نام پژوهشگر: بهروز همتیان
بهروز همتیان کریم لویمی مطلق
چکیده: دارونیسم ادبی شامل به کار بردن تئوری های تکاملی خصو صا مدل طبیعت انسان جوزف کارول در بررسی آثار ادبی است. کارول ویژگی های تماتیک و تونیک یک اثر ادبی را در قالب ریخت ظاهری اثر بررسی می کند. بنابراین، این مطالعه به دنبال بررسی مفهوم طبیعت انسان در در دو اثر نانا امیل زولا و سنگ صبور صادق چوبک است. این مطالعه نشان می دهد که بر طبق مدل طبیعت انسان، زولا و چوبک صورت تحریف شده ای از طبیعت انسان را در دو اثر مذکور ترسیم کرده اند. کارول طبیعت انسان را به عنوان گروهی از محرک ها و تمایلات شناختی تعریف می کند که مخصوص انسانها هستند و در تمام فرهنگ ها ظاهر می شوند. با این وجود، در نانا و سنگ صبور محرک ها و تمایلات تحریف شده ای از طبیعت انسان منعکس شده اند زیرا زولا و چوبک اساسا در قالب شخصیت های خود انسان های حیوان گونه ای را به منظور انتقاد از معضلات جامعه معاصر خود ترسیم کرده اند. این معضلات اجتماعی شامل نیروی مخرب فقر، سرکوب جنسی و خرافات در سنگ صبور و انحطاط و تباهی جامعه فرانسه در نانا است. از طرف دیگر، چون هر دو رمان طرحی ((plot انتقادی- تراژیک با زیربنای ناتورالیستی دارند، تم های ناتورالیستی نیز به همراه تم های جهان شمول دارونیسم ادبی در ساختار کلی رمان ها بررسی می شوند. در آخر نیز با توجه به جهان بینی و خلقیات زولا و چوبک، شخصیت های هر دو داستان مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرند تا نشان داده شود که چگونه دیدگاه نویسنده منجر به ترسیم مشابه طبیعت انسان در دو اثر نانا و سنگ صبور شده است.