است که دال بر پلانکتونخواری است. در گونه شبه¬شوریده میانگین طول کل 20/0± 53/15 سانتی¬متر و میانگین وزن 56/2 ± 86/47 گرم می¬باشد میزان شاخص طولی نسبی روده،کمتر از یک است که دال بر گوشتخواری است.
سمرقند جعفری محمدباقر نبوی
مطالعه حاضر به منظور بررسی پراکنش و تنوع پرتاران و اثرات پساب کارخانه آب شیرین کن قشم بر روی آنهاست. بر این اساس، 9 ایستگاه نمونه برداری انتخاب شد و 3 نمونه رسوب از هر ایستگاه با استفاده از گرب van veen (0/025m2) در طول تابستان و زمستان 92 برداشته شد. در همان زمان پارامترهای محیطی مثل شوری، اسیدیته، دما، اکسیژن محلول، درصد مواد آلی و کل کربن آلی بررسی شد. غلظت فلزات سنگین مثل آهن، روی، نیکل، سرب، مس وکادمیوم) در نمونه های رسوب هر ایستگاه اندازه گیری شد. در طی این مطالعه 93 گونه که متعلق به 48 جنس، 26 خانواده و 3 زیر رده شناسایی شد. دو خانواده (cossuridae, orbiniidae) به ترتیب در تابستان و زمستان غالب بودند. در ایستگاههای 4 و 5 که میزان ذرات رسوبی(سیلت و رس) بود، درصد مواد آلی و کل کربن آلی بیشتری داشت. در میان فلزات اندازه گیری شده غلظت سرب(3/05±165/75) و نیکل(20/48±78/44) بیشتر از سطح استاندارد ( florida، noaa، maff) بود. نتایج کلی نشان می دهد که پساب کارخانه آب شیرین کن اثرات منفی روی توزیع و پراکنش اجتماعات پرتاران و همچنین کیفیت آب دارد.
عاطفه اشکیور سیدمحمدباقر نبوی
در برخی از شهرهای جنوبی ایران، به علت بارش کم باران، تبخیر زیاد و نبود آب کافی برای مصرف مردم، کارخانه های تولید آب شیرین احداث شده است. با توجه به استفاده گسترده از آب شیرین کن، نگرانی هایی درباره مواد سمی ضد جرم و ضد رسوب مورد استفاده در واحدهای آب شیرین کن و تنش حرارتی منتشره از سیستم ها وجود دارد. به همین دلیل مطالعه حاضر به بررسی تاثیرات فیزیکوشیمیایی تخلیه های کارخانه آب شیرین کن جزیره قشم از قبیل: شوری، حرارت، ph، فلزات سنگین و تاثیر این کارخانه ها بر تنوع و پراکنش مایوفون ها با تاکید بر روزنه داران انجام شده است. برای این منظور، نمونه برداری در مجاورت آب شیرین کن قشم از 9 ایستگاه با موقعیت های جغرافیایی مختلف در دو فصل سرد و گرم صورت گرفت. در هر نوبت نمونه برداری، فاکتورهای محیطی (شوری، دما، ph و...) اندازه گیری شدند. نمونه ها پس از انجام روش های معمول شست و شو و جداسازی شدند. جهت بررسی دقیق تر با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره (sem) از نمونه ها عکس گرفته شد. دانه بندی،tom ، tocو مقدار فلزات سنگین رسوبات سنجیده شد. در این مطالعه 36 گونه، متعلق به 21 خانواده از 7 راسته شناسایی شد. بطور کلی در فصل تابستان تنوع و فراوانی گونه های مایوفون بیشتر از فصل زمستان محاسبه شد. و همچنین شاخص های تنوع و غنای گونه ای و یکنواختی در فصل گرم بیشتر بودند. فراوان ترین گونه ها در کل دوره مطالعاتی متعلق به خانواده های hauerinidae، elphidiidae،loxoconchidae بودند. میزان مواد آلی و کربن آلی بیشتر تحت تاثیر دانه بندی تشخیص داده شدند. بین تراکم مایوفون ها با درصد سیلت و رس در هر دو فصل همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت و در فصل تابستان بین تراکم مایوفون ها و شوری همبستگی منفی و معنی داری وجود داشت. غلظت فلزات مس، کادمیوم و سرب در هر دو فصل در ایستگاه های نزدیک به آب شیرین کن مقدار بیشتری داشت. همچنین طبق مشاهدات، پسآب آب شیرین کن بر تغییر مورفولوژیکی مایوفون ها تاثیری نداشت.
زهرا علی مددی نسرین سخایی
پاروپایان فراوان ترین گروه زئوپلانکتونها در اکوسیستم های دریایی بوده که نقش مهمی را در ارتباط با تولید اولیه و سطوح غذایی بالاتر ایفا می کنند. این گروه ترکیب اصلی اکوسیستم های آب شیرین و شور جهان بوده و هم چنین نشانگرهای حساس به تغییرات شرایط آب و هوایی محلی و جهانی محسوب می شوند. در تحقیق حاضر، شناسایی مورفولوژیک و مولکولی گونه acartia (odontoacartia) ohtsukai (پاروپایان: کالانوئیده) در امتداد سواحل خوزستان (دورق، بحرکان، چوئبده و اروند) با استفاده از کلیدهای شناسایی و نشانگرهای میتوکندریایی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از پاروپایان از نواحی انتخابی رودخانه اروند، ساحل بحرکان، چوئبده و خور دورق (شمال غرب خلیج فارس) انجام شد. فاکتورهای فیزیکو شیمیایی از قبیل دما، شوری، اسیدیته، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، کدورت، نیترات و فسفات در هر ایستگاه اندازه گیری شد. نمونه ها به منظور آنالیزهای ژنتیکی در الکل 95% تثبیت شده و بخش مربوط به بررسی مورفولوژیکی در محلول 5% فرمالین ـ آب دریا تثبیت شدند. پاروپایان بر اساس خصوصیات مورفولوژی شان با استفاده از میکروسکوپ فاز معکوس شناسایی شدند. کالانوئیدهای بالغ از میان نمونه ها جداسازی شدند. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که اکسیژن محلول و نیترات بیش ترین تأثیر را بر تراکم پاروپایان راسته کالانوئید دارد. جهت مطالعه ویژگی های مورفولوژیکی از کلیدهای شناسایی استفاده شد. نتایج ثابت کرد که a.ohtsukai فراوان ترین گونه در میان نمونه ها بود. به علاوه، مطالعه مورفولوژیکی این گونه، حضور a.ohtsukai را در هر ایستگاه نشان داد. a.ohtsukai از a.pacifica توسط ویژگی های انشعابات دمی و آنتنول ها در ماده و قطعات یوروزوم و پای پنجم در نر قابل تشخیص است. به منظور انجام مطالعات مولکولی، تعداد 100 عدد از نمونه های a.ohtsukai از هر ایستگاه جداسازی و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه اختلاف توالی dna به دست آمده از نمونه ها برای بخش هایی از دو ژن میتوکندریایی coi و 16s rrna مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای مولکولی با استفاده از نرم افزار mega 6 و arlequin انجام شد. داده های توالی شناسایی 100% a.ohtsukai را از بحرکان، چوئبده و خور دورق ثابت کرد. علاوه بر این گونه tortanus.sp برای نخستین بار از آب های رودخانه اروندرود با تشابه 86% گزارش شد. مقایسه نتایج توالی mtcoi با توالی های ثبت شده در بانک جهانی ژن نشان داد که گونه جدید tortanus (eutortanus) derjugini smirnov با تشابه 86% از این ناحیه از خلیج فارس می باشد. 5 توالی a.ohtsukai به دست آمده در این مطالعه در بانک جهانی ژن برای نخستین بار ثبت شد.
زینب سالاروند بابک دوست شناس
چکیده خیارهای دریایی در شاخه خارپوستان رده خیارسانان قرار داشته و در حال حاضر تقریبا 1400 گونه ی زنده از این رده شناسایی شده است. در این مطالعه به منظور بررسی تنوع ژنتیکی خیار دریایی گونه holothuria parva با با استفاده از mtdna و روش pcr-rflp، تعداد 14 نمونه از بندر بوشهر و 14 نمونه از بندر لنگه جمع آوری گردید و در اتانول 96% تثبیت و به آزمایشگاه بیوتکنولوژی انتقال داده شد. استخراج dna به روش ctab انجام گرفت و کیفیت و کمیت dna استخراجی با الکتروفورز ژل آگارز و روش اسپکتروفتومتری سنجیده شد. تکثیر ژن سیتوکروم اکسیداز با استفاده از یک جفت آغازگر صورت گرفت و dna به طول حدود bp800 به دست آمد. محصولات pcr با استفاده از 4 آنزیم محدودگر bamhi، ecori، msei و hincii هضم گردیده و محصولات هضم روی ژل پلی اکریل آمید الکتروفورز شد. نتایج حاصل از آنالیز نشان دهنده وجود 4 هاپلوتایپ در دو ایستگاه مورد نظر بود. از 4 هاپلوتایپ مشاهده شده، 3 هاپلوتایپ bcbb، cbaa و abaa با فراوانی 14%، 43% و 43% در بوشهر و 2 هاپلوتایپ bcbb و baab در لنگه با فراوانی 64% و 36% مشاهده گردید و در این میان هاپلوتایپ هایcbaa و abaaخاص بوشهر و هاپلوتایپ baab مختص لنگه بود، هاپلوتایپ bcbbنیز به طور مشترک در هر دو منطقه مشاهده گردید. میزان فاصله ی ژنتیکی بر اساس nei و میزان fst در دو منطقه مورد مطالعه به ترتیب 372/0 و 129/0 به دست آمد که حاکی از تمایز ژنتیکی متوسط بین مناطق مذکور است. این پژوهش می تواند زمینه ی اطلاعاتی مفیدی برای این مناطق فراهم کرده و از آمار به دست آمده می توان در جهت حفاظت و مدیریت این گونه در این مناطق استفاده نمود.
مهران لقمانی بابک دوست شناس
افزایش ورود آلاینده های شیمیایی به محیط های دریایی در کنار انواع عوامل استرس زای زیست محیطی طبیعی تأثیرات منفی بر رفتارهای فیزیولوژیک و اجتماعات جانوری آبزیان را به دنبال دارد. در خلیج چابهار علاوه بر ورود آلاینده ها، وجود پدیده سالانه مانسون یک عامل استرس زای محیطی موثر بر منطقه محسوب می گردد که در طی آن بسیاری از فاکتورهای زیستی و غیر زیستی دچار تغییر می شوند. پرتاران از گروه های غالب اجتماعات ماکروبنتیک به شمار می رود که در شبکه غذایی خلیج نقش بسیار مهمی دارند، در این مطالعه نقش فاکتورهای محیطی و فلزات سنگین(روی،مس،کادمیوم) در تغییرات سطوح پروتئین متالوتیونین (mt) به عنوان بیومارکر در گونه پرتار glycinde bonhourei و الگوهای تنوع زیستی پرتاران به عنوان پایشگرهای زیستی در منطقه زیرجزرومدی خلیج چابهار در سه دوره زمانی پیش مانسون، مانسون و پس مانسون درطی سالهای 93-1392 بررسی گردید. فصل مانسون بیشترین تغییرات را نشان داد به طوری که، دما و شوری افزایش و اکسیژن و شفافیت کاهش معنی داری را با سایر فصول نشان داد و همچنین در فاکتورهای دانه بندی، مواد آلی و کربن آلی و فلزات سنگین در رسوبات نیز این اختلاف معنی داری دیده شد (05/0>p).